الموضوع: بیانات امام در باره احکام وضو، نماز و موعد آن

صفحة 1 من 5 123 ... الأخيرةالأخيرة
النتائج 1 إلى 10 من 46
  1. افتراضي بیانات امام در باره احکام وضو، نماز و موعد آن

    بیانات امام در باره احکام وضو، نماز و موعد آن

    - 1 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    02 - ذی القعدة - 1430 هـ
    21 - 10 - 2009 مـ
    ۲۹-مهر-۱۳۸۸ه.ش.
    03:50 صبح
    ــــــــــــــــــ


    بیان نماز و تعداد رکعت‌های آن از آیات محکم قرآن عظیم

    بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ، وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ..
    و خداوند تعالی می‌فرماید:

    { اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ ﴿
    ۱﴾ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ ﴿۲﴾ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ ﴿
    ۳﴾ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ﴿۴﴾ عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ (۵﴾ }صدق الله العظيم [العلق]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ ﴿۱}
    صدق الله العظيم [القلم]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:

    { الرَّحْمَـٰنُ ﴿۱
    عَلَّمَ الْقُرْآنَ ﴿۲﴾ خَلَقَ الْإِنسَانَ ﴿۳﴾ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ ﴿۴﴾ }صدق الله العظيم [الرحمن]

    مدیران پایگاه‌های جهانی گفت‌وگو بین مردم را مورد خطاب قرار داده و به آنها اعلام می‌کنم شما بعد از آنکه برایتان روشن گردید مهدی منتظر در
    «پایگاه امام ناصر محمد یمانی» و بر سر میز
    گفت‌وگو جهانی؛ واقعا با آوردن دلایل قاطع ازآیات محکم قرآن؛ تمام علمای مسلمین و نصارا [مسیحی] و یهودی را شکست داده است حق ندارید؛ این بیانات حق قرآن را که از خود همین قرآنی است که از تحریف محفوظ نگاه داشته شده؛ پنهان کنید. این بیانات برای اطلاع رسانی به علمای مسلمین و نصارا [مسیحی] و یهودی است تا به دعوت گفت‌وگو با امام مهدی در احتکام به قرآن عظیم پاسخ دهند؛ ذکری که محفوظ از تحریف بوده واز جانب پروردگار برای تمام بشریت فرستاده است تا کسانی که بخواهند؛ به واسطه آن به راه راست هدایت شوند و فرموده خداوند تعالی را بخاطر داشته باشید که:
    { إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَىٰ مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ ۙ أُولَـٰئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّـهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ ﴿۱۵۹ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَيَّنُوا فَأُولَـٰئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ ۚ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۱۶۰﴾ }صدق الله العظيم [البقرة]
    از انسانی که «الرحمن» بیان نوشته شده با قلم در رق منشور [صفحه گسترده] را به او آموخته است، از مهدی منتظر به تمام علمای مسلمین و تمام مسلمانان! السلام علیکم و رحمة الله و برکاته ...

    به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم اگر مهدی منتظر رو به علمای شما کرده و سؤال کند: به من بگویید آیا منتظرید خداوند مهدی منتظر را به عنوان نبیِّ جدیدی برانگیزد؟ جواب همگی شما یکی خواهد بود، همه یک زبان خواهید گفت: «خیر، به هیچ وجه؛ ای کسی که تصور می‌کنی مهدی منتظری. مهدی منتظر نبیِّ جدیدی از جانب خداوند نخواهد بود. سبحان الله که اگر چنین باشد با این فرموده خداوند تعالی در تناقض خواهد بود:
    { مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ﴿۴۰}صدق الله العظيم [الأحزاب]
    ما منتظریم مهدی منتظری که یاری دهنده [ناصر] به محمد صلی الله علیه و آله سلم است بیاید».
    حال اگر سؤال دیگری برایشان مطرح کرده و بگويم: منظورتان چیست که می‌گویید ما منتظر مهدی منتظری هستیم که یاور [ناصر] محمد است؟ آن‌گاه همگی یک جواب را خواهند داد:«منظورمان این است که خداوند مهدی منتظر را به عنوان یک نبیِّ جدید که کتاب جدیدی با خود بیاورد نمی‌فرستد، بلکه برانگیخته شدن او برای یاری دادن به محمد صلى الله عليه وآله وسلم [ناصر محمد] است و او نباید و شایسته نیست به‌جز با آنچه که با محمد صلى الله عليه وآله وسلم فرستاده شده است با ما سخن گوید و دلیل بیاورد» . امام ناصر محمد در جوابتان می‌گوید: به خداوندی که خدا و معبودی جز او نیست قسم که خبر و نشانه [ وپرچم] من، در نام من نهاده شده است «ناصر محمد» و خداوند از زمانی که من به عنوان نوزاد در گهواره بودم، با تقدیر مقدر شده خود نام مرا «ناصر محمد» گذاشته است و تقدیر «هم‌پوشانی و همراهی» یعنی «تواطؤ» نام من با نام مُحمد - صلى الله عليه وآله وسلم – در نام پدرم «ناصر محمد» نهاده شده است. اقتضای هم‌پوشانی نام محمد در نام مهدی منتظر در همین است: یاری به محمد «ناصر محمد» تا اسم، خبر و نشانه امر باشد و برای همین خداوند مهدی منتظر را با کتابی جدید نمی‌فرستد، چون پیامبری بعد از خاتم الأنبياء والمُرسلين مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم، مبعوث نخواهد شد. بلکه خداوند مرا برای یاری به مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم، بر می‌انگیزد و من از شما و تمام مردم دعوت می‌کنم تا به آنچه که با مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم، آمده است چنگ زنید. من همه شما را به همان چیزی دعوت می‌کنم که جدّم مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم، شما را به سوی آن دعوت می‌کرد؛ به سوی اینکه خداوندی جز خدای یگانه نیست و شریکی ندارد. من با همان چیزی که مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم، با آن برای مردم حجت می‌آورد، برایتان حجت می‌آورم یعنی قرآن عظیم و شما را به پذیرفتن احکام و حکمیت آن در اختلافاتتان فرا می‌خوانم. حکم حق خداوند را از آیات محکم کتاب خداوند عزیز برایتان استنباط می‌کنم. کتابی که درعصر محمد صلی الله علیه و آله و سلم و هم چنین بعد از وفات ایشان؛ باطل قادر به تحریف آن نشده است. خداوند آن را از تحریف محفوظ نگه داشته است تا در موارد اختلاف علمای دین مرجع حل اختلاف باشد و لذا من، شما را به سوی خداوند دعوت می‌کنم تا در موارد اختلاف بینتان حکمیت نماید و بر مهدی منتظر ناصر محمد چیزی جزاین نیست که در موارد اختلافتان؛ حکم حق خداوند را از آیات محکم کتابش برایتان استنباط کند و شرط آن نیز بکارگیری قاعده کشف احادیث آلوده و تحریف شده سنت نبوی است؛ زیرا احادیث سنت نبوی نیز از جانب خداوند آمده‌اند تا بیان بیشتر قرآن از زبان محمد صلی الله علیه و آله و سلم باشند. اما خداوند در آیات محکم کتابش برایتان فتوا داده که برای حفظ احادیث نبوی از تحریف و آلوده شدن، وعده‌ای به شما نمی‌دهد و برای همین هم خداوند امر نمود است تا از قاعده کتاب خداوند برای کشف احادیث آلوده و دروغ وارده به سنت نبوی استفاده کنید. خداوند درکتاب عزیز خود به شما یاد داده است که اگر دیدید حدیثی از سنت نبوی، مخالف آیات محکم کتاب خدا است؛ فتوا این است که این حدیثِ مخالف با آیات محکم کتاب از جانب خدا و رسولش نیست بلکه شیطان آن را از طریق مؤمنان منافق وارد سنت نبوی کرده است تا مردم را از پیروی از راه راست بازدارد. این منافقان از صحابه رسول‌الله صلى الله عليه وآله وسلم بودند که در پیشگاه محمد رسول‌الله صلى الله عليه وآله وسلم می‌گفتند: «شهادت می‌دهیم خدایی جز خداوند یکتا نیست و شهادت می‌دهیم محمد رسول خداست». در ظاهر خود را مؤمن نشان می‌دادند ولی کافر بودن خود را پنهان می‌کردند تا از راویان حدیث گردند و مردم را از راه خداوند باز دارند و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّـهِ ۗ وَاللَّـهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّـهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ ﴿۱﴾ اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّـهِ ۚ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۲﴾ }صدق الله العظيم [المنافقون]
    سپس خداوند به شما می‌آموزد که آنان چگونه مردم را از راه خداوند باز می‌دارند. خداوند در آیات محکم کتاب خود روشِ مکرآمیز آنها را برایتان روشن می‌نماید و از علت ایمان آوردن ظاهری آنها برایتان می‌گوید، تا بتوانند از راویان احادیث نبوی گردیده و مسلمانان را از راه سنت نبوی که خداوند وعده محفوظ ماندن آنها از تحریف را نداده است، از مسیر درست بازدارند. برای همین می‌گفتند از خداوند و رسولش اطاعت می‌کنیم و در مجالس که احادیث سنت نبوی در بیان قرآن داير می‌شد، شرکت می‌کردند تا از راویان حدیث به شمار آیند و خداوند تعالی می‌فرماید:

    { مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّـهَ ۖ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴿۸۰وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿۸۱﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿۸۲﴾ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ ۖ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ ۗ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۸۳﴾ }صدق الله العظيم [النساء]
    در این آیات محکم، خداوند بیان حق را برایتان روشن می‌سازد:
    { اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ } صدق الله العظيم [المنافقون:۲]
    و روش انحرافی آنها را به شما می‌آموزد:
    { وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ } صدق الله العظيم
    خداوند در آیات محکم کتابش، رسول خود و مؤمنان را از مکر کسانی که تظاهر به ایمان کرده و کفر و مکر خود را پنهان می‌کنند؛ آگاه می‌نماید و می‌فرماید:
    { وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ}

    اما به نبی خود فرمان نمی‌دهد تا پرده از کارشان بردارد و آنان را طرد نماید، بلکه به نبی خود امر کرده و می‌فرماید:

    { فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا } صدق الله العظيم.
    خداوند سپس حکمت طرد نکردنشان را روشن می‌سازد. این به خاطر آن است که مشخص شود چه کسانی به کلام خداوند تمسک می‌جویند و چه کسانی از کلام خداوند قرآن عظیم محفوظ از تحریف روبرمی‌گردانند و آن را پشت سر انداخته و به دنبال سخن شیطان رجیم که با آیات محکم کتاب خداوند تفاوت بسیاری دارد؛ می‌روند. این چنین، خداوند قاعده و ناموس کشف احادیث دروغ وارد شده به سنت نبوی را به شما می‌آموزد. خداوند شما را آگاه کرده است اگر درباره احادیث نبوی دچار اختلاف شدید، باید به محکمات قرآن تکیه و بر اساس آن حکم نمایید. اگر این حدیث سنت نبوی از جانب غیر خدا آمده باشد، بین آن و آیات محکم قرآن عظیم تفاوت زیادی خواهد یافت چرا که حق و باطل همیشه مخالف و ناقض یکدیگرند. برای همین خداوند قرآن را مرجع قرار داده است تا در موارد اختلاف در سنت نبوی بر اساس آن حکم کنید. خداوند تعالی فرموده است:
    { مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّـهَ ۖ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴿۸۰وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿۸۱﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿۸۲﴾ }صدق الله العظيم [النساء]
    اگر برای مؤمنان: {أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ} آمد، یعنی از جانب خداوند و رسولش است، هر کس از خداوند و رسولش اطاعت کند از عذاب خداوند در دنیا در امان بوده و در روز قیامت نیز امنیت دارد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي آيَاتِنَا لَا يَخْفَوْنَ عَلَيْنَا ۗ أَفَمَن يُلْقَىٰ فِي النَّارِ خَيْرٌ أَم مَّن يَأْتِي آمِنًا يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۚ اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ ۖ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۴۰﴾ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ ۖ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ ﴿۴۱﴾ لَّا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ ۖ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ ﴿۴۲﴾ }صدق الله العظيم [فصلت]
    اما منظور از
    { أَوِ الْخَوْفِ } یعنی چیزی که از جانب غیر خداست و کسی که از اموری اطاعت نماید که مخالف فرمان خداوند و رسولش است از عذاب خداوند در امان نخواهد بود.

    اما منظور از این فرموده { أَذَاعُوا بِهِ } علمای امت‌اند که راوی حدیث هستند، گروهی می‌گویند این حدیث به حق از خداوند و رسولش است و گروه دیگر آن را انکار می‌کنند و حدیثی مخالف آن را می‌آورند. در اینجا امر خداوند این است که اگر رسول خداوند هنوز بین آنهاست برای حکمیت به او رو کنند و بعد از وفات ایشان چنین اموری را به صاحبان امر ارجاع دهند؛ کسانی از آنان که پیشوای مسلمانان هستند و خداوند بیان قرآن عظیم را به آنان آموخته است. کسانی که خداوند فرمان داده است بعد از رسولش از آنان اطاعت شود تا آنها در موارد اختلافشان حکم خداوند را آورده و برایشان حکم را از کتاب خداوند استنباط کرده و روشن سازند. تصدیق فرموده خداوند تعالی که :
    { وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ ﴿۱۰﴾}صدق الله العظيم [الشورى]
    بر صاحبان امر [اولی الأمر] جز این نیست که باید در موارد اختلاف؛ حکم خداوند را برایتان از آیات محکم کتابش استنباط کرده و برایتان روشن سازند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    { أَفَغَيْرَ اللّهِ أَبْتَغِي حَكَماً وَهُوَ الَّذِي أَنَزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلاً }صدق الله العظيم [الأنعام:۱۱۴]
    حال این مهدی منتظر است که در زمان مقدر شده در کتاب مسطور خداوند حاضر شده است، در دورانی که علمای مسلمین دچار اختلاف شده و به دسته‌های متعدد تقسیم گردیده و هر یک به داشته‌های خود دل‌خوش هستند. و أشهدُ أن لا إله إلا الله، و أشهدُ أن مُحمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، و أشهدُ إني المهدي المُنتظر ناصر محمد؛ من از شما علمای مسلمین و نصاری [مسیحی] و یهودی دعوت می‌کنم تا در موارد اختلاف، تسلیم حکمیت کتاب خداوند گردید. خداوند قرآن عظیم را کتابِ حاکم و مرجع حل اختلافاتتان قرار داده است. هرچه که مخالف آیات محکم کتاب خداوند قرآن عظیم است، خواه در سنت نبوی باشد خواه در تورات یا انجیل، بدانید هیچ یک از جانب خدا نیست بلکه از سوی شیطان رجیم است. برای همین هم هست که اگر به قرآن عظیم باور داشته باشید در می یابید، بین باطل و آیات محکم کتاب ، که نه در زمان نزول و نه بعد از آن باطل به آن راه نیافته است؛ اختلاف زیادی وجود دارد. ای مسلمانان و نصاری [مسیحی] و یهودیان! خداوند قرآن را مرجع حل اختلافات شما قرار داده است. مهدی منتظر نوآور نیست، بلکه خداوند او را پیرو دعوت مُحمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم قرار داده است تا از شما مسلمانان امی؛ نصاری [مسیحی] و یهودیان دعوت نماید در موارد اختلاف حکمیت کتاب خدا را بپذیرید و چنین است که نبیّ خداوند موسی و عیسی و تمام انبیا، مردم را به سوی اسلام دعوت کرده‌اند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآَيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿۱۹﴾}صدق الله العظيم [آل عمران]
    تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    { أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّـهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ ﴿
    ۸۳﴾ قُلْ آمَنَّا بِاللَّـهِ وَمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَىٰ وَعِيسَىٰ وَالنَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿۸۴﴾ وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۸۵﴾ } صدق الله العظيم [آل عمران]

    تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِناً عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجاً وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَـكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الخَيْرَاتِ إِلَى الله مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿۴۸﴾}
    صدق الله العظيم [المائدة]

    و برهان آن، دعوت نبیّ‌ الله موسی از فرعون و بنی اسراییل است. او آنها را به سوی اسلام فرا می‌خواند و اولين کسانی از بنی اسراییل که از نبی الله موسی پیروی کردند، مسلمان نامیده شدند؛ چرا که نبیّ الله موسی مردم را به سوی اسلام دعوت می‌کرد و برای همین هم فرعون در زمانی که در آستانه غرق شدن بود گفت:
    { حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ }صدق الله العظيم [يونس:۹۰]
    و چنین است که خداوند رسول خود موسى صلى الله عليه وآله وسلم را برمی‌انگیزد تا آل فرعون و بنی اسراییل را به دین حنیف اسلام فراخواند؛ و به همین ترتیب رسولان خود داوود و سلیمان را نیز برانگیخت تا مردمان را به اسلام دعوت نمایند، برای همین هم در نامه نبیّ خداوند سلیمان به ملکه سبا و مردمش از این سخن به میان می‌آید. خداوند تعالی می‌فرماید:

    {إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ ﴿۳۰﴾ أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿۳۱﴾}صدق الله العظيم [النمل]
    و هم چنین خداوند بنده و رسول خود مسيح عيسى‌بن‌مريم - صلى الله عليه وعلى أمه وآل عمران المكرمين وسلم تسليماً كثيراً– را برمی‌انگیزد تا بنی‌اسراییل را به اسلام دعوت کند و برای همین پیروان نبیّ الله عیسی، مسلمان خوانده می‌شوند و خداوند تعالی می‌فرماید:

    { وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ ۚ وَجِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۵۰﴾ إِنَّ اللَّـهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ ۗ هَـٰذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿۵۱﴾ فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَىٰ مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللَّـهِ ۖ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّـهِ آمَنَّا بِاللَّـهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿۵۲﴾ رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ ﴿۵۳﴾ } صدق الله العظيم [آل عمران]
    به خاطر آنکه من امام مهدی منتظر حق هستم که از جانب پروردگارتان آمده‌ام، آنچه که در دست دارم را [تورات و انجیل و قرآن] تصدیق کرده و دعوت من از شما همان دعوت نبیّ الله موسی و داوود و سلیمان و مسیح عیسی‌بن‌مریم و محمد رسول‌الله -صلى الله عليهم أجمعين وسلم تسليماً كثيراً– است و همه‌ی شما را به دین حنیف اسلام فرا می‌خوانم و هرکس دینی جز اسلام اختیار نماید؛ از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیان‌کاران خواهد بود. من شما را به سوی سخنی دعوت می‌کنم که بین ما و شما یکسان است : «لا اله الا الله وحده لا شریک له» و ما به‌جز او کسی را عبادت نمی‌کنیم. ما به‌جای خداوند، موسی و عزیر و مسیح عیسی‌بن‌مریم و محمد صلى الله عليهم وأوليائهم وسلم تسليماً كثيراً را نمی‌خوانیم؛ و به شما همان چیزی را می‌گوییم که خداوند در آیات محکم قرآنش به ما فرمان داده است که بگوییم:

    { قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿۶۴﴾}صدق الله العظيم [آل عمران]
    ای مسلمانان امی که پیرو مُحمد رسول‌الله صلى الله عليه وآله وسلم هستید! ای شیعیان و ای اهل سنت! چقدر خداوند به شما هشدار داده است تا از پیروی از احادیث و روایاتی که به دروغ به نبیّ او نسبت داده شده‌اند، دوری کنید. روایاتی که از جانب طاغوت و از زبان اولیای منافقش که در بین صحابه رسول‌الله صلى الله عليه وآله وسلم نفوذ کرده بودند، نقل شده است. آنها تظاهر می‌کردند ایمان دارند تا آنها را از صحابه بدانید. اما آنها نه صحابه رسول‌الله، بلکه صحابه شیطان رجیم هستند که در بین صحابه حق رسول‌الله نفوذ کرده بودند و شما علمای شیعه و سنی از بسیاری از دروغ‌های آنها پیروی کرده‌اید! برای شما فتوا داده‌اند که این شمایید که خلیفه خدا را در زمان مقدر شده در کتاب مسطور خداوند انتخاب می‌کنید اما هم شما و هم آنها سخن کذب بر زبان می‌آورید... فرشتگان مقرب «الرحمن» حق نداشتند خلیفه خداوند در زمین را برگزینند، پس چگونه شما علمای شیعه و سنی می‌توانید از چنین حقی برخوردار باشید؟! و اما شیعیان، او را بیش از هزار سال قبل انتخاب کرده‌اند و حکم را به یک پسر بچه داده‌اند و اما اهل سنت، بر مهدی منتظر حرام کرده‌اند که هنگام حاضر شدنش به آنها بگوید که او مهدی منتظر و خلیفه‌ای است که خداوند بر ایشان برگزیده ودانش بیشتری از علم کتاب را به او عطا نموده تا در اختلافاتشان؛ داور و حکم‌کننده بین آنان باشد و آنها را به حکمیت کتاب خداوند، ذکری که محفوظ از تحریف است، فرا بخواند.
    جواب شیعیان و اهالی سنتی که خداوند آنها را در میز گفت‌وگو جهانی از شأن من آگاه کرده جز این نیست که می‌گویند: «به راستی که دروغگوی بی شرمی هستی. تو مهدی منتظر نیستی، بلکه این ما هستیم که از بین مردم، مهدی منتظر را انتخاب کرده و درحالی‌که خوار شده و راهی ندارد؛ او را وادار به بیعت می‌کنیم». پس مهدی منتظر حق پروردگارشان در جواب می‌گوید: به خداوند عظیم و رحمن که بر عرش چیره است، شما در دورانی هستید که در کتاب مسطور خداوند مقدر شده است که عصر گفت‌وگوی با مهدی منتظر قبل از ظهور و قبل ازعبور کوکب سقر باشد. بگو اگر راست می‌گویید برهانتان کدام است [اشاره به آیه کریمه سوره البقرة: قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿۱۱۱﴾]...اگر راست می‌گویید؛ مهدی منتظر حق پروردگارتان را انتخاب کنید به شرط آنکه علم ظاهر و باطن کتاب را به او بدهید تا بتواند در موارد اختلاف بینتان حکم کند و اگر با قرآن با شما مجادله کند همه شما را شکست بدهد. اگر راست می‌گویید [چنین فردی را خود انتخاب کنید!]... و اگر نتوانید که نمی‌توانید، بدانید من مهدی منتظر حق پروردگارتان هستم. نه جبریل مرا انتخاب کرده است و نه میکاییل و نه شیعیان و نه اهل سنت؛ بلکه خداوند مرا به عنوان خلیفه خود در زمین برگزیده است. هم او که آدم را به خلافت برگزید و به راستی که ملک از آن خداوند است و آن را به هر کس که بخواهد عطا می‌نماید و شما شیعیان و سنیانی که با احادیث دروغ و روایات به شدت گمراه شده‌اید؛ تقسیم‌کننده رحمت خداوند نیستید. رواياتی که شما به آنها تمسک می‌جویید از جانب طاغوت است نه از جانب خداوند و کار شما مانند خانه‌ای است که عنکبوت انتخاب کرده است و سست‌ترین خانه، خانه عنکبوت است؛ آیا پروا نمی‌کنید؟ درحالی‌که خداوند به شما فرمان داده است به ریسمان محکم الهی [عروة الوثقى] که محفوظ از تحریف است، چنگ زنید و همانا که این ریسمان الهی قرآن عظیم است که به حق از جانب خداوند آمده و از شما دعوت شده است تا به حکمیت آن سرفرود آوريد؛ ولی شما از حق اکراه دارید. ای اهل سنت و شیعیان! چقدر شبیه یهودیان شده‌اید، آیا می‌خواهید به شما بگویم چه وقت‌هایی حکمیت کتاب خداوند قرآن عظیم را خوش نمی‌دارید؟ این زمانی است که یک موضوع بر خلاف امیال شماست. اما اگر حق با خواست شما هم‌خواني داشته باشد به سرعت در مقابل آن سرفرود می‌آورید و در مجادله‌ها از آن استفاده می‌کنید؛ ولی اگر در موضوعی دیگر حق با امیال شما هم‌خواني نداشته نباشد؛ آن وقت روبرگردانده و می‌گویید: «تأویل آن را تنها خداوند می‌داند و برای ما آنچه که پیشینیان ما گفته‌اند کافی است» و منظور شیعیان «ائمه آل بیت» و منظور اهل سنت و جماعت «صحابه» رسول‌الله است. لذا امام مهدی منتظر در پاسختان می‌گوید: ولی زمانی که در موضوعی حق با شما باشد و آیه‌ای بیاید که برهانی برای آن باشد، به سرعت در برابر آن سر فرود آورده و نمی‌گویید تأویل آن را تنها خداوند می‌داند! اما اگر آیه‌ای محکم بیاید که ظاهر و باطن آن روشن، اما مخالف داشته‌های شما باشد؛ از آن روبرگردانده و می‌گویید: «جز خداوند کسی از تأویل آن آگاه نیست»!!
    پس با حق در برابرتان حجت می‌آورم و می‌گویم ای اهالی سنت و شیعیان! آیا این خصلت گروهی از صحابه یهود نیست؟ چرا شما از این ویژگی آنها پیروی می‌کنید؟ و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { لَّقَدْ أَنزَلْنَا آيَاتٍ مُّبَيِّنَاتٍ ۚ وَاللَّـهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۴۶﴾ وَيَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّـهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ يَتَوَلَّىٰ فَرِيقٌ مِّنْهُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِكَ ۚ وَمَا أُولَـٰئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ ﴿۴۷﴾ وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّـهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُم مُّعْرِضُونَ ﴿۴۸﴾ وَإِن يَكُن لَّهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ ﴿۴۹﴾ أَفِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَن يَحِيفَ اللَّـهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ ۚ بَلْ أُولَـٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۵۰﴾ إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّـهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۚ وَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۵۱﴾ }صدق الله العظيم [النور]
    ای شیعیان، ای اهل سنت و ای پیروان سایر مذاهب اسلامی! آیا شما مسلمان هستید یا از یهودیانی که از دعوت به پذیرش حکمیت کتاب خداوند روبرمی‌گردانند؟ چقدر از شما سؤال کردم چرا به دعوت به پذیرش حکمیت کتاب خداوند پاسخ مثبت نمی‌دهید و جوابی از شما نداشتیم! سپس برایتان به حق حجت می‌آوریم که مهدی منتظر حقی که از جانب پروردگارتان آمده است، از تابعین و پیروان [رسول‌الله] است نه نوآور؛ آیا محمد رسول‌الله اهل کتاب را که با یک دیگر اختلاف داشتند به پذیرش احکام کتاب خداوند قرآن عظیم فرا نمی‌خواند؟ آیا ناصرمحمد یمانی برخلاف آنچه که تصور می‌کند که خداوند او را برای یاری [ناصر] محمد رسول‌الله صلی الله علیه و اله و سلم برانگیخته است، نوآور است و از رسول‌الله پیروی نمی‌کند؟ اما من از راست گویانم. من از صادقانی هستم که از محمد رسول‌الله صلى الله عليه وآله وسلم پیروی می‌کنم و چیز جدیدی نیاورده‌ام. من ازآیات محکم قرآن عظیم برایتان دلیل می‌آورم . تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}صدق الله العظيم [البقرة:۱۱۱]
    اگر اهل اندیشه‌اید، پس بدانید برای هر ادعایی برهانی لازم است. پس سؤال دیگری برایتان دارم و می‌خواهم از احادیث حق سنت نبوی به آن جواب دهید؛ آیا مُحمد رسول‌الله همان گونه که خداوند به او خبر داده بود، شما را از این امر باخبر نکرده است که شما نیز مانند اهل کتاب دچار اختلاف می‌شوید؟ جوابتان معلوم است و خواهید گفت:

    [قال مُحمد رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم - الذي لا ينطق عن الهوى: افترقت اليهود على إحدى و سبعين فرقة افترقت النصارى على اثنتى وسبعين فرقة وستفترق أمتي على ثلاث و سبعين فرقة، كلهم في النار إلا واحدة]
    صدق محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم.
    [مُحمد رسول‌الله صلى الله عليه وآله وسلم گفته است و او از روی هوی سخن نمی‌گوید: یهود به هفتاد و یک گروه تقسیم شدند و مسیحیان هفتاد و دو گروه شدند و امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهد شد و همه آنها به‌جز یک گروه، در آتش خواهند بود]
    پس به شما می‌گویم: آری تمام مسلمین پیرو تمام انبیا از اولین نبیّ تا آخرین آنها که نبیّ امیّ مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم است، گرفتار اختلاف شده‌اند. هر امتی از نبیّ خود پیروی کرده و به وسیله نبیّ خود به راه راست هدایت می‌شد. نبیّ درحالی آنها را ترک می‌کرد و از دنیا می‌رفت که امت در راه راست [صراط مستقیم] بودند. اما خداوند برای هر نبیّ، دشمنانی از شیاطین جن و انس مقرر می‌داشت که بعد از نبی با نوشته‌هایی که از جانب شیطان بزرگ و طاغوت بود؛ تزویر و دروغ، به خداوند و رسولانش نسبت داده می‌شد و به این ترتیب باعث گمراهی امت می‌شدند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا ۚ وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ ۖ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ ﴿۱۱۲﴾ وَلِتَصْغَىٰ إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَلِيَرْضَوْهُ وَلِيَقْتَرِفُوا مَا هُم مُّقْتَرِفُونَ ﴿۱۱۳﴾ أَفَغَيْرَ اللَّـهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا ۚ وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِّن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ ۖ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿۱۱۴﴾ وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا ۚ لَّا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ ۚ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۱۱۵﴾ وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ ۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ﴿۱۱۶﴾ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ مَن يَضِلُّ عَن سَبِيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿۱۱۷﴾ }صدق الله العظيم [الأنعام]
    مهدی منتظر سؤال دیگری مطرح می‌کند: درباره این چه فتوا می‌دهید: هرگاه بعد از بروز اختلاف و پراکندگی در میان امتِ یک نبیّ، خداوند نبیّ دیگری را برمی‌انگیخت؛ او مردم را به پذیرش حکمیت چه چیزی فرا می‌خواند؟ آیا آنها را به حکمیت طاغوت فرا می‌خواند یا از آنان دعوت می‌کرد تا به احکام خداوند یکتا سر فرود آورند؟ نبیّ برانگیخته از جانب خداوند، وظیفه‌ای جز این نداشت که حکم حق خداوند را از آیات محکم کتابی که خداوند با او نازل کرده بود؛ برای مردم استنباط نماید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۲۱۳}صدق الله العظيم [البقرة]
    این اختلاف بین پیروان رسولان ادامه داشت تا نوبت به اهل کتاب رسید؛ پیامبران اهل کتاب امت‌هایشان را درحالی‌که در راه راست بودند ترک نمودند. سپس شیاطین جن و انس به طور مستمر، مکر خود را عملی می‌نمودند. طاغوت اکبر ابلیس، به شیاطین جن وحی می‌کرد و آنها به اولیایشان از شیاطین انس وحی می‌رساندند و مطالبی را به دروغ به خداوند و رسولش نسبت می‌دادند که بر ضد موضوعات حقی بود که از جانب خداوند و از زبان رسولانش بیان شده بود. سپس اهل کتاب از مسیر حق منحرف و دچار تفرقه گردیدند؛ تورات و انجیل را پشت سر انداختند و به دنبال مطالب دروغی افتادند که نه از نزد خداوند، بلکه از جانب طاغوت و شیطان رجیم آمده بود. به این ترتیب شیاطین، مسلمانانِ اهل کتاب را از راه راست [صراط مستقیم] منحرف کردند تا زمانی رسید که خداوند خاتم الأنبياء والمُرسلين نبیّ امیّ و امين نسبت به کتاب خداوند قرآن عظیم را برانگیخت که به مثابه دانشنامه و مرجع کتب انبیا و رسولان بود. تصدیق فرموده خداوند تعالی
    { قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَن مَّعِيَ وَذِكْرُ مَن قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ }صدق الله العظيم [الأنبياء:۲۴]
    سپس خداوند به نبیّ خود فرمان داد تا در موارد اختلاف، به قاعده ای عمل کند که خداوند برای صدور حکم مقرر داشته است. به نبیّ خود فرمان داد تا در موارد اختلاف، حکم حق را برایشان از آیات محکم کتاب استنباط نماید. پس
    مُحمد رسول‌الله صلى الله عليه وآله وسلم، قاعده و ناموس خداوند را عملی نمود و از کسانی که دچار اختلاف بودند دعوت کرد تا به حکم کتاب خداوند گردن نهند؛ چرا که حکم بین آنها با خداوند است و انبیا، حکم حق خداوند را از محکمات کتابش استنباط می‌کردند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۲۱۳}صدق الله العظيم [البقرة]
    پس برایتان روشن شد که حکم دهنده خداوند است و بر محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و مهدی منتظر چیزی جز این نیست که حکم خداوند را در موارد اختلاف از آیات محکم کتابش استنباط کنند، چون خداوند حاکم میان آنان است. تصدیق فرموده خداوند تعالی است:
    { أَفَغَيْرَ اللَّـهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا }صدق الله العظيم [الأنعام:۱۱۴]
    سپس محمد رسول‌الله قاعده‌ای که تمام انبیا رعایت می‌کردند را عملی نمود و مهدی منتظر نیز بر همین اساس در موارد اختلاف؛ مخالفان را به پذیرش حکم کتاب خداوند فرا می‌خواند و هر کس که از پذیرش حکمیت کتاب خداوند روبرگرداند؛ به آنچه که بر مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم نازل شده، کافر گردیده است و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوْتُواْ نَصِيباً مِّنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَى كِتَابِ اللّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ ﴿۲۳﴾ } صدق الله العظيم [آل عمران]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:

    { إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللّهُ وَلاَ تَكُن لِّلْخَآئِنِينَ خَصِيماً ﴿۱۰۵﴾}
    صدق الله العظيم [النساء]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:

    { يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِّمَّا كُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَن كَثِيرٍ ۚ قَدْ جَاءَكُم مِّنَ اللَّـهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِينٌ ﴿
    ۱۵﴾ يَهْدِي بِهِ اللَّـهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۱۶﴾ }صدق الله العظيم [المائدة]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ ۖ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ ۚ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَـٰكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ ۖ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ ۚ إِلَى اللَّـهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿
    ۴۸﴾ وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّـهُ إِلَيْكَ ۖ فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ ۗ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ ﴿۴۹﴾ }صدق الله العظيم [المائدة]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:

    { وَهَـٰذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿
    ۱۵۵﴾ أَن تَقُولُوا إِنَّمَا أُنزِلَ الْكِتَابُ عَلَىٰ طَائِفَتَيْنِ مِن قَبْلِنَا وَإِن كُنَّا عَن دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ ﴿۱۵۶﴾ أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَىٰ مِنْهُمْ ۚ فَقَدْ جَاءَكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ ۚ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّـهِ وَصَدَفَ عَنْهَا ۗ سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ ﴿۱۵۷﴾ } صدق الله العظيم [الأنعام]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { كِتَابٌ أُنزِلَ إِلَيْكَ فَلَا يَكُن فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِّنْهُ لِتُنذِرَ بِهِ وَذِكْرَىٰ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿
    ۲﴾ اتَّبِعُوا مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم... } صدق الله العظيم [الأعراف]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۵۲﴾}
    صدق الله العظيم [الأعراف]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { وَالَّذِينَ يُمَسَّكُونَ بِالْكِتَابِ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ إِنَّا لاَ نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ ﴿۱۷۰﴾}صدق الله العظيم [الأعراف]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ ﴿۱۰۸﴾}
    صدق الله العظيم [يونس]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إَمَاماً وَرَحْمَةً أُوْلَـئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلاَ تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يُؤْمِنُونَ ﴿۱۷﴾}
    صدق الله العظيم [هود]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ حُكْماً عَرَبِيّاً وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ وَاقٍ ﴿۳۷﴾}
    صدق الله العظيم [الرعد]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:

    { إِنَّ هَـذَا الْقُرْآنَ يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبِيراً ﴿۹﴾ }
    صدق الله العظيم [الإسراء]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ ۖ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ ۖ وَمَن ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِينَ ﴿۹۲﴾ وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ سَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا ۚ وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۹۳﴾ }صدق الله العظيم [النمل]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادةً قُلِ اللّهِ شَهِيدٌ بِيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَكُم بِهِ }
    صدق الله العظيم [الأنعام:۱۹]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { كَذَٰلِكَ سَلَكْنَاهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ ﴿
    ۲۰۰﴾ لَا يُؤْمِنُونَ بِهِ حَتَّىٰ يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ ﴿۲۰۱﴾ فَيَأْتِيَهُم بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۲۰۲﴾ }صدق الله العظيم [الشعراء]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:

    { إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي آيَاتِنَا لَا يَخْفَوْنَ عَلَيْنَا ۗ أَفَمَن يُلْقَىٰ فِي النَّارِ خَيْرٌ أَم مَّن يَأْتِي آمِنًا يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۚ اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ ۖ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿
    ۴۰﴾ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ ۖ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ ﴿۴۱﴾ لَّا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ ۖ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ ﴿۴۲﴾ }صدق الله العظيم [فصلت]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُوْلَئِكَ يُنَادَوْنَ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ }

    صدق الله العظيم [فصلت:۴۴]

    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { تِلْكَ آيَاتُ اللَّـهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ ۖ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّـهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ ﴿
    ۶﴾ وَيْلٌ لِّكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ ﴿۷﴾ يَسْمَعُ آيَاتِ اللَّـهِ تُتْلَىٰ عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِرًا كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا ۖ فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۸﴾ وَإِذَا عَلِمَ مِنْ آيَاتِنَا شَيْئًا اتَّخَذَهَا هُزُوًا ۚ أُولَـٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴿۹﴾ مِّن وَرَائِهِمْ جَهَنَّمُ ۖ وَلَا يُغْنِي عَنْهُم مَّا كَسَبُوا شَيْئًا وَلَا مَا اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ أَوْلِيَاءَ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۱۰﴾ هَـٰذَا هُدًى ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَهُمْ عَذَابٌ مِّن رِّجْزٍ أَلِيمٌ ﴿۱۱﴾ }صدق الله العظيم [الجاثية]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:

    { وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُمْ بِعَذَابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَنَخْزَى ﴿۱۳۴﴾ }
    صدق الله العظيم [طه]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ ﴿۲۱﴾ }
    صدق الله العظيم [لقمان]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ ﴿۱۷۰﴾}
    صدق الله العظيم [البقرة]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا﴿۱۳۶﴾ }
    صدق الله العظيم [النساء]

    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَى مِنْهُمْ فَقَدْ جَاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ ﴿۱۵۷﴾}
    صدق الله العظيم [الأنعام]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { الْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۹۷﴾}
    صدق الله العظيم [التوبة]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { وَيَقُولُونَ لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنْ الْمُنْتَظِرِينَ ﴿۲۰﴾ }
    صدق الله العظيم [يونس]

    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِم مِّن السَّمَاء آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ ﴿۴﴾}
    صدق الله العظيم [الشعراء]
    و خداوند تعالی می فرماید:
    { فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُّبِينٍ ﴿
    ۱۰﴾ يَغْشَى النَّاسَ ۖ هَـٰذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۱﴾ رَّبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ ﴿۱۲﴾ } صدق الله العظيم [الدخان]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { إِنَّا كَاشِفُو الْعَذَابِ قَلِيلًا ۚ إِنَّكُمْ عَائِدُونَ ﴿
    ۱۵﴾ يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرَىٰ إِنَّا مُنتَقِمُونَ ﴿۱۶﴾ }صدق الله العظيم [الدخان]
    و خداوند تعالی می فرماید:
    { وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ وَلَئِن جِئْتَهُم بِآيَةٍ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ أَنتُمْ إِلَّا مُبْطِلُونَ ﴿۵۸﴾ }
    صدق الله العظيم [الروم]
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { تَنزِيلٌ مِّنَ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ ﴿
    ۲﴾ كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۳﴾ بَشِيرًا وَنَذِيرًا فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ ﴿۴﴾ }صدق الله العظيم [فصلت]
    ای علمای مسلمین! اگر به کتاب خداوند ایمان دارید؛ پس چرا از دعوت به پذیرش حکمیت آن روبرمی گردانید؟ اگر راست گفته و صادق هستید، چرا از دعوت به پذیرش حکمیت آن روگردانید ؟ و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ }صدق الله العظيم [النور:۳۶]
    ای علمای مسلمان! من مهدی منتظر خداوند را شاهد می‌گیرم که خداوند بر نبیّ خود واجب کرد در شبانه‌روز پنجاه نماز به‌جای آورد و برای هر نماز دو رکعت مقرر فرمود. با توجه به پنجاه نماز دو رکعتی پس تعداد کل رکعت‌های نماز صد رکعت می‌شود که مساوی تعداد اسماء الحسنی یعنی صد اسم است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ }صدق الله العظيم
    از آنجا که خداوند صد نام دارد، به همین دلیل مقرر داشت تا در خانه‌های خداوند پنجاه نماز دو رکعتی برپا شود و تعداد رکعت‌های نماز برابر تعداد اسماء الحسنی خداوند گردد یعنی صد رکعت نماز واجب در شبانه‌روز؛ اما پروردگارم غفور و شکور است و به مسلمانان تخفیف داد و پنج نماز دو رکعتی برایشان مقرر نمود، سپس هر نماز را ده برابر می‌نماید تا برابر پنچاه نماز گردد و تعداد رکعت‌ها نیز مساوی تعداداسماء الحسنی خداوند یعنی صد شود و چنین است که خداوند سبحان صد نام دارد و شما ۹۹ نام او را می‌دانید. خداوند مهدی منتظر عبد نعیم اعظم ناصر محمد یمانی را برانگیخته است تا حقیقت اسم الله اعظم را که در کتاب آمده است به انسان بیاموزد و ما پیش از این از آیات محکم کتاب به طور مفصل درباره آن توضیح داده و ثابت کردیم خداوند صد نام دارد و برای همین نمازهای واجب در شبانه‌روز پنجاه نماز مقرر گردیده و در هر نماز دو رکعت نهاده شده است تا تعداد رکعت‌های نماز برابر تعداد اسماء الحسنی خداوند باشد والحمدُ لله رب العالمين الرحمن الرحيم که به مسلمانان تخفیف داد و به جای پنجاه نماز دو رکعتی؛ پنج نماز دو رکعتی واجب را مقرر فرمود و سپس هر رکعت را ده برابر می‌نماید تا معادل اسماء الحسنی خداوند یعنی صد نام گردد. به خاطر آنکه نمازهای واجب پنج نماز هستند و ده برابر که بشوند معادل پنجاه نماز دو رکعتی در نامه میزان انسان ثبت خواهند شد یعنی صد رکعت ..و من از راستگویانم و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {‏ وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ‏ ﴿۸۷﴾ }‏صدق الله العظيم [الحجر]
    منظور از «سبع المثانی» چیست؟ منظور سوره فاتحة الکتاب است که هفت آیه دارد و گواه آن نیز در این کلام خداست :

    { بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ ﴿۱﴾ الْحَمْدُ لِلَّـهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۲﴾ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ ﴿۳﴾ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴿۴﴾ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿۵﴾ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿۶﴾ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ ﴿۷﴾ } صدق الله العظيم [الفاتحة]
    اما مقصود خداوند از { مِّنَ الْمَثَانِي } این است که خداوند به شما امر نموده است تا این سوره را در هر نماز واجب دو بار قرائت نمایید و سپس فرمان داده است که اگر در جهاد در راه خداوند در سفر بوده و از این بیم داشتید که دراثنای نماز از جانب کافران مورد حمله واقع شوید آن را شکسته [قصر] به‌جا آورید. برای همین امر شده است که به‌جای دورکعت نماز، یک رکعت به‌جا آورید به‌جز امامی که در پیشاپیش شما نماز می‌گذارد. خداوند به او فرمان نداده است که نماز را شکسته [قصر] کند، بلکه امام باید نماز را کامل بجا آورد؛ شکسته بودن نماز برای کسانی است که پشت سر امام نماز به‌جا می‌آورند. خداوند آنها را به دو گروه تقسیم می‌کند تا گروه اول یک رکعت نماز پشت سر امام به‌جا آورند، سپس سلام داده و کنار بروند تا گروه دوم جای آنها را بگیرند و رکعت دوم را پشت سر امام به‌جا آورند. آنچه که از کتاب خداوند درباره نماز شکسته [قصر] دانسته‌ام این است که نماز از دو رکعت به یک رکعت تقلیل داده می‌شود مگر برای امام؛ که چیزی درباره شکسته [قصر] شدن نماز او در قرآن نمی‌یابم و برای همین است که خداوند مؤمنان را مورد خطاب قرار می‌دهد و به رسولش چنین خطابی نمی‌کند و دستور شکسته [قصر] کردن نماز را به ایشان نمی‌دهد.خداوند تعالی می‌فرماید:
    { يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَىٰ إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِندَ اللَّـهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ ۚ كَذَٰلِكَ كُنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللَّـهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا ۚ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا ﴿۹۴﴾لَّا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ ۚ فَضَّلَ اللَّـهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً ۚ وَكُلًّا وَعَدَ اللَّـهُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَفَضَّلَ اللَّـهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۹۵﴾ دَرَجَاتٍ مِّنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً ۚ وَكَانَ اللَّـهُ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿۹۶﴾ إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنتُمْ ۖ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ ۚ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّـهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا ۚ فَأُولَـٰئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَسَاءَتْ مَصِيرًا ﴿۹۷﴾ إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا ﴿۹۸﴾ فَأُولَـٰئِكَ عَسَى اللَّـهُ أَن يَعْفُوَ عَنْهُمْ ۚ وَكَانَ اللَّـهُ عَفُوًّا غَفُورًا ﴿۹۹﴾ وَمَن يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً ۚ وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّـهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّـهِ ۗ وَكَانَ اللَّـهُ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿۱۰۰﴾ وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا ﴿۱۰۱﴾ وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِّنْهُم مَّعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِن وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَىٰ لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ ۗ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُم مَّيْلَةً وَاحِدَةً ۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن كَانَ بِكُمْ أَذًى مِّن مَّطَرٍ أَوْ كُنتُم مَّرْضَىٰ أَن تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ ۖ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ ۗ إِنَّ اللَّـهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا ﴿۱۰۲﴾ } صدق الله العظيم [النساء]
    این آن چیزی است که در آیات محکم کتاب خدا درمورد نماز شکسته [قصر] پیدا می‌کنید. نماز از دو رکعت به یک رکعت تقلیل می‌یابد، مگر برای امام که خداوند در آیات محکم کتاب خود بر او به‌جا آوردن دو رکعت را واجب نموده است. جز این نیست که در نماز شکسته [قصر] خداوند به شما اجازه داده است تا نماز صبح را به‌ جای دو رکعت، یک رکعت به‌جای آورید؛ مگر امام جماعت که پیش از این درباره او فتوا دادیم. خداوند در آیات محکم کتاب خود به امام جماعت فرمان شکسته [قصر] کردن نماز را نداده است و او باید نماز صبح را دو رکعتی به‌جای آورد؛ اما جماعت نمازگزاران به دو دسته تقسیم می‌شوند، گروه اول با امام رکعت اول را به‌جا می‌آورند و گروه دوم، رکعت دوم را با امام می‌خوانند. اینکه در چه شرایطی می‌توان نماز را به صورت شکسته [قصر] به‌جا آورد به وضوح در آیات محکم کتاب خداوند آمده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    { وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلوةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُواْ لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا ﴿۱۰۱﴾}صدق الله العظيم [النساء]
    اما نماز مسافر که در آن ترس از فتنه کافران در حین ادای نماز وجود ندارد، با نماز شکسته [قصر] فرق دارد .خداوند به شما امر نموده تا در سفر نمازها را با هم به‌جا آورید اما نماز شکسته[قصر] نیست؛ یعنی نماز عصر را با نماز ظهر جمع کند و نماز مغرب را با نماز عشاء. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ }صدق الله العظيم [هود:۱۱۴]
    و اما منظور از دو طرف روز یا «طرفی النهار» نماز ظهر و عصر است که در موعد نماز ظهر باهم خوانده می‌شود؛ چون موعد و میقات نماز ظهر «أطراف النهار» است. ممکن است یکی از قرآنییون که با تفاسیر خود چیزی را که نمی‌دانند به خدا نسبت می‌دهند، حرف مرا قطع کرده و بگوید: «صبر کن ناصر محمد یمانی، شرح و بیان حق این فرموده خداوند تعالی: { وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ } صدق الله العظيم، این است که مقصود اول و آخر روز است» . مهدی منتظر که با بیان حق ذکر [قرآن] برای مردم حجت می‌آورد، در جواب می‌گوید: گوش کن! تو داری با مهدی منتظرمجادله می‌کنی، کسی که با بیان حق ذکر بر شما برتری دارد؛ منظور از «طرفی النهار» یعنی سمت بامداد روز [النهار الغدوة =پیش از ظهر] و سمت عصر روز [النهار العشیء=بعد از ظهر] و موعد نماز ظهر بین این دو وقت است، یعنی ما بین صبح روز و عصر روز. اما بیان حق برای موعدی که «طرفی النهار» نامیده می‌شود، موعد به‌جا آوردن نماز ظهر و عصر به صورت جمع با هم است. پیش از این به شما آموخته بودیم که منظور از «طرفی النهار» زمان نماز ظهر است ولی این مطلب حق را نمی‌توانستم به تفصیل بیان نمایم و همت گماردم تا نماز پنجگانه را ثابت نمایم اما بعد از اینکه خداوند جدم مُحمد رسول‌الله صلى الله عليه وآله وسلم را در رویا به من نشان داد و به من گفت:
    { وَقُلْ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ }صدق الله العظيم [الكهف:۲۹]
    پس از آیات محکم کتاب مستقیماً برایتان فتوا آورده و بیان حق این فرموده خداوند را می‌آوریم که :

    { وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ }صدق الله العظيم
    این یعنی به‌جا آوردن نماز ظهر و عصر باهم ؛ بیایید تا مقصود خداوند از { طَرَفَيِ النَّهَارِ } صدق الله العظيم را به شما یاد دهم.
    و خداوند تعالی می فرماید:

    { فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى ﴿۱۳۰﴾}
    صدق الله العظيم [طه]

    اول اینکه منظور از «میقات تسبیح» که خداوند بر نبیّ خود فرض نموده است چیست؟ جواب این است که منظور تسبیح در نماز است و به راستی که نماز تسبیح خداوند است و تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    { فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا }صدق الله العظيم [النور:۳۶]
    و می‌دانیم مقصود از تسبیح در زمان مشخص و معلوم؛ به‌جا آوردن نماز است و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
    { فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى﴿۱۳۰﴾ }صدق الله العظيم [طه]
    و اما بیان حق فرموده خداوند تعالی:

    { وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ}

    در اینجا مقصود موعد نماز صبح [الفجر] است و اما این فرموده:
    { وَقَبْلَ غُرُوبِهَا}
    به نماز عصر اشاره دارد و اما این فرموده:
    { وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ}
    و این ساعات اول شب و موعد نماز مغرب و عشاء اززمان شفق تا غسق [گسترده شدن شب] است و اما این فرموده خداوند تعالی:
    { وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى}
    و این موعد نماز ظهر است که مابین دو طرف یعنی پیش از ظهر یا «نهار الغدو» و بعد از ظهر یا «نهار العشی» است. مقصود خداوند از «العشی» ابداً شب نیست، بلکه منظور از «العشی» از لحظه آغاز فرود آمدن خورشید، یعنی گذشتن آن از وسط آسمان و نیمه روز است که دقیقاً در زمان غروب خورشید تمام می‌شود. زمان بعد از ظهر «النهار العشی» آخرین فرصت برای به‌جا آوردن نماز عصر، زمان غروب خورشید و وارد شدن موعد نماز مغرب یعنی ظهور شفق بعد از غروب است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    { فَسُبْحَانَ اللَّـهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ ﴿۱۷﴾ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِيًّا وَحِينَ تُظْهِرُونَ ﴿۱۸﴾ } صدق الله العظيم [الروم]
    و بیان حق فرموده خداوند تعالی
    :
    { فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ }
    ساعات اول شب است که در ابتدای آن یعنی شفق تا غسق [گسترده شدن شب] موعد نماز
    مغرب و عشاء است و اما فرموده خداوند تعالی:
    { وَحِينَ تُصْبِحُونَ }
    موعد نماز صبح است، یعنی زمانی که خط صبح نمایان شده و منادی ندای نماز صبح را سر می‌دهد و اما این فرموده خداوند تعالی:
    { وَلَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِيًّا }
    مقصود خداوند از «العشی» نماز عصر است و اما این فرموده خداوند تعالی:
    { وَحِينَ تُظْهِرُونَ }
    منظور نماز
    ظهر و ما بین دو طرف روز [پیش از ظهر و بعد از ظهر] است تا یاد بگیرید که منظور از میقات «العشی» از زمان آغاز فرود آمدن خورشید در نیمه روز از وسط آسمان تا لحظه غروب آفتاب است. به این فرموده خداوند تعالی توجه نمایید:
    { وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ ۚ نِعْمَ الْعَبْدُ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۳۰﴾ إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ ﴿۳۱﴾ فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَن ذِكْرِ رَبِّي حَتَّىٰ تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ ﴿۳۲﴾ رُدُّوهَا عَلَيَّ ۖ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ ﴿۳۳﴾ }صدق الله العظيم [ص]
    پس از اینجا می‌فهمیم که مقصود از «عشی» از لحظه‌ای است که خورشید
    در نیمه روز و از وسط آسمان شروع به افول می‌کند تا زمانی که غروب فرا رسد. در زمان غروب آفتاب «نهار العشی» تمام می شود و موعد نماز عصر نیز تا پایان «نهار العشی» است. اما «نهار الغدو» طرفی از روز است که با فجر آغاز و در لحظه آغاز افول خورشید در وسط آسمان تمام می‌شود، این زمان آغاز «نهار العشی» است و تلاقی این دو موعد نماز ظهر است و خداوند به شما اجازه داده است تا در سفر نماز عصر را جلو انداخته و همراه نماز ظهر و در موعد نماز ظهر به‌جا آورید و نماز مغرب را با تأخیر و همراه با نماز عشاء در موعد نماز عشاء در ساعاتی از شب به‌جا آورید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    { وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ }صدق الله العظيم [هود:۱۱۴]
    این یعنی جمع کردن نماز ظهر با عصر و نماز مغرب با عشاء ؛ و منظور شکسته [قصر] خواندن نماز نیست. به راستی که نماز شکسته [قصر] زمانی مجاز است که در راه خدا سفر[جهادی] کنید و همان طور که برایتان بیان کردیم، ترس داشته باشید که دراثنای نماز از کافران به شما فتنه و آسیبی وارد شود. نام این نماز؛ نماز شکسته [قصر] است چون در نماز شکسته [قصر] اجازه دارید نماز صبح را به جای دو رکعت؛ یک رکعتی به‌جا آورید مگر امام. شرط نماز شکسته [قصر] در مورد تمام نمازهای ديگر نیز برقرار است. پس هرگاه از جانب کافران خطری شما را تهدیدی کند، خدا به شما اجازه داده است که آن نماز را چه نماز صبح باشد یا سایر نمازها بصورت شکسته [قصر] و یک رکعتی به‌جا آورید مگر امام. و به راستی که تنها نمازگزارانی که پشت سر امام هستند می‌توانند نماز را شکسته [قصر] به‌جا آورند و به محض اینکه ترس و خطر ناشی از فتنه در حین نماز جماعت رفع شود؛ نماز شکسته دیگر جایز نیست.
    اما درباره نماز مسافر، خداوند به شما امر فرموده که در سفر نمازها را به صورت جمع باهم به‌جا آورید و خبری از شکسته بودن نماز نیست. منظور این است که همان گونه که محمد رسول‌الله صلى الله عليه وسلم در جریان حج، نماز عصر را جلو انداخته و همراه نماز ظهر و در موعد نماز ظهر به‌جا آوردند و نماز مغرب را با تأخیر و در موعد نماز عشاء همراه با آن به‌جا آوردند، شما نیز در سفر نمازهایتان را به صورت جمع به‌جا آورید و این گواه از جانب خداوند تعالی است:
    { وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ }صدق الله العظيم [هود:۱۱۴]
    انصار پیشگام و برگزیده! مهدی منتظر به شما امر می‌کند قبل از اینکه امام مهدی در تفصیل نماز و رکعت‌های آن، علمای امت را با آیات محکم قرآن شکست دهد؛ التزام نداشته باشید تا طبق این بیان نماز بجه‌ا آورید .. برای بیان دومین رکن اسلام یعنی رکن نماز هنوز دلایل زیادی نزد ماست؛ برشماست که این بیان عظیم درباره نماز و رکعت‌های آن را در بین مفتیان کشورهای اسلامی پخش کنید. آنان خود را ملزم بدانند برای دفاع از حدود دین و جلوگیری از گمراه شدن مسلمانان، به پایگاه آزاد و جهانی امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی آمده و بر سر میز گفت‌وگو با مهدی منتظر حضور یابند. یا ناصر محمد یمانی گمراه است و یا با بیان حق قرآن عظیم، همه علمای امت را شکست خواهد داد. ولی من خدا را به شهادت می‌گیرم و همین الان نتیجه را اعلام می‌کنم؛ بدون شک‌وتردید امام مهدی ناصر محمد یمانی با مستندات محکمی از قرآن عظیم که محفوظ از تحریف است، همگی علمای مسلمین و نصارا [مسیحی] و یهودی را شکست خواهد داد. حضور مفتیان کشورهای اسلامی بر سر میز گفت‌وگو، نعمتی از جانب خداوند است چون مکلف به مسافرت و یا رفتن به جایی نیستند؛ بلکه تنها کاری که باید بکنند این است که کامپیوتر خود را روشن نمایند و درحالی‌که در منزل خود هستند با مهدی منتظر ناصر محمد یمانی محاوره و گفت‌وگو کنند.
    ای انصار! اجازه ندارید از امر مهدی منتظر سر پیچی نمایید. فتوای خود را دوباره تکرار می کنم تا زمانی که نتیجه گفت‌وگو بین مهدی منتظر ناصر محمد یمانی و مفتیان کشورهای عربی و اسلامی را نبینید؛ شما را ملتزم به عمل بر اساس این بیان نمی‌کنم. چگونه ممکن است در نماز جماعت؛ شما دو رکعت نماز خوانده و بروید؟ مردم زبان‌های تيز خود را بر شما می‌گشايند و باعث فتنه آنها می‌شوید، بلکه باید بگویید:
    { رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا فِتْنَةً للقوم الظالمين }صدق الله العظيم [يونس:۸۵]
    چون آنها زمانی که به شما آزار رسانده یا به شما ناسزا می‌گویند، غیبتتان را نیز کرده و خواهند گفت: «آیا نمی‌بینید این گروه منحرف موقع نماز خواندن با ما، نماز را دو رکعتی به‌جا می‌آورند» وغیبتتان را کرده و یا آزارتان می‌دهند. بنابر اين پس سرزنشی بر شما نیست که در بیوت خداوند همراه با مردم و هم چنان که آنها نماز می‌خوانند، نماز برپادارید تا زمانی برسد که علمای امت به حق بودن ما اعتراف کنند و یا خداوند تمکن فرمانروایی در زمین را به من عطا نماید و آنان شکست بخورند. آن‌گاه نماز را آن گونه که خداوند به من فرمان داده است، به‌جا خواهیم آورد. اما امام مهدی منتظر در دوران گفت‌وگو، هم‌چنان نماز را مانند اهل سنت و جماعت بجا می‌آورد. به هیچ وجه از شما نمی‌خواهم و نخواهم خواست که صف جماعت را ترک کنید. از شما نمی‌خواهم گروه جدیدی درست کنید، بلکه اگر وحدت امتتان را می‌خواهید، باید مردم را به وحدت و پرهیز از پراکندگی فرا خوانید و بدانید به اذن خداوند؛ هنوز نکات بسیار زیادی از آیات محکم قرآن عظیم پیرامون نمازهای واجب در اختیار ماست و تفاصیل بیشتری از این سخنان گرانبار و قول ثقیل به اذن خداوند نزد ماست ... و وقتی وارد خانه‌های خداوند می‌شوید، قبل از به‌جا آوردن نمازِ واجب، دو رکعت نماز حق سنت را برپا دارید و تا زمانی که این دو رکعت را نخوانده‌اید ننشینید. موعد به‌جا آوردن این دو رکعت بین اذان و اقامه است و اگر دیر رسیدید و نماز واجب برپا شده بود؛ نماز واجب را به‌جا آورید و بعد از نماز واجب، دیگر نماز سنت خوانده نمی‌شود. نماز دو رکعت واجب و دو رکعت سنت است ولی شما نماز سنت و نماز واجب را با هم جمع کرده‌ و نماز واجب را چهار رکعتی کرده‌اید . به راستی که سنت این است که بعد از ورود به خانه‌های خداوند و قبل اینکه بنشینید، دو رکعت نماز برای خداوند بخوانید و موعد آن هم بین اذان و اقامه است.
    ولی ما منتظر آمدن مفتیان کشورهای اسلامی هستیم تا با علم و منطق همگی بر سر حق به توافق برسیم، خداوند مهدی منتظر را برای ایجاد تفرقه و تشتت بیشتر بین امت نفرستاده است... هیهات که ما باعث پراکندگی اجتماعات نخواهیم شد، بلکه خداوند مرا برانگیخته است تا پراکندگی و تششت را به اجتماع بدل کرده و مستقیماً از کتاب خداوند نمازهای فرض شده بر مردم را برایشان به تفصیل بیان کنم؛ ما هنوز فقط مطالب كمی را [در باره نماز] گفته‌ايم و درباره نماز جز با مفتیان کشورهای اسلامی گفت‌وگو نخواهیم کرد ولو با یکی از مفتیان معروف یکی از کشورهای اسلامی عربی یا غیر عربی و برای همین به تمام انصار دستور می‌دهیم تا این بیان را برای تمام مفتیان کشورهای اسلامی عربی و غیر عربی بفرستند واز آنها دعوت نمایند در «پایگاه امام ناصر محمد یمانی» و بر سر میز گفت‌وگوی جهانی حاضر شوند و اگر نیایند، ما به حق درمقابلشان حجت آورده‌ایم و هرکس که از ذکر خداوند روبرگرداند؛ خداوند بین من و او به حق حکم خواهد کرد و پروردگار خیر الحاکمین است.
    انصار پیشگام و برگزیده! برای سومین بار فرمان خود را تکرار می‌کنم: این بیان حق را اجرا نکنید مگر زمانی که خداوند حق را ثابت کرده و مهدی منتظر ناصر محمد یمانی به حق بر مفتیان کشورهای اسلامی غالب شود تا به حقی که از جانب پروردگارشان آمده؛ اعتراف کنند و یا خداوند خلیفه خود را یک شبه بر آنان و تمام مردم و درحالی‌که همگی زبون شده‌اند غالب سازد. و اگر در مقابل مهدی منتظر استکبار ورزند و هیچ یک حاضر به گفت‌وگو نشوند منتظر تنفیذ این بیان بمانید و تا آن زمان مانند مسلمانان نماز بگذارید و بدانید اگر نمازتان خالی از شرک باشد مورد پذیرش خداوند خواهد بود.
    من مهدی منتظر به حق در پیشگاه خداوند، در دنیا و روزی که مردم در برابر پروردگار عالمیان قرار خواند گرفت، شهادت می دهم؛ پروردگار نماز کسانی را که بر روی تربت حسین سجده می‌کنند؛ نخواهد پذیرفت. خداوند به خاطر تربت جدّم امام حسین علیه الصلاة و السلام نماز آنها را نخواهد پذیرفت و من و جدّم حسین از عمل آنها بیزار و برئ هستیم تا اینکه عمل خود را به کلی از شرک پاک نمایند. این بدعتی است که نه در کتاب خداوند و نه در سنت رسول حق، او یادی از آن نشده است. جز این نیست که هر بدعتی در دین گمراه کننده بوده و به شرک می‌انجامد و کسی که به خداوند شرک بیاورد، گمراه شده و نابود می‌گردد و مانند این است که از آسمان سقوط کرده و پرندگان او را بربایند و یا تندباد او را به سحیق [جهنم] پرتاب ‌کند! وضع شمایی که سحرگاه به تسبیح خداوند می‌پردازید و با اینکارتان در موعدی غیر از موعد نماز واجب، برای مردم مزاحمت ایجاد کرده و آنها را به فتنه می‌اندازید نیزهمین طور است. خداوند تسبیح شما را نمی‌پذیرد چون استغفار در سحرگاهان رازی بین بنده و پروردگارش است که در زمانی که مردم در آرامش شب خوابیده‌اند، به صورت پنهانی انجام می‌شود. اما شما با بلندگو و با صداهای بسیار بلند آن را اعلام کرده و مردمانی را كه در خوابند، گرفتار فتنه می‌کنید؛ لذا خداوند نه تسبیح شما را می‌پذیرد و نه استغفارتان را چون باعث فتنه مردمان شده‌اید. به خصوص کسانی که در جوار مساجد منزل دارند. شما در ثلث آخر شب و با صدای بلندگوهایتان، در زمانی غیر از موعد نمازهای واجب، باعث آزارشان می‌شوید. وقتی خط سیاهی شب از خط سپیدی روز در زمان فجر جدا شود، موعد ندا دادن به مردم برای نماز صبح است در این زمان می‌توانید با بلندگوها و با بلندترین صداها ندای نماز فجر را سر دهید و این امر اشکالی ندارد. خداوند به شما اجازه نمی‌دهد برای تسبیح و استغفار در سحر [پیش از موعد نماز فجر] مردمی را که در خواب هستند، آزار دهید. آیا خداوند به شما دستور داده که این چنین سروصدا کنید؟ بگو اگر راست گفته و صادقید؛ برهانتان را بیاورید. به راستی که تنها در موعد نمازهای واجب باید ندای نماز را سر دهید که در این کار گناهی برشما نیست. اما خداوند اجازه نمی‌دهد در زمان‌هایی غیر از موعد نمازهای واجب بندگانش را اذیت کنید. ای بدعت‌گزاران! چه کسی شما را از دست خداوند نجات خواهد داد که نه تنها باعث رضایت او نمی‌شوید، بلکه فاصله خود را با خدا زیاد می‌کنید. ای کسانی که در سحر و قبل از موعد نماز فجر تسبیح خود را با صدای بلند اعلام می‌کنید، برای همین است که قلبتان خاشع نشده و از چشمتان اشکی سرازیر نمی‌شود...آیا فرموده خداوند تعالی را به یاد نمی‌آورید:
    { وَاذْكُرْ رَبَّكَ فـي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنْ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ وَلا تَكُنْ مِنْ الْغَافِلِينَ ﴿۲۰۵﴾}صدق الله العظيم [الأعراف]
    اما شما از پشت بلندگوهایتان فریاد می‌زنید: «ای مردم ما در حال نماز و تسبیح خداوندیم». ای جماعت! شما با اینکارهایتان کسانی که درخوابند را از ذکر خدا مشمئز کرده و باعث فتنه‌شان می‌گردید. خداوند تسبیح شما را نپذیرد [صيغه دعا]؛ به سوی خداوند توبه کنید و فرموده خداوند تعالی را به خاطر داشته باشید که:
    { وَاذْكُرْ رَبَّكَ فـي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنْ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ وَلا تَكُنْ مِنْ الْغَافِلِينَ ﴿۲۰۵﴾ }صدق الله العظيم [الأعراف]
    محمد رسول‌الله صلى الله عليه وآله وسلم این امر را برایتان روشن کرده است. ایشان فرموده اند:
    [ خَيْرُ الذِّكْرِ الْخَفِيُّ]
    [ بهترین ذکر؛ ذکر پنهانی است].

    کسی که در خلوت بدون آنکه به مردم خبر دهد، از خدای خود یاد کند
    ؛ چشم‌هایش از یاد و ذکر خداوند لبریز اشک می‌شود؛ اما کسی که صدای ذکرش به گوش مردمانی که خوابند برسد و باعث آزارشان شود؛، اخلاص در عملش وجود ندارد. خداوند به شما فرمان نداده که بندگانی که در آرامش ایجاد شده از جانب خداوند در خوابند، از خواب بیدار کنید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    { وَجَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنًا }صدق الله العظيم [الأنعام:۹۶]
    این یعنی آزار مردمی که در آرامش شب به خواب رفته‌اند حرام است و خداوند به کسانی اجر عنایت می‌کند که در سکوت و آرامش شب و بدون آنکه مردم صدای او را بشنوند در خلوت، خدای خود را تسبیح می‌کنند. از پشت بلندگو که خداوند را تسبیح نمی‌کنند، بلندگو برای اعلان موعد نماز یا سخنرانی و موعظه مردم در زمانی غیر از سکوت و آرامش شب و وقت خواب مردمان است...آیا پروا نمی‌کنید؟!

    ما درانتظار مفتیان سرزمین‌های اسلامی هستیم تا با تمام مفتیان کشورهای اسلامی گفت‌وگو صورت گرفته باشد. اما کسی که به ما پاسخ می‌دهد، باید مانند امام مهدی عكس و نام اصلی و واقعی خود را به نمایش بگذارد؛ ما با کسی که ترسو باشد و نام و عکس خود را نشان ندهد گفت‌وگو نخواهیم کرد. ما با ترسوها گفت‌وگو نمی‌کنیم چرا که افراد ترسو نه در میدان جنگ و نه در میز گفت‌وگو یاری‌دهنده خوبی نخواهند بود و اگرهمراه با شما برای جنگ خارج شوند، تنها باعث زیاد شدن اضطراب می‌شوند...
    نظر به اهمیت این بیان [
    بيان الصلوات والركعات من مُحكم القرآن العظيم] این شرط تنها برای گفت‌وگو درباره آن مقرر شده است.
    انصار پیشگام و برگزیده! ما هنوز توضیحات وتفاصیل زیادی درباره این بیان در نزد خود داریم و شما اجازه ندارید با امر من مخالفت کنید و برای همین اجازه اجرای حکمی که درباره تعداد رکعت نمازها از آیات محکم قرآن گرفته شده است را ندارید چون ممکن است که علمای امت و مفتیان سرزمین‌های اسلامی با علمی هدایتگرتر از علم ناصر محمد یمانی و سخنی درست‌تر از گفته‌هایش بر او غلبه کنند و راهی درست‌تر را نشان دهند...اما هیهات که چنین نخواهد شد، چون چه کسی درست‌تر از خداوند سخن می‌گوید؟ به راستی که می خواهم به شما یاد دهم که سست عنصر نباشید و بدون آگاهی، ه رکس چیزی را عنوان کرد بدنبالش بیفتید! خیر اصلا چنین نیست...
    بلکه خداوند به شما فرمان داده است تا هر دانش پژوهی از عقل خود استفاده کرده و کورکورانه پیرو چیزی نشود. خداوند تعالی می فرماید:
    { وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ﴿۳۶﴾}صدق الله العظيم [الإسراء]
    و هم چنین برای این است که همه بدانند امام مهدی بیش از هر کسی به کتاب خداوند و سنت حق رسولش پایبند است و به ناحق در باره ما گمان بد نکنند. به راستی که ما آنان را به پذیرش حکمیت کتاب خداوند که از تحریف محفوظ است فرا می‌خوانیم و این فرمانی است که خداوند در ابتدای امر به تمام انبیاء و رسولانش داده است و برای این است که مهدی منتظر در ابتدای کار از تمام علمای امت دعوت می‌کند تا تنها به حکم کتاب خداوند رو کنند. ای علمای امت! آیا نمی‌دانید که امام مهدی قادر است همانند تفاصیل مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم، تنها از کتاب خدا تمام ارکان اسلام را برایتان توضیح دهد؟ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ }صدق الله العظيم [النحل:۴۴]
    اما با کمال تأسف من پنج سال است که درحال تفصیل معنای اخلاص در عقیده «لا إله إلا الله وحده لا شريك له» هستم و شما دعوت به اخلاص در عبادت خداوند و کافر شدن به شفاعت کنندگانی که دربرابر خدا برای خود درنظر گرفته‌اید را اجابت نکرده‌اید و اکثرتان روگردانده و دچار شرک شده‌اید. در اینجا ما وارد رکن دوم از ارکان اسلام شده و می‌خواهیم اقامه نماز را تنها از کتاب خداوند برایتان بیان کنیم؛ تعداد رکعت نمازها و حرکات آن و ذکرهایی که باید در طی حرکات بگویید را تنها از قرآن به تفصیل بیان خواهیم کرد و در جواب کسی که بگوید: «پس خداوند نمازی را که درگذشته و در طول زندگیمان خوانده‌ایم نمی پذیرد»؟ می‌گوییم: این طور نیست اگر به اساسی‌ترین شرطی که در آیات محکم کتاب آمده است پایبند بوده باشید، خداوند نمازتان را می پذیرد:
    { وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً ﴿۱۸﴾ }صدق الله العظيم [الجن]
    تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا ﴿۴۸﴾ }
    صدق الله العظيم [النساء]
    ولی با کمال تأسف خداوند تعالی می‌فرماید:
    { وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلا وَهُمْ مُشْرِكُونَ ﴿۱۰۶﴾ }صدق الله العظيم [يوسف]
    وإنا لله وإنا إليه لراجعون، وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله رب العالمين..
    أخوكم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.

    صدق الله العظيم



    اقتباس المشاركة 47652 من موضوع ( بيانات الإمام في أحكام الوضوء والصلاة وميقاتها )


    ( بيانات الإمام في أحكام الوضوء والصلاة وميقاتها )

    - 1 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    02 - 11 - 1430 هـ
    21 - 10 - 2009 مـ
    03:50 صباحاً
    ــــــــــــــــــ


    بيان الصلوات والركعات من مُحكم القرآن العظيم ..

    بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ، وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ..

    وقال الله تعالى:
    {اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ ﴿1﴾ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ ﴿2﴾ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ ﴿3﴾ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ﴿4﴾ عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ ﴿5﴾} صدق الله العظيم [العلق].

    وقال الله تعالى:
    {ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ} صدق الله العظيم [القلم:1].

    وقال الله تعالى:
    {الرَّحْمَـٰنُ ﴿1﴾ عَلَّمَ الْقُرْآنَ ﴿2﴾ خَلَقَ الْإِنسَانَ ﴿3﴾ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ ﴿4﴾} صدق الله العظيم [الرحمن].

    ويا معشر المُشرفين على مواقع العالمين للحوار بين البشر لا يجوز لكم كتم البيان الحقّ للقرآن من ذات الُقرآن المحفوظ من التحريف لتبليغ كافة عُلماء المُسلمين والنصارى واليهود أن يجيبوا طلب الحوار مع الإمام المهديّ للاحتكام إلى القُرآن العظيم الذكر المحفوظ من التحريف رسالة الله إلى كافة البشر لمن شاء منهم أن يستقيم من بعد أن يتبيّن لهم أنّ المهديّ المنتظَر حقاً هيمن بسُلطان العلم من مُحكم القرآن على كافة عُلماء المُسلمين والنصارى واليهود في طاولة الحوار العالمية لكافة البشر
    (موقع الإمام ناصر محمد اليماني)، وتذكّروا قول الله تعالى:
    {
    إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَىٰ مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ ۙ أُولَـٰئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّـهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ ﴿
    159﴾ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَيَّنُوا فَأُولَـٰئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ ۚ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿160} صدق الله العظيم [البقرة].

    مِنَ الإنسان الذي علّمه الرحمن البيان المسطور بالقلم في رقٍ منشور؛ مِنَ المهدي المُنتظر إلى كافة عُلماء المُسلمين وجميع المُسلمين السلام عليكم ورحمة الله وبركاته..

    ألا والله الذي لا إله غيره لو يلقي إلى أهل العلم منكم المهديُ المُنتظر بسؤال وأقول: أخبروني هل تنتظرون المهدي المنتظر يبعثه الله إليكم نبياً جديداً؟ فإنه سوف يكون جوابكم واحداً موحداً وكأنكم تنطقون بلسانٍ واحدٍ فتقولون: "كلا ثم كلا يا من تزعم إنك المهديّ المُنتظر، فلن يبعث الله المهديّ المنتظر نبيّاً جديداً -سُبحانه- فيُناقض كلامه المحفوظ من التحريف في قوله تعالى:
    {مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا} صدق الله العظيم [الأحزاب:40]، ولذلك نحن ننتظر المهديّ المنتظَر ناصر مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم".

    ثم ألقي إليكم بسؤالٍ آخر وأقول: وما تقصدون أنكم تنتظرون المهديّ المُنتظَر ناصر محمد؟ ثم يكون جوابكم واحداً موحداً فتقولون: "نقصد إنّ الله لن يبعث المهديّ المُنتظر نبياً جديداً بكتابٍ جديدٍ بل يبعثه الله ناصراً لمحمدٍ صلى الله عليه وآله وسلم، فلا ينبغي لهُ أن يحاجِجنا إلا بما جاء به مُحمدٌ صلى الله عليه وآله وسلم". ومن ثم يقول لكم المهديّ المنتظَر ناصر مُحمد: والله الذي لا إله غيره ولا معبودَ سواه إنّي المهديّ المُنتظَر ناصر مُحمد وقد جعل الله في اسمي خبري وراية أمري
    (ناصر مُحمد)، وجعل الله اسمي بقدرٍ مقدورٍ في الكتاب المسطور منذ أن كُنت في المهد صبياً (ناصر مُحمد)، وجاء قدر التواطؤ في اسمي للاسم مُحمد -صلى الله عليه وآله وسلم- في اسم أبي ((ناصر مُحمد))، وبذلك تقتضي الحكمة من التواطؤ للاسم مُحمد في اسم المهديّ المُنتظَر ناصر مُحمد لكي يحمل الاسم الخبر وراية الأمر، وذلك لأنّ الله لم يبعث المهديّ المُنتظر بكتابٍ جديدٍ لأنه لا نبيّ مبعوث من بعد خاتم الأنبياء والمُرسلين مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم، بل بعثني الله ناصراً لمُحمد صلى الله عليه و آله وسلم، فأدعوكم والناس أجمعين إلى الاستمساك بما جاء به مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم، وأدعوكم إلى ما دعاكم إليه جدي مُحمد -صلى الله عليه وآله وسلم- إلى لا إله إلا الله وحده لا شريك له، وأحاجُّكم بما حاجّ الناس به جدي مُحمد -صلى الله عليه وآله وسلم- القُرآن العظيم، وأدعوكم إلى الاحتكام إليه في جميع ما كنتم فيه تختلفون فاستنبط لكم حُكم الله الحقّ من مُحكم كتابه العزيز الذي لا يأتيه الباطل لتحريفه من بين يديه في عصر محمد -صلى الله عليه وآله وسلم- ولا من خلفه من بعد مماته، وحفظه الله من التحريف ليكون المرجع لعُلماء الدين فيما كانوا فيه يختلفون، ولذلك أدعوكم إلى الله ليحكم بينكم فما كُنتم فيه تختلفون وما على المهديّ المنتظَر ناصر محمد إلا أن يستنبط لكم حُكم الله الحقّ من مُحكم كتابه فيما كنتم فيه تختلفون بشرط تطبيق الناموس لكشف الأحاديث المدسوسة والمُحرّفة في السنة النبويّة، وذلك لأنّ أحاديث السُّنة النبويّة جاءت كذلك من عند الله لتزيد القرآن بياناً على لسان مُحمدٍ صلى الله عليه وآله وسلم، ولكن الله أفتاكم في مُحكم كتابه إنهُ لم يعدكم بحفظ الأحاديث من التحريف والتزييف في السُّنة النبويّة ولذلك أمركم الله بتطبيق الناموس في الكتاب لكشف الأحاديث المدسوسة والمكذوبة في السُّنة النبوية وعلمكم الله في مُحكم كتابه العزيز أن ما وجدتم من الأحاديث النبوية جاء مُخالفاً لمُحكم القُرآن العظيم فأفتاكم الله أن ذلك الحديث في السنة النبويّة المُخالف لمُحكم القرآن جاء من عند غير الله ورسوله بل من عند الشيطان ليصدّكم عن الصراط المُستقيم عن طريق المؤمنين المنافقين من صحابة رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- من الذين جاءوا إلى ما بين يدي محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- وقالوا: نشهدُ أن لا إله إلا الله ونشهدُ أنّ مُحمداً رسول الله، فأظهروا الإيمان وأبطنوا الكُفر ليكونوا من رواة الحديث فصدوا عن سبيل الله. وقال الله تعالى: {إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّـهِ ۗ وَاللَّـهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّـهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ ﴿1﴾ اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّـهِ ۚ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿2﴾} صدق الله العظيم [المنافقون].

    ومن ثم علّمكم الله كيفية صدّهم عن سبيل الله، وبيّن لكم في مُحكم كتابه طريقة مكرهم، وبيّن لكم عن سبب إيمانهم ظاهر الأمر ليكونوا من رواة الأحاديث النبويّة فيصدوا المُسلمين عن طريق السُّنة التي لم يعدهم الله بحفظها من التحريف، ولذلك يقولون طاعة لله ولرسوله ويحضرون مجالس أحاديث البيان في السُّنة النبويّة ليكونوا من رواة الحديث. وقال الله تعالى:
    {مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّـهَ ۖ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴿80وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿81﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿82﴾ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ ۖ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ ۗ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿83}
    صدق الله العظيم [النساء].

    وفي هذه الآيات المُحكمات بيّن الله لكم البيان الحقّ لقول الله تعالى:
    {اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم [المنافقون:2]، فعلمكم عن طريقة صدهم {وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ} صدق الله العظيم، فعلِّم الله رسوله والمؤمنين في محكم القرآن العظيم عن مكرهم الذين أظهروا الإيمان ويبطنوا الكفر والمكر. وقال الله تعالى: {وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ}، ولكن الله لم يأمر نبيّه بكشف أمرهم وطردهم بل أمر الله نبيّه وقال: {فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا} صدق الله العظيم.

    ثم بيّن الله الحكمة من عدم طردهم لينظر من هم الذين سوف يستمسكون بكلام الله ومن هم الذين سوف يعرضون عن كلام الله المحفوظ القرآن العظيم ثم يذرونه وراء ظُهورهم فيستمسكون بكلام الشيطان الرجيم الذي يجدون بينه وبين مُحكم القرآن العظيم اختلافاً كثيراً، وذلك لأنّ الله علّمكم بالناموس لكشف الأحاديث المُفتراة في السُّنة النبويّة، فعلمكم الله إنّ ما ذاع الخلاف فيه بينكم في شأن الأحاديث النبويّة فأمركم أن تحتكموا إلى مُحكم القرآن، فإذا كان هذا الحديث في السنة النبوية جاء من عند غير الله فسوف تجدون بينه وبين محكم القرآن العظيم اختلافاً كثيراً لأنّ الحق والباطل دائماً نقيضان مُختلفان، ولذلك جعل الله القُرآن هو المرجع والحكم فيما اختلفتم فيه من أحاديث السُّنة النبويّة. وقال الله تعالى:
    {مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّـهَ ۖ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴿80وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿81﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿82} صدق الله العظيم [النساء].

    وإذا جاء المؤمنين
    {أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ} أي من عند الله ورسوله لأنّ من أطاع الله ورسوله فلهُ الأمن من عذاب الله في الدُنيا ويأتي يوم القيامة آمناً. تصديقاً لقول الله تعالى: {إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي آيَاتِنَا لَا يَخْفَوْنَ عَلَيْنَا ۗ أَفَمَن يُلْقَىٰ فِي النَّارِ خَيْرٌ أَم مَّن يَأْتِي آمِنًا يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۚ اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ ۖ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿40﴾ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ ۖ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ ﴿41﴾ لَّا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ ۖ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ ﴿42﴾} صدق الله العظيم [فصلت].

    وأما قوله
    {أَوِ الْخَوْفِ} فذلك من عند غير الله، ولن يجد من يأمنه من عذاب الله من اتّبع ما خالف لأمر الله ورسوله.

    وأما قول الله تعالى:
    {أَذَاعُوا بِهِ} وهم عُلماء الأمة من رواة الحديث، فطائفة تقول إنّ هذا الحديث حقّ من عند الله ورسوله، وأخرى تُنكره وتأتي بحديثٍ مُخالفٍ لهُ، ثم حكم الله بينهم أن يحتكموا إلى رسوله إذا كان لا يزال بينهم أو إلى أولي الأمر منهم من أئمة المُسلمين من بعد مماته الذين يأتيهم الله علم البيان للقرآن العظيم من الذين أمرهم الله بطاعتهم من بعد رسوله فيأتونهم بحُكم الله بينهم فيما كانوا فيه يختلفون فيستنبطون لهم حُكم الله بينهم من محكم كتابه. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ} صدق الله العظيم [الشورى:10].

    وما على أولي الأمر منكم إلا أن يستنبطوا لكم حُكم الله بينكم من مُحكم كتابه فيما كنتم فيه تختلفون، بمعنى إنّ الله هو الحكم بين المُختلفين وإنما الأنبياء والأئمة الحقّ يأتونكم بحُكم الله من مُحكم كتابه فيما كنتم فيه تختلفون. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {أَفَغَيْرَ اللّهِ أَبْتَغِي حَكَماً وَهُوَ الَّذِي أَنَزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلاً} صدق الله العظيم [الأنعام:114].

    وها هو المهديّ المُنتظَر قد حضر في قدره المقدور في الكتاب المسطور في زمن اختلاف عُلماء المُسلمين وتفرقهم إلى شيعٍ وأحزابٍ وكُلّ حزبٍ بما لديهم فرحون، وأشهدُ أن لا إله إلا الله، وأشهدُ أنّ مُحمداً رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، وأشهدُ أنّي المهديّ المُنتظَر ناصر محمد أدعوكم إلى الاحتكام إلى كتاب الله فيما كنتم فيه تختلفون يا معشر عُلماء المُسلمين والنصارى واليهود، فقد جعل الله القُرآن العظيم هو المُهيمن والمرجع لكم فيما كنتم فيه تختلفون، وما خالف لمحكم كتاب الله القرآن العظيم سواء كان في السُّنة النبويّة أو في التوراة أو في الإنجيل فاعلموا إن ما خالف محكم القرآن فيهما جميعاً إنّه قد جاء من عند غير الله من عند الشيطان الرجيم، ولذلك حتماً ستجدون بين الباطل ومحكم الكتاب الذي لا يأتيه الباطل من بين يديه ولا من خلفه اختلافاً كثيراً إن كنتم بالقرآن العظيم مؤمنين، فقد جعله الله المرجع الحقّ فيما كنتم فيه تختلفون يا معشر النصارى واليهود والمُسلمين، ولم يجعل الله المهديّ المُنتظَر مُبتدعاً بل مُتّبعاً لدعوة مُحمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم إلى الاحتكام إلى كتاب الله فيما كنتم فيه تختلفون يا معشر المُسلمين من الأميّين والنصارى واليهود، وذلك لأنّ نبيّ الله موسى وعيسى وجميع الأنبياء يدعون إلى الإسلام. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآَيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:19].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّـهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ ﴿83﴾قُلْ آمَنَّا بِاللَّـهِ وَمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَىٰ وَعِيسَىٰ وَالنَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿84﴾ وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿85﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِناً عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجاً وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَـكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الخَيْرَاتِ إِلَى الله مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ} صدق الله العظيم [المائدة:48].

    والبُرهان على دعوة نبيّ الله موسى لفرعون وبني إسرائيل إنّه كان يدعوهم إلى الإسلام والذين اتّبعوا نبي الله موسى من بني إسرائيل الأولين كانوا يُسمّون بالمسلمين وذلك لأنّ نبيّ الله موسى كان يدعو إلى الإسلام ولذلك قال فرعون حين أدركه الغرق: قال الله تعالى:
    {حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ} صدق الله العظيم [يونس:90].

    وذلك لأنّ الله بعث رسوله موسى -صلى الله عليه وآله وسلم- ليدعو آل فرعون وبني إسرائيل إلى الدين الإسلامي الحنيف، وكذلك بعث الله رسوله داوود ونبيه سُليمان ليدعو الناس إلى الإسلام، ولذلك جاء في خطاب نبيّ الله سُليمان لملكة سبأ وقومها. قال الله تعالى:
    {إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ ﴿30﴾ أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿31﴾} صدق الله العظيم [النمل].

    وكذلك بعث الله عبده ورسوله المسيح عيسى ابن مريم -صلى الله عليه وعلى أمه وآل عمران المكرمين وسلم تسليماً كثيراً- ليدعو بني إسرائيل إلى الإسلام، ولذلك يُسمّى من اتّبع نبيّ الله عيسى بالمسلمين. وقال الله تعالى:
    {وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ ۚ وَجِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُونِ ﴿50﴾ إِنَّ اللَّـهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ ۗ هَـٰذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿51﴾ فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَىٰ مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللَّـهِ ۖ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّـهِ آمَنَّا بِاللَّـهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿52﴾رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ ﴿53﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].

    وبما إنّي الإمام المهديّ المنتظَر الحقّ من ربكم مُصدقاً لما بين يدي من التوراة والإنجيل والقُرآن أدعوكم إلى ما دعاكم إليه نبيّ الله موسى و داوود وسليمان والمسيح عيسى ابن مريم ومحمد رسول الله -صلى الله عليهم أجمعين وسلم تسليماً كثيراً- إلى الدين الإسلامي الحنيف ومن يبتغي غير الإسلام ديناً فلن يُقبل منه وهو في الآخرة لمن الخاسرين، وأدعوكم إلى أن نتفق على كلمةٍ سواء بيننا وبينكم أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له فلا نعبد سواه فلا ندعو موسى ولا عزير ولا المسيح عيسى ابن مريم ولا محمد من دون الله صلى الله عليهم وأوليائهم وسلم تسليماً كثيراً، وأقول لكم ما أمرنا الله أن نقوله لكم في مُحكم القرآن العظيم:
    {قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ} صدق الله العظيم [آل عمران:64].

    ويا معشر المُسلمين الأميّين من أتباع مُحمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، فكم حذّركم الله يا معشر الشيعة والسُّنة أن تتّبعوا الأحاديث والروايات المُفتراة على نبيّه من عند الطاغوت على لسان أوليائه المنافقين بين صحابة رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- فكانوا يُظهرون الإيمان ليحسبونهم منهم وما هم منهم بل صحابة الشيطان الرجيم المدسوسين بين صحابة رسول الله الحقّ، فلكم اتّبعتم كثيراً من افترائِهم يا معشر عُلماء السُّنة والشيعة! وأفتوكم إنكم أنتم من يصطفي خليفة الله في قدره المقدور في الكتاب المسطور، وإنّكم و إنّهم لكاذبون. وما كان لملائكة الرحمن المُقربين الحقّ أن يصطفوا خليفة الله في الأرض، فكيف يكون لكم أنتم الحقّ يا معشر عُلماء الشيعة والسُّنة؟ فأمّا الشيعة فاصطفوه قبل أكثر من ألف سنة وأتوه الحُكم صبياً، وأما السُّنة فحرّموا على المهديّ المنتظَر إذا حضر أن يقول لهم إنّه المهديّ المنتظَر خليفة الله الذي اصطفاه الله عليهم وزاده بسطة في علم الكتاب وجعله حكماً بينهم بالحق فيما كانوا فيه يختلفون فيدعوهم للاحتكام إلى الذِّكر المحفوظ من التحريف.

    وما كان جواب من أظهرهم الله على شأني من الشيعة والسُّنة في طاولة الحوار العالميّة إلا أن يقولوا: "إنك كذّاب أشِر ولست المهديّ المنتظَر بل نحن من نصطفي المهديّ المُنتظَر من بين البشر فنجبره على البيعة وهو صاغر". ومن ثم يردّ عليهم المهديّ المنتظَر الحقّ من ربهم وأقول: أقسمُ بالله العظيم الرحمن على العرش استوى إنّكم لفي عصر الحوار للمهديّ المُنتظَر من قبل الظهور بقدرٍ مقدورٍ في الكتاب المسطور قبل مرور كوكب سقر، قل هاتوا بُرهانكم إن كنتم صادقين. واصطفوا المهديّ المنتظَر الحقّ من ربكم إن كنتم صادقين؛ شرط أن تؤتوه علم الكتاب ظاهره وباطنه حتى يستطيع أن يحكم بينكم فيما كنتم فيه تختلفون، فلا تُجادلونه من القرآن إلا غلبكم بالحقّ إن كنتم صادقين، وإن لم تفعلوا ولن تفعلوا فإنّي المهديّ المنتظَر الحقّ من ربكم لم يصطفِني جبريل ولا ميكائيل ولا السُّنة ولا الشيعة بل اصطفاني خليفةَ الله في الأرض الذي اصطفى خليفته آدم؛ إنّه اللهُ مالك الملك يؤتي مُلكه من يشاء، فلستم أنتم من تُقسّمون رحمة الله يا معشر الشيعة والسُّنة الذين أضلّتهم الأحاديث المُفتراة والروايات ضلالاً كبيراً واستمسكتم بها وهي من عند غير الله بل من عند الطاغوت، ومثلكم كمثل العنكبوت اتخذت بيتاً وإن أوهن البيوت لبيت العنكبوت، أفلا تتقون؟ بل أمركم الله أن تعتصموا بالعروة الوثقى المحفوظة من التحريف ألا و هو القرآن العظيم الذي أدعوكم للاحتكام إليه الحقّ من ربكم، ولكنّكم للحق كارهون. فما أشبهكم باليهود يا معشر الشيعة والسُّنة، فهل أدلكم متى لا يعجبكم الاحتكام إلى القرآن العظيم وذلك حين تجدون في مسألةٍ ما هو مُخالفٌ لأهوائكم، ولكن حين يكون الحقّ لكم تأتون إليه مُذعنين وتُجادلون به ولكن حين يخالف في موضع آخر لأهوائكم فعند ذلك تعرضون عنه وتقولون لا يعلم تأويله إلا الله فحسبنا ما وجدنا عليه أسلافنا عن أئمة آل البيت كما يقول الشيعة أو عن صحابة رسول الله كما يقول السنة والجماعة. ومن ثم يردّ عليكم المهديّ المنتظَر وأقول: ولكن حين يكون الحقّ معكم في مسألةٍ ما فتأتي آية تكون بُرهاناً لما معكم فلماذا تأتون إليه مُذعنين فلا تقولوا لا يعلم تأويله إلا الله؟ ولكن حين تأتي آيةٌ مُحكمةٌ بيّنةٌ ظاهرها وباطنها مُخالف لما معكم فعند ذلك تُعرضون فتقولون لا يعلم تأويله إلا الله!! ومن ثم أقيم الحجّة عليكم بالحقّ وأقول أليست هذه خصلة في طائفة من الصحابة اليهود يا معشر السنة والشيعة؟ فلماذا اتبعتم صفتهم هذه؟ وقال الله تعالى:
    {لَّقَدْ أَنزَلْنَا آيَاتٍ مُّبَيِّنَاتٍ ۚ وَاللَّـهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿46﴾ وَيَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّـهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ يَتَوَلَّىٰ فَرِيقٌ مِّنْهُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِكَ ۚ وَمَا أُولَـٰئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ ﴿47﴾ وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّـهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُم مُّعْرِضُونَ ﴿48﴾ وَإِن يَكُن لَّهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ ﴿49﴾ أَفِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَن يَحِيفَ اللَّـهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ ۚ بَلْ أُولَـٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿50﴾ إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّـهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۚ وَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿51﴾}صدق الله العظيم [النور].

    ويا معشر الشيعة والسنة وجميع المذاهب الإسلامية فهل أنتم مُسلمون أم يهود مُعرضون عن الدعوة والاحتكام إلى كتاب الله؟ فكم سألتكم لماذا لا تجيبون دعوة الاحتكام إلى الكتاب فلم تردوا بالجواب! ومن ثم أقيم الحُجّة عليكم بالحقّ أنّ المهديّ المنتظَر الحقّ من ربكم جعله الله مُتّبعاً وليس مُبتدعاً، فهل دعا مُحمدٌ رسول الله المُختلفين في دينهم من أهل الكتاب إلا إلى كتاب الله القُرآن العظيم؟ أم إنّ ناصر محمد اليماني مُبتدعاً وليس مُتبعاً كما يزعم إن الله بعثه ناصراً لمحمد صلى الله عليه وآله وسلم؟ ولكني من الصادقين ولأنّي من الصادقين مُتبعٌ لمحمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- ولست مُبتدعاً، وأني آتيكم بالبرهان من مُحكم القرآن العظيم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ} صدق الله العظيم [البقرة:111].

    إذاً لكُل دعوى بُرهان إن كنتم تعقلون؟ ومن ثم أوجّه إليكم سؤالاً آخراً أريد الإجابة عليه من أحاديث السُّنة النبويّة الحقّ، فهل أخبركم مُحمد رسول الله كما علمه الله إنكم سوف تختلفون كما اختلف أهل الكتاب؟ وجوابكم معلوم وسوف تقولون:
    [قال مُحمد رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم - الذي لا ينطق عن الهوى: افترقت اليهود على إحدى و سبعين فرقة افترقت النصارى على اثنتى وسبعين فرقة وستفترق أمتي على ثلاث و سبعين فرقة، كلهم في النار إلا واحدة] صدق محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم.

    ومن ثم أقول لكم نعم إنّ الاختلاف وارد بين جميع المُسلمين في كافة أمم الأنبياء من أولهم إلى خاتمهم النبيّ الأمي مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم، فكُل أمّةٍ يتّبعون نبيّهم فيهديهم إلى الصراط المُستقيم فيتركهم وهم على الصراط المُستقيم، ولكن الله جعل لكُل نبيٍّ عدواً من شياطين الجن والإنس يضلونهم من بعد ذلك بالتزوير على الله ورُسله من تأليف الشيطان الأكبر الطاغوت. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا ۚ وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ ۖ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ ﴿112﴾ وَلِتَصْغَىٰ إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَلِيَرْضَوْهُ وَلِيَقْتَرِفُوا مَا هُم مُّقْتَرِفُونَ ﴿113﴾ أَفَغَيْرَ اللَّـهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا ۚ وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِّن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ ۖ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿114﴾ وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا ۚ لَّا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ ۚ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿115﴾ وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ ۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ﴿116﴾ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ مَن يَضِلُّ عَن سَبِيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿117﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].

    ومن ثم يوجّه المهديّ المُنتظَر سؤالاً آخراً: أفلا تفتوني حين يبعث الله النبيّ من بعد اختلاف أمّة النبيّ الذين من قبله فإلى ماذا كان يدعوهم للاحتكام إليه؟ فهل يدعوهم إلى الاحتكام إلى الطاغوت أم يدعوهم إلى الإحتكام إلى الله وحده وليس على نبيه المبعوث إلا أن يستنبط لهم حُكم الله الحق من مُحكم الكتاب الذي أنزله الله عليه؟ تصديقاً لقول الله تعالى:
    {كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ} صدق الله العظيم [البقرة:213].

    وهكذا الاختلاف مُستمر بين الأمم من أتباع الرُسل حتى وصل الأمر إلى أهل الكتاب فتركهم أنبياؤهم على الصراط المُستقيم ثم تقوم شياطين الجنّ والإنس بتطبيق المكر المُستمر بوحي من الطاغوت الأكبر إبليس إلى شياطين الجنّ ليوحوا إلى أوليائهم من شياطين الإنس بكذا وكذا افتراءًا على الله ورُسله ليكون ضدّ الحقّ الذي أتى من عند الله على لسان أنبيائه، ثم أخرجوا أهلَ الكتاب عن الحقّ وفرّقوا دينهم شيعاً ونبذوا كتاب الله التوراة والإنجيل وراء ظهورهم واتّبعوا الافتراء الذي أتى من عند غير الله بل من عند الطاغوت الشيطان الرجيم، فأخرج الشياطين المُسلمين من أهل الكتاب عن الصراط المستقيم، ومن ثم بعث الله خاتم الأنبياء والمُرسلين النبيّ الأميّ الأمين بكتاب الله القرآن العظيم موسوعة كُتب الأنبياء والمُرسلين. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَن مَّعِيَ وَذِكْرُ مَن قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُم مُّعْرِضُونَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:24].

    ومن ثم أمر الله نبيّه بتطبيق الناموس للحُكم في الاختلاف أن يجعلوا الله حَكَمَاً بينهم فيأمر نبيّه أن يستنبط لهم الحُكم الحقّ من مُحكم كتابه فيما كانوا فيه يختلفون، ومن ثم قام مُحمدٌ رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- بتطبيق الناموس بدعوة المُختلفين إلى كتاب الله ليحكم بينهم لأنّ الله هو الحكم بين المُختلفين وإنّما يستنبط لهم الأنبياء حكم الله بينهم بالحقّ من مُحكم كتابه. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ} صدق الله العظيم.

    إذاً تبيَّن لكم أنّ الله هو الحكم وما على مُحمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- والمهديّ المُنتظَر إلا أن نستنبط حُكم الله بين المُختلفين من مُحكم كتابه ذلك لأنّ الله هو الحكم بينهم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {أَفَغَيْرَ اللَّـهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا} صدق الله العظيم [الأنعام:114].

    ومن ثم طبَّق مُحمد رسول الله الناموس لجميع الأنبياء والمهديّ المُنتظر بدعوة المُختلفين إلى كتاب الله ليحكمُ بينهم فمن أعرض عن الاحتكام إلى كتاب الله فقد كفر بما أُنزل على مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم. وقال الله تعالى:
    {أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوْتُواْ نَصِيباً مِّنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَى كِتَابِ اللّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ} صدق الله العظيم [آل عمران:23].

    وقال الله تعالى:
    {إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللّهُ وَلاَ تَكُن لِّلْخَآئِنِينَ خَصِيماً} صدق الله العظيم [النساء:105].

    وقال الله تعالى:
    {يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِّمَّا كُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَن كَثِيرٍ ۚ قَدْ جَاءَكُم مِّنَ اللَّـهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِينٌ ﴿15﴾ يَهْدِي بِهِ اللَّـهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿16﴾} صدق الله العظيم [المائدة].

    وقال الله تعالى:
    {وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ ۖ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ ۚ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَـٰكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ ۖ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ ۚ إِلَى اللَّـهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿48﴾ وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّـهُ إِلَيْكَ ۖ فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ ۗ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ ﴿49﴾} صدق الله العظيم [المائدة].

    وقال الله تعالى:
    {وَهَـٰذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿155﴾ أَن تَقُولُوا إِنَّمَا أُنزِلَ الْكِتَابُ عَلَىٰ طَائِفَتَيْنِ مِن قَبْلِنَا وَإِن كُنَّا عَن دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ ﴿156﴾ أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَىٰ مِنْهُمْ ۚ فَقَدْ جَاءَكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ ۚ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّـهِ وَصَدَفَ عَنْهَا ۗ سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ ﴿157﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].

    وقال الله تعالى:
    {كِتَابٌ أُنزِلَ إِلَيْكَ فَلَا يَكُن فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِّنْهُ لِتُنذِرَ بِهِ وَذِكْرَىٰ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿2﴾ اتَّبِعُوا مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم} صدق الله العظيم [الأعراف:2-3].

    وقال الله تعالى:
    {وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ} صدق الله العظيم [الأعراف:52].

    وقال الله تعالى:
    {وَالَّذِينَ يُمَسَّكُونَ بِالْكِتَابِ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ إِنَّا لاَ نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ} صدق الله العظيم [الأعراف:170].

    وقال الله تعالى:
    {قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ} صدق الله العظيم [يونس:108].

    وقال الله تعالى:
    {أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إَمَاماً وَرَحْمَةً أُوْلَـئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلاَ تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يُؤْمِنُونَ }صدق الله العظيم [هود:17].

    وقال الله تعالى:
    {وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ حُكْماً عَرَبِيّاً وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ وَاقٍ} صدق الله العظيم [الرعد:37].

    وقال الله تعالى:
    {إِنَّ هَـذَا الْقُرْآنَ يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبِيراً} صدق الله العظيم [الإسراء:9].

    وقال الله تعالى:
    {وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ ۖ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ ۖ وَمَن ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِينَ ﴿92﴾ وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ سَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا ۚ وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿93﴾} صدق الله العظيم [النمل].

    وقال الله تعالى:
    {قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادةً قُلِ اللّهِ شَهِيدٌ بِيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لأُنذِرَكُم بِهِ} صدق الله العظيم [الأنعام:19].

    وقال الله تعالى:
    {كَذَٰلِكَ سَلَكْنَاهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ ﴿200﴾ لَا يُؤْمِنُونَ بِهِ حَتَّىٰ يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ ﴿201﴾ فَيَأْتِيَهُم بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿202﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].

    وقال الله تعالى:
    {إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي آيَاتِنَا لَا يَخْفَوْنَ عَلَيْنَا ۗ أَفَمَن يُلْقَىٰ فِي النَّارِ خَيْرٌ أَم مَّن يَأْتِي آمِنًا يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۚ اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ ۖ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿40﴾ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ ۖ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ ﴿41﴾ لَّا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ ۖ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ ﴿42﴾} صدق الله العظيم [فصلت].

    و قال الله تعالى:
    {قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُوْلَئِكَ يُنَادَوْنَ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ} صدق الله العظيم [فصلت:44].

    وقال الله تعالى:
    {تِلْكَ آيَاتُ اللَّـهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ ۖ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّـهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ ﴿6﴾ وَيْلٌ لِّكُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ ﴿7﴾ يَسْمَعُ آيَاتِ اللَّـهِ تُتْلَىٰ عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِرًا كَأَن لَّمْ يَسْمَعْهَا ۖ فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿8﴾ وَإِذَا عَلِمَ مِنْ آيَاتِنَا شَيْئًا اتَّخَذَهَا هُزُوًا ۚ أُولَـٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴿9﴾ مِّن وَرَائِهِمْ جَهَنَّمُ ۖ وَلَا يُغْنِي عَنْهُم مَّا كَسَبُوا شَيْئًا وَلَا مَا اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ أَوْلِيَاءَ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿10﴾ هَـٰذَا هُدًى ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَهُمْ عَذَابٌ مِّن رِّجْزٍ أَلِيمٌ ﴿11﴾} صدق الله العظيم [الجاثية].

    وقال الله تعالى:
    {وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُمْ بِعَذَابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَنَخْزَى} صدق الله العظيم [طه:134].

    وقال الله تعالى:
    {وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ} صدق الله العظيم [لقمان:21].

    وقال الله تعالى:
    {وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:170].

    وقال الله تعالى:
    {يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا} صدق الله العظيم [النساء:136].

    وقال الله تعالى:
    {أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَى مِنْهُمْ فَقَدْ جَاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:157].

    وقال الله تعالى:
    {الْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [التوبة:97].

    وقال الله تعالى:
    {وَيَقُولُونَ لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنْ الْمُنْتَظِرِينَ} صدق الله العظيم [يونس:20].

    و قال الله تعالى:
    {إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِم مِّن السَّمَاء آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ} صدق الله العظيم [الشعراء:4].

    و قال الله تعالى:
    {فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ بِدُخَانٍ مُّبِينٍ ﴿10﴾ يَغْشَى النَّاسَ ۖ هَـٰذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿11﴾ رَّبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ ﴿12﴾} صدق الله العظيم [الدخان].

    وقال الله تعالى:
    {إِنَّا كَاشِفُو الْعَذَابِ قَلِيلًا ۚ إِنَّكُمْ عَائِدُونَ ﴿15﴾ يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرَىٰ إِنَّا مُنتَقِمُونَ ﴿16﴾} صدق الله العظيم [الدخان].

    وقال الله تعالى:
    {وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ وَلَئِن جِئْتَهُم بِآيَةٍ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ أَنتُمْ إِلَّا مُبْطِلُونَ} صدق الله العظيم [الروم:58].

    وقال الله تعالى:
    {تَنزِيلٌ مِّنَ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ ﴿2﴾ كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿3﴾ بَشِيرًا وَنَذِيرًا فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ ﴿4﴾} صدق الله العظيم [فصلت].

    فلماذا تعرضون عن دعوة الاحتكام إلى كتاب الله يا معشر عُلماء المُسلمين إن كنتم به مؤمنين؟ فلماذا تعرضون عن دعوة الاحتكام إليه إن كنتم صادقين؟ وقال الله تعالى:
    {فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ} صدق الله العظيم [النور:36].

    ويا معشر عُلماء المُسلمين إنّني المهديّ المنتظَر أشهد الله بأنّ الله فرض على نبيِّه
    خمسين صلاةٍ في الليلة واليوم، وفرض في كُلّ صلاة ركعتين، وبما أنّ الصلوات المفروضات خمسون صلاة فأصبح عدد الركعات مائة ركعة تساوي عدد أسماء الله الحُسنى مائة اسم؛ تصديقاً لقول الله تعالى: {فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ} صدق الله العظيم.

    وبما إن لله مائة اسم ولذلك جعل الصلوات في بيوت الله في الليلة واليوم خمسين صلاةٍ ولكُلّ صلاةٍ ركعتان ليصبح إجمالي الركعات تساوى عدد أسماء الله الحُسنى مائة ركعة في الصلوات المفروضات في الليلة واليوم، ولكنّ ربي غفور شكور فقد خفف عن المُسلمين إلى خمس صلواتٍ مفروضات لكُل صلاة ركعتان، ثم جعل الصلاة بعشر أمثالها في الميزان حتى تساوي خمسين صلاة، والركعات تساوي مائة ركعة حتى تساوي عدد أسماء الله الحُسنى وذلك لأنّ لله مائة اسمٍ سُبحانه، وتعلمون منها 99 اسم و بعث الله المهديّ المنتظَر عبد النعيم الأعظم ناصر محمد اليماني ليعلّم البشر بحقيقة اسم الله الأعظم في الكتاب، وسبق أن فصّلناه تفصيلاً من مُحكم كتاب الله وأثبتنا إنّ لله مائة اسمٍ ولذلك كانت الصلوات المفروضات خمسين صلاة في الليلة واليوم، فجعل ركعتين في كُلّ صلاةٍ حتى تساوي الركعات عدد أسماء الله الحُسنى مائة ركعة، والحمدُ لله ربّ العالمين الرحمن الرحيم الذي خفف عن المسلمين من خمسين صلاة في الليلة واليوم إلى خمس صلواتٍ مفروضاتٍ وفي كُلّ صلاة ركعتان لتصبح عدد الركعات عشر ركعات في الصلوات الخمس المفروضات، ولكُلّ صلاةٍ ركعتان ثم ضاعف الله الركعات بعشر أمثالها لكي تعدل أسماء الله الحسنى مائة اسم، وبما أنّ الصلوات المفروضات خمس صلوات والصلاة بعشر أمثالها فأصبحت في الميزان كخمسين صلاة والركعات كمائة ركعة، وإنا لصادقون. وقال الله تعالى:
    {‏وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ‏}‏ صدق الله العظيم [الحجر:87].

    فما هي السبع المثاني؟ وهي فاتحة الكتاب المكوّنة من سبع آيات. تصديقاً لقول الله تعالى: {بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ ﴿1﴾ الْحَمْدُ لِلَّـهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿2﴾ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ ﴿3﴾ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴿4﴾ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿5﴾ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿6﴾ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ ﴿7﴾} صدق الله العظيم [الفاتحة].

    وأما المقصود من قول الله تعالى؛
    {مِّنَ الْمَثَانِي} وذلك لأنّ الله أمركم بقراءتها مرتين في كُلّ صلاةٍ مفروضةٍ، ثم أمركم الله بالقصر في الصلوات إذا ضربتم في سبيل الله فخشيتم أن يفتنكم الذين كفروا فيفتكوا بكم أثناء الصلاة، ولذلك أمركم الله أن تقصروا الصلاة من ركعتين إلى ركعة واحدة إلا الإمام الذي يُصلي بكم فلم يأمره الله بالقصر في الصلاة بل يصليها كاملة، وإنّما القصر على جماعة المُصلين من ورائه، فقسّمهم الله إلى جماعتين حتى تُصلي الجماعة الأولى وراء الإمام ركعةً واحدةً ثم يُسلّمون فينصرفون فتخلفهم الجماعة الأخرى فيصلّون وراء الإمام الركعة الثانية، وذلك ما أعلمه من صلاة القصر في الكتاب إنها تُقصر الركعات من ركعتين إلى ركعة واحدة إلا الإمام فلم أجد في كتاب الله أن يصلي صلاة القصر، ولذلك خاطب الله الذين آمنوا ولم يوجّه الخطاب إلى رسوله لأنّ الله لم يأمره من أن يقصر في صلاته. وقال الله تعالى: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَىٰ إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِندَ اللَّـهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ ۚ كَذَٰلِكَ كُنتُم مِّن قَبْلُ فَمَنَّ اللَّـهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا ۚ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا ﴿94﴾لَّا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ ۚ فَضَّلَ اللَّـهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً ۚ وَكُلًّا وَعَدَ اللَّـهُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَفَضَّلَ اللَّـهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿95﴾ دَرَجَاتٍ مِّنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً ۚ وَكَانَ اللَّـهُ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿96﴾ إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنتُمْ ۖ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ ۚ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّـهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا ۚ فَأُولَـٰئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَسَاءَتْ مَصِيرًا ﴿97﴾ إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا ﴿98﴾ فَأُولَـٰئِكَ عَسَى اللَّـهُ أَن يَعْفُوَ عَنْهُمْ ۚ وَكَانَ اللَّـهُ عَفُوًّا غَفُورًا ﴿99﴾ وَمَن يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً ۚ وَمَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّـهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّـهِ ۗ وَكَانَ اللَّـهُ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿100﴾ وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا ﴿101﴾وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِّنْهُم مَّعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِن وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَىٰ لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ ۗ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُم مَّيْلَةً وَاحِدَةً ۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن كَانَ بِكُمْ أَذًى مِّن مَّطَرٍ أَوْ كُنتُم مَّرْضَىٰ أَن تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ ۖ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ ۗ إِنَّ اللَّـهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا ﴿102﴾} صدق الله العظيم [النساء].

    وهذه هي صلاة القصر في مُحكم كتاب الله تجدونها قصراً من ركعتين إلى ركعة واحدة إلا الإمام فيصليها ركعتين كما فرضها الله في محكم كتابه، ألا وإنّ صلاة القصر يجوز لكم فيها أن تقصروا صلاة الفجر من ركعتين إلى ركعة واحدة إلا الإمام فسبقت الفتوى بالحقّ أنّ إمام الجماعة لم يأمره الله بقصر الصلاة المفروضة؛ بل يُصلي الفجر ركعتين كما في محكم كتاب الله، وأمّا الجماعة فينقسموا إلى طائفتين فطائفةٌ يصلّون مع الإمام الركعة الأولى وأمّا الطائفة الثانية فيصلّون مع الإمام الركعة الثانية؛ وهذا بالنسبة لصلاة القصر فلها شرط واضحٌ محكمٌ في كتاب الله:
    {وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلوةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُواْ لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا} صدق الله العظيم [النساء:101].

    وأما صلاة السفر التي لا تخشون فيها فتنة الذين كفروا أثناء صلاتكم فهي تختلف عن صلاة القصر لأنّ الله أمركم أن تجمعوا بينهما فقط من غير قصر، بل تجمعوا (العصر مع الظهر) و (المغرب مع العشاء). تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ} صدق الله العظيم [هود:114].

    فأمّا طرفي النهار فهما: صلاة الظهر والعصر جمعاً في صلاة الظهر لأنّ صلاة الظهر هي في ميقات أطراف النهار.

    ولربّما يود أن يُقاطعني أحد القُرآنيّين من الذين يقولون على الله بالتفسير ما لا يعلمون فيقول: "مهلاً مهلاً يا ناصر محمد اليماني؛ بل البيان الحقّ لقول الله تعالى:
    {وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ} صدق الله العظيم، إنما يقصد به أول النهار وآخره". ومن ثم يردُّ عليه المهديّ المنتظَر الذي يُحاجِج الناس بالبيان الحقّ للذكر وأقول: اسمع يا هذا، فإنك تحاجِج المهديّ المنتظَر الذي يُهيمن عليكم بالبيان الحقّ للذكر؛ بل طرفي النهار أي نهار الغدو ونهار العشي وميقات صلاة الظهر بينهما في طرفي نهار الغدوة والعشي، فأمّا البيان الحقّ لميقات طرفي النهار فهي صلاة الظهر والعصر جمعاً، وسبق وأن علّمناكم من قبل بأنّ طرفي النهار يقصد بها صلاة الظهر ولكنّي لم أستطِع أن أفصل الحقّ تفصيلاً واهتممت بإثبات الصلوات الخمس، ولكن بعد أن أراني الله في الرؤيا جدي مُحمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- و قال لي: {وَقُلْ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ} صدق الله العظيم [الكهف:29].

    ومن ثمّ نفتي من مُحكم كتاب الله مُباشرةً ونقول: إنّ البيان الحقّ لقول الله تعالى:
    {وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ} صدق الله العظيم [هود:114]، فإنها صلاة الظهر والعصر جمعاً، فتعالوا لأعلمكم ما هو المقصود من قول الله تعالى: {طَرَفَيِ النَّهَارِ} صدق الله العظيم. وقال الله تعالى: {فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى} صدق الله العظيم [طه:130].

    وأولاً فما هو المقصود بميقات التسبيح المفروض الذي أمر الله به نبيّه؟ والجواب أنّه يقصد التسبيح في الصلاة، وإنّما الصلاة تسبيح لله. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا} صدق الله العظيم [النور:36].

    ونعلم ما هو المقصود بالتسبيح في الميقات المعلوم لأنّها الصلاة؛ ولذلك قال الله تعالى:
    {فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى} صدق الله العظيم [طه:130].

    فأمّا البيان الحق لقول الله تعالى:
    {وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ} ويقصد بذلك ميقات صلاة الفجر.

    وأما قول الله تعالى: {وَقَبْلَ غُرُوبِهَا} ويقصد الله بذلك ميقات صلاة العصر.

    وأما قول الله تعالى: {وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ} وذلك ميقات آناء أول الليل وهنّ ميقات صلاة المغرب والعشاء من الشفق إلى الغسق.

    وأما قول الله تعالى:
    {وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى} وذلك ميقات صلاة الظهر بين طرفي نهار الغدو ونهار العشي، ولم يقصد الله أبداً إن العشي هو الليل بل العشي يمتد من لحظة الإنكسار للشمس بعد الميل من المنتصف من وسط السماء وينتهي بالضبط عند غروب الشمس، فينتهي نهار العشي بنهاية ميقات صلاة العصر بغروب الشمس ودخول صلاة المغرب بظهور الشفق من بعد الغروب. وقال الله تعالى: {فَسُبْحَانَ اللَّـهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ ﴿17﴾ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِيًّا وَحِينَ تُظْهِرُونَ ﴿18﴾} صدق الله العظيم [الروم].

    والبيان الحق لقول الله تعالى:
    {فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ} وذلك آناء الليل ميقات في أوله من الشفق إلى الغسق وهنّ ميقات صلاة المغرب والعشاء.

    وأما قول الله تعالى: {وَحِينَ تُصْبِحُونَ} وذلك ميقات صلاة الفجر حين يتبيّن خيط الصباح يُنادي المنادي لصلاة الفجر.

    وأما قول الله تعالى:
    {وَلَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِيًّا} ويقصد صلاة العصر بذكر العشي.

    وأما قول الله تعالى:
    {وَحِينَ تُظْهِرُونَ} ويقصد صلاة الظهر بين طرفي نهار الغدو و نهار العشي، وحتى تعلموا أنه يقصد بميقات العشي من الانكسار من منتصف السماء إلى لحظة الغروب فانظروا لقول الله تعالى: {وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ ۚ نِعْمَ الْعَبْدُ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿30﴾ إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ ﴿31﴾ فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَن ذِكْرِ رَبِّي حَتَّىٰ تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ ﴿32﴾ رُدُّوهَا عَلَيَّ ۖ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ ﴿33﴾} صدق الله العظيم [ص].

    ومن ثم تعلمون أنّ المقصود بالعشي هو: من بعد انكسار الشمس من وسط السماء إلى لحظة غروب الشمس، فينتهي نهار العشي بغروب الشمس، فتنتهي صلاة العصر بانتهاء نهار العشي. وأما نهار الغدو فهو من طرف النهار من جهة الفجر فينتهي لحظة الانكسار من وسط السماء فيدخل نهار العشي ومجمع بينهما ميقات صلاة
    الظهر، وأحلّ الله لكم فيها الجمع في السفر فتجمعون جمع تقديم بين صلاة الظهر وصلاة العصر في ميقات صلاة الظهر، وأحلّ الله لكم الجمع بين صلاة المغرب والعشاء جمع تأخير زُلفاً من الليل. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ} صدق الله العظيم [هود:114].

    وتلك صلاة الظهر والعصر جمعاً وصلاة المغرب والعشاء جمعاً وليس قصراً، وإنما القصر حين تكونون في سبيل الله فخشيتم أن يفتنكم الذين كفروا أثناء صلاة الجماعة كما فصلنا لكم ذلك، وتلك الصلاة تُسمى صلاة القصر وذلك لأنّ صلاة القصر يحلّ لكم أن تقصروا فيها الفجر من ركعتين إلى ركعة واحدة إلا الإمام ومثل شرطه كمثل شرط صلاة القصر في جميع الصلوات هو إذا خشيتم أن يفتك بكم الذين كفروا أثناء صلاتكم سواء صلاة الفجر أو الصلوات الأُخرى فقد أذن الله لكم بالقصر فيهما جميعاً، وصلاة القصر كما أفتيناكم بالحقّ أنهُ يقصد قصر الركعات من ركعتين إلى ركعة سواء الفجر أو الصلوات الأخر (ركعة واحدة فقط) إلا الإمام، وإنّما صلاة القصر حصرياً على الجماعة المُصلين وراء الإمام، وتنتهي صلاة القصر بانتهاء الخوف من الفتك بكم أثناء صلاة الجماعة.

    وأما صلاة السفر فقد أمركم الله أن تصلوها جمعاً فقط ولا قصر فيها شيئاً بل هي جمع كما جمع محمد رسول الله - صلى الله عليه وسلم - في الحج العصر مع الظهر جمع تقديم والمغرب مع العشاء جمع تأخير. وذلك تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ} صدق الله العظيم [هود:114].

    ويا معشر الأنصار السابقين الأخيار إنّ المهديّ المنتظَر يأمركم بالأمر بعدم الالتزام بهذا البيان حتى يُلجم الإمام المهديّ عُلماء الأمّة في تفصيل الصلوات والركعات من مُحكم القرآن العظيم، فلا يزال لدينا مزيدٌ من البرهان العظيم في تفصيل الرُكن الثاني من أركان الإسلام رُكن الصلاة، وعليكم بتبليغ هذا البيان العظيم في تفصيل الصلوات والركعات إلى كافة مُفتيي الديار الإسلاميّة بأنّ عليهم الحضور إلى طاولة الحوار للمهديّ المُنتظَر المنبر الحُرّ موقع الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني حتى يذودوا عن حياض الدين وعدم إضلال المُسلمين إن كان ناصر محمد اليماني على ضلالٍ مُبينٍ أو يهيمن الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني بالبيان الحقّ للقرآن العظيم على كافة عُلماء الأمّة، ولكني أشهدُ الله إنّي ومن الآن أعلن بالنتيجة مُقدماً بأنّ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني لا شكّ ولا ريب سوف يهيمن على كافة عُلماء المُسلمين والنصارى واليهود حصرياً من القرآن العظيم المحفوظ من التحريف، وإذا حضر مُفتو الديار الإسلاميّة إلى طاولة الحوار نعمة من الله والتي لا تكلفهم سفراً ولا ترحالاً بل ليس عليهم إلا فتح الجهاز وهم في دارهم لمحاورة المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني.

    ولا يجوز لكم معشر الأنصار أن تخالفوا أمر المهديّ المنتظَر! وأكرر لكم الفتوى إنّي لم آمركم بالالتزام بهذا البيان حتى تروا نتيجة الحوار بين المهديّ المنتظر ناصر محمد اليماني وبين مُفتيي الديار في جميع الأقطار العربيّة والإسلاميّة، وذلك لأنّكم كيف تستطيعون أن تُصلّوا ركعتين في صلاة الجماعة فتنصرفوا فيسلقونكم الناس بألسنةٍ حدادٍ ثم تكونون سبباً في فتنتهم بل قولوا:
    {رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا فِتْنَةً للقوم الظالمين} صدق الله العظيم [يونس:85].

    لأنّهم حين يؤذونكم أو يسبونكم فيغتابونكم فيقولون: "أفلا ترون هذه الفئة الضالة كيف يصلون معنا ركعتين لكُلّ صلاة!" فيغتابونكم أو يؤذونكم، وعليه فلا تثريب عليكم فصلّوا مع الناس في بيوت الله كما يصلّون حتى يعترف عُلماء الأمّة بالحقّ أو يمكنّي الله في الأرض عليهم وهم صاغرون فأقيم الصلاة كما أمرني الله، وأما في عصر الحوار فلا يزال المهديّ المنتظَر يُصلّي كما يصلّي أهل السُّنة والجماعة ولا ولن آمركم بالخروج عن الجماعة أبداً، ولا ولن آمركم أن تكونوا طائفةً جديدةً بل كونوا دُعاة الأمّة إلى جمع شمل الأمّة إن كنتم تريدون توحيد أمّتكم، واعلموا أنّه لا يزال الكثير والكثير في جعبتنا من البيان في شأن الصلوات المفروضات من محكم القرآن العظيم ومزيداً من التفصيل من القول الثقيل بإذن الله، وإذا دخلتم بيوت الله قبل أن تُقام الصلاة فصلوا ركعتي السُّنّة الحقّ في بيوت الله فلا تجلسوا حتى تصلوا ركعتي السُّنة وميقاتهنّ بين الأذان والإقامة، وإذا لم تحضروا إلا مُتأخرين حين قيام الركعات المفروضات فصلّوا الفرض ولا سُنة لصلاةٍ من بعد الفرض للصلوات بل الصلاة ركعتين فرض وركعتين سُنة ولكنّكم جمعتم السنة إلى ركعتي الفرض فجعلتموهم أربعاً فرضاً،
    وإنّما السُنّة إذا دخلتم بيوت الله فلا تجلسوا حتى تركعوا لله ركعتين، وميقاتهم بين أذان الصلاة والإقامة.

    ولكننا ننتظر وصول مُفتيي الديار الإسلاميّة حتى نتفق على الحقّ جميعاً بالعلم والمنطق، ولم يبعث الله الإمام المهديّ ليزيد الأمّة فرقةً إلى تفرقها وشتاتاً، هيهات هيهات.. فلن نُشتت الجماعات؛ بل بعثني الله لجمع الشتات ولنُفصّل الصلوات المفروضات مُباشرةً من كتاب الله تفصيلاً، ولم نقل بعد إلا شيئاً قليلاً، ولن أقبل الحوار إلا مع مُفتيي الديار الإسلامية في شأن بيان الصلاة وحتى ولو مُفتٍ واحد معروف بأنّهُ مُفتي أحد الدول الإسلامية سواء العربية أو الأعجمية، ولذلك نأمر جميع الأنصار بأن يبعثوا بهذا البيان إلى كافة مُفتيي الديار الإسلامية سواء العربية أو الأعجمية بدعوة الحضور لطاولة الحوار العالمية
    (موقع الإمام ناصر محمد اليماني)، وما لم يحضروا فقد أقمنا الحجّة عليهم بالحقّ، ومن أعرض عن ذكر الله فسوف يحكم الله بيني وبينه بالحقّ وهو خير الحاكمين.

    ويا معشر الأنصار السابقين الأخيار، إني أكرِّر عليكم الأمر للمرة الثالثة بعدم تنفيذ هذا البيان الحقّ حتى يحقّ الله الحقّ فتجدوا إنّ المهديّ المُنتظَر ناصر مُحمد اليماني حقاً قد هيمن بالبيان الحقّ للقرآن العظيم على مُفتيي الديار الإسلاميّة حتى يعترفوا بالحقّ من ربهم أو يظهر الله خليفته عليهم والناس أجمعين في ليلة وهم صاغرون، وإذا استكبروا على المهديّ المُنتظَر ولم يحضر ولا واحد منهم فانتظروا وانظروا التنفيذ لهذا البيان بيان الصلوات وصلوا مع المُسلمين كما يصلون، واعلموا إنّ الله مُتقبل صلاتكم إذا كانت خالية من الشرك.

    وإنّي المهدي المُنتظر أشهدُ الله شهادة الحقّ اليقين في الدُنيا ويوم يقوم الناس لربّ العالمين إنّ الذين يصلون على تُراب الحُسين فإنّ الله لا يقبل صلاتهم بسبب تُراب جدي الإمام الحُسين عليه الصلاة والسلام، وإني مُتبرئ منهم وجدي الحسين مُتبرئ منهم حتى يتطهروا من الشرك تطهيراً، فتلك بدعة ما أنزل الله بها من سُلطان لا في كتاب الله ولا سنة رسوله الحقّ، ألا وإنّ كُل بدعةٍ في الدين ضلالةٌ تؤدي إلى الشرك، ومن أشرك بالله فقد هوى وغوى وكأنّما خرّ من السماء فتخطفه الطير أو تهوي به الريح إلى مكانٍ سحيقٍ، وكذلك أنتم يا معشر المُسبّحين بالسَّحَر الفتّانين الذين يفتنون المسلمين النائمين في غير ميقات الصلاة المفروضة لا تَقَبّل الله تسبيحكم، إنّما الاستغفار بالسحر هو بالسرّ بين العبد وربه والناس نائمون في سكون الليل سراً، ولكنكم تعلنون بالتسبيح بالميكرفونات المُكبرة للصوت حتى تفتنوا النائمين ثم لا يتقبل الله تسبيحكم ولا استغفاركم ما دُمتم فتنتم عباده النائمين خصوصاً الذين يسكنون بجوار بيوت الله فتؤذونهم في الثلث الأخير من الليل بأصوات الميكروفونات المُكبّرة في غير ميقات الصلاة المفروضة، بل إذا تبيّن الخيط الأسود من الخيط الأبيض من الفجر فعند ذلك يتم النداء لصلاة الفجر عبر أكبر الميكروفونات المُكبرة للصوت فلا حرجَ عليكم، وإنّما لم يُجِز الله لكم أن تؤذوا الناس النائمين بالتسبيح والاستغفار بالسحر، فهل أمركم الله بذلك بالجهر؟ قل هاتوا بُرهانكم إن كنتم صادقين.

    وإنّما النداء هو للصلاة فقط في ميقات الصلاة فلا حرجّ عليكم، ولكنّ الله لم يأذن لكم أن تفتنوا عباده في غير ميقات الصلوات المفروضات، فمن ينجيكم من الله يا أصحاب البدع التي لا تُرضي الله فلا تزيدكم منه إلا بُعداً؟ ولذلك لن تجدوا قلوبكم تخشع ولا أعينكم تدمع أيها المُعلنون بتسبيحهم بالسَّحَر من قبل ميقات صلاة
    الفجر، ألم تذكروا قول الله تعالى: {وَاذْكُرْ رَبَّكَ فـي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنْ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ وَلا تَكُنْ مِنْ الْغَافِلِينَ}صدق الله العظيم [الأعراف:205].

    و لكنّكم تصرخون عبر الميكروفونات فتقولون: "اسمعونا يا ناس فإننا نحنُ المُسبحون". لا تقبّل الله تسبيحكم أيها الفتّانون للنائمين فتجعلونهم يشمئزون من ذكر الله فتكونون السبب في فتنتهم، فتوبوا إلى الله وتذكروا قول الله تعالى:
    {وَاذْكُرْ رَبَّكَ فـي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنْ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ وَلا تَكُنْ مِنْ الْغَافِلِينَ} صدق الله العظيم؛ و بيّن محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- لكم ذلك وقال: [ خَيْرُ الذِّكْرِ الْخَفِيُّ ]، وذلك الذي يذكر الله خلوة دون أن يعلن للناس بذكر ربه وفاضت عيناه من ذكر ربه، وليس الذين يسمعون الناس ذكرهم فيؤذونهم وهم نائمون، فليس ذلك من الإخلاص في شيء، ولم يأمرهم الله أن يوقظوا عباده النائمين من نومهم في سكون الليل. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَجَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنًا} صدق الله العظيم [الأنعام:96]. بمعنى إنّه مُحرّم إزعاج الناس النائمين في سكون الليل، وأثاب الله المُسبحين في سكون الليل الذين لا يسمعون الناس أصواتهم في خلواتهم بربهم، فلا تسبيح عبر الميكروفونات وإنّما أعدت للنداء للصلوات أو لذكر الخُطب والمواعظ للناس في غير ميقات نوم الليل وسكون النائمين، أفلا تتقون؟

    ونحن في انتظار مُفتيي الديار الإسلاميّة ليتمّ الحوار بين جميع مُفتيي كافة الأقطار الإسلاميّة، ومن ورد إلينا فعليه أولاً أن يظهر صورته كما أظهر الإمام المهديّ صورته بالحقّ وكذلك اسمه الحقّ، ومن كان جباناً ولن يُظهر لنا صورته ولا اسمه فلا يحاورنا ولا حاجة لنا بحوار الجُبناء، فإنّ الجبان لا ينتصر لا في ميدان القتال ولا في طاولة الحوار، ولو خرجوا فيكم ما زادوكم إلا خبالاً. وهذه الشروط حصرياً ليس إلا في هذا البيان والذي جعلناه بعنوان
    ((بيان الصلوات والركعات من مُحكم القرآن العظيم)) نظراً لأهميته الكُبرى.

    فلا يزال لدينا الكثير من التفصيل يا معشر الأنصار السابقين الأخيار فلا يجوز لكم أن تُخالفوا أمري، ولذلك لا يجوز لكم تنفيذ هذا البيان في فتوى الركعات من محكم الكتاب حتى تجدوا عُلماء الأمّة ومُفتيي الديار الإسلاميّة قد هيمنوا على ناصر محمد اليماني بعلم أهدى من علم ناصر محمد اليماني وأصدق قيلاً وأهدى سبيلاً، وهيهات هيهات.. فمن أصدق من الله قيلاً؟ وإنّما أريد أن أعلمكم أن لا تكونوا إمّعات فتتّبعوا الدُعاة بغير علمٍ بل مُجرد ما يفتيكم فتتّبعونه! كلا ثم كلا.. بل أمركم الله أن تستخدموا عقولكم فلا تتّبعوا الاتّباع الأعمى لأمر الله إلى طالب العلم منكم. وقال الله تعالى:
    {وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا} صدق الله العظيم [الإسراء:36].

    وكذلك فليعلم الجميع إنّ الإمام المهديّ لَمِن أشدِّ الناس استمساكاً بكتاب الله وبسنّة رسوله الحقّ وأن لا يظنوا فينا بغير الحقّ، وإنّما ندعوهم للاحتكام إلى كتاب الله المحفوظ من التحريف كما أمر الله جميع أنبيائه ورسله بادئ الأمر، وكذلك المهديّ المنتظَر يدعو علماء الأمّة بادئ الأمر للاحتكام حصرياً من الكتاب.

    ويا معشر عُلماء الأمّة، أفلا تعلمون أنّ الإمام المهديّ لقادرٌ أن يفصّل لكم جميع أركان الإسلام حصريّاً من كتاب الله تفصيلاً كما كان يفصله مُحمدٌ صلى الله عليه وآله وسلم؟ تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ} صدق الله العظيم [النحل:44].

    ولكن للأسف إني مكثتُ أفصّل لكم الإخلاص في عقيدة لا إله إلا الله وحده لا شريك له طيلة خمس سنوات فلم تجيبوا دعوة الإخلاص في عبادة الله والكفر بشفعائكم بين يدي الله وأبى أكثركم إلا أن يكونوا مُشركين، وها نحن دخلنا في الرُكن الثاني من أركان الإسلام (إقامة الصلاة) ونُريد أن نُفصّلها حصريّاً من كتاب الله تفصيلاً في عدد ركعاتها وحركاتها وما تقولوا في جميع حركاتها، وقد يقول قائل: "إذا لن يقبل الله صلاتنا طيلة حياتنا الماضية" . ثمّ نردّ عليه: بل تقبلها الله إذا كنتم قد التزمتم بشرطها الأساسي في مُحكم كتاب الله:
    {وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً} صدق الله العظيم [الجن:18].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا} صدق الله العظيم [النساء:48].

    ولكن للأسف قال الله تعالى:
    {وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلا وَهُمْ مُشْرِكُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:106].

    وإنّا لله وإنا إليه لراجعون، وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    أخوكم؛ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
    _______________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  2. افتراضي همانا که سنت حق درمورد حکم نماز، مطابق حکم حق در قرآن است و شایسته نیست کتاب خدا و سنت حق رسولش کوچک‌ترین تفاوت و فرقی با هم داشته باشند....

    - 2 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    06 - ربیع الأول - 1431 هـ
    20 - 02 - 2010 مـ
    ۱-اسفند-۱۳۸۸ه.ش.
    12:29صباحاً
    ــــــــــــــــــــ


    همانا که سنت حق درمورد حکم نماز، مطابق حکم حق در قرآن است و شایسته نیست کتاب خدا و سنت حق رسولش کوچک‌ترین تفاوت و فرقی با هم داشته باشند....

    اقتباس المشاركة :
    سؤال: دریکی از بیانات شما خواندم که تعداد رکعات در یک نماز دو رکعت است؛ برادر گرامی! آیا از کلام شما این‌طور درک کنم که رسول در هر نماز دو رکعت به‌جا می‌آوردند؟ و بعد از او برخلاف عمل رسول محمد صلی الله علیه و سلم عمل شده است؟
    انتهى الاقتباس
    وجواب حق: آیا معقول است که مهدی منتظر ناصرمحمد یمانی به روشی غیر از جدّش محمد صلى الله عليه وآله وسلم نماز بگذارد؟ به فتوای حق عایشه در مورد همسرش علیه الصلاة و السلام در این حدیث معروف بنگر:
    [قال ابن إسحاق : وحدثني صالح بن كيسان عن عروة بن الزبير، عن عائشة رضي الله عنها قالت: افترضت الصلاة على رسول الله صلى الله عليه وسلم أول ما افترضت عليه ركعتين ركعتين، كل صلاة؛ ثم إن الله تعالى أتمها في الحضر أربعا، وأقرها في السفر على فرضها الأول ركعتين]
    [ابن إسحاق گفت: صالح بن کیسان از عروة بن الزبیر از عایشه رضی الله عنها نقل کرده: نمازی که بر رسول الله صلى الله عليه وسلم واجب شده است دو رکعت، دو رکعت بود، در هرنماز. سپس خداوند تعالی در حالت آسایش آن را چهار قرار دادند و در سفر به فرض اول یعنی دو رکعت به‌جا می‌آوردند]
    پایان حدیث
    و سؤالی که مطرح می‌شود این است که: آیا در حالت آسایش هر نماز را چهار رکعت می‌خوانید؟ و می‌دانید که شما نماز صبح را دو رکعت و نماز ظهر را چهار رکعت و نماز عصررا چهار رکعت ونماز مغرب را سه رکعت و نمازعشاء را چهار رکعت به‌جا می‌آورید. پس بیایید تا یک بار دیگر روی این حدیث فکر کنیم:
    [قال ابن إسحاق : وحدثني صالح بن كيسان عن عروة بن الزبير، عن عائشة رضي الله عنها قالت: افترضت الصلاة على رسول الله صلى الله عليه وسلم أول ما افترضت عليه ركعتين ركعتين، كل صلاة؛ ثم إن الله تعالى أتمها في الحضر أربعا، وأقرها في السفر على فرضها الأول ركعتين]
    [ابن إسحاق گفت: صالح بن کیسان از عروة بن الزبیر از عایشه رضی الله عنها نقل کرده: نمازی که بر رسول الله صلى الله عليه وسلم واجب شده است دو رکعت، دو رکعت بود، در هرنماز. سپس خداوند تعالی در حالت آسایش آن را چهار قرار دادند و در سفر به فرض اول یعنی دو رکعت به‌جا می‌آوردند]
    .
    پس هر نماز چهار رکعت شد، یعنی دو رکعت نماز سنت که بین اذان و اقامه خوانده می‌شود و دورکعت نماز واجب. و اما نماز سفر دو رکعت است چون دو رکعت سنت [بین اذان و اقامه] برداشته می‌شود و نماز اصل که دو رکعت است باقی می‌ماند. سپس خداوند به شما فرمان داده است که اگر تهدیدی از جانب کافران وجود داشته باشد؛
    هر نماز یک رکعت به‌جا آورده شود و این زمانی است که درحین نماز درمعرض خطر و فتنه کافران باشید و پیش از این در بیان مربوط به نمازها از قرآن عظیم در این مورد برایتان توضیح داده‌ایم و برای همین می‌بینید که سنت حق، با حق آمده در کتاب تطابق دارد و سزاوار نیست که کتاب خداوند با سنت حق رسولش کوچک‌ترین اختلافی با هم داشته باشند.
    أخوكم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.

    اقتباس المشاركة 47653 من موضوع ( بيانات الإمام في أحكام الوضوء والصلاة وميقاتها )




    - 2 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    06 - 03 - 1431 هـ
    20 - 02 - 2010 مـ
    12:29صباحاً
    ـــــــــــــــــــــ



    إنّ السُّنّة الحقّ في حكم الصلاة تُطابق الحقّ في الكتاب، ولا ينبغي لكتاب الله وسنة رسوله الحقّ أن يفترقا فيختلفان في شيء أبداً
    ..



    اقتباس المشاركة :
    ســـؤال: لقد قرأت ببيان لك أن عدد الركعات في الصلاة الواحدة لابد أن تكون ركعتين، هل أفهم من كلامك أخي الكريم أنّ الرسول كان يصلي ركعتين في كل صلاة؟ وأن من بعده قد خالفوا ما كان يقوم به الرسول محمد صلى الله عليه وسلم؟
    انتهى الاقتباس


    والجواب بالحقّ: فهل معقول أن يُصلي المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني إلا كمثل صلاة جده محمد صلى الله عليه وآله وسلم! فانظر لفتوى عائشة بالحق عن زوجها عليه الصلاة والسلام في الحديث المشهور:
    [قال ابن إسحاق : وحدثني صالح بن كيسان عن عروة بن الزبير، عن عائشة رضي الله عنها قالت: افترضت الصلاة على رسول الله صلى الله عليه وسلم أول ما افترضت عليه ركعتين ركعتين، كل صلاة؛ ثم إن الله تعالى أتمها في الحضر أربعا، وأقرها في السفر على فرضها الأول ركعتين] انتهى الحديث.

    والسؤال الذي يطرح نفسه: فهل تُصلّون في الحضر أربع ركعات لكلّ صلاة وأنتم تعلمون إنّكم تصلون الفجر ركعتين والظهر أربعاً والعصر أربعاً والمغرب ثلاث ركعات والعشاء أربعاً؟ فتعالى لنتدبر الحديث مرة أخرى:
    [قال ابن إسحاق : وحدثني صالح بن كيسان عن عروة بن الزبير، عن عائشة رضي الله عنها قالت: افترضت الصلاة على رسول الله صلى الله عليه وسلم أول ما افترضت عليه ركعتين ركعتين، كل صلاة؛ ثم إن الله تعالى أتمها في الحضر أربعا، وأقرها في السفر على فرضها الأول ركعتين]. فأصبح لكل صلاة أربع ركعات وهي ركعتي سُنّة بين الأذان والإقامة وركعتي فرض، فأمّا صلاة السفر فهي ركعتان نظراً لرفع ركعتي السُّنة وبقيت الأصل وهي ركعتا الفرض، ثم أمركم الله بالقصر فيها إذا خشيتم أن يفتنكم الذين كفروا فتُقصروا الصلوات إلى ركعة واحدة فقط لكل صلاة تخشون فيها فتنة الكفار أثناء صلواتكم كما سبق التفصيل من قبل في بيان الصلوات من القرآن العظيم، ولذلك تجدون أنّ السُّنّة الحقّ تُطابق الحقّ في الكتاب، ولا ينبغي لكتاب الله وسنة رسوله الحقّ أن يفترقا فيختلفان في شيء أبداً..

    أخوكم؛ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
    _______________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  3. افتراضي پاسخ امام مهدی به بسته شدن انجمن گفت‌وگو در پایگاه دکتر محمد العریفی...

    - 3 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    06 - ذی القعدة - 1430 هـ
    25 - 10 - 2009 مـ
    ۳-آبان-۱۳۸۸ه.ش.
    02:30 صبح
    ـــــــــــــــ

    پاسخ امام مهدی به بسته شدن انجمن گفت‌وگو در پایگاه دکتر محمد العریفی...
    اقتباس المشاركة :
    بسم الله الرحمن الرحيم
    و الصلاة و السلام على جميع المرسلين
    و لا حول و لا قوة إلا بالله العلي العظيم
    إمامنا المهدي المنتظر خليفة الله على الأرض

    امام ما که با نصرتی بزرگ از جانب خداوند تعالی یاری می‌شوید ولو اینکه مشرکان را خوش نیاید؛ بنگرید که چگونه پایگاه دکتر محمد العریفی، بعد از آنکه بیان عظیم شما را در آنجا نقل کردیم؛ انجمن را مسدود کرد و این دلالت بر آن دارد که شما مهدی منتظرحق پروردگارهستید و برای همین منافقان و دشمنان خداوند و اولیای شیطان از نشر بیان حق در پایگاه‌هایشان با آن مخالفند...
    [لینک پایگاه العریفی دیگر فعال نیست]
    حسبنا الله تعالى و نعم الوكيل
    انتهى الاقتباس
    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمُرسلين النبي الأميّ مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم والتابعين للحق إلى يوم الدين..
    و سلام خداوند بر برادر گرامی دکتر محمد العریفی و رحمة الله و برکاته، خداوند رؤیای حق مرا در واقعیت محقق ساخت که احدی نیست که در قرآن عظیم با من به گفت‌وگو و محاجه بپردازد؛ مگر به حق بر او غلبه نمايم. سبحان الله که ما هنوز با علم خاموش‌کننده و مهیمن حق از آیات محکم قرآن وارد تفصیلات نماز نشده‌ایم! و شاید دکتر العریفی از این امر اطلاع پیدا کرده است و این برایش بسیار ناگوار بوده و اگر بگويد او[امام مهدی] سخنانش باطل است، می‌بیند كه نمی‌تواند ولو یک مورد باطل در بیان ناصر محمد یمانی بیابد و اگر بگذارد بیان ما در پایگاهش بماند؛ از دیگران می‌ترسد و برای منصب خود نگران است و لذا تصمیم گرفته است که انجمن را بسته و فقط صفحه اصلی را بگذارد و برای آنکه در حق دکتر محمد العریفی ظلم نکرده باشیم؛ می‌گوییم: خداوند می‌داند که او از بیان ما باخبر شده است یا خیر! ولی تصور نمی‌کنم اداره پایگاه بدون مراجعه به دکتر محمد العریفی، اقدام به بستن انجمن کرده باشد و وقتی آنها سراغ دکتر بروند؛ لابد علت این کار را جویا شده و آنها نیز بی شک‌وتردید به او خبر می‌دهند و او نیزآن بیان را خواسته و نگاهی به آن انداخته و سپس تصمیم‌گیری می‌کند..اما ظن کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند و ما نمی‌توانیم به طور قطع بگوییم جریان به این ترتیب است و قاعدتاً باید علت اینکه چرا تمام پایگاه به‌جز صفحه اصلی دکتر بسته شده و چرا فقط بخشی [انجمنی] که بیان امام مهدی ناصر محمد یمانی در آن گذاشته شده بود؛ بسته شده است؛ برایمان گفته شود.
    ولی جناب دکتر! چرا این‌گونه رفتار می‌کنید؛ ما درمورد شما حسن ظن زیادی داشته و فکر می‌کردیم خیر زیادی داشته باشی و هنوزبه خاطر اسلوب دعوت و پاکی قلبتان، در راه خداوند تو را دوست داریم. ولی برادر کریم سزاوار است که از حق پیروی شود، به خداوند قسم که ما هم‌چنان از آیات محکم قرآن عظیم توضیحات قانع‌کننده‌ای پیرامون نمازها و تعداد رکعت‌ها و کیفیت نماز و اینکه درهر یک از حالات نماز چه بگویید و موعد اذان و اقامه و... داریم که هر عالمی را خاموش می‌سازد و آنها را به صورت مفصل از کتاب خداوند توضیح خواهیم داد. خداوند را به شهادت می‌گیرم که آمادگی و توانایی کامل دارم که به اذن خداوند با تمام علمای امت روبرو شویم و درمورد تفاصیل مربوط به نماز و رکعت‌های آن برهان علمی خاموش کننده در اختیار داریم. ولی عجیب این است که همان بیان اول شما را خاموش ساخته و ما هنوز بیش از دو دهم مطالب درباره «بیان نماز از قرآن عظیم» را به زبان نیاورده‌ایم و آنچه که پنهان است و هنوز بیان نشده بسیار بیشترو مفصل‌تر است. اما من برای منکران این بیان، تفاصيل بيشتر را نزد خود نگه داشتم و انتظارداشتیم صدای ضجه علمای مسلمین بلند شود؛ چون نماز یکی از ارکان دین است و اگر ناصر محمد یمانی آشکارا در گمراهی باشد؛ ایشان اجازه ندارند سکوت کنند. به خداوند قسم اگر من جای یکی از آنان بودم و می‌شنیدم شخصی ادعا می‌کند مهدی متنظر است و پایگاهی برای گفت‌وگو ایجاد كرده و یارانی جمع کرده است، چرا باید در برابر این امر سکوت می‌کردم . به درخواست گفت‌وگو او جواب داده و شرط می‌گذاشتم که گفت‌وگو با احترام فیمابین انجام شده و سبّ و شتم در آن صورت نگیرد و حجت میان او و خود را «حجت علمی» قرار می‌دادم، تا اگر به توافق رسیدیم، انصارش شهادت بدهند و سپس آغاز به آوردن حجت در برابرش می‌کردیم و اگر مرا حذف می‌کرد؛ انصار و تمام پیروانش را از دست می‌داد؛ چون می‌گفتند: «چرا با علمی هدایتگر تر از علم این مرد، او را وادار به سکوت نکرد» ؟ و اگر گفت‌وگو ادامه می‌یافت؛ دربرابرش حجت حق آورده و انصارش را از گمراه شدن توسط او و گم کردن راه درست نجات می‌دادم و اجر من هم با خداوند بود و در خانه خودش به حق او را شکست داده بودم. اگر من یکی از علمای مشهور بودم، چرا باید عناد و تکبر می‌ورزیدم و دفاع از حدود دین و نجات مسلمانان از دست کسانی که ندانسته به خداوند نسبت می‌دهند؛ بر من واجب بود.
    ممکن است شیطان از زبان یکی از ناصحان ناحق سخن گفته و بگوید: «با او گفت‌وگو نکنید چون باعث مشهور شدنش می‌شود» . در پاسخ به او می‌گوییم: خیر بلکه با او گفت‌وگو می‌کنم تا مشهور شود که آشکارا گمراه است و انصار و پیروانش او را رها کرده و تنهایش بگذارند و بعد از آن‌ که با برهان علمی وادار به سکوت شد؛ دیگر احدی از او پیروی نکند. اگر من جای یکی از علما یا مفتیان شما بودم؛ چنین می‌کردم.
    برادر محمد العریفی و تمام علمای امت و جمله مسلمانان! می‌دانید مصیبت کسانی که خداوند پیش از این آنها را هلاک کرده چیست؟ به خداوند بزرگ قسم که علت هلاک شدن آنان پیروی کورکورانه از گذشتگان و پیشینیانشان بود. سؤالی که مطرح می‌شود این است که: از کجا می‌دانید که سلفی که از او پیروی کرده و سیره او را دنبال می‌کنی؛ واقعاً در مسیر حق بوده است؟ ازکجا می‌دانی که می‌توانی به او اطمینان کنی؟ خداوند به شما عقل داده تا با آن تفکر کنید؛ کسی که از عقلش استفاده می‌کند گمراه نمی‌شود و احدی قادر به گمراه کردن او نخواهد بود.تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَـٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ﴿۳۶﴾ }
    صدق الله العظيم [الإسراء]

    این فتوایی است که در آیات محکم کتاب آن را می‌یابید که از شما دعوت می‌کند قبل از تکذیب یا تأیید و پیروی؛ تفکر کنید. ممکن است مدعی، به حق سخن گفته و صراط مستقیم را نشان دهد و ممکن است دعوت‌کننده گمراه بوده و گمراه کننده باشد و خود و امتش را به بیراهه بکشاند؛ تنها نکته این است که قبل از گوش دادن به منطق و برهان علمی فرد و سپس تفکر با عقل و منطق در سخنان او و دریافتن این موضوع که عقل و منطق آن رامی‌پذیرد و بدون اعتراض در برابر آن خاضع می‌گردد و اینکه چیزی است که عقل و منطق آن را می‌پذیرد یا خیر؛ درباره آن قضاوت نکرد. به این ترتیب باید قبل از تصمیم‌گیری، تفکر کرد. موعظه درباره «تفکر قبل از اتخاذ تصمیم» ، از طرف مهدی منتظر نیست؛ بلکه این فتوای خداوند است که به روگردانان از حق آمده در کتابش موعظه می‌نماید و از ایشان دعوت می‌کند قبل از تصمیم‌گیری از فکر خود استفاده نمایند. خداوند تعالی می‌فرماید:
    { قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ ﴿۴۶﴾}
    صدق الله العظيم [سبأ]

    از اولین نبیّ گرفته تا آخرین آنها دعوت به تفکر قبل از تصمیم گرفتن برای پیروی است و این قاعده و ناموس کتاب است؛ به نبیّ الله نوح نظر کنید. خداوند تعالی می‌فرماید:
    { وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُم مَّقَامِي وَتَذْكِيرِي بِآيَاتِ اللَّـهِ فَعَلَى اللَّـهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَلَا تُنظِرُونِ ﴿۷۱﴾ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَمَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ ۖ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّـهِ ۖ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۷۲﴾ فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ فِي الْفُلْكِ وَجَعَلْنَاهُمْ خَلَائِفَ وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا ۖ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنذَرِينَ ﴿۷۳﴾ }صدق الله العظيم [يونس]
    ببینید پاسخ مردمش که نصیحت نبیّ خداوند را نپذیرفته و بدون تفکر و به سرعت تصمیم‌گیری کرده و به منطق دعوت کننده و آنچه که به سوی آن دعوت می‌شوند، توجه و تدبر نکردند چه بود، گفتند:

    { قَالُوا يَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ﴿۳۲﴾ قَالَ إِنَّمَا يَأْتِيكُم بِهِ اللَّـهُ إِن شَاءَ وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ﴿۳۳﴾ }صدق الله العظيم [هود]
    ولی با کمال تأسف تصمیم‌شان چه اندوهی برایشان به بار آورد. آنها درباره دعوت و برهان‌های علمی او کوچک‌ترین فکری نکردند؛ بلکه به زعم خود او را دروغگو دانستند چون در ابتدای امر کسانی که از نظر ایشان اراذل بودند از او پیروی کرده و بزرگان و شخصیت‌‌هایی که در نظر ایشان محترم بودند، پیرو او نشدند. پس از پذیرش دعوت حق پروردگار سرباز زده و خداوند نیز ایشان را غرق و وارد آتش جهنم کرد و آنها سخنانی را بر زبان آوردند که آیندگانشان نیز بعدها آن را به زبان آوردند:
    { وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ﴿۱۰﴾ }صدق الله العظيم [الملك]

    سبحان الله؛ الآن می‌گویید:
    { وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ }صدق الله العظيم؟!
    آیا رسولان خداوند از شما دعوت نکردند که تفکر و تدبر کرده و بدون تدبر با عقل و منطق؛ درباره اینکه دعوت کننده به حق سخن
    گفته و راه راست را نشان می‌دهد؛ تصمیم نگیرید؟ برادران مسلمان من آیا می‌دانید مقصود آنان از این گفته چیست که :
    { وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ }
    صدق الله العظيم؟
    این اعتراف ایشان به این است که مانند چهارپایان و گاوها بدون تفکر کورکورانه عمل کرده‌اند. خداوند تعال
    ی می‌فرماید:
    { أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلاً ﴿۴۴﴾}صدق الله العظيم [الفرقان]

    چرا که انسان عاقل است ولی چیزی که آنان را مانند چهارپایان کرده، عدم استفاده ار تفکر و عقل است؛ چون چهارپایان تفکر نمی‌کنند و لذا انسانی که تفکر نکند، مانند چهارپایان خواهد بود. حقیقت این است که مهدی منتظر می‌بیند بسیاری از علمای شیعه اثنی عشری و بسیاری از علمای اهل تسنن، مانند گاو عمل کرده و تفکر نمی‌کنند؛ با تمام احترامی که برای دکتر محمد العریفی قائل هستم و ایشان ما را انکار نکرده است و شاید از امر ما مطلع نشده و سرپرست پایگاه این تصمیم را بدون تفکر اتخاذ کرده باشد خداوند بهتر می‌داند. ولی باید علت برای‌ ما توضیح داده شود و روشن شود علت بسته شدن پایگاه این نیست که نتوانسته‌اند در بیانات ناصر محمد یمانی که مخالف اعتقادات شیعیان و سنیان و تمام مذاهب اسلامی است؛ خرده‌گیری کنند.

    سؤالی که در برابر همه مسلمانان مطرح می‌شود این است که اگر علمای شما از راه درست منحرف باشند؛ آیا تصور می‌کنید قادر به نجات شما از عذاب دردناک خواهند بود؟ به هیچ‌وجه چنین نیست و دربرابر گرفتار شدن شما توسط خداوند؛ هیچ کاری از آنها برنمی‌آید. چون شما دریافتید که ناصر محمد یمانی به حق برتمام علمای امت که خداوند ایشان را از امر او آگاه نموده؛ مهیمن است. ممکن است جاهلان بگویند: « به راستی که علما از دعوت امام ناصر محمد یمانی خبرندارند و مشغول امور دیگری هستند و اگر می‌دانستند تا به حال برای مردم فتوا داده بودند که او دروغگویی گستاخ بوده و مهدی منتطر نیست ولی از این امر بی اطلاعند» . مهدی منتظر در پاسخ می‌گوید: به خداوند قسم که از امام ناصر محمد یمانی باخبرند اما فرار می‌کنند؛ نمونه‌اش شما که خبردار شدی که چرا پایگاه دکتر العریفی بسته شد؛ و این نه به علت تکبر او، بلکه جز برای فرار از گفت‌وگو نبود. مشکل آنان این است که یقین ندارند مهدی منتظر به حق ناصر محمد یمانی است و برای همین است که می‌بینید از امام مهدی منتظر ناصرمحمد یمانی می‌گریزند؛ چرا که می‌ترسند با تکذیب مهدی منتظر حق پروردگارشان، دچار لعنت خداوند شوند و از طرفی می‌ترسند ناصر محمدیمانی را تصدیق کنند ولی او مهدی منتظر نباشد. و این راز فرار آنهاست و هم‌چنان در شک وتردید خود سرگردان هستند تا عذاب دردناک را ببینند.
    پس به آنان می‌گوییم ای علمای امت! اگر مهدی منتظر حقاً ناصر محمد یمانی نباشد، پس ناصر محمد یمانی کیست؟ ممکن است شیطان سخنان مرا قطع کرده واز زبان اولیایش بگوید: «تو مسیح دجالی» . پس مهدی منتظر ناصر محمد یمانی در پاسخ او می‌گوید: آیا مسیح دجال از شما دعوت می‌کند تا به عبادت دور از شرک خداوند یکتا بپردازید یا اینکه ادعا خواهد کرد که «انا ربکم الأعلی»؟ باز شیطان یک بار دیگر از زبان اولیای خود سخن مرا قطع کرده و می‌گوید: «برطبق روایات مسیح دجال با ادعای اصلاح شروع می‌کند؛ بعد از آن ادعای ربوبیت خواهد کرد» . مهدی منتظر ناصر محمد یمانی در پاسخ می‌گوید: این روایت از جمله روایات شیطانی است تا شما را از حق بازدارد و متهم تا زمانی که گناهش ثابت نشود، بی‌گناه است پس اگر روزی رسید که ناصر محمد یمانی گفت «أنا ربکم الأعلی» و یا شما را به عبادت غیر خدا فراخواند؛ خوب خداوند به شما گوش و چشم داده است پس او را به شدت لعنت کنید. اما من از لعنت خدا بر شما هراسانم، چرا که من شما را به عبادت بدون شرک خداوند یکتا دعوت می‌کنم. به همین ترتیب یکی از علمای شیعه اثنی عشری که ناصر محمد یمانی را به ناحق و از روی عناد و ظلم به شدت لعنت می‌کند و یکی از آنان می‌گوید: «به من بگو اسم من و اسم پدر و مادرم چیست و به من خبر بده که درچه روز و ساعتی به تو جواب خواهم داد؟ همانا که مهدی منتظر محمدبن‌حسن عسکری که روح من فدای او باد در عالم ما زندگی کرده و از همه چیز آگاه است و اوست که ما را در برابر بسیاری از مصائب حفظ می‌کند» . پس مهدی منتظر در پاسخ او می‌گوید: به خداوندی که خدا و معبودی جز او نیست قسم که تو از مشرکان به خداوند و از بدترين موجوداتی هستی که کرولال هستند و اندیشه نمی‌کنند [اشاره به آیه کریمه: إِنَّ شَرَّ‌ الدَّوَابِّ عِندَ اللَّـهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ ﴿٢٢﴾ انفال]. چه کسی به شما گفته که مهدی منتظر از غیب آگاه است؟! چه کسی به شما گفته است مهدی منتظر از همه چیز باخبر است و آنچه را پنهان و آشکار می‌کنید؛ می‌داند؟! امید دارید مهدی‌تان چه کسی باشد؛ جز اینکه او مانند شما بنده‌ای از بندگان خدا است و همانا که خداوند از نظر علم کتابی که در اختیارشماست و با آن برایتان حجت می‌آورد؛ او را به شما فزونی بخشیده است. ای شیعه! سخن تو چقدر شبیه کافران پیشین است؛ بنگر که آنان به انبیا چه می‌گفتند و پاسخ حق و یکسان تمام انبیا به ایشان چه بوده است و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُون ﴿۵۰﴾ }صدق الله العظيم [الأنعام]

    ممکن است یکی از علمای اهل سنت یا پیروانشان بگوید: «ناصر محمد یمانی! تو راست می‌گویی و این فتوای تو درباره شیعیان گمراه درست است» . پس مهدی منتظر در پاسخ به آنها می‌گوید: به خداوند قسم که شما هم خیلی از آنها دور نیستید و همه شما مانند گاوی هستید که هیچ اندیشه نمی‌کنند، شما اهل سنت هستید که باور دارید مسیح دجال به آسمان می‌گوید: «ببار» و آسمان می‌بارد و «ای زمین برویان» و زمین می‌رویاند و سپس مردی را از وسط به دو نیم می‌کند و بین دو نیمه راه رفته و بعد از این او را از مرگ به زندگی باز گردانده و زنده می‌کند. این جزو عقاید شما شده است و از فکر خود استفاده نکرده و به آیات محکم کتاب خداوند عزیز رجوع نکردید تا ببینید در این مورد چه می‌گوید؛ که اگر چنین می‌کردید تفاوت بزرگ بین حق و باطل را می‌دیدید. خداوند تعالی می‌فرماید:
    { قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَمَا يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا يُعِيدُ﴿۴۹﴾ }صدق الله العظيم [سبأ]

    بلکه می‌بینید خداوند درآیات محکم قرآن عظیم مبارزه می‌طلبد و می‌گوید باطلِ مادون خدا، اگر بتواند روح را به جسد بازگرداند در دعوی خود صادق است و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ ﴿٧٥﴾ وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ ﴿٧٦﴾ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ ﴿٧٧﴾ فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ ﴿٧٨﴾ لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ﴿٧٩﴾ تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ ﴿٨٠﴾ أَفَبِهَـٰذَا الْحَدِيثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ ﴿٨١﴾ وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ ﴿٨٢﴾ فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿٨٣﴾ وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ ﴿٨٤﴾ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَـٰكِن لَّا تُبْصِرُونَ ﴿٨٥﴾ فَلَوْلَا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ ﴿٨٦﴾ تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٨٧﴾ فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿٨٨﴾ فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّتُ نَعِيمٍ ﴿٨٩﴾ وَأَمَّا إِن كَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿٩٠﴾ فَسَلَامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿٩١﴾ وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ ﴿٩٢﴾ فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ ﴿٩٣﴾ وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ ﴿٩٤﴾ إِنَّ هَـٰذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ ﴿٩٥﴾ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ﴿٩٦﴾} صدق الله العظيم [الواقعة].*
    سبحان الله از اعتقادات علمای سنت و شیعه، که برتری طلبی بزرگی در پیشگاه خداست!! ای مردم! چگونه نسبت به مبارزه‌طلبی خداوند در آیات محکم کتابش کافر شده و به چیزی عقیده دارید که درست عکس مبارزه‌طلبی خداوند است و این مبارزه طلبی در این کلام خداوند تعالی؛کاملاً واضح و روشن است:
    {فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿٨٣﴾ وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ ﴿٨٤﴾ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَـٰكِن لَّا تُبْصِرُونَ ﴿٨٥﴾ فَلَوْلَا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ ﴿٨٦﴾ تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٨٧﴾} صدق الله العظيم،
    ولی شما به شکست این مبارزه‌طلبی در آیات محکم کتاب باور دارید و سخن باطل می‌گویید، چون معتقدید مسیح دجال مردی را از وسط به دو نیمه می‌کند تا روح از بدنش خارج شود و سپس بین دو شقه بدنش راه می‌رود و بعد او را برانگیخته و روح را به بدنش بازگردانده و ادعای ربوبیت می‌کند! سبحان الله العظیم!! خداوندا تو راست گفته‌ای و رسولت راست گفته است و شیعیان اثنی عشری و روایات اهل سنت دروغ است و من با تمسک به کتاب خداوند عزیز که آن را مهجور گذاشته اید؛ این عقاید را زیر پایم له می‌کنم؛ ای علمای شیعه و سنی! عقلتان کجا رفته؟ به خداوند قسم که اگر شما هنوز در راه درست گام برمی‌داشتید؛ چرا خداوند باید مرا برمی‌انگیخت تا شما و تمام مردم را با قرآن عظیم به راه خداوند عزیز و حمید بازگردانم؛ آیا تقوا نمی‌کنید؟
    ای مردم! من یک نصیحت به شما می‌کنم وآن این است که به دعوت ناصر محمد یمانی برای حضور در میز گفت‌وگو لبیک بگویید، حال چه او به حق مهدی منتظر باشد یا شیطانی گستاخ؛ سپس کتاب خداوند را حَکَم قرار می‌دهیم. من از متشابهات سخن نمی‌گویم و اگر با آیات متشابه برایتان دلیل آوردم، حجتی برشما ندارم؛ چون خداوند حجت خود برشما را تنها براساس آیات محکم قرآن قرار داده است؛ آیاتی که برای عالم و جاهلتان بینه و روشن است تا دربرابر خداوند حجتی برایتان نماند. اما شما نمی‌خواهید به حکمیت کتاب خداوند بازگردید چون با بسیاری از اعتقادات باطل شما مخالف است. پس آنچه که به شما می‌گویم این است که به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم! حتی اگر خداوند به مهدی منتظر و شما پنجاه هزار سال عمر برای گفت‌وگو بدهد، من از آوردن حجت خداوند از کتاب محفوظ از تحریف خداوند کوتاه نخواهم آمد، چرا باید از کتاب خداوند و سنت حق رسولش که مخالف با آیات محکم کتاب خداوند نباشد؛ ذره‌ای عدول کنم و جز این چیزی ندارم؛ هرکس می‌خواهد ایمان بیاورد و هرکس می‌خواهد کافر شود...
    و خداوند به حق میان ما حکم خواهد کرد که او اسرع الحاسبین است...
    ای جماعت کسانی که اندیشه نمی‌کنید! آیا می‌دانید که گفت‌وگو از راه اینترنت قوی‌ترین وسیله برای اقامه حجت برای شماست؟ چرا که اگر من رودررو با شما گفت‌وگو کنم؛ کلام مرا با سخنان باطل خود قطع کرده و جدال ما بسیار بالا می‌گیرد ولی هیهات هیهات... به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم! قسم بنده‌ای راستگو، که اگر به دعوت به پذیرش حکمیت قرآن عظیم پاسخ دهید؛ زبان تمام شما علمای شیعه و سنی و تمام گروه‌هایی که دينشان را فرقه فرقه کرده‌اند خاموش خواهم ساخت و سپس با برهان علمی از آیات محکم قرآن عظیم؛ شما را به حق به سکوت می‌کشانم و چنان جهاد بزرگی با شما خواهم کرد که به کتاب خداوند قرآن عظیم ایمان آورده و تسلیم مطلق آن شوید.
    ممکن است یکی از علمای اهل سنت بخواهد بگوید: «آیا تو تصور می‌کنی ما به کتاب خداوند قرآن عظیم ایمان نداریم؟» در پاسخ به ایشان می‌گوییم: پس چرا از آن فرار کرده و از آن رومی‌گردانید؟ مگر مهدی منتظر برایتان فتوا نداده است که حرف آخر فیمابین فقط بر اساس کتاب خداوند است؟ بلکه این خداوند است که به دفعات زیاد در آیات محکم کتابش چنین فتوایی را به شما داده است و سپس خداوند از زبان رسولش مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم در این حدیث حق آن را بیان نموده است؛ حدیثی که همگی شما بر آن متفق هستید و به تمام منابعی که آن را نقل کرده‌اند اطمینان دارید اما بعد از دعوت حق پروردگارتان برای حکم قرار دادن قرآن عظیم برای داوری حق در میانتان، اعراض نمودید و مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم فرمود:
    9188 - ألا إنها ستكون فتنة ، فقلت : ما المخرج منها يا رسول الله ؟ قال : كتاب الله فيه نبأ ما قبلكم ، وخبر ما بعدكم ، وحكم ما بينكم ، وهو الفصل ليس بالهزل من تركه من جبار قصمه الله ، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله ، وهو حبل الله المتين ، وهو الذكر الحكيم ، وهو الصراط المستقيم . هو الذي لا يزيغ به الأهواء ، ولا تلتبس به الألسنة ، ولا يشبع منه العلماء ، ولا يخلق عن كثرة الرد ، ولا تنقضي عجائبه . هو الذي لم تنته الجن إذ سمعته حتى قالوا : { إنا سمعنا قرآنا عجبا يهدي إلى الرشد فآمنا به } . من قال به صدق ، ومن عمل به أجر ، ومن حكم به عدل ، ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم . خذها إليك يا أعور
    [«بي گمان فتنه اي در پيش است » گفته شد: «يا رسول الله ! پس راه بيرون رفت از آن فتنه چيست» ؟ فرمودند: «كتاب خداي تبارك و تعالی است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوری در ميان شماست ، قرآن سخني است قاطع و فيصله دهنده كه شوخي و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردن‌كشی و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را می‌شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه می‌كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه هواها با آن به كجی و انحراف نمی‌گرايند، زبان‌ها بدان التباس و ابهام پيدا نمی‌كنند، علما از آن سير نمی‌شوند، و با وجود بسياری تكرار، كهنه نمی‌شود وعجايب و شگفتی‌های آن به پايان نمی‌رسد وقرآن است كه چون جنيان آن را شنيدند، بی درنگ گفتند: {ما قرآن عجيبی را شنيديم که به سوی رشد راه می‌نمايد} هر كس به قرآن سخن گفت، راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس به سوی قرآن دعوت كرد، به سوی راه راست هدايت شد»].این را داشته باش یا اعور
    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: إسناده مجهول وفي الحارث [الأعور] مقال - المحدث: الترمذي - المصدر: سنن الترمذي - الصفحة أو الرقم: 2906
    ------------------------------------------------
    20669 -
    ذكر رسول الله صلى الله عليه وسلم الفتن فقلنا يا رسول الله ما المخرج منها قال كتاب الله فيه نبأ ما قبلكم وفصل ما بينكم وخبر ما بعدكم وهو الفصل ليس بالهزل من تركه من جبار قصمه الله ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله وهو حبل الله المتين وهو الذكر الحكيم وهو الصراط المستقيم وهو الذي لا تلتبس به الألسن ولا تزيغ به الأهواء ولا يخلق عن كثرة الرد ولا يشبع منه العلماء ولا تنقضي عجائبه وهو الذي لم يتناه الجن إذ سمعته أن قالوا { إنا سمعنا قرآنا عجبا } من قال به صدق ومن حكم به عدل ومن اعتصم به هدي إلى صراط مستقيم
    [رسول الله صلى الله عليه وسلم از فتنه ها سخن گفت. گفته شد: «يا رسول الله ! پس راه بيرون رفت از آن فتنه چيست» ؟ فرمودند: «كتاب خدای تبارك و تعالی است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوری در ميان شماست ، قرآن سخنی است قاطع و فيصله دهنده كه شوخی و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردن‌كشی و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را می‌شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه می‌كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه هواها با آن به كجی و انحراف نمی‌گرايند، زبان‌ها بدان التباس و ابهام پيدا نمی‌كنند،علما از آن سير نمی‌شوند، و با وجود بسياری تكرار، كهنه نمی‌شود وعجايب و شگفتی‌های آن به پايان نمی‌رسد وقرآن است كه چون جنيان آن را شنيدند، بی درنگ گفتند: {ما قرآن عجيبی را شنيديم که به سوی رشد راه می‌نمايد} هر كس به قرآن سخن گفت، راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس به سوی قرآن دعوت كرد، به سوی راه راست هدايت شد»].
    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: [فيه] شعيب بن صفوان عامة ما يرويه لا يتابع عليه - المحدث: ابن عدي - المصدر: الكامل في الضعفاء - الصفحة أو الرقم: 5/8
    ------------------------------------------------
    130800 -
    ذكر رسول الله صلى الله عليه وسلم الفتن ، فقلنا : ما المخرج منها ؟ قال : كتاب الله عز وجل ، فيه نبأ ما قبلكم وفصل ما بينكم وخبر ما بعدكم ، وهو الفصل ليس بالهزل ، من تركه من جبار قصمه الله ، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله ، وهو حبل الله المتين وهو الذكر الحكيم وهو الصراط المستقيم وهو الذي لا تلتبس به الألسن ولا تزيغ به الأهواء ولا يخلق عن كثرة الرد ، ولا يشبع منه العلماء ولا تنقضي عجائبه ، وهو الذي لم يتناه الجن إذ سمعته أن قالوا : { إنا سمعنا قرآنا عجبا } من قال به صدق ، ومن حكم به عدل ، ومن اعتصم به فقد هدي إلى صراط مستقيم
    [رسول الله صلى الله عليه وسلم از فتنه ها سخن گفت.گفته شد: یا رسول‌الله! راه نجات چیست؟» فرمودند: «كتاب خدای تبارك و تعالی است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوری در ميان شماست ، قرآن سخنی است قاطع و فيصله دهنده كه شوخی و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردن‌كشی و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را می‌شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه می‌كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه هواها با آن به كجی و انحراف نمی‌گرايند، زبان‌ها بدان التباس و ابهام پيدا نمی‌كنند،علما از آن سير نمی‌شوند، و با وجود بسياری تكرار، كهنه نمی‌شود وعجايب و شگفتی‌های آن به پايان نمی‌رسد وقرآن است كه چون جنيان آن را شنيدند، بی درنگ گفتند: {ما قرآن عجيبی را شنيديم که به سوی رشد راه می‌نمايد} هر كس به قرآن سخن گفت، راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس به سوی قرآن دعوت كرد، به سوی راه راست هدايت شد»].
    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: [فيه] شعيب بن صفوان لا يتابع عليه - المحدث: ابن القيسراني - المصدر: ذخيرة الحفاظ - الصفحة أو الرقم: 3/1348
    -----------------------------------------------
    15603 -
    ألا إنها ستكون فتنة فقلت ما المخرج منها يا رسول الله قال كتاب الله فيه نبأ ما كان قبلكم وخبر ما بعدكم وحكم ما بينكم وهو الفصل ليس بالهزل من تركه من جبار قصمه الله ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله وهو حبل الله المتين وهو الذكر الحكيم وهو الصراط المستقيم هو الذي لا تزيغ به الأهواء ولا تلتبس به الألسنة ولا يشبع منه العلماء ولا يخلق على كثرة الرد ولا تنقضي عجائبه هو الذي لم تنته الجن إذ سمعته حتى قالوا { إنا سمعنا قرآنا عجبا يهدي إلى الرشد فآمنا به } من قال به صدق ومن عمل به أجر ومن حكم به عدل ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم
    [«بی گمان فتنه‌ای در پيش است»گفته شد: يا رسول الله ! پس راه بيرون رفت از آن فتنه چيست ؟ یا رسول‌الله! راه نجات چیست؟» فرمودند: «كتاب خدای تبارك و تعالی است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوری در ميان شماست ، قرآن سخنی است قاطع و فيصله دهنده كه شوخی و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردن‌كشی و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را می‌شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه می‌كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه هواها با آن به كجی و انحراف نمی‌گرايند، زبان‌ها بدان التباس و ابهام پيدا نمی‌كنند،علما از آن سير نمی‌شوند، و با وجود بسياری تكرار، كهنه نمی‌شود وعجايب و شگفتی‌های آن به پايان نمی‌رسد وقرآن است كه چون جنيان آن را شنيدند، بی درنگ گفتند: {ما قرآن عجيبی را شنيديم که به سوی رشد راه می‌نمايد} هر كس به قرآن سخن گفت، راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس به سوی قرآن دعوت كرد، به سوی راه راست هدايت شد»].
    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: لا ينبغي أن يعول عليه - المحدث: ابن العربي - المصدر: عارضة الأحوذي - الصفحة أو الرقم: 6/43
    -----------------------------------------------
    78 -
    إنها ستكون فتن ، قلت : فما المخرج منها يا رسول الله ؟ فقال : كتاب الله ، فيه نبأ ما قبلكم ، وخبر ما بعدكم ، وحكم ما بينكم ، هو الفصل ليس بالهزل ، من تركه من جبار قصمه الله ، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله ، وهو حبل الله المتين ، وهو الذكر الحكيم ، وهو الصراط المستقيم ، وهو الذي لا تزيغ به الأهواء ، ولا تختلف به الآراء ، ولا تلتبس به الألسن ، ولا يخلق عن كثرة الرد ، ولا تنقضي عجائبه ، ولا يشبع منه العلماء ، من قال به صدق ، ومن حكم به عدل ، ومن عمل به أجر ، ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم
    [«بي گمان فتنه‌ها در پيش است». گفته شد: يا رسول الله ! پس راه بيرون رفت از آن فتنه چيست ؟ یا رسول‌الله! راه نجات چیست؟» فرمودند: «كتاب خدای تبارك و تعالی است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوری در ميان شماست ، قرآن سخنی است قاطع و فيصله دهنده كه شوخی و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردن‌كشی و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را می‌شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه می‌كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه هواها با آن به كجی و انحراف نمی‌گرايند، زبان‌ها بدان التباس و ابهام پيدا نمی‌كنند،علما از آن سير نمی‌شوند، و با وجود بسياری تكرار، كهنه نمی‌شود وعجايب و شگفتی‌های آن به پايان نمی‌رسد وقرآن است كه چون جنيان آن را شنيدند، بی درنگ گفتند: {ما قرآن عجيبی را شنيديم که به سوی رشد راه می‌نمايد} هر كس به قرآن سخن گفت، راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس به سوی قرآن دعوت كرد، به سوی راه راست هدايت شد»].
    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: [له] طرق - المحدث: ابن تيمية - المصدر: درء التعارض - الصفحة أو الرقم: 5/268
    ------------------------------------------------
    6031 -
    إنها ستكون فتنة . فقلت : فما المخرج منها يا رسول الله ؟ قال : كتاب الله ، فيه نبأ ما قبلكم وخبر ما بعدكم وحكم ما بينكم ، هو الفصل ليس بالهزل ، من تركه من جبار قصمه الله ، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله ، وهو حبل الله المتين وهو الذكر الحكيم وهو الصراط المستقيم ، هو الذي لا تزيغ به الأهواء ولا تلتبس به الألسنة ولا يشبع منه العلماء ولا يخلق عن كثرة الرد ولا تنقضي عجائبه هو الذي لم تنته الجن إذ سمعته حتى قالوا { إنا سمعنا قرآنا عجبا يهدي إلى الرشد فآمنا به } [ الجن / 1 ] من قال به صدق ومن عمل به أجر ومن حكم به عدل ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم
    [«بی گمان فتنه‌ای در پيش است».گفته شد:« یا رسول‌الله! راه نجات چیست؟» فرمودند: «كتاب خدای تبارك و تعالی است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوری در ميان شماست ، قرآن سخنی است قاطع و فيصله دهنده كه شوخی و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردن‌كشی و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را می‌شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه می‌كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه هواها با آن به كجی و انحراف نمی‌گرايند، زبان‌ها بدان التباس و ابهام پيدا نمی‌كنند،علما از آن سير نمی‌شوند، و با وجود بسياری تكرار، كهنه نمی‌شود وعجايب و شگفتی‌های آن به پايان نمی‌رسد وقرآن است كه چون جنيان آن را شنيدند، بی درنگ گفتند: {ما قرآن عجيبی را شنيديم که به سوی رشد راه می‌نمايد} هر كس به قرآن سخن گفت، راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس به سوی قرآن دعوت كرد، به سوی راه راست هدايت شد»].
    الراوي: علي - خلاصة الدرجة: مشهور من رواية الحارث الأعور وقد تكلموا فيه وقصارى هذا الحديث أن يكون من كلام أمير المؤمنين علي وقد وهم بعضهم في رفعه وهو كلام حسن صحيح - المحدث: ابن كثير - المصدر: فضائل القرآن - الصفحة أو الرقم: 45
    ------------------------------------------------
    143619 -
    أتاني جبريل عليه السلام فقال : يا محمد إن أمتك مختلفة بعدك قال : فقلت له : فأين المخرج يا جبريل قال : فقال : كتاب الله تعالى به يقصم الله كل جبار ومن اعتصم به نجا ومن تركه هلك مرتين قول فصل وليس بالهزل لا تختلقه الألسن ولا تفنى أعاجيبه فيه نبأ ما كان قبلكم وفصل ما بينكم وخبر ما هو كائن بعدكم
    [جبریل علیه السلام به نزد من آمد و گفت: «ای محمد! امت تو بعد از تو دچار اختلاف خواهند شد». گفت به او گفتم: «راه خروج چیست یا جبریل؛» گفت: «کتاب خداوند تعالی که هر كس آن را از سر گردن‌كشی و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را می‌شكند و هرکس بدان پای‌‌بند شد، نجات یابد و هرکس آن را رها کرد دوبارهلاک می‌شود. قرآن سخنی است قاطع و فيصله دهنده كه شوخی و بازيچه نيست. زبان‌ها بدان التباس و ابهام پيدا نمی‌كنند وعجايب و شگفتی‌های آن به پايان نمی‌آيد در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوري در ميان شماست و خبرهر آنچه که بعد از شماست»]
    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: إسناده ضعيف جدا - المحدث: أحمد شاكر - المصدر: مسند أحمد - الصفحة أو الرقم: 2/89
    ------------------------------------------------
    42319 -
    ألا إنها ستكون فتنة . فقلت : ما المخرج منها يا رسول الله ؟ قال : كتاب الله ، فيه نبأ ما كان قبلكم ، وخبر ما بعدكم ، وحكم ما بينكم ، هو الفصل ليس بالهزل ، من تركه من جبار قصمه الله ، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله . . الحديث
    [«بی گمان فتنه‌ای در پيش است» گفته شد: «يا رسول الله ! پس راه بيرون رفت از آن فتنه چيست» ؟ فرمودند: «كتاب خدای تبارك و تعالی است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوری در ميان شماست، قرآن سخنی است قاطع و فيصله دهنده كه شوخيی و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردن‌كشی و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را می‌شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه می‌كند»]
    الراوي: الحارث - خلاصة الدرجة:ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: السلسلة الضعيفة - الصفحة أو الرقم: 6393
    ------------------------------------------------
    95994 -
    أتاني جبريل فقال : يا محمد ! إن أمتك مختلفة بعدك ، قال : فقلت له : فأين المخرج يا جبريل ؟ قال : فقال : كتاب الله تعالى ، به يقصم الله كل جبار ، من اعتصم به نجا ، و من تركه هلك ، مرتين ، قول فصل ، و ليس بالهزل ، لاتختلقه الألسن ، و لا تفنى أعاجيبه ، فيه نبأ ما كان قبلكم ، فصل ما بينكم و خبر ما هو كائن بعدكم
    [جبریل علیه السلام به نزد من آمد و گفت: «ای محمد! امت تو بعد از تو دچار اختلاف خواهند شد». گفت به او گفتم: «راه خروج چیست یا جبریل» گفت: «کتاب خداوند تعالی که هر كس آن را از سر گردن‌كشی و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را می‌شكند و هرکس بدان پای‌‌بند شد، نجات یابد و هرکس آن را رها کرد دوبارهلاک می‌شود. قرآن سخنی است قاطع و فيصله دهنده كه شوخی و بازيچه نيست. زبان‌ها بدان التباس و ابهام پيدا نمی‌كنند وعجايب و شگفتی‌های آن به پايان نمی‌آيد در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوري در ميان شماست و خبرهر آنچه که بعد از شماست»]
    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: ضعيف جداً - المحدث: الألباني - المصدر: السلسلة الضعيفة - الصفحة أو الرقم: 1776
    ------------------------------------------------
    94685 -
    إنها ستكون فتن قلت : فما المخرج منها يا رسول الله ؟ قال : كتاب الله ، فيه نبأ ما قبلكم ، وخير ما بعدكم ، وحكم مابينكم ، هو الفصل، ليس بالهزل، من تركه من جبار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله ، وهو حبل الله المتين ، وهو الذكر الحكيم ، وهو الصراط المستقيم ، وهو الذي لا تزيع به الأهواء ، ولا تلتبس به الألسن ، ولا تنقضي عجائبه ، ولا تشبع منه العلماء ، من قال به صدق ، ومن عمل به أجر ، ومن حكم به عدل ، ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم
    [«بی گمان فتنه‌ای در پيش است».گفته شد: يا رسول الله ! پس راه بيرون رفت از آن فتنه چيست ؟ یا رسول‌الله! راه نجات چیست؟» فرمودند: «كتاب خدای تبارك و تعالی است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوری در ميان شماست ، قرآن سخنی است قاطع و فيصله دهنده كه شوخی و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردن‌كشی و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را می‌شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه می‌كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه هواها با آن به كجی و انحراف نمی‌گرايند، زبان‌ها بدان التباس و ابهام پيدا نمی‌كنند،علما از آن سير نمی‌شوند، و با وجود بسياری تكرار، كهنه نمی‌شود وعجايب و شگفتی‌های آن به پايان نمی‌رسد وقرآن است كه چون جنيان آن را شنيدند، بی درنگ گفتند: {ما قرآن عجيبی را شنيديم که به سوی رشد راه می‌نمايد} هر كس به قرآن سخن گفت، راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس به سوی قرآن دعوت كرد، به سوی راه راست هدايت شد»].
    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: إسناده ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: شرح الطحاوية - الصفحة أو الرقم: 71
    -------------------------------------------------
    90259 -
    أتاني جبريل ، فقال : يا محمد ! إن الأمة مفتونة بعدك ، قلت له : فما المخرج يا جبريل . قال : كتاب الله ، فيه نبأ ما قبلكم ، و خبر ما بعدكم ، و حكم ما بينكم ، و هو حبل الله المتين ، و هو الصراط المستقيم ، و هو قول فصل ، ليس بالهزل ، إن هذا القرآن لا يليه من جبار فيعمل بغيره ، إلا قصمه الله ، و لا يبتغي علما سواه إلا أضله الله ، و لا يخلق عن رده ، و هو الذي لا تفنى عجائبه ، من يقل به يصدق ، و من يحكم به يعدل ، و من يعمل به يؤجر ، و من يقسم به يقسط
    [جبریل نزد من آمد و گفت: « یا محمد! امت بعد از تو به فتنه می‌افتند». فرمود: « یا جبریل راه برون رفت چیست.» گفت: « کتاب خداوند که خبر گذشتگان و آیندگان در آن است و حبل متین خداوند و راه راست است و سخن نهایی بوده و بازیچه وسرگرمی نیست و جباری نیست که از آن سرباز زده و عمل دیگری کند و خداوند کمر او را نشکند و عالمی نیست که غیر آن را برگزیند و خداوند او را گمراه نکند. عجایب آن پایان نمی‌یابد و هر كس به قرآن سخن گفت راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس با آن قسمت کرد عدالت نمود»].
    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: ضعيف الجامع - الصفحة أو الرقم: 74
    -----------------------------------------------
    83464 -
    إنها ستكون فتنة ، قيل : فما المخرج منها ؟ قال : كتاب الله ، فيه نبأ من قبلكم ، وخبر من بعدكم ، وحكم ما بينكم، هو الفصل ، ليس بالهزل، من تركه من جبار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله، وهو حبل الله المتين، وهو الذكر الحكيم، وهو الصراط المستقيم، هو الذي لا تزيغ به الأهواء، ولا تشبع منه العلماء، ولا تلتبس به الألسن، ولا يخلق عن الرد، ولا تنقضي عجائبه، هو الذي لم تفته الجن إذ سمعته عن أن قالوا: ( إنا سمعنا قرآنا عجبا يهدي إلى الرشد ) من قال به صدق، ومن حكم به عدل، ومن عمل به أجر، ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم
    [«بی گمان فتنه‌ای در پيش است».گفته شد: پس راه بيرون رفت از آن فتنه چيست؟ فرمودند: «كتاب خدای تبارك و تعالی است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوری در ميان شماست ، قرآن سخنی است قاطع و فيصله دهنده كه شوخی و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردن‌كشی و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را می‌شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه می‌كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه هواها با آن به كجی و انحراف نمی‌گرايند، زبان‌ها بدان التباس و ابهام پيدا نمی‌كنند،علما از آن سير نمی‌شوند، و با وجود بسياری تكرار، كهنه نمی‌شود وعجايب و شگفتی‌های آن به پايان نمی‌رسد وقرآن است كه چون جنيان آن را شنيدند، بی درنگ گفتند: {ما قرآن عجيبی را شنيديم که به سوی رشد راه می‌نمايد} هر كس به قرآن سخن گفت، راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس به سوی قرآن دعوت كرد، به سوی راه راست هدايت شد»].
    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: ضعيف جداً - المحدث: الألباني - المصدر: ضعيف الجامع - الصفحة أو الرقم: 2081
    -------------------------------------------------
    36882 -
    مررت في المسجد ، فإذا الناس يخوضون في الأحاديث ، فدخلت على علي ، فقلت : يا أميرالمؤمنين ! ألا ترى أن الناس قد خاضوا في الأحاديث ؟ ! قال : و قد فعلوها ؟ قلت : نعم ! قال أما إني سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول : ألا إنها ستكون فتنة ، فقلت : ما المخرج منها يا رسول الله ؟ قال : كتاب الله فيه نبأ ما قبلكم ، وخبر ما بعدكم ، وحكم ما بينكم ، وهو الفصل ليس بالهزل من تركه من جبار قصمه الله ، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله ، وهو حبل الله المتين ، وهو الذكر الحكيم ، وهو الصراط المستقيم . هو الذي لا يزيغ به الأهواء ، ولا تلتبس به الألسنة ، ولا يشبع منه العلماء ، ولا يخلق عن كثرة الرد ، ولا تنقضي عجائبه . هو الذي لم تنته الجن إذ سمعته حتى قالوا : { إنا سمعنا قرآنا عجبا يهدي إلى الرشد فآمنا به } . من قال به صدق ، ومن عمل به أجر ، ومن حكم به عدل ، ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم . خذها إليك يا أعور
    [از مسجد می گذشتم که شنیدم مردم در مورد احادیث باهم اختلاف داشتند؛ بر امیر المؤمنین علی وارد شدم و گفتم: «نمی‌بینی مردم در مورد احادیث باهم اختلاف داشتند» گفت: «این کار را کرده اند؟»گفتم: «بله».فرمود اما من شنیدم که رسول‌الله ‏ ‏صلى الله عليه وسلم ‏ ‏می فرمایند: «بی گمان فتنه‌ای در پيش است».گفته شد: «یا رسول‌الله! راه نجات چیست؟» فرمودند: «كتاب خدای تبارك و تعالی است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوری در ميان شماست ، قرآن سخنی است قاطع و فيصله دهنده كه شوخی و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردن‌كشی و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را می‌شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه می‌كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه هواها با آن به كجی و انحراف نمی‌گرايند، زبان‌ها بدان التباس و ابهام پيدا نمی‌كنند،علما از آن سير نمی‌شوند، و با وجود بسياری تكرار، كهنه نمی‌شود وعجايب و شگفتی‌های آن به پايان نمی‌رسد وقرآن است كه چون جنيان آن را شنيدند، بی درنگ گفتند: {ما قرآن عجيبی را شنيديم که به سوی رشد راه می‌نمايد} هر كس به قرآن سخن گفت، راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس به سوی قرآن دعوت كرد، به سوی راه راست هدايت شد»].
    الراوي: الحارث - خلاصة الدرجة: ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: ضعيف الترمذي - الصفحة أو الرقم: 2906
    -------------------------------------------------
    99779 -
    ألا إنها ستكون فتنة ، فقلت : ما المخرج منها يا رسول الله ؟ ! قال : كتاب الله : فيه نبأ ما قبلكم ، وخبر ما بعدكم ، وحكم ما بينكم ، هو الفصل ، ليس بالهزل ، من تركه من جبار قصمه الله ، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله ، وهو حبل الله المتين ، وهو الذكر الحكيم ، وهو الصراط المستقيم ، وهو الذي لا تزيغ به الأهواء ، ولا تلتبس به الألسنة ، ولا يشبع منه العلماء ، ولا يخلق عن كثرة الرد ، ولا تنقضي عجائبه ، هو الذي لم تنته الجن إذ سمعته حتى قالوا : { إنا سمعنا قرآنا عجبا . يهدي إلى الرشد فآمنا به } ، من قال به صدق ، ومن عمل به أجر ، ومن حكم به عدل ، ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم
    [«بی گمان فتنه‌ای در پيش است».گفته شد: «يا رسول الله ! پس راه بيرون رفت از آن فتنه چيست؟» فرمودند: «كتاب خدای تبارك و تعالی است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوری در ميان شماست ، قرآن سخنی است قاطع و فيصله دهنده كه شوخی و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردن‌كشی و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را می‌شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه می‌كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه هواها با آن به كجی و انحراف نمی‌گرايند، زبان‌ها بدان التباس و ابهام پيدا نمی‌كنند،علما از آن سير نمی‌شوند، و با وجود بسياری تكرار، كهنه نمی‌شود وعجايب و شگفتی‌های آن به پايان نمی‌رسد وقرآن است كه چون جنيان آن را شنيدند، بی درنگ گفتند: {ما قرآن عجيبی را شنيديم که به سوی رشد راه می‌نمايد} هر كس به قرآن سخن گفت، راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس به سوی قرآن دعوت كرد، به سوی راه راست هدايت شد»].
    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: مخرج في "السلسلة الضعيفة" - المحدث: الألباني - المصدر: مشكاة المصابيح - الصفحة أو الرقم: 2080
    -------------------------------------------------

    198020 - إن هذا القرآن مأدبة الله فاقبلوا مأدبته ما استطعتم إن هذا القرآن حبل الله والنور المبين والشفاء النافع عصمة لمن تمسك به ونجاة لمن اتبعه لا يزيغ فيستعتب ولا يعوج فيقوم ولا تنقضي عجائبه ولا يخلق من كثرة الرد اتلوه فإن الله يأجركم على تلاوته كل حرف عشر حسنات أما إني لا أقول الم حرف ولكن ألف حرف ولام حرف وميم حرف

    [به راستی که این قرآن ولیمه خداوند است و تا توان دارید این ولیمه را بپذیرید. این قرآن حبل الهی و نور آشکار و شفایی سودمند است. عصمت کسی است که به آن تمسک جوید؛ راه نجات برای کسی است که از آن پیروی نماید. به راه کج نمی‌رود مگر که درست می‌شود و منحرف نمی‌شود مگر که [با قرآن] مورد عتاب واقع می‌شود و عجائب این قرآن پایانی ندارد و با وجود بسياری تكرار كهنه نمی‌شود. آن را بخوانید که خداوند به خاطر تلاوت هر حرف آن به شما ده اجر می‌دهد اما من نمی‌گویم «الم» يك حرف است بلکه می گویم «الف» يك حرف، «لام» يك حرف و «میم» يك حرف است]
    الراوي: عبدالله بن مسعود - خلاصة الدرجة: [فيه] إبراهيم الهجري عن أبي الأحوص - المحدث: المنذري - المصدر: الترغيب والترهيب - الصفحة أو الرقم: 2/302
    -------------------------------------------------

    88138 - إن هذا القر آن مأدبة الله فاقبلوا من مأدبته ما استطعتم
    [به راستی که این قرآن ولیمه خداوند است و تا توان دارید این ولیمه را بپذیرید]
    الراوي: عبدالله بن مسعود - خلاصة الدرجة: ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: ضعيف الجامع - الصفحة أو الرقم: 2024
    -------------------------------------------------

    80467 - إن هذا القرآن مأدبة الله ، فاقبلوا مأدبته ما استطعتم ، إن هذا القرآن حبل الله ، والنور المبين ، والشفاء النافع ، عصمة لمن تمسك به ، ونجاة لمن اتبعه ، لا يزيغ فيستعتب ، ولا يعوج فيقوم ، ولا تنقضي عجائبه ، ولا يخلق من كثرة الرد ، اتلوه ؛ فإن الله يأجركم على تلاوته كل حرف عشر حسنات ، أما إني لا أقول لكم : ( ألم ) حرف ، ولكن ألف ولام وميم
    [به راستی که این قرآن ولیمه خداوند است و تا توان دارید این ولیمه را بپذیرید. این قرآن حبل الهی و نور آشکار و شفایی سودمند است. عصمت کسی است که به آن تمسک جوید؛ راه نجات برای کسی است که از آن پیروی نماید. به راه کج نمی‌رود مگر که درست می‌شود و منحرف نمی‌شود مگر که [با قرآن] مورد عتاب واقع می‌شود و عجائب این قرآن پایانی ندارد و با وجود بسياری تكرار كهنه نمی‌شود. آن را بخوانید که خداوند به خاطر تلاوت هر حرف آن به شما ده اجر می‌دهد اما من نمی‌گویم «الم» يك حرف است بلکه می گویم «الف» يك حرف، «لام» يك حرف و «میم» يك حرف است]
    الراوي: عبدالله بن مسعود - خلاصة الدرجة: ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: ضعيف الترغيب - الصفحة أو الرقم: 867
    -------------------------------------------------
    207092 -
    دخلت على رسول الله صلى الله عليه وسلم فذكر الحديث بطوله إلى أن قال : قلت يا رسول الله أوصني . قال : أوصيك بتقوى الله ، فإنها زين لأمرك كله . قلت : يا رسول الله زدني قال : عليك بتلاوة القرآن وذكر الله عز وجل ، فإنه ذكر لك في السماء ، ونور لك في الأرض . قلت : يا رسول الله زدني ، قال : عليك بطول الصمت ، فإنه مطردة للشيطان ، وعون لك على أمر دينك . قلت : زدني ، قال : إياك وكثرة الضحك ، فإنه يميت القلب ، ويذهب بنور الوجه . قلت : زدني ، قال : قل الحق ، وإن كان مرا . قلت : زدني ، قال : لا تخف في الله لومة لائم ، قلت : زدني . قال : ليحجزك عن الناس ما تعلم من نفسك
    [به نزد رسول الله صلى الله عليه وسلم رفتم و ایشان حدیثی طولانی بیان فرمودند تا به اینجا رسید که از ایشان خواستم یا رسول الله به من سفارش کنید؛ فرمودند: تو را به داشتن تقوا توصیه می‌کنم که تمام امورت را درست خواهد کرد. گفتم یا رسول الله بیش از این چه؟ فرمود: بر توست تلاوت قرآن و ذکر خداوند عزوجل و این ذکر تو در آسمان و نور تو در زمین است. گفتم رسول الله بیشتر بفرمایید. فرمود: بر توست که سکوتت طولانی باشد که شیطان را طرد می‌کند ویار تو در امر دین توست. گفتم: بیشتر بفرمایید. فرمود از زیاد خندیدن بپرهیز که قلب را میرانده و نور چهره را کم می‌کند. گفتم بیشتر بفرمایید. فرمود: حق را بگو ولو تلخ باشد. گفتم بیشتر. فرمود: در راه خداوند از ملامت احدی مترس. گفتم بیشتر. فرمود:عيب‌های [گناهان] خودت، تو را از ذكر عيوب [گناهان] مردم بازدارد
    الراوي: أبو ذر الغفاري - خلاصة الدرجة: [إسناده صحيح أو حسن أو ما قاربهما] - المحدث: المنذري - المصدر: الترغيب والترهيب - الصفحة أو الرقم: 4/23
    ----------------------------------------
    ای مردم! من چیزی جز سخن نبی الله نوح علیه الصلاة و السلام به مردمش را به شما نمی‌گویم که:
    { قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَآَتَانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا كَارِهُونَ ﴿۲۸﴾}صدق الله العظيم [هود]
    به خداوند قسم که من از علمای شما به شدت در تعجبم، اینکه دکتر محمد العریفی بیان ما درباره نماز را درپایگاهش گذاشته بود؛ برای ما بشارت بود و گفتیم این شیخ از کسانی است که از ملامت کسی نمی‌هراسد و حق که برایش روشن شد از آن پیروی می‌کند، ولی او پایگاهش را بسته و پشت کرده و پشت سرش را هم نگاه نکرد تا امام مهدی در پایگاهش با او گفت‌وگو نکند!! اما جناب شیخ محمد العریفی! ما در برابر تو حجت آورده‌ایم و حتی اگر پایگاهت را ببندی؛ فرار از گفت‌وگو با مهدی منتظر امام ناصر محمد یمانی در برابر خداوند نفعی برایت نخواهد داشت و الله المستعان...
    ای جماعت انصار! سست نشده و از انتشار بیانات و تبلیغ دل‌سرد نشوید تا در برابر خداوند عذر داشته باشید که شما تبلیغ خود را انجام داده‌اید. خداوند تعالی می‌فرماید:

    { وَإِذَ قَالَتْ أُمَّةٌ مِّنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُواْ مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿۱۶۴﴾}
    صدق الله العظيم [الأعراف:164]

    چه شده است که می‌بینم برخی از انصار به مجرد اینکه دیدند صاحبان پایگاه‌ها مطالبشان را حذف کرده و یا مانع حضورشان در پایگاه می‌شوند، دل‌سرد شده و احساس شکست کرده و از تبلیغ دست برمی‌دارند و غمگین شده و سست می‌شوند؛ آنان از صاحبان عزم و اراده[اولی العزم] نیستند و فرموده خداوند تعالی را به یاد داشته باشید:
    { وَإِذَ قَالَتْ أُمَّةٌ مِّنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُواْ مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿۱۶۴﴾ }
    صدق الله العظيم [الأعراف]

    و برای شما نیز این عذری در برابر پروردگارتان است که ابلاغ را انجام داده و سست نشده و از تبلیغ شبانه‌روزی دست برنداشته و آرام نگرفته‌اید. چقدر اجر مبلغانی که برای نجات مردم از عذاب سیاره عذاب که در راه است تلاش می‌کنند، در نزد خداوند بسیار است.
    وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين..
    أخو المؤمنين بالقرآن العظيم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
    _______________
    * بیان:{فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ ﴿٧٥﴾ وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ ﴿٧٦﴾} صدق الله العظيم [الواقعة].
    https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=321194#post_321194


    اقتباس المشاركة 47654 من موضوع ( بيانات الإمام في أحكام الوضوء والصلاة وميقاتها )


    - 3 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    06 - 11 - 1430 هـ
    25 - 10 - 2009 مـ
    02:30 صباحاً
    ـــــــــــــــ


    رد المهدي على إغلاق منتدى الحوار في موقع الدكتور محمد العريفي..


    اقتباس المشاركة :
    بسم الله الرحمن الرحيم
    و الصلاة و السلام على جميع المرسلين
    و لا حول و لا قوة إلا بالله العلي العظيم
    إمامنا المهدي المنتظر خليفة الله على الارض
    إنظر إمامنا المؤيد بالنصر العظيم من الله تعالى و لو كره المشركون كيف أقفل موقع الدكتور محمد العريفي منتداه بعد أن تم فيه نشر بيانك العظيم فهذا إن دل على شيء فهو يدل على أنك المهدي المنتظر الحق من ربه و لذلك خاف المنافقون أعداء الله و أولياء الشياطين من نشر بيان الحق في منتدياتهم ..

    (رابط للعريفي قديم لا يعمل)
    حسبنا الله تعالى و نعم الوكيل
    انتهى الاقتباس

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمُرسلين النبيّ الأميّ مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم والتابعين للحقّ إلى يوم الدين..
    وسلامُ الله على أخي الكريم الدكتور مُحمد العريفي ورحمة الله وبركاته، وأصدقني الله الرؤيا الحقّ بالحقّ إنّهُ لن يُحاجِجني أحدٌ من القرآن العظيم إلا غلبته بالحقّ.
    ويا سُبحان الله، فلم ندخل بعد في تفصيل الصلوات من محكم القرآن بالعلم المُلجم والمُهيمن بالحقّ! ولعل الدكتور العريفي اطّلع على هذا فأُحرج حرجاً شديداً، فإن قال إنهُ باطل فهو يرى أنه لن يستطيع لأنه لم يجد ولو نقطة واحدة من الباطل في بيان ناصر محمد اليماني، وإن ترك بياني في موقعه فقد خشي الآخرين وخشي على منصبه ومن ثم قرر إغلاق المُنتدى إلا الرئيسية لموقعه، وحتى لا أظلمُ الدكتور مُحمد العريفي أقول: الله أعلم هل اطّلع على البيان أم لا! ولكنّي لا أظنّ أنّ الإدارة سوف تغلق المنتدى من غير الرجوع إلى الدكتور محمد العريفي، وحين الرجوع إلى الدكتور فلا بُدّ أن يسألهم عن السبب وسوف يخبرونه لا شكّ ولا ريب، ومن ثم يطلب البيان لينظر ما فيه ومن ثم اتخذ قراره. غير إنّ الظنّ لا يُغني من الحقّ شيئاً فلا أستطيع أن أقول إنّ هذا ما حدث لديهم، فمن المفروض أن يفتونا عن سبب إغلاق المنتدى بأسره عدا موقع الدكتور الرئيسي، ولماذا لم يتمّ إغلاق منتدى واحد فقط من الموقع وهو الذي كان فيه بيان الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني!

    ولكن لماذا يا دكتور هذا التصرف منك، فضيلتكم؟ فقد كنت أظنّ فيك خيراً كثيراً ولا نزال نُحبك في الله نظراً لأسلوبك الدعوي وطيبة قلبك؟
    ولكن يا أخي الكريم إنّ الحقّ أحقّ أن يُتبع، ألا والله إنّهُ لا يزال لدينا التفصيل المُقنع والمُلجم لأيّ عالم من مُحكم القرآن العظيم عن تفصيل الصلوات وبرهان الركعتين وكيفية الصلوات وما تقولون في جميع حركاتها ومواقيت الأذان والإقامة ثم نُفصّلها من كتاب الله تفصيلاً.

    وأشهدُ الله إنّي على استعداد تام بإذن الله لمواجهة عُلماء الأمّة جميعاً بسُلطان العلم المُلجم في تفصيل الصلوات والركعات، ولكن العجيب في الأمر أن تلجمهم من أول بيانٍ ولم نقل بعد إلا اثنين من عشرة في شأن بيان الصلاة من القرآن العظيم فما خُفي كان أعظم وأشدّ تفصيلاً، ولكنّي مُحتاطٌ به لمواجهة من أنكر هذا البيان وتوقّعت ضجةً من كافة عُلماء المُسلمين نظراً لأنّ الصلاة ركنٌ من أركان الدين فلا يجوز لهم السكوت عن ناصر محمد اليماني إن كان على ضلالٍ مُبين، ألا والله لو كنت مكان أحدهم فسمعت شخصاً يدعي إنّه المهديّ المُنتظَر وفتح له موقع حوار وصار لديه أنصار لما سكتُّ عنه شيئاً لأجبتُ طلبه للحوار واشترطت بيني وبينه الاحترام في الحوار وعدم السبِّ والشتم فنجعل الحُجّة بيني وبينه هي حُجّة العلم، حتى إذا اتّفقنا فسوف أشهد عليه أنصاره ومن ثم أبدأ بقيام الحُجّة عليه، فإن قام بحذفي خسر أنصاره وكافة أتباعه لأنّهم سوف يقولون: لماذا لم تُلجم الرجل بعلم أهدى من علمه؟ وإن استمر الحوار أقمت عليه الحجّة بالحقّ وأنقذتُ أنصاره من أن يضلهم عن سواء السبيل وأجري على الله فأهزمه بالحقّ في عقر داره، هذا لو كنت أحد العلماء المشهورين لما تكبّرتُ ولرأيت إنّه من الواجب عليّ الذود عن حياض الدين وإنقاذ المُسلمين من الذين يقولون على الله ما لا يعلمون.

    و لربما يتكلم الشيطان على لسان أحد الناصحين بغير الحقّ فيقول: "فلا تحاوره لأنك سوف تشهره". ومن ثمّ أردّ عليه وأقول: بل سوف أحاوره فأشهره بأنّه على ضلالٍ مُبينٍ فأخسِّره أنصاره و أتباعه فأذره وحيداً فريداً فلا يتّبعه أحد من بعد أن أُلجمه بسلطان العلم، وهذا لو كنت مكان أحد عُلمائكم أو أحد مُفتي دياركم.

    ويا أخي مُحمد العريفي وكافة عُلماء الأمّة وكافة المُسلمين، فهل تعلمون ما هي مُصيبة الذين أهلكهم الله من قبلكم؟ إنّهُ والله العظيم أنّه كان سبب إهلاكهم هو الاتّباع الأعمى لأسلافهم الذين من قبلهم. والسؤال الذي يطرح نفسه هو: فما يُدريك عن سلفك هذا الذي اقتفيت أثره فنهجت نهجه فهل هو حقاً كان على الهُدى؟ فما يُدريك حتى تمنحه ثقتك وقد جعل الله لكم عقولاً تفكرون بها؟ وما ضلّ من استخدم فكره ولن يستطيع أن يضله أحدٌ. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَـٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ﴿3﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].

    فهذه فتوى تجدونها في محكم الكتاب تدعوكم إلى التفكّر من قبل التكذيب ومن قبل الاتّباع، فلربما الداعية ينطق بالحقّ ويهدي إلى صراطٍ مُستقيم، ولربما أنّ الداعية ضالٌ ومُضلٌ فأضّل نفسه وأمّته غير إنه لا يجوز الحكم عليه من قبل الاستماع إلى منطقه وسُلطان علمه ثم التفكر بالعقل والمنطق في قوله هل يقبله العقل والمنطق فيخضع لقوله دون أي اعتراض نظراً لأنّه شيء يقبله العقل والمنطق؟ إذاً لا بُدَّ من التفكر من قبل اتخاذ القرار؛ موعظة التفكر من قبل اتخاذ القرار لم يقلها لكم المهديّ المنتظَر بل الله هو من أفتاكم بذلك في وعظ المُعرضين عن الحقّ في معرض كتابه فدعاهم إلى استخدام الفكر من قبل اتخاذ القرار. وقال الله تعالى: {قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ} صدق الله العظيم [سبأ:46].

    وهذه قاعدة وناموس في الكتاب بالدعوة إلى التفكر من قبل اتخاذ القرار بالاتّباع من أوّل نبيّ مبعوثٍ إلى خاتمهم، فانظروا لنبيّ الله نوح عليه الصلاة والسلام. وقال الله تعالى:
    {وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُم مَّقَامِي وَتَذْكِيرِي بِآيَاتِ اللَّـهِ فَعَلَى اللَّـهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَلَا تُنظِرُونِ ﴿71﴾ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَمَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ ۖ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّـهِ ۖ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿72﴾ فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ فِي الْفُلْكِ وَجَعَلْنَاهُمْ خَلَائِفَ وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا ۖ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنذَرِينَ ﴿73﴾} صدق الله العظيم [يونس].

    فانظروا لقول قومه الذين لم يأخذوا بنصيحة نبيّ الله بالتفكّر بل اتخذوا القرار سريعاً من غير تفكّر في منطق دعوته وما يدعوهم إليه، وقالوا:

    {قَالُوا يَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ﴿
    32﴾ قَالَ إِنَّمَا يَأْتِيكُم بِهِ اللَّـهُ إِن شَاءَ وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ﴿33﴾} صدق الله العظيم [هود].

    فللأسف قرارهم كان عليهم غُمّة لأنهم لم يتفكّروا في دعوته وسلطان علمه شيئاً؛ بل استدلوا على كذبه حسب زعمهم إنّه لم يتّبعه إلا الذين هم أراذلهم بادئ الأمر ولم يصدقه الكُبار والشخصيات المُحترمة في نظرهم، فأعرضوا عن دعوة الحقّ من ربهم فأغرقهم الله وأدخلهم نار جهنم، ومن ثم قالوا كمثل قول أصحابهم من بعدهم:
    {وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ} صدق الله العظيم [الملك:10].

    ويا سُبحان الله العظيم الآن تقولون:
    {لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ} صدق الله العظيم! ألم يدعوكم رسل الله إلى التفكّر والتدبّر وعدم اتخاذ القرار من قبل التدبر بالعقل والمنطق هل ينطق الداعية بالحقّ ويهدي إلى صراط مُستقيم؟ ويا إخواني المُسلمين هل تعلمون ما يقصدون من قولهم {وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ} صدق الله العظيم؟ فذلك اعتراف منهم أنّهم كالأنعام والبقر التي لا تتفكّر فاتّبعت الاتّباع الأعمى. وقال الله تعالى: {أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلاً} صدق الله العظيم [الفرقان:44].

    وذلك لأنّ الإنسان عاقلٌ ولكن الذي جعلهم كالأنعام هو عدم التفكّر باستخدام العقل وذلك لأنّ الأنعام لا تتفكر، فإذا كان الإنسان لا يتفكّر فهو كالأنعام، وحقيقة إنّ المهديّ المُنتظَر يرى كثيراً من عُلماء الشيعة الاثنى عشر وكثيراً من عُلماء السُّنة كالبقر التي لا تتفكّر مع احترامي للدكتور مُحمد العُريفي فإنّه لم ينكر أمرنا ولربما لم يطلع عليه فربما إنّ المُشرف هو من اتخذ القرار من غير تفكّر والله أعلم، وكان من المفروض أن يخبرونا عن السبب وليس قفل منتداهم لأنّهم لم يجدوا ما يطعنوا فيه في بيان ناصر محمد اليماني المُخالف لما هم عليه سنة وشيعة وكافة المذاهب الإسلاميّة.

    والسؤال الذي يطرح نفسه لكافة المُسلمين: فإذا كان عُلماؤكم قد ضلّوا عن سواء السبيل فهل ترون أنهم مُنقذيكم من العذاب الأليم؟ كلا وربّي لا يغنوا عنكم من بأس الله شيئاً لأنّكم قد علمتم أنّ ناصر محمد اليماني هو حقاً المُهيمن على كافة عُلماء الأمّة من الذين أظهرهم الله على شأني.

    ولربّما الجاهلون يقولون: "إنّ العلماء لا يعلمون بدعوة الإمام ناصر محمد اليماني فهم مشغولون بأمور أخرى ولو علموا به لأفتوا الناس من زمن إنّ هذا كذاب أشِر وليس المهديّ المنتظَر ولكنهم لا يعلمون من الأمر شيء". ومن ثمّ يردّ عليهم المهديّ المنتظَر وأقول: بل والله إنّهم ليعلمون عن الإمام ناصر محمد اليماني ولكنهم يهربون، وها أنت قد علمت بنفسك فلماذا تمّ قفل منتدى الدكتور العريفي إلا هرباً من الحوار وليس تكبراً منه، ولكن مُشكلتهم أنّهم لم يوقنوا أنّ المهديّ المنتظَر هو حقاً ناصر محمد اليماني ولذلك تجدهم يهربون من الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني خشية أن تصيبهم لعنة الله إن كذّبوا بالمهديّ المنتظَر الحقّ من ربهم، وكذلك يخشون أن يُصدقوا ناصر محمد اليماني وهو ليس المهديّ المنتظَر. فهذا هو سرّ الهروب فلا يزالون في ريبهم يترددون حتى يروا العذاب الأليم.

    ومن ثم أقول لهم يا عُلماء الأمّة إذا لم يكن المهديّ المنتظَر هو حقاً ناصر محمد اليماني فمن عساه يكون ناصر محمد اليماني؟ فلربّما يودّ أن يقاطعني الشيطان على لسان أحد أوليائه فيقول: "بل أنت المسيح الدجال". ومن ثمّ يردّ عليه المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني ونقول: وهل المسيح الدجال سوف يدعوكم إلى عبادة الله وحده لا شريك له أم إنّه سوف يقول أنا ربكم الأعلى؟ ومن ثم يقاطع الشيطان مرةً أخرى على لسان الإنسان فيقول: "إن المسيح الدجال حسب الروايات يدّعي الصلاح بادئ الأمر ومن ثم يدعي الربوبية". ومن ثمّ يردّ عليه المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني: إنّ هذه من ضمن روايات الشيطان حتى يصدّونكم عن الحقّ صدوداً، والمُتهم بريء حتى تثبت إدانته، فإذا ثبت يوماً ما إنّ ناصر محمد اليماني قال أنا ربكم الأعلى أو دعاكم إلى عبادة غير الله فعند ذلك قد جعل الله لكم سمعاً وبصراً فالعنوه لعناً كبيراً، ولكني أخشى عليكم لعنة الله لأني أدعوكم إلى عبادة الله وحده لا شريك له، فإذا أحدٌ من الشيعة الاثنى عشر من يلعن ناصر محمد اليماني لعناً كبيراً بغير الحقّ؛ بل عدواناً وظُلماً ومنهم من يقول: "أخبرني ما اسمي و ما اسم أبي وأمي؟ وأخبرني متى سوف أردّ عليك و في أي يوم وفي أي ساعة؟ فإنّ المهدي المنتظر مُحمد بن الحسن العسكري روحي له الفداء يعيش في عالمنا فيحيط بكُلّ شيء علماً فهو يرعانا من كثير من المصائب"! ومن ثمّ يردّ عليه المهديّ المنتظر وأقول: والله الذي لا إله غيره ولا معبودَ سواه إنّك لمن المُشركين بالله ومن أشرّ الدواب الصُمّ البُكم الذين لا يعقلون، ومن قال لكم إن المهديّ المنتظَر يعلمُ الغيب؟ ومن قال لكم إنّ المهديّ المنتظَر قد أحاط بكُلّ شيء علماً ويعلم ما تبدون وما كنتم تكتمون؟ فمن عساه يكون مهديّكم هذا إلا عبداً من عبيد الله كمثلكم وإنما يزيده الله بسطةً عليكم بعلم الكتاب الذي بين أيديكم وأحاجكم به. فما أشبه قولك أيها الشيعي بقول الكفار من قبل، فانظر لما يقولون لأنبيائهم وانظر لردّ أنبيائهم عليهم بالحقّ رداً واحداً موحداً، وقال الله تعالى:
    {قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُون} صدق الله العظيم [الأنعام:50].

    ولربما يعجب بكلامي هذا عالِمٌ سُنّي أو أحدُ أتباعهم فيقول: "صدقت يا ناصر محمد اليماني في هذه الفتوى الحقّ في شأن الشيعة الضالين". ومن ثمّ يُردّ عليه المهديّ المنتظَر: ألا والله ما أنتم منهم ببعيد فجميعكم بقرٌ لا تتفكّرون شيئاً، فقد صَدَّقتُم يا معشر السُّنة أنّ المسيح الدجال يقول يا سماء أمطري فتمطر ويا أرض أنبتي فتنبت ثم يقطع رجلاً إلى نصفين فيمر بين الفلقتين ثم يبعثه من بعد موته، فصارت هذه عقيدة لديكم ولم تتفكروا فترجعوا إلى محكم كتاب الله العزيز ما يقول في شأن هذه العقيدة، وسوف تجدون بين الحقّ والباطل اختلافاً كثيراً. وقال الله تعالى:
    {قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَمَا يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا يُعِيدُ} صدق الله العظيم [سبأ:49].

    بل سوف تجدون التحدي في مُحكم القرآن العظيم، فيقول الله لئِن استطاع الباطل الذي من دون الله أن يرجع الروح إلى الجسد فقد صدقوا في دعوتهم من دون الله. وقال الله تعالى:
    {فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ ﴿75﴾ وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ ﴿76﴾إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ ﴿77﴾ فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ ﴿78﴾ لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ﴿79﴾ تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ ﴿80﴾ أَفَبِهَـٰذَا الْحَدِيثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ ﴿81﴾ وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ ﴿82﴾ فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿83﴾ وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ ﴿84﴾ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَـٰكِن لَّا تُبْصِرُونَ ﴿85﴾ فَلَوْلَا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ ﴿86﴾ تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿87﴾ فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿88﴾ فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّتُ نَعِيمٍ ﴿89﴾ وَأَمَّا إِن كَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿90﴾ فَسَلَامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿91﴾ وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ ﴿92﴾ فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ ﴿93﴾ وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ ﴿94﴾ إِنَّ هَـٰذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ ﴿95﴾ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ﴿96﴾ } صدق الله العظيم [الواقعة].

    سُبحانك ربي عمّا يعتقد عُلماء السُّنة والشيعة علوَّاً كبيراً! فكيف يا قوم تكفرون بتحدِّي الله للباطل في محكم كتابه فتعتقدون بعكس تحدّي الله تماماً وذلك لأنّ التحدّي واضحٌ وجليٌّ في قول الله تعالى:
    {فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿83﴾ وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ ﴿84﴾ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَـٰكِن لَّا تُبْصِرُونَ ﴿85﴾ فَلَوْلَا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ ﴿86﴾ تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿87﴾} صدق الله العظيم؟

    و لكنّكم تعتقدون كسْرَ هذا التحدي في مُحكم الكتاب فتقولون القول الباطل بأنّ المسيح الدجال سوف يقطع رجُلاً إلى نصفين حتى يزهق روحه ومن ثم يمرّ بين الفلقتين ومن ثمّ يبعثه فيُرجع إليه روحه مع إنّه يدّعي الربوبيّة! ويا سبحان الله العظيم! اللهم إنّي صدّقتك وصدّقتُ نبيّك وكذبتُ الشيعة الاثنى عشر وروايات السُّنة الباطلة وأفركها بنعل قدمي مُستمسكاً بكتاب الله العزيز الذي اتخذوه مهجوراً، فأين عقولكم يا علماء الشيعة والسُّنة؟ فوالله لو لم تزالوا على الهُدى لما ابتعثني الله لهدايتكم والناس أجمعين بالقرآن العظيم إلى صراط العزيز الحميد، أفلا تتقون؟

    ويا قوم، إنما أعظكم بواحدةٍ وهو أن تلبّوا دعوة ناصر محمد اليماني إلى طاولة الحوار سواء كان هو حقاً المهديّ المُنتظَر أو شيطانٌ أشِرٌ، ثم نحتكم إلى كتاب الله لا أقول مُتشابهه لأني إن حاججتكم من المُتشابه فلا حُجة لي عليكم، فلم يجعل الله حُجّته عليكم إلا في مُحكم القرآن في آياته البيّنات لعالمكم و جاهلكم حتى لا تكون لكم الحُجّة على الله، ولكنكم لا تريدون الاحتكام إلى كتاب الله نظراً لأنه سوف يخالف كثيراً من مُعتقداتكم الباطلة، ومن ثم أقول لكم والله الذي لا إله غيره لا ولن أتنازل عن حُجّة الله عليكم بالحقّ كتاب الله المحفوظ من التحريف لو عمّر الله المهديّ المنتظر للحوار وعمّركم خمسين ألف سنة لما تزحزحتُ عن كتاب الله وسنّة رسوله الحقّ التي لا تخالف لمحكم كتاب الله وما عندي غير ذلك، فمن شاء فليؤمن ومن شاء فليكفر، وسوف يحكمُ الله بيننا بالحقّ وهو أسرع الحاسبين.

    فهل تعلمون يا معشر الذين لا يعقلون أنّ الحوار عبر الإنترنت لهو أشدّ وسيلةٍ لإقامة الحُجّة عليكم؟ وذلك لأنّي لو كنت أحاوركم جهرةً لقاطعتم كلامي بكلام الباطل وجادلتم به جدالاً كبيراً، ولكن هيهات هيهات.. والله الذي لا إله غيره قسمُ العبد البار لأن أجبتُم دعوة الاحتكام إلى القرآن العظيم لأخرسن ألسنتكم يا علماء الشيعة والسُّنة وكافة الفرق الذين فرقوا دينهم شيعاً، ثم أهيمن عليكم بسلطان العلم فألجمكم بالحقّ إلجاماً من مُحكم كتاب الله القرآن العظيم، فأجاهدكم به جهاداً كبيراً حتى تؤمنوا بكتاب الله القرآن العظيم فتسلموا تسليماً.

    و لربّما يودّ أحد عُلماء السُّنة أن يقول: "فهل تظننا لا نؤمن بكتاب الله القرآن العظيم؟". ومن ثم نُرد عليهم: فلماذا تهربون منه وعنه تُعرضون؟ أفلم يُفتِكم المهديّ المنتظَر بأنّ الفصل فيما بينكم هو حصرياً في كتاب الله؟ بل أفتاكم الله بذلك في محكم كتابه كثيراً ثم بيّن الله لكم على لسان رسوله مُحمد -صلى الله عليه وآله وسلم- كما بيّن لكم في هذا الحديث الحقّ الذي اتفقتم عليه جميعاً ثم آمنتم بكافة مصادره ثم أعرضتم عن دعوة الحقّ من ربكم إلى الاحتكام إلى كتاب الله القرآن العظيم للفصل فيما بينكم بالحقّ. وقال محُمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم:
    9188 -
    ألا إنها ستكون فتنة ، فقلت : ما المخرج منها يا رسول الله ؟ قال : كتاب الله فيه نبأ ما قبلكم ، وخبر ما بعدكم ، وحكم ما بينكم ، وهو الفصل ليس بالهزل من تركه من جبار قصمه الله ، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله ، وهو حبل الله المتين ، وهو الذكر الحكيم ، وهو الصراط المستقيم . هو الذي لا يزيغ به الأهواء ، ولا تلتبس به الألسنة ، ولا يشبع منه العلماء ، ولا يخلق عن كثرة الرد ، ولا تنقضي عجائبه . هو الذي لم تنته الجن إذ سمعته حتى قالوا : { إنا سمعنا قرآنا عجبا يهدي إلى الرشد فآمنا به } . من قال به صدق ، ومن عمل به أجر ، ومن حكم به عدل ، ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم . خذها إليك يا أعور
    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: إسناده مجهول وفي الحارث [الأعور] مقال - المحدث: الترمذي - المصدر: سنن الترمذي - الصفحة أو الرقم: 2906

    20669 -
    ذكر رسول الله صلى الله عليه وسلم الفتن فقلنا يا رسول الله ما المخرج منها قال كتاب الله فيه نبأ ما قبلكم وفصل ما بينكم وخبر ما بعدكم وهو الفصل ليس بالهزل من تركه من جبار قصمه الله ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله وهو حبل الله المتين وهو الذكر الحكيم وهو الصراط المستقيم وهو الذي لا تلتبس به الألسن ولا تزيغ به الأهواء ولا يخلق عن كثرة الرد ولا يشبع منه العلماء ولا تنقضي عجائبه وهو الذي لم يتناه الجن إذ سمعته أن قالوا { إنا سمعنا قرآنا عجبا } من قال به صدق ومن حكم به عدل ومن اعتصم به هدي إلى صراط مستقيم
    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: [فيه] شعيب بن صفوان عامة ما يرويه لا يتابع عليه - المحدث: ابن عدي - المصدر: الكامل في الضعفاء - الصفحة أو الرقم: 5/8


    130800 -
    ذكر رسول الله صلى الله عليه وسلم الفتن ، فقلنا : ما المخرج منها ؟ قال : كتاب الله عز وجل ، فيه نبأ ما قبلكم وفصل ما بينكم وخبر ما بعدكم ، وهو الفصل ليس بالهزل ، من تركه من جبار قصمه الله ، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله ، وهو حبل الله المتين وهو الذكر الحكيم وهو الصراط المستقيم وهو الذي لا تلتبس به الألسن ولا تزيغ به الأهواء ولا يخلق عن كثرة الرد ، ولا يشبع منه العلماء ولا تنقضي عجائبه ، وهو الذي لم يتناه الجن إذ سمعته أن قالوا : { إنا سمعنا قرآنا عجبا } من قال به صدق ، ومن حكم به عدل ، ومن اعتصم به فقد هدي إلى صراط مستقيم
    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: [فيه] شعيب بن صفوان لا يتابع عليه - المحدث: ابن القيسراني - المصدر: ذخيرة الحفاظ - الصفحة أو الرقم: 3/1348

    15603 -
    ألا إنها ستكون فتنة فقلت ما المخرج منها يا رسول الله قال كتاب الله فيه نبأ ما كان قبلكم وخبر ما بعدكم وحكم ما بينكم وهو الفصل ليس بالهزل من تركه من جبار قصمه الله ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله وهو حبل الله المتين وهو الذكر الحكيم وهو الصراط المستقيم هو الذي لا تزيغ به الأهواء ولا تلتبس به الألسنة ولا يشبع منه العلماء ولا يخلق على كثرة الرد ولا تنقضي عجائبه هو الذي لم تنته الجن إذ سمعته حتى قالوا { إنا سمعنا قرآنا عجبا يهدي إلى الرشد فآمنا به } من قال به صدق ومن عمل به أجر ومن حكم به عدل ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم
    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: لا ينبغي أن يعول عليه - المحدث: ابن العربي - المصدر: عارضة الأحوذي - الصفحة أو الرقم: 6/43

    78 -
    إنها ستكون فتن ، قلت : فما المخرج منها يا رسول الله ؟ فقال : كتاب الله ، فيه نبأ ما قبلكم ، وخبر ما بعدكم ، وحكم ما بينكم ، هو الفصل ليس بالهزل ، من تركه من جبار قصمه الله ، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله ، وهو حبل الله المتين ، وهو الذكر الحكيم ، وهو الصراط المستقيم ، وهو الذي لا تزيغ به الأهواء ، ولا تختلف به الآراء ، ولا تلتبس به الألسن ، ولا يخلق عن كثرة الرد ، ولا تنقضي عجائبه ، ولا يشبع منه العلماء ، من قال به صدق ، ومن حكم به عدل ، ومن عمل به أجر ، ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم
    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: [له] طرق - المحدث: ابن تيمية - المصدر: درء التعارض - الصفحة أو الرقم: 5/268

    6031 -
    إنها ستكون فتنة . فقلت : فما المخرج منها يا رسول الله ؟ قال : كتاب الله ، فيه نبأ ما قبلكم وخبر ما بعدكم وحكم ما بينكم ، هو الفصل ليس بالهزل ، من تركه من جبار قصمه الله ، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله ، وهو حبل الله المتين وهو الذكر الحكيم وهو الصراط المستقيم ، هو الذي لا تزيغ به الأهواء ولا تلتبس به الألسنة ولا يشبع منه العلماء ولا يخلق عن كثرة الرد ولا تنقضي عجائبه هو الذي لم تنته الجن إذ سمعته حتى قالوا { إنا سمعنا قرآنا عجبا يهدي إلى الرشد فآمنا به } [ الجن / 1 ] من قال به صدق ومن عمل به أجر ومن حكم به عدل ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم
    الراوي: علي - خلاصة الدرجة: مشهور من رواية الحارث الأعور وقد تكلموا فيه وقصارى هذا الحديث أن يكون من كلام أمير المؤمنين علي وقد وهم بعضهم في رفعه وهو كلام حسن صحيح - المحدث: ابن كثير - المصدر: فضائل القرآن - الصفحة أو الرقم: 45

    143619 -
    أتاني جبريل عليه السلام فقال : يا محمد إن أمتك مختلفة بعدك قال : فقلت له : فأين المخرج يا جبريل قال : فقال : كتاب الله تعالى به يقصم الله كل جبار ومن اعتصم به نجا ومن تركه هلك مرتين قول فصل وليس بالهزل لا تختلقه الألسن ولا تفنى أعاجيبه فيه نبأ ما كان قبلكم وفصل ما بينكم وخبر ما هو كائن بعدكم
    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: إسناده ضعيف جدا - المحدث: أحمد شاكر - المصدر: مسند أحمد - الصفحة أو الرقم: 2/89

    42319 -
    ألا إنها ستكون فتنة . فقلت : ما المخرج منها يا رسول الله ؟ قال : كتاب الله ، فيه نبأ ما كان قبلكم ، وخبر ما بعدكم ، وحكم ما بينكم ، هو الفصل ليس بالهزل ، من تركه من جبار قصمه الله ، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله . . الحديث
    الراوي: الحارث - خلاصة الدرجة: ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: السلسلة الضعيفة - الصفحة أو الرقم: 6393

    95994 -
    أتاني جبريل فقال : يا محمد ! إن أمتك مختلفة بعدك ، قال : فقلت له : فأين المخرج يا جبريل ؟ قال : فقال : كتاب الله تعالى ، به يقصم الله كل جبار ، من اعتصم به نجا ، و من تركه هلك ، مرتين ، قول فصل ، و ليس بالهزل ، لاتختلقه الألسن ، و لا تفنى أعاجيبه ، فيه نبأ ما كان قبلكم ، فصل ما بينكم و خبر ما هو كائن بعدكم
    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: ضعيف جداً - المحدث: الألباني - المصدر: السلسلة الضعيفة - الصفحة أو الرقم: 1776

    94685 -
    إنها ستكون فتن قلت : فما المخرج منها يا رسول الله ؟ قال : كتاب الله ، فيه نبأ ما قبلكم ، وخير ما بعدكم ، وحكم مابينكم ، هو الفصل، ليس بالهزل، من تركه من جبار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله ، وهو حبل الله المتين ، وهو الذكر الحكيم ، وهو الصراط المستقيم ، وهو الذي لا تزيع به الأهواء ، ولا تلتبس به الألسن ، ولا تنقضي عجائبه ، ولا تشبع منه العلماء ، من قال به صدق ، ومن عمل به أجر ، ومن حكم به عدل ، ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم
    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: إسناده ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: شرح الطحاوية - الصفحة أو الرقم: 71

    90259 -
    أتاني جبريل ، فقال : يا محمد ! إن الأمة مفتونة بعدك ، قلت له : فما المخرج يا جبريل . قال : كتاب الله ، فيه نبأ ما قبلكم ، و خبر ما بعدكم ، و حكم ما بينكم ، و هو حبل الله المتين ، و هو الصراط المستقيم ، و هو قول فصل ، ليس بالهزل ، إن هذا القرآن لا يليه من جبار فيعمل بغيره ، إلا قصمه الله ، و لا يبتغي علما سواه إلا أضله الله ، و لا يخلق عن رده ، و هو الذي لا تفنى عجائبه ، من يقل به يصدق ، و من يحكم به يعدل ، و من يعمل به يؤجر ، و من يقسم به يقسط
    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: ضعيف الجامع - الصفحة أو الرقم: 74

    83464 -
    إنها ستكون فتنة ، قيل : فما المخرج منها ؟ قال : كتاب الله ، فيه نبأ من قبلكم ، وخبر من بعدكم ، وحكم ما بينكم، هو الفصل ، ليس بالهزل، من تركه من جبار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله، وهو حبل الله المتين، وهو الذكر الحكيم، وهو الصراط المستقيم، هو الذي لا تزيغ به الأهواء، ولا تشبع منه العلماء، ولا تلتبس به الألسن، ولا يخلق عن الرد، ولا تنقضي عجائبه، هو الذي لم تفته الجن إذ سمعته عن أن قالوا: ( إنا سمعنا قرآنا عجبا يهدي إلى الرشد ) من قال به صدق، ومن حكم به عدل، ومن عمل به أجر، ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم
    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: ضعيف جداً - المحدث: الألباني - المصدر: ضعيف الجامع - الصفحة أو الرقم: 2081

    36882 -
    مررت في المسجد ، فإذا الناس يخوضون في الأحاديث ، فدخلت على علي ، فقلت : يا أمير المؤمنين ! ألا ترى أن الناس قد خاضوا في الأحاديث ؟ ! قال : و قد فعلوها ؟ قلت : نعم ! قال أما إني سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول : ألا إنها ستكون فتنة ، فقلت : ما المخرج منها يا رسول الله ؟ قال : كتاب الله فيه نبأ ما قبلكم ، وخبر ما بعدكم ، وحكم ما بينكم ، وهو الفصل ليس بالهزل من تركه من جبار قصمه الله ، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله ، وهو حبل الله المتين ، وهو الذكر الحكيم ، وهو الصراط المستقيم . هو الذي لا يزيغ به الأهواء ، ولا تلتبس به الألسنة ، ولا يشبع منه العلماء ، ولا يخلق عن كثرة الرد ، ولا تنقضي عجائبه . هو الذي لم تنته الجن إذ سمعته حتى قالوا : { إنا سمعنا قرآنا عجبا يهدي إلى الرشد فآمنا به } . من قال به صدق ، ومن عمل به أجر ، ومن حكم به عدل ، ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم . خذها إليك يا أعور
    الراوي: الحارث - خلاصة الدرجة: ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: ضعيف الترمذي - الصفحة أو الرقم:
    2906

    99779 -
    ألا إنها ستكون فتنة ، فقلت : ما المخرج منها يا رسول الله ؟ ! قال : كتاب الله : فيه نبأ ما قبلكم ، وخبر ما بعدكم ، وحكم ما بينكم ، هو الفصل ، ليس بالهزل ، من تركه من جبار قصمه الله ، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله ، وهو حبل الله المتين ، وهو الذكر الحكيم ، وهو الصراط المستقيم ، وهو الذي لا تزيغ به الأهواء ، ولا تلتبس به الألسنة ، ولا يشبع منه العلماء ، ولا يخلق عن كثرة الرد ، ولا تنقضي عجائبه ، هو الذي لم تنته الجن إذ سمعته حتى قالوا : { إنا سمعنا قرآنا عجبا . يهدي إلى الرشد فآمنا به } ، من قال به صدق ، ومن عمل به أجر ، ومن حكم به عدل ، ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم
    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: مخرج في "السلسلة الضعيفة" - المحدث: الألباني - المصدر: مشكاة المصابيح - الصفحة أو الرقم: 2080

    198020 -
    إن هذا القرآن مأدبة الله فاقبلوا مأدبته ما استطعتم إن هذا القرآن حبل الله والنور المبين والشفاء النافع عصمة لمن تمسك به ونجاة لمن اتبعه لا يزيغ فيستعتب ولا يعوج فيقوم ولا تنقضي عجائبه ولا يخلق من كثرة الرد اتلوه فإن الله يأجركم على تلاوته كل حرف عشر حسنات أما إني لا أقول الم حرف ولكن ألف حرف ولام حرف وميم حرف
    الراوي: عبدالله بن مسعود - خلاصة الدرجة: [فيه] إبراهيم الهجري عن أبي الأحوص - المحدث: المنذري - المصدر: الترغيب والترهيب - الصفحة أو الرقم: 2/302

    88138 -
    إن هذا القر آن مأدبة الله فاقبلوا من مأدبته ما استطعتم
    الراوي: عبدالله بن مسعود - خلاصة الدرجة: ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: ضعيف الجامع - الصفحة أو الرقم: 2024

    80467 -
    إن هذا القرآن مأدبة الله ، فاقبلوا مأدبته ما استطعتم ، إن هذا القرآن حبل الله ، والنور المبين ، والشفاء النافع ، عصمة لمن تمسك به ، ونجاة لمن اتبعه ، لا يزيغ فيستعتب ، ولا يعوج فيقوم ، ولا تنقضي عجائبه ، ولا يخلق من كثرة الرد ، اتلوه ؛ فإن الله يأجركم على تلاوته كل حرف عشر حسنات ، أما إني لا أقول لكم : ( ألم ) حرف ، ولكن ألف ولام وميم
    الراوي: عبدالله بن مسعود - خلاصة الدرجة: ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: ضعيف الترغيب - الصفحة أو الرقم: 867

    207092 -
    دخلت على رسول الله صلى الله عليه وسلم فذكر الحديث بطوله إلى أن قال : قلت يا رسول الله أوصني . قال : أوصيك بتقوى الله ، فإنها زين لأمرك كله . قلت : يا رسول الله زدني قال : عليك بتلاوة القرآن وذكر الله عز وجل ، فإنه ذكر لك في السماء ، ونور لك في الأرض . قلت : يا رسول الله زدني ، قال : عليك بطول الصمت ، فإنه مطردة للشيطان ، وعون لك على أمر دينك . قلت : زدني ، قال : إياك وكثرة الضحك ، فإنه يميت القلب ، ويذهب بنور الوجه . قلت : زدني ، قال : قل الحق ، وإن كان مرا . قلت : زدني ، قال : لا تخف في الله لومة لائم ، قلت : زدني . قال : ليحجزك عن الناس ما تعلم من نفسك
    الراوي: أبو ذر الغفاري - خلاصة الدرجة: [إسناده صحيح أو حسن أو ما قاربهما] - المحدث: المنذري - المصدر: الترغيب والترهيب - الصفحة أو الرقم: 4/23
    ________________

    فيا قوم، لا أقول لكم إلا ما قاله نبيّ الله نوحٍ عليه الصلاة والسلام لقومه:
    {قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَآَتَانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا كَارِهُونَ} صدق الله العظيم [هود:28].

    ألا والله العظيم إنّي لفي عجبٍ شديدٍ من علمائكم فاستبشرنا بالدكتور محمد العريفي إذ وجدنا بيان الصلاة منشوراً في موقعه فقلنا هذا شيخٌ لا يخاف في الله لومة لائم تبين له الحقّ فاتَّبعه، فإذا هو يغلق مُنتداه فيولّي مُدبراً ولم يُعقّب حتى لا يحاوره الإمام المهديّ في موقعه! ولكننا قد أقمنا عليك الحجّة يا شيخ محمد العريفي حتى ولو أقفلت مُنتداك فلن ينفعك بين يدي الله إن فررت من الحوار مع المهديّ المُنتظَر الإمام ناصر محمد اليماني، والله المُستعان..

    فيا معشر الأنصار لا تهنوا ولا تحزنوا في النشر والتبليغ معذرةً لكم بين يدي ربكم أنكم بلغتم. وقال الله تعالى:
    {وَإِذَ قَالَتْ أُمَّةٌ مِّنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُواْ مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ} صدق الله العظيم [الأعراف:164].

    فما بالي أرى بعض الأنصار بمجرد ما يجد أنّ أصحاب المواقع يحذفون مشاركاته أو يحظرونه فيصاب بالإحباط فيتراجع عن التبليغ فحَزِنَ ووَهَنَ! وليسوا أولئك من أولي العزم. وتذكروا قول الله:
    {وَإِذَ قَالَتْ أُمَّةٌ مِّنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُواْ مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ} صدق الله العظيم. وأنتم كذلك معذرة إلى ربكم أنكم بلّغتم وما وهنتم وما استكنتم عن التبليغ ليلاً نهاراً، فكم أجر المُبلغين عند الله عظيمٌ لإنقاذ الأمّة من العذاب الأليم القادم من كوكب جهنم!

    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله رب العالمين..
    أخو المؤمنين بالقرآن العظيم الإمام المهديّ؛ ناصر محمد اليماني.
    _______________
    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  4. افتراضي پاسخ به «مشبب» از آیات محکم ذکر تا تذکری باشد برای خردمندان....

    - 4 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    08 - ذی القعدة - 1430 هـ
    27 - 10 - 2009 هـ
    ۵-آبان-۱۳۸۸ه.ش.
    12:46 صبح
    ــــــــــــــــــــــ


    پاسخ به «مشبب» از آیات محکم ذکر تا تذکری باشد برای خردمندان....

    اقتباس المشاركة :
    بسم الله الرحمن الرحيم
    وعليكم السلام أيها الإمام المهدي ورحمة الله وبركاته
    امام فاضل! از پاسخ خوب و سعه صدرتان تشکر می‌کنم. ای شیخ! از پاسخت می‌بینم که نمی‌خواهی علم را برای مردم عامه مانند من منتشر سازی؛ زمانی که پاسخ شما را می‌خواندم به یاد سوره عبس و تولی افتادم. زمانی که یکی از صحابه‌های عالی‌قدر که نابینا بود آمد و می‌خواست نزد رسول صلی الله علیه و سلم علم بیاموزد و رسول عبوس شده واز او روگرداند چون با بزرگان قریش گفتگو می‌کرد و می‌خواست آنها را به سوی اسلام دعوت کند و خداوند سوره‌ای را درقرآن نازل فرمود که به حبیب محمد صلی الله علیه و سلم به علت رفتاری که با نابینا نمود؛ عتاب می‌کند.
    ای امام فاضل! مورد دیگر اینکه من فرد ناشناسی نیستم و نام من مشبب عبدالله القحطانی است و بیان شما را خواندم و دوست دارم که علم ومعرفت بیشتری کسب کنم و این جز با سؤال و گفتگو کردن میسر نخواهد شد تا حق روشن شود و از آن پیروی نماییم. پس آیا مرا رد می‌‌کنی یا گفتگو با من را می‌پذیری؛ باشد که خداوند مرا به راه حق هدایت نماید.
    ای امام فاضل ،کلمه «ضن» از نظر لغوی غلط است و صحیح آن «ظن» است.

    امام فاضل ما! من اقرار می‌کنم که از علما نیستم ولی به دنبال حق وعلم بوده و برای همین از شما سؤال کردم و شما اهل علم هستید .

    به‌جز کلمه «مثانی» ، دلیل شما از قرآن چیست که نشان دهد نمازها دو رکعتی هستند؟ چون این کلمه برای اینکه بگویی نمازها دو رکعتی هستند؛ کافی نیست.
    به شما گفتم چرا کلمه «مثانی» نمی‌تواند به معنی دوبار خواندن فاتحه در یک رکعت بوده و کافی باشد و یا در هر رکعت دوبار خوانده شده و چهار رکعت یا پنج رکعت یا هرچقدر خدا بخواهد آن را بخوانیم و در هر رکعت فاتحه را دوبار با هدف دوتایی سازی بخوانیم.

    ما دلیل قاطعی بجز کلمه «مثانی» می‌خواهیم که تعداد رکعات نماز را نشان دهد؛ چون این کلمه می‌تواند چند معنی داشته باشد و هر کسی آن‌طور که بخواهد آن را تفسیر کند؛ چنان‌که خداوند درکتاب خود ذکر آن را آورده و می‌فرماید:
    { اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ }
    معنی مثانی در این آیه چیست؟
    ابن عباس رضی الله عنه در باره این آیه :{المثانی} گفته است: کتاب الله مثانی؛ یعنی امر بارها در آن تکرار شده است.
    قربطی رحمة الله در تفسیر خود می‌گوید: {مثانی} داستان‌ها و موعظه‌ها و احکام در آن تکرار شده است و خواندن چند باره آن انسان را سیر نمی‌کند.

    امام فاضل! چیزی که می‌خواهم بگویم این است که از شما می‌خواهیم از قرآن کریم آیه‌ای غیر از آن آیه که ذکر کرده‌ای و روشن شد که مثانی به معنای دو رکعت بودن نماز نیست؛ بیاوری و ای امام اگرهمان تفسیری که ذکر نمودی را برای کلمه مثانی بیاوری؛ من نیز همان چیزی را پیش از این گفتم؛ خواهم گفت که با این استدلال می‌توان فاتحه را در یک رکعت دوبار خواند و به یک رکعت اکتفا کرد و یا شش رکعت خوانده و در هر رکعت دوبار فاتحه را قرائت نمود و هکذا..

    پس ما دلیل واضحی از قرآن کریم می‌خواهیم که نشان دهنده تعداد رکعت‌های نماز باشد.

    پس گفتم امام فاضل دلیلی که به این امر دلالت دارد این فرموده خداوند تعالی است: { وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ }. شما مقصود از کلمه مثانی را دوبار خواندن فاتحه در دو رکعت نماز دانسته و این دلیل شما برای دو رکعتی بودن نماز است.

    پس من می‌گویم مقصود از مثانی این است که در هر رکعت فاتحه دوبار خوانده شود با درنظر گرفتن این که یکی از معانی مثانی تکرار کردن و تکرار کردن است.

    به شما گفتم معنی مثانی تکرار آن در هر رکعتی است و به این ترتیب نماز می‌تواند چهار رکعت باشد؛ مثل نماز ظهر و عصر و عشا که در هر رکعت فاتحه خوانده می‌شود و یا سه رکعت در نماز مغرب که در هر رکعت فاتحه تکرار می‌شود و یا در نماز دو رکعتی صبح که در هر رکعت فاتحه تکرار می‌شود. برای همین هنوز از شما می‌خواهیم دلیلی از قرآن بیاوری که تعداد رکعت‌های نماز را روشن و واضح کند؛ چراکه شما می‌خواهید استدلال فقط از قرآن باشد.

    آن‌گاه گفتم امام فاضل؛ سؤالی دارم و به شما می‌گویم امام فاضل آیا ندانسته به خدا نسبت می‌دهید؟؟ چگونه است که حین احرام بستن الله اکبر می‌گویی و حین رکوع و تمام حرکات نمازالله اکبر می‌گویی؛ دلیل تو برای گفتن الله اکبر چیست؟؟

    چرا حین احرام نگویم الله و یا حین رکوع و تمامی حرکات نماز نگویم الله و چیزی به آن اضافه نکنم؟؟

    یا حین احرام بگویم الله اکبر و موقع رکوع بگویم سبحان الله و به همین ترتیب لفظ را تغییر دهم؛ دلیل قرآنی برای حالات و چگونگی به‌جا آوردن نماز کدام است؟

    سپس از باران سخن گفتی و اینکه نزول آن به اراده خداوند است و این سخنی درست و پایدار است. پس می‌گویم سخن نیکویی گفتی؛ من تو را دنبال خواهم کرد تا برایم با برهان علمی روشن شود که تو مهدی هستی و قلبم با حق گشاده شود و خواهش می‌کنم مرا رد نکرده و به گفتگو با مردی ساده که به دنبال حق می‌گردد ادامه دهید؛ اگر خداوند به واسطه تو مردی را هدایت نماید؛ این برایت از داشتن شتری قرمز بهتر است [اشاره به حدیثی از رسول الله صلى الله عليه وسلم لأن يهدي الله بك رجلا واحداً خير لك من حمر النعم] . ای مهدی! خداوند قلبت را نورانی کند و تو را از اهالی حق قرار دهد و باز از سعه صدرت و پذیرفتن اینکه به یک حق‌جو پاسخ دهی از شما تشکر می‌کنم و امیدوارم مرا رد نکرده و مرا به سوی حق راهنمایی کنی.والسلام عليكم ورحمة الله

    انتهى الاقتباس
    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله رب العالمين..

    ای مشبب! من می‌دانم شما از علمای امت هستید نه ازعامه مسلمانان، اما با کمال تأسف از کسانی هستید که ندانسته به خداوند نسبت می‌دهند. آنچه که باعث ناراحتی من می‌شود جدال تو با من نیست، چون قادر هستم از آیات محکم قرآن برایت برهانی بیاورم که تو را به صورت شایسته‌ای خاموش سازد؛ اما من پیش از این فتوا داده بودم که سزاوار نیست گفت‌وگو بر سر بیان نماز با فردی ناشناس صورت گیرد. بلکه فرد باید از علما و خطبای منابر باشد که حداقل در میان اهالی محل، شناخته شده باشد و یا از مفتیان کشور باشد که بین مردم کشورش شناخته شده باشد؛ چرا که بیان درمورد نمازمانند سایر بیانات نیست چون نماز دومین رکن بعد از شهادت به وحدانیت خداوند است و همچنین رکنی است که تا جان به گلو نرسیده؛ ساقط نمی‌شود در حالی‌که رکن روزه در برخی مواقع مثل سفر یا بیماری به وقت دیگری موکول می‌شود یا رکن زکات تنها برای ثروتمندان واجب است و از فقرا و مساکین ساقط است و همین‌طور رکن حج از گردن کسانی که نمی‌توانند راهی برای به‌جا آوردن آن بیابند؛ ساقط می‌شود. ولی رکن نماز هیچ‌وقت ساقط نمی‌شود نه در راحتی و نه در سفر و نه در بیماری، تنها فرق کرده و آسان‌تر می‌شود ولی تا زمانی که فرد زنده است واجب است و ساقط نمی‌شود.
    اما درمورد بیان کلمه «مثانی» در این فرموده خداوند تعالی:
    { اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿۲۳﴾}صدق الله العظيم [الزمر]
    و خداوند به شما فتوا می‌دهد که در کتاب خداوند آیاتی از دو صنف وجود دارد، آیات محکم و متشابه. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۷﴾ }
    صدق الله العظيم [آل عمران]

    لذا در کتاب دو قسم [ آیات] وجود دارد، یک قسمت محکمات و یک قسمت متشابه است که از نظر لفظ شبیه محکمات است ولی در بیان متفاوت است. دراین مورد برایتان مثالی می‌آورم؛ آنچه که در پی می‌آید از قسمت محکمات است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    { وَلَا تَقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ ۚ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا ﴿۲۹﴾ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا ۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّـهِ يَسِيرًا ﴿۳۰﴾ }صدق الله العظيم [النساء]

    و این از بخش متشابه است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    { فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ }صدق الله العظيم [البقرة:۵۴]

    و قرآن « مثانی» است یعنی حاوی دو قسم است : محکم و متشابه، و اگر محکمات را رها کرده و به دنبال متشابه بیفتید؛ به شدت گمراه خواهید شد. چون با وجود شباهت لفظی در ظاهر با محکمات اختلاف دارد و تأویل آن نیز با ظاهرش تفاوت دارد؛ اما اگر از ظاهر متشابه آن پیروی نمایید از راه درست گمراه می‌شوید. خداوند مهدی منتظر را به بیان آیات محکم وآیات متشابه محیط نموده است و ما همچنان با محکمات آن برایتان حجت حق می‌آوریم. برادر گرامی براستی که «المثانی» به معنای دوتاست و قرآن به عربی مبین است. مثل این فرموده خداوند تعالی:
    { قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ ﴿۴۶﴾ }صدق الله العظيم [سبأ]

    «مثنی» یعنی دوتا و «فرادی» یعنی یکی. و خداوند تعالی می‌فرماید:
    { فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً }صدق الله العظيم [النساء:۳]

    { مَثْنَى } دوتا { وَثُلَاثَ } سه تا، { وَرُبَاعَ } چهارتا.
    ولی مکارمه [یکی از فرقه‌های اسلامی] که از ظن پیروی می‌کنند، می‌گویند مقصود از «المثنی» چهار و مقصود از«الثلاث» شش و مقصود از «الرباع» هشت است و با هشت زن آزاد ازدواج می‌کنند؛ خدا آنان را بکشد که به خداوند افترا زده و با پیروی از ظن؛ ندانسته به پروردگار نسبت می‌دهند درحالی‌که ظن، کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند و خود و امتشان را به گمراهی می‌کشانند و بار گناه خود و امتشان را بر دوش می‌کشند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { لِيَحْمِلُواْ أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلاَ سَاء مَا يَزِرُونَ ﴿۲۵﴾ }
    صدق الله العظيم [النحل]

    پس برحذر باش! برحذر باش تا برای ذکر [قرآن] بدون داشتن علم از جانب خداوند، بیانی نیاوری؛ و آیا علتی جز پیروی از گمان که احتمال درست یا خطا بودن در آن است؛ باعث گمراهی امت اسلام از راه درست شده است؟ ولی معجزه کتاب در این است که هر عالمی که با ظن و گمان فتوا دهد، نمی‌تواند به حق فتوا دهد تا اینکه فقط سخنی بگوید که مطمئن است که حقی است از جانب خداوند .و اما سؤالت که گفته‌ای:
    اقتباس المشاركة :
    آن‌گاه گفتم امام فاضل! سؤالی دارم و به شما می‌گویم امام فاضل آیا ندانسته به خدا نسبت می‌دهید؟؟ چگونه است که حین احرام بستن الله اکبر می‌گویی و حین رکوع و تمام حرکات نمازالله اکبر می‌گویی؛ دلیل تو برای گفتن الله اکبر چیست؟؟ چرا حین احرام نگویم الله و یا حین رکوع و تمامی حرکات نماز نگویم الله و چیزی به آن اضافه نکنم؟ یا حین احرام بگویم الله اکبر و موقع رکوع بگویم سبحان الله و به همین ترتیب لفظ را تغییر دهم؛ دلیل قرآنی برای حالات وچگونگی بجای آوردن نماز کدام است؟
    انتهى الاقتباس
    با دلیلی قانع کننده و قاطع پاسخت را می‌دهیم. خداوند تعالی می‌فرماید:
    { وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَٰلِكَ سَبِيلًا ﴿۱۱۰﴾ وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُن لَّهُ وَلِيٌّ مِّنَ الذُّلِّ ۖ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا﴿۱۱۱﴾ }صدق الله العظيم [الإسراء]
    و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلاَةَ إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللهِ أَكْبَرُ وَاللهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ ﴿۴۵﴾}
    صدق الله العظيم [العنكبوت]

    و ما کیفیت به‌جا آوردن نماز را هنوز بیان نکرده‌ایم. ای مشبب! تفصیل نماز در حضر [آرامش = غیر سفر] را از آیات محکم کتاب خواهیم آورد و فتوای ما سخنی صواب خواهد بود نه کلامی از روی ظن؛ بلکه سخنی قاطع که قول الفصل است نه هزل و ما صادقیم.
    ای مشبب! چگونه درباره من فتوا داده‌ای که من ندانسته به خداوند نسبت می‌دهم درحالی‌که هنوز از تکبیر سؤال نکرده‌ای و من نیز برهانی از آیات محکم ذکر نیاورده‌ام؟ برادر گرامی! حق نباید از امیال شما تبعیت نماید، اگر یکی از علمای امت هستی، نام حقیقی وعکست را بیاور و من قادر به خاموش ساختن تو هستم. پیش از این هم فتوا داده‌ایم درباره این موضوع [نماز] با افراد ناشناس گفتگو نخواهیم کرد. البته تو حق داری پیرامون سایر موضوعات به صورت ناشناس با ما گفتگو کنی؛ اما درموضوعاتی غیر از نماز.
    وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين.
    مُفتي البشر المهدي المنتظر الإمام ناصر محمد اليماني.

    ــــــــــــــــــــــ

    اقتباس المشاركة 47655 من موضوع ( بيانات الإمام في أحكام الوضوء والصلاة وميقاتها )


    - 4 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    08 - 11 - 1430 هـ
    27 - 10 - 2009 مـ
    12:46 صباحاً
    ــــــــــــــــــــــ



    الرد على ( مُشبب ) من مُحكم الكتاب ليتذكّر أولو الألباب
    ..



    اقتباس المشاركة :
    بسم الله الرحمن الرحيم
    وعليكم السلام أيها الإمام المهدي ورحمة الله وبركاته
    أشكرك على حسن ردك وسعة صدرك أيها الإمام الفاضل
    أراك قلت يا إمام في ردك علي
    أراك ياشيخ لا تريد نشر العلم للعامة من الناس أمثالي وقد تذكرت ُ وأنا أقرأ ردك سورة عبس وتولى عندما جاء الصحابي الجليل الأعمى يريد أن يتعلم من الرسول صلى الله عليه وسلم فعبس الرسول وتولى عنه لأنه كان يجادل كبار قريش ويريد دعوتهم للإسلام فأنزل الله سورة تتلى في القرآن عتابا ً للحبيب محمد صلى الله عليه وسلم لما فعله صلى الله عليه وسلم مع الأعمى
    الأمر الآخر يا إمامنا الفاضل أنا لست بمجهول واسمي مشبب بن عبدالله القحطاني وقرأت بيانك فأحببت الإستزادة من العلم والمعرفة وهي لا تكون إلا بالسؤال والنقاش حتى يتبين الحق ونتبعه فهل ستردني أم تقبل الحوار معي لعل الله يهديني لطريق الحق
    ثم قلت ياإمامنا الفاضل
    تنبيه كلمة بالضن لغويا ً خاطئة والصحيح هو بالظن
    إمامنا الفاضل أقر بأني لست بعالم ولكني باحث عن الحق والعلم ولذلك سألتك وأنت من أهل العلم
    ماهو دليلك من القرآن على أن الصلوات ركعتين غير كلمة مثاني لأن هذه الكلمة ليست دليلا ً كافيا ً لأن تقول الصلاة ركعتين
    فقد قلت لك فلماذا لا تكون كلمة مثاني تعني أن تقرأ الفاتحة مرتين في الركعة الواحدة وكفى أو تقرأ في كل ركعة مرتين ونصلي أربع ركعات أو خمس أو ماشاء الله أن نصلي وفي كل ركعة نقرأ الفاتحة ركعتين بالتثنية
    فنحن نريد دليلا ً قاطعا ً يبين لنا عدد الركعات غير كلمة مثاني التي قد يكون لها عدة معاني ويفسرها كل شخص بما يريد
    كما أن الله ذكر في كتابه الكريم فقال تعالى
    { اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ }
    فما معنى مثاني في هذه الآية؟؟
    قال ابن عباس رضي الله عنه في هذه الآية : { مثاني } قال : كتاب الله مثاني ، ثنى فيه الأمر مرارا .
    وقال القرطبي في تفسيره رحمه الله
    { مَثَانِيَ } تُثَنَّى فِيهِ الْقَصَص وَالْمَوَاعِظ وَالْأَحْكَام وَثَنَّى لِلتِّلَاوَةِ فَلَا يُمَلُّ .
    فمن هذا أقول يا إمامنا الفاضل طالبين منك بيان عدد الركعات من القرآن الكريم في غير الآية التي ذكرت فقد بينت أن مثاني لا تعني أن الصلاة ركعتين بل لو أخذت تفسير كلمة مثاني بمثل ماذكرت يا إمام لقلت لك مثل ما ذكرت سابقا ً سأثني الفاتحة في الركعة الواحدة مرتين وأكتفي بركعة واحدة أو أصلي ست ركعات وأثني في كل ركعة الفاتحة مرتين وهكذا
    فنحن نريد دليلا ً واضحا ً يبين عدد الركعات من القرآن الكريم.
    ثم قلت يافضيلة الإمام
    من الدليل الذي تستدل به وهو قول الله تعالى
    { وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ }
    فكما أن فضيلتك جعلت كلمة المثاني قراءة الفاتحة مرتين في ركعتين بحيث نقرأ في كل ركعة الفاتحة وهذا هو دليلك على أن الصلاة ركعتين
    فأقول أنا أن المثاني هي أن أقرأ الفاتحة في الركعة الواحدة مرتين لمعنى التثنية من كلمة مثاني فالمثاني ما ثُنِّيَ مرة بعد مرة،
    وقد أقول لك إن معنى المثاني هو إعادتها في كل ركعة فتكون الصلاة إما أربع ركعات كالظهر والعصر والعشاء يقرأ بالفاتحة فيها في كل ركعة أو ثلاث ركعات كالمغرب يقرأ بالفاتحة في كل ركعة أو ركعتين كالفجر ويقرأ بالفاتحة في كل ركعة
    لذلك لا زلت أطلب بدليل من القرآن يبين ويوضح عدد الركعات بما أنك تريد أن يكون الإستدلال فقط من القرآن.
    ثم قلت ياإمامنا الفاضل
    وهنا أوجه سؤالا ً وأقول لك يافضيلة الإمام هل تقول على الله بغير علم؟؟
    كيف تقول الله أكبر عند الإحرام والله أكبر عند الركوع وفي جميع حركات الصلاة فماهو دليلك على قول الله أكبر ؟؟
    لماذا لا أقول الله عند الإحرام والله عند الركوع وفي جميع حركات الصلاة بدون أي إضافة؟؟
    أو أقول الله أكبر عند الإحرام وسبحان الله عند الركوع وهكذا أغير في اللفظ
    فماهو الدليل من القرآن على صفة الصلاة وكيفيتها؟
    ثم تكلمت عن الغيث وأن سببه بمشئة الله الإستقامة وأجدت في هذا الكلام
    ثم قلت
    أحسنت القول وسأظل متابعا ً معك إلا أن يتبين بالبرهان العلمي أنك المهدي وينشرح صدري للحق
    وأتمنى أن لاتردني وتتابع حوارك مع رجل بسيط يبحث عن الحق فلإن يهدي الله بك رجلا ً واحدا ً خير لك من حمر النعم
    أنار الله قلبك يا مهدي وجعلك من أهل الحق
    كما أشكرك على سعة صدرك وقبولك الرد على باحثٍ عن الحق وأتمنى أن لا تردني وتدلني على الحق.
    والسلام عليكم ورحمة الله
    انتهى الاقتباس

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..

    ويا مُشبّب، إنّي أعلمُ أنّك من العُلماء ولست من عامة المُسلمين، ولكن للأسف إنّك من الذين يقولون على الله ما لا يعلمون، والذي زعّلني منك ليس جدالك وذلك لأنّي على أن آتيك بالبُرهان من مُحكم القرآن لقديرٌ وعلى إلجامك بالحقّ لجديرٌ، ولكنّي قد أفتيتُ مُسبقاً أنّ الحوار في بيان الصلاة لا ينبغي أن يكون مع شخصياتٍ مجهولةٍ؛ بل عُلماء من خُطباء المنابر، فأضعف الإيمان أنهم يعرفهم أهلُ قريتهم، أو مُفتي الديار حتماً يكون مشهوراً بين مواطني دولته نظراً لأنّ بيان الصلاة ليس كمثل البيانات الأخرى بل هو الركن الثاني من بعد شهادة التوحيد، وهو الركن الذي لن يُرفع أبداً عن المؤمنين حتى تبلغ الروح الحلقوم، وذلك لأنّ رُكن الصيام يرفع إلى أيامٍ أُخَر في المرض والسفر، وكذلك رُكن الزكاة تُرفع عن الفقراء والمساكين فتكون فرضاً على الأغنياء، وكذلك ركن الحجّ يُرفع عن الذي لا يستطيع إليه سبيلاً، وأما رُكن الصلاة فلا تُرفع لا في حضرٍ ولا في سفرٍ ولا في مرضٍ ولكنّها تختلف فتُخفف فقط، ولكنها لا تُرفع أبداً ما دُمت حياً.

    أما بالنسبة لبيان كلمة مثاني في قول الله تعالى:
    {اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ} صدق الله العظيم [الزمر:23].

    وأفتاكم الله تعالى أنّ الكتاب تتكون آياته من صنفين اثنين مُحكم ومُتشابه. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:7].

    إذاً الكتاب يتكون من قسمين: قسمٌ مُحكمٌ وقسمٌ مُتشابهٌ وذلك لأنّه يتشابه مع المُحكم في اللفظ ويختلف في البيان، وآتيك على ذلك مثلاً، فما يلي من القسم المُحكم. قال الله تعالى:
    {وَلَا تَقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ ۚ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا ﴿29﴾ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا ۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّـهِ يَسِيرًا ﴿30﴾} صدق الله العظيم [النساء].

    وما يلي من القسم المُتشابه، وقال الله تعالى:
    {فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ} صدق الله العظيم [البقرة:54].

    والقرآن مثاني (مُحكم ومُتشابه)، فإن تركتم المُحكم واتَّبعتم المُتشابه ضللتم ضلالاً بعيداً لأنّ المُتشابه يختلف مع المحكم في ظاهره برغم التشابه اللفظي ويختلف في تأويله عن ظاهره، ولكنّكم إذا اتَّبعتم ظاهر المُتشابه ضللتم عن سواء السبيل وذلك لأنّ تأويله يختلف عن ظاهره، وأحاط الله المهديّ المنتظَر بيان محكمه وبيان مُتشابهه، ولا أزال أحاجِجكم بمحكمه حتى أقيم الحجّة عليكم بالحقّ.

    ويا أخي الكريم إنّما
    المثاني هو المَثنى قُرآنٌ عربيٌّ مُبينٌ. كمثال قول الله تعالى: {قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ} صدق الله العظيم [سبأ:46].

    فالمثنى اثنين والفُرادى واحد. وقال الله تعالى:
    {فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً} صدق الله العظيم [النساء:3]؛ {مَثْنَى} اثنتين، {وَثُلَاثَ} ثلاث، {وَرُبَاعَ} أربع.

    ولكن (المكارمة) الذين يتّبعون الظنّ قالوا إنّ المثنى يقصد بها أربعة والثلاث يقصد بها ستة والرباع يقصد بها ثمانية، فيتزوجون ثمانٍ من الحُرات! قاتلهم الله أنَّى يؤفكون الذين يقولون على الله ما لا يعلمون باتّباع الظنّ الذي لا يُغني من الحقّ شيئاً فضلّوا أنفسهم وأضلّوا أمّتهم فيحملون وزر أنفسهم ووزر أمّتهم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {لِيَحْمِلُواْ أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلاَ سَاء مَا يَزِرُونَ} صدق الله العظيم [النحل:25].

    فالحذر الحذر من بيان الذِّكر بغير علمٍ من الله، وهل سبب أنّ أمّة الإسلام قد ضلّت عن سواء السبيل إلا بسبب اتّباع الظنّ الذي يحتمل الصح ويحتمل الخطأ؟ ولكنّ معجزة في الكتاب أنّ أيّ عالِمٍ يقول على الله بالظنّ لا ينبغي له أن ينطق بالحقّ حتى لا يقول على الله إلا ما يعلم إنّه الحقّ من عند الله.

    وأما سؤالك الذي قلت لي فيه ما يلي:

    اقتباس المشاركة :
    ( وهنا أوجه سؤالاً وأقول لك يا فضيلة الإمام هل تقول على الله بغير علم؟ كيف تقول الله أكبر عند الإحرام والله أكبر عند الركوع وفي جميع حركات الصلاة فما هو دليلك على قول الله أكبر؟ لماذا لا أقول الله عند الإحرام والله عند الركوع وفي جميع حركات الصلاة بدون أي إضافة؟ أو أقول الله أكبر عند الإحرام وسبحان الله عند الركوع وهكذا أغير في اللفظ . فما هو الدليل من القرآن على صفة الصلاة وكيفيتها؟ )
    انتهى الاقتباس
    ومن ثم أردّ عليك بالدليل القاطع المُقنع. قال الله تعالى: {وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَٰلِكَ سَبِيلًا ﴿110﴾ وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُن لَّهُ وَلِيٌّ مِّنَ الذُّلِّ ۖ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا﴿111﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلاَةَ إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللهِ أَكْبَرُ وَاللهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ} صدق الله العظيم [العنكبوت:45].

    ولم نفصّل بعد كيفية الصلاة، وسوف يكون التفصيل في صلاة الحضر يا مُشبب من مُحكم الكتاب، وأفتيكم بالقول الصواب وليس القول بالظنّ بل القول الفصل وما هو بالهزل، وإنا لصادقون. فكيف تفتي يا مُشبب أنّي أقول على الله ما لا أعلم من قبل أن تسأل عن التكبير فآتيك بالبرهان من مُحكم الذِّكر؟

    ويا أخي الكريم، ما كان للحقّ أن يتّبع أهواءكم! فإن كنتَ أحد علماء الأمّة فأظهر اسمك الحقّ وصورتك وإنّي على إلجامك بالحقّ لقدير، وسبقت فتوانا لا أريد الحوار في هذا البيان مع شخصياتٍ مجهولةٍ ولك الحقّ أن تحاورنا وأنت مجهول الهويّة ولكن في بيانٍ غير بيان الصلاة.

    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين.
    مُفتي البشر المهديّ المنتظَر الإمام؛ ناصر محمد اليماني.
    __________________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  5. افتراضي { إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ }

    - 5 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    02 - صفر - 1430 هـ
    28 - 01 - 2009 مـ
    ۹-بهمن-۱۳۸۷ه.ش.
    12:01 صبح
    ـــــــــــــــــــــ


    { إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ }

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
    { إِنَّ اللَّهَ وَمَلاَئِكَـتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ صَلُّواْ عَلَيْهِ وَسَلِّمُواْ تَسْلِيماً ﴿۵۶﴾ } صدق الله العظيم
    [الأحزاب]
    { سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۱۸۰﴾ وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۸۱﴾ وَالْحَمْدُ لِلَّـهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۸۳﴾ }صدق الله العظيم [الصافات]

    ای مشبب! من مهدی منتظر، با ذکری که از تحریف محفوظ است، به بشریت اندرز و هشدار می‌دهم و تنها کسانی ازمن پیروی می‌کنند که پیرو ذکر محفوظ از تحریفی باشند که رساله خداوند به تمام مردمی است که خواهان هدایت به راه راست هستند. من با قرآن مجید مردم را به راه خداوند عزیز و حمید هدایت می‌کنم و از راستگویانم. من همانند مُحمد رسول‌الله صلى الله عليه وآله وسلم، قرآن را برای بشریت بیان می‌کنم و مسلمانان را به مسیر نخستین نبوت که مُحمد رسول‌الله صلى الله عليه وآله وسلم آن را روشن ساخته بود، هدایت می‌کنم؛ به مسیر حق و صدق... سزاوار من نیست که با بیاناتی که از روی ظن [شخصی] است قرآن را برای مردم روشن سازم، ظن و گمان کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند. اگر به فراخوان برای پذیرش حکمیت بر اساس ذکر [قرآن عظیم] پاسخ دهید، حتماً خواهید دید که با برهان‌های قاطع علمی که از خود قرآن گرفته شده‌اند بر شما غلبه کرده و برتری خواهم یافت، تا کار به اینجا بکشد که تنها کسانی كه می‌گویند: «سمعنا و عصینا: شنیدیم و عصیان کردیم» از ذکر محفوظ از تحریف روبگردانند و این درحالی است که خود را مؤمن به قرآن می‌دانند، ولی مانند برخی از اهل کتاب، ایمانشان بد فرمانی به ایشان می‌دهد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    { أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَن يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا ﴿۶۰﴾ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَىٰ مَا أَنزَلَ اللَّـهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودًا ﴿۶۱﴾ فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّـهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا ﴿۶۲﴾ }صدق الله العظيم [النساء]
    آیا می‌دانید خداوند از این فرموده خود چه مقصودی دارد:
    { يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَن يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا }
    این احکامی است که از جانب خداوند نیامده است، بلکه احکام طاغوت است که برخلاف حکم خداوند در آیات محکم کتابش است و محمد رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم ایشان را دعوت می‌کرد که در موارد اختلاف بر اساس کتاب خدا میانشان حکم نماید ولی آنها سرباز می‌زدند. خداوند تعالی می‌فرماید:
    { إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿۷۶﴾}
    صدق الله العظيم [النمل]

    ولی آنها از پذیرش حکمیت بر اساس قرآن عظیم روگرداندند. خداوند تعالی می‌فرماید:
    { أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُواْ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ ﴿۲۳﴾}صدق الله العظيم [آل عمران]

    مهدی منتظر هم از مسلمانانی که گرفتار اختلافات دینی شده‌اند، دعوت می‌کند به کتاب خداوند رو بیاورند تا حکم خداوند را در اختلافات فی مابین، برایشان استنباط کند. شایسته من نیست که سرخود و از خودم بینتان حکم کنم، پناه برخدا که از جاهلان باشم. هیچ چیز دست من نیست، بلکه حکم از آن خداوند است و کسی در حکم با او شریک نیست. همانا که من حکم خدا را از آیات محکم قرآن عظیم، کتاب مجمل و مفصل خداوند [کتابی که قرآن و فرقان است] می‌آورم تا میان کسانی که دچار اختلاف دینی شده‌اند؛ حکم شود. یعنی این خداوند است که حکم می‌کند نه رسول‌الله صلى الله عليه وآله وسلم و یا مهدی منتظر؛ حکم از آن خداست و هیچ چیز به دست ما نیست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ ﴿۱۰﴾}صدق الله العظيم [الشورى]
    و همانا که ما در میان آنها حکم خدا را از قرآن عظیمی که خداوند قرآن و فرقان را در آن قرار داده و به تفصیل آن را تشریح نمود؛ استنباط می‌کنیم و شایسته نیست من حکمی که مخالف حکم خداست و از نزد پروردگار نیست و طاغوت آن را آورده است، بپذیرم. من به هیچ حکمی جز حکم خدا راضی نشده و نخواهم شد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا }صدق الله العظيم [الأنعام:۱۱۴]

    زمانی که درمورد تعداد نماز و رکعت‌های نماز میانتان حکم دادم؛ حکم را از کتاب عزیز خداوند آوردم. همانا که نماز برای ذکر نام خداوند است و پروردگار سبحان صد نام دارد. خداوند اراده نموده‌است تا تعداد رکعت‌های نمازهای واجب بر مسلمانان صد رکعت در پنجاه نوبت نماز باشد؛ و به این ترتیب هر نماز واجب دو رکعت داشته باشد تا وقتی در طول روز و شب پنجاه نماز به‌جا آوردید و در هر نماز برای ذکر نام خداوند دو رکعت به‌جا آوردید، در کل صد رکعت نماز خوانده‌ باشید تا در نماز اجباری و واجب بدون زیاد و کم، معادل صد اسم حسنای الهی گردد و ثابت کردیم در شب اسراء خداوند به جدم محمد صلی الله علیه و آله وسلم امر فرمود در طول شبانه روز پنجاه نوبت نماز به‌جا آورده شود و نماز خالصانه وعاری از شرک فقط برای خدا باشد و شرط اینکه تعداد رکعت نمازها برابر اسمای حسنای خداوند سبحان گردد.
    خداوند تعالی می‌فرماید:

    { وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ }صدق الله العظيم [الأعراف:۱۸۰]
    فقط اینکه با ما شرط نکرده که در نمازمان تمام أسماء حسنای الهی را بخوانیم؛ تصدیق فرموده خداوند تعالی در سوره الإسراء:

    { قُلِ ادْعُوا اللَّـهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَـٰنَ ۖ أَيًّا مَّا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَٰلِكَ سَبِيلًا ﴿۱۱۰﴾ وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُن لَّهُ وَلِيٌّ مِّنَ الذُّلِّ ۖ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا ﴿۱۱۱﴾ }صدق الله العظيم[سورة الإسراء]
    پس به یقین دانستیم خداوند بر نبیّ خود واجب فرمود که در شبانه‌روز پنجاه نماز به‌جا آورد و تعداد رکعت‌های نمازهای واجب و اجباری را برابر أسماء حسنای الهی قرار داد بدون اینکه در تعداد رکعت‌های نمازهای اجباری و واجب کم و زیادی باشد و شما در این مورد اختیاری از خود ندارید و هرکس آنچه را که خدا بر او واجب نموده به‌جا نیاورد؛ عاقبتش در آتش است.

    حمد خداوند را که به ما تخفیف داد و پنج نماز واجب به جای پنجاه نماز برایمان مقرر نمود. ممکن است کسی بگوید: «چرا شش یا هفت یا ده نماز نشد؟ حکمت پنج نوبت نماز واجب در چیست؟» . در پاسخ او به حق می‌گوییم: اگر بیشتر از این می‌شد در تعداد نام‌های خداوند سبحان، خلل وارد می‌شد. خداوند تعداد نمازها را به پنج نوبت کاهش داد تا هر نوبت را ده برابر حساب نماید و در کتاب خداوند اجری برابر با پنجاه نماز ثبت گردد و تعداد رکعت نمازها برابر صد رکعت شود که مساوی أسماء حسنای الهی است. من سرخود فتوا نمی‌دهم که تعداد رکعت نمازها ده رکعت است؛ پناه برخدا که از جاهلان باشم. این جزیی از برهان حقیقت نام اعظم الهی است. خداوند صد نام دارد و شما ۹۹ نام را می‌دانید. خداوند اضافه بر این، به امام مهدی منتظر بیان نام اعظم الهی را نیزآموخته است و ما آن را به تفصیل برایتان بیان کردیم و به خداوند قسم تنها کسانی درمورد نام اعظم الهی با من مجادله می‌کنند که حقیقت این نام را درک نکرده باشند. علت اینکه این نام خداوند اعظم خوانده می‌شود این است که راز و حکمت آفرینش بندگان در آن نهاده شده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴿۵۶﴾ }صدق الله العظيم [الذاريات]
    و بی تردید بنده خداوند به کسی گفته می‌شود که از رضوان او پیروی و از خشم او دوری نماید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللّهِ كَمَن بَاء بِسَخْطٍ مِّنَ اللّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ﴿۱۶۲﴾ }صدق الله العظيم [آل عمران]

    حال این سؤال مطرح می‌شود که: «آیا خداوند ما را برای جنت نعیم و حور العین آفریده است»؟ و جواب اینکه: به هیچ وجه، حکمت خداوند از آفرینش ما این نیست که گروهی را وارد بهشت نماید و گروه دیگر را به آتش جهنم بسپارد. بلکه حکمت آفرینش ما این است که نعیم رضوان خدا بر بندگان را عبادت کنیم و بی شک‌وتردید، خواهیم دید که رضوان خداوند از نعیم بهشت او بسیار بزرگ‌تر است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۷۲﴾}صدق الله العظيم [التوبة]
    ولی به خداوند بزرگ قسم! تنها کسانی که حقیقت رضوان خدا نسبت به خود را درک نکرده‌اند؛ حقیقت نام اعظم الهی را تکذیب می‌کنند. خداوند حقیقت رضوان خود را به عنوان نشانه‌ای در وجودِ خلق قرار می‌دهد و تنها کسانی آن را می‌فهمند که در نفس خود احساس کرده باشند که نعیم رضوان چیست و سپس شهادت می‌دهند که این نعیم به حق از نعیم بهشت خداوند بسیار بزرگ‌تر است. بلکه نزد خود مجالی برای مقایسه آن با نعیمی دیگر نمی‌یابند و آن را قابل مقایسه با هیچ نعیم دیگری نمی‌دانند؛ چقدر آرزو دارند باقی عمرشان را در همان حال بمانند؛ اما نمی‌توانند... آگاهی از این امر نیز از این جهت بوده تا حکمت خلقت خود را درک کرده و بدانند رضوان خداوند از ایشان به حق نعیمی است که از هر نعیم دیگر عظیم‌تر است. این راز خداوند است و رسولان او تنها ۹۹ نام الهی را برایتان بیان کرده‌اند و خداوند اسم اعظم خود را، راز میان خود و بندگانش قرار داده تا تنها کسانی از آن باخبر شوند که حقیقت رضوان پروردگارشان را که تجلی حکمت آفرینش بندگان است؛ درک کرده‌ باشند. همانا که ما این را از کتاب برایتان بیان نمودیم تا بدانید خداوند صد نام دارد و درباره حقیقت نام اعظم خداوند به شما فتوا دادیم تا بدانید این نام، از دیگر اسامی حسنای الهی بزرگ‌تر نیست؛ خداوند از این نسبت پاک و منزه است و میان نام‌‌های خداوند فرقی وجود ندارد و همه آن نام‌ها متعلق به خداوند واحد و احد هستند که خدایی جز او نیست؛ اما توصیف این نام به نام اعظم الهی از آن روست که شما بی تردید نعیمی را خواهید یافت که از نعیم جنت خدا بسیار عظیم‌تر است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۷۲﴾} صدق الله العظيم [التوبة]

    وآن چه که دراسم اعظم الهی نهفته، همان صفت رضوان خدا از بندگانش است. اگر بندگان خدا راه رضوان او را درپیش گیرند، حکمت آفرینش خود را درک کرده‌اند و اگر از رضوان خدا روگردانند؛ در دنیا و آخرت به سختی عذاب خواهند شد. چرا که حکمت آفرینش آنها در این امر متجلی شده و اگر حیات دنیا آنها را از این حکمت غافل کند؛ مورد سؤال واقع خواهند شد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ ﴿۱﴾ حَتَّىٰ زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ ﴿۲﴾ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿۳﴾ ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿۴﴾ كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ ﴿۵﴾ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ﴿۶﴾ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ ﴿۷﴾ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ ﴿۸﴾ } صدق الله العظيم [التكاثر]
    و اما نعیمی که از آن سؤال خواهند شد چیست؟ همانا که این نعیمی است که مردم با مشغول و راضی شدن و اطمینان کردن به دنیا، از آن غافل شدند و فراموشش کردند و خداوند به همین دلیل ایشان را گرفتار عذاب عظیمی خواهد کرد؛ چون آنها از نعیمی روگرداندند که هم از نعیم دنیا عظیم‌تر است و هم از نعیم آخرت. این خداوند رحمان است، او خود آن نعیم است و صفت رضوان در نفسش نسبت به بندگان را نعیم قرار داده و کسانی را که به دنبال رضوانش باشند؛ از آن آگاه خواهد ساخت و سپس روحی از نزد خدا ایشان را فراگرفته و قلب‌شان مطمئن می‌شود... قلبشان خاشع شده و به خاطر درک عظمت حق، اشک از دیدگان‌شان روان می‌گردد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَإِذَا سَمِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ الْحَقِّ }صدق الله العظيم [المائدة:۸۳]
    «حق» ، خداوند است و جز او همه باطل است؛ مقصود این نیست که خداوند در نفس ایشان نزول می‌کند؛ پاک و منزه است خداوند ....بلکه در نفس آنها روح وریحانی جاری می‌شود و خداوند نور بصیرتی به آنان عطا می‌کند تا عظمت حق را ببینند، حقی که همان خداوند است. کسانی که در این دنیا قلبشان قادر به دیدن حق نبوده و کور باشند؛ در روزی که مردم در پیشگاه پروردگار عالمیان قرار می‌گیرند نیز کور خواهند بود و چون در این دنیا حق را درک نکردند؛ در آخرت نیز آن را نمی‌خوانند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    { وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلا ﴿۷۲﴾ }صدق الله العظيم [الإسراء]
    یعنی کسی که در این دنیا حق را نمی‌بیند، در روز قیامت هم حق را نخواهد دید و قرآن عظیم بی شک‌وتردید شما را به سوی حق دعوت کرده و راه خداوند عزیز و حمید را به شما نشان می‌دهد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    { الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّـهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ ﴿۱﴾ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ ۙ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ ﴿۲﴾ ذَٰلِكَ بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْبَاطِلَ وَأَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِن رَّبِّهِمْ ۚ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّـهُ لِلنَّاسِ أَمْثَالَهُمْ﴿۳﴾ }صدق الله العظيم [محمد].

    همانا که حق؛ یعنی پیروی از رضوان خداوند و کسانی که پیرو باطل هستند گرفتار خشم خدا خواهند شد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللّهِ كَمَن بَاء بِسَخْطٍ مِّنَ اللّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿۱۶۲﴾}صدق الله العظيم [آل عمران]
    و بیایید تا حقیقت این فرموده خداوند تعالی را دریابید:
    { وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلا ﴿۷۲﴾ } صدق الله العظيم [الإسراء]


    یعنی کسانی که در این دنیا حق را نبینند، در آخرت نیز نابینا بوده و قادر به دین حق نیستند؛ گرچه می‌گویند:
    { قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ } صدق الله العظيم [الأعراف:۵۳].
    و اما این حقی که با تمام انبیا ورسولان الهی آمده است؛ چیست؟ و جواب فرموده خداوند تعالی است:
    { وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ ﴿۲۵﴾ }صدق الله العظيم [الأنبياء].

    و بعد از اعتراف به کلمه توحید: «لا اله الا الله وحده لا شریک له» ، آنچه که می‌ماند این است که چگونه خدا را عبادت نماییم؟ خداوند تعالی می‌فرماید:
    { أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللّهِ كَمَن بَاء بِسَخْطٍ مِّنَ اللّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿۱۶۲﴾}صدق الله العظيم [آل عمران]
    برای همین است که می‌بینید امام مهدی از شما دعوت می‌کند رضوان خداوند را عبادت نمایید تا نسبت به حق بصیرت پیدا کنید که این هدف خلقت شماست. خداوند تعالی می‌فرماید:
    { هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَاء فَيَشْفَعُواْ لَنَا}صدق الله العظيم [الأعراف:۵۳]

    آیا فکر می‌کنید اینان حق را شناخته‌اند؟ به هیچ وجه چنین نیست؛ اگر حق را بشناسند چرا باید بگویند:
    { فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَاء فَيَشْفَعُواْ لَنَا}
    صدق الله العظيم
    پروردگارم با کلام حق خود راست گفت که فرمود:
    { وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلا ﴿۷۲﴾ } صدق الله العظيم [الإسراء]

    ای کسی که درمورد تعداد رکعت‌های نماز با من مجادله می‌کنی! آیا ایمان داری که خداوند صد نام دارد و برای همین فرمان داده است که پنجاه نماز واجب و اجباری به‌جای آورده شده و در هر نماز دو رکعت خوانده شود تا تعداد رکعت نمازها برابر تعداد أسماء حسنای الهی در کتابش شود؟ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { قُلِ ادْعُوا اللَّـهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَـٰنَ ۖ أَيًّا مَّا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَٰلِكَ سَبِيلًا ﴿۱۱۰﴾ وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُن لَّهُ وَلِيٌّ مِّنَ الذُّلِّ ۖ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا ﴿۱۱۱﴾ }صدق الله العظيم [الإسراء]
    و اگر قبول نکنی از تو و تمام کسانی که به دنبال حق هستند سؤالی می‌کنم: آیا در آیات محکم کتاب مقصود از نماز کوتاه یا شکسته [القصر] نماز اصل واجب شده در کتاب است؟ یا مقصود نماز شكسته در سفر است یعنی نماز را کوتاه کرده تا یک رکعتی بخوانید؟ خداوند تعالی می‌فرماید:
    { وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا ﴿۱۰۱﴾ وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِّنْهُم مَّعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِن وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَىٰ لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ ۗ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُم مَّيْلَةً وَاحِدَةً ۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن كَانَ بِكُمْ أَذًى مِّن مَّطَرٍ أَوْ كُنتُم مَّرْضَىٰ أَن تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ ۖ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ ۗ إِنَّ اللَّـهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا ﴿۱۰۲﴾ }
    صدق الله العظيم [النساء]

    خلاصه کلام، اگر دیدیم در کتاب‌ خدا امر شده تا نماز سفر کوتاه [القصر]خوانده شده و به جای دو رکعت یک رکعتی خوانده شود؛ علمای شما درست گفته و مهدی منتظر ناصر محمد یمانی دروغ می‌گوید و اگر دیدیم امر شده تا نماز اصل و واجب از دو رکعت به یک رکعت تقلیل، یابد مهدی منتظر راست گفته و آنها که ندانسته به خدا نسبت می‌دهند؛ دروغ گفته‌اند. خداوند تعالی می‌فرماید:
    { وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا ﴿۱۰۱﴾ وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِّنْهُم مَّعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِن وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَىٰ لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ ۗ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُم مَّيْلَةً وَاحِدَةً ۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن كَانَ بِكُمْ أَذًى مِّن مَّطَرٍ أَوْ كُنتُم مَّرْضَىٰ أَن تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ ۖ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ ۗ إِنَّ اللَّـهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا ﴿۱۰۲﴾ }صدق الله العظيم [النساء]
    آیا از این آیات درمی‌یابید که نماز شکسته [القصر] را باید کوتاه و شکسته خواند؛ یعنی نماز شکسته را کوتاه کرد و به جای دو رکعت یک رکعتی خواند؟ مشبب! آیا متوجه خبر و مقصود آیات محکم کتاب شدی؟ آیا فرمان کوتاه کردن نماز شکسته داده شده است؟ آنها در سفر نماز شکسته را کوتاه کرده و به جای دو رکعت یک رکعت به جا آورده و نام نماز خوف بر آن می‌نهند و این می‌شود کوتاه کردن نماز شکسته و امر خدا در آیات محکم کتابش را تحریف می‌کنند. خداوند امر نکرده که نماز شکسته را کوتاه کنید؛ ولی آنها در سفر نماز را شکسته به جا می‌آورند و می‌گویند در هنگام سفر نماز از چهار رکعت به دو رکعت تقلیل می‌یابد و سپس همین نماز شکسته را به یک رکعت تقلیل داده و نام نماز خوف بر آن می‌نهند و با این کار امر خدا را تحریف می‌نمایند. درحالی‌که این فرمان به وضوح و با روشنی در آیات محکم آمده و برای عالم و جاهل قابل فهم است. شکستن و تقلیل نماز، کوتاه کردن نماز واجب و فریضه‌ی اصلی از دو رکعت [که نماز اصل است] به یک رکعت است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:{ وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا ﴿۱۰۱﴾ وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِّنْهُم مَّعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِن وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَىٰ لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ ۗ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُم مَّيْلَةً وَاحِدَةً ۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن كَانَ بِكُمْ أَذًى مِّن مَّطَرٍ أَوْ كُنتُم مَّرْضَىٰ أَن تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ ۖ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ ۗ إِنَّ اللَّـهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا ﴿۱۰۲﴾ }صدق الله العظيم [النساء]
    جناب مشبب قحطانی! یک چیز را راست می‌گویی و آن اینکه تو عالم نیستی بلکه از کسانی هستی که آگاهی و دانش ندارند. این بیان در بسیاری از پایگاه‌های اسلامی و میان مفتیان کشورها منتشر شده است و هیچ یک جرأت نکرده‌اند به آن ایرادی بگیرند و یا مرا گمراه بخوانند ولی از این امر حیرت زده‌اند.
    مشبب! بدان که در هر دو رکعتِ نمازِ دو رکعتی، تشهد وجود دارد؛ تشهد میانی و تشهد آخر. و اما تشهد اول، بعد از تمام شدن رکعت اول است و امام برای تشهد وسط می‌نشیند و وقتی برپاخواست، کسانی که درنماز شکسته پشت سر او نماز می‌خواندند؛ سلام داده و سپس گروه دیگری که این نماز واجب را هنوز نخوانده‌اند؛ پشت سر او قرار می‌گیرند و همراه امام رکعت دوم نماز را می‌خوانند و سپس تشهد دوم و آخر و سپس سلام نماز خوانده می‌شود. خداوند سبحان نماز را عادلانه به دو قسمت تقسیم کرده است و گروه دوم هیچ چیز بیشتر از گروه اول نمی‌خوانند نه در تکبیر و نه در قرائت و نه در تشهد و.. به هیچ وجه چنین نیست، ولی اکثر شما نمی‌دانید.
    اگر یکی از مفتیان کشورهای اسلامی در اینجا حاضر می‌شد، تفاصیل مربوط به نماز حین «حضر» را کامل می‌کردیم تا مشبب یقین کند نماز حقاً دو رکعت است. ولی بدانید اگر جزییات مربوط به نماز در «حضر» را برایتان بیان کنیم؛ بر شما واجب می‌شود که به نماز در «حضر» عمل کنید و نه من و نه شما چاره و انتخاب دیگری نخواهیم داشت و چیزی به دست ما نیست.هیهات هیهات.... نمی‌شود برای شما انصار، حق را بیان کرده و سپس بگوییم تا زمانی که علمای شما مرا تصدیق نکرده‌اند از حق روبگردانید. هیهات هیهات... سزاوار و شایسته است که از حق پیروی شود...زمانی که در برابر آنان به حق حجت آوردیم؛ خواهید دانست من دهان آنها را با منطق حق خاموش ساختم و نمی‌توانند به حق کوچک‌ترین ایرادی بگیرند؛ تا مسلمانان بدانند در دین اجازه ندارند تعصب به خرج دهند و هریک متعصبانه به دنبال یکی از علمای دین راه بیفتند؛ بلکه هرکس در بین علمای امت با برهان غالب شد؛ بر دیگران واجب است که از او پیروی کرده و دیگر علمایی که از نظر علم و برهان بر وی غلبه نکرده‌اند را رها کنند. آنها بیانات را انکار نمی‌کنند، اما به آنها پشت می‌کنند..... چه کسی است که حاضر شود در منبر آزاد گفتگوی مهدی منتظر «پایگاه امام ناصر محمد یمانی» با برهان قاطع علمی بر مهدی منتظر غالب شود و برهان علمی هدایت کننده‌تر و سخنی درست‌تر از او ارائه نماید.
    سبحان الله عظیم که این حقیقت رؤیای حق است:
    [وما حاجك أحد من القرآن إلا غلبته].
    [ هیچ کس با قرآن با تو مجادله نمی‌کند مگر اینکه بر او غلبه کنی]

    ای علمای امت اسلام! از خدا پروا کنید و بر سر میز گفتگو حاضر شوید تا نماز در «حضر» یعنی نماز در غیر سفر را برایتان به طور مفصل بیان نمایم وآگاهی بیشتری به شما بدهم؛ چون شما مرا محاصره کرده‌اید که جواب سؤالات زیادی که درباره مسایل نماز می‌شود را بدهم و چون بیان حق قرآن مانند یک بنیان است که خشت‌های آن هم دیگر را محکم می‌کنند و سپس ایمان خواهید آورد که بی شک‌وتردید تعداد رکعت‌ها در هر نماز به حق دو رکعت است. پس چرا به فراخوان کسی که شما را به حکمیت براساس کتاب خداوند دعوت می‌کنند؛ پاسخ نمی‌دهید؟ شما را چه می‌شود؟ چه اتفاقی برایتان افتاده است؟ اگر ناصر محمد یمانی را گمراه می‌دانید، آیا نمی‌ترسید مسلمانان توسط ناصر محمد یمانی گمراه شوند؟ البته اگر ما را گمراه می‌بینید...آیا امور مسلمانان برایتان اهمیت ندارد؟ یا تصور می‌کنید حقوق شما نزد ما محفوظ نیست؟ پناه بر خداوند که از جاهلان و افترازنندگان باشیم... اینها در برابر خدا در نزد ما امانت است و به تمام مدیران هشدار می‌دهیم که بیان علمای دیگر را حذف نکنند. ما تنها بیاناتی که شیاطین می‌گذارند، حذف می‌کنیم و مهدی منتظر هم‌چنان منتظر است تا مفتیان کشورها بر سر میز گفتگو حاضر شوند و بر اساس کتاب محفوظ از تحریف، رساله خداوند واحد قهار برای تمام مردم؛ حکم کنیم.
    ای جماعت انصار؛ به کار خود ادامه داده ومجدانه بیانات را به اطلاع مفتیان دیار و خطبای منابررسانده و در تمام پایگاه‌های اسلامی منتشر و تبلیغ کنید تا عذر شما در پیشگاه پروردگارتان باشد و شاید تقوا کنند. خداوند در تمام زمان و مکان‌ها به «بالمُلقيات ذكراً عُذراً أو نُذراً» قسم خورده و به این ترتیب آنها را مورد کرامت قرار می‌دهد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { فَالْمُلْقِيَاتِ ذِكْرًا ﴿۵﴾ عُذْرًا أَوْ نُذْرًا ﴿۶﴾ }صدق الله العظيم [المرسلات]
    و تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    { وَالْمُرْسَلَاتِ عُرْفًا ﴿
    ۱﴾ فَالْعَاصِفَاتِ عَصْفًا ﴿۲﴾ وَالنَّاشِرَاتِ نَشْرًا ﴿۳﴾ فَالْفَارِقَاتِ فَرْقًا ﴿۴﴾ فَالْمُلْقِيَاتِ ذِكْرًا ﴿۵﴾ عُذْرًا أَوْ نُذْرًا ﴿۶﴾ إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَاقِعٌ ﴿۷﴾ فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ ﴿۸﴾ وَإِذَا السَّمَاءُ فُرِجَتْ ﴿۹﴾ وَإِذَا الْجِبَالُ نُسِفَتْ ﴿۱۰﴾ وَإِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ ﴿۱۱﴾ لِأَيِّ يَوْمٍ أُجِّلَتْ ﴿۱۲﴾ لِيَوْمِ الْفَصْلِ ﴿۱۳﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الْفَصْلِ ﴿۱۴﴾ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ ﴿۱۵﴾ }صدق الله العظيم [المرسلات]

    و اما بیان {فَالْفَارِقَاتِ فَرْقًا}: مقصود کسانی است که حق را از باطل تشخیص داده و سپس قرآن را که ذکر عالمیان است؛ تبلیغ می‌کنند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    فَالْمُلْقِيَاتِ ذِكْرًا ﴿۵﴾ عُذْرًا أَوْ نُذْرًا ﴿۶﴾ إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَاقِعٌ ﴿۷﴾ فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ ﴿۸﴾ وَإِذَا السَّمَاءُ فُرِجَتْ ﴿۹﴾ وَإِذَا الْجِبَالُ نُسِفَتْ ﴿۱۰﴾ وَإِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ ﴿۱۱﴾ لِأَيِّ يَوْمٍ أُجِّلَتْ ﴿۱۲﴾ لِيَوْمِ الْفَصْلِ ﴿۱۳﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الْفَصْلِ ﴿۱۴﴾ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ ﴿۱۵﴾ }صدق الله العظيم [المرسلات]
    و بیان این فرموده خداوند چیست :‌{فَالْمُلْقِيَاتِ ذِكْرًا ﴿۵﴾ عُذْرًا أَوْ نُذْرًا ﴿۶﴾} یعنی عذری در پیشگاه پروردگارتان باشد که شما خبر را ابلاغ کرده و با ذکری که رساله و نامه خداوند برای انذار مردمان است؛ به آنها هشدار و انذار داده‌اید تا هر کس از آنان که بخواهد جلو افتاده و ایمان بیاورد و یا آن را به تأخیر اندازد. وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله رب العالمين..
    أخو المؤمنين بالقرآن العظيم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
    _________________

    اقتباس المشاركة 47656 من موضوع ( بيانات الإمام في أحكام الوضوء والصلاة وميقاتها )



    - 5 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    02 - 02 - 1430 هـ
    28 - 01 - 2009 مـ
    12:01 صباحاً
    ـــــــــــــــــــــ


    { إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ }



    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
    {إِنَّ اللَّهَ وَمَلاَئِكَـتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ صَلُّواْ عَلَيْهِ وَسَلِّمُواْ تَسْلِيماً} [الأحزاب:56].

    {سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿
    180﴾ وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ ﴿181﴾ وَالْحَمْدُ لِلَّـهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿182﴾}
    صدق الله العظيم [الصافات].

    ويا مُشبب، إنّي المهديّ المُنتظَر أنذر البشر بالذكر المحفوظ من التحريف ولن يتّبعني إلا الذين يتّبعون الذكر المحفوظ من التحريف رسالةً من الله إلى كافة البشر لمن شاء منهم أن يستقيم، فأهدي بالقرآن المجيد إلى صراط العزيز الحميد وإنا لصادقون، فأبيّنه للبشر كما كان يبيّنه مُحمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، فأعيد المُسلمين إلى منهاج النبوّة الأولى كما بيّنه رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- بمنتهى الحقّ والصدق، ولا ينبغي لي أن أعلّم الناس البيان بالظنّ الذي لا يُغني من الحقّ شيئاً، فإن استجابوا إلى دعوة الاحتكام للذكر فحتماً ستجدونني أهيمن عليهم بسلطان العلم المُحكم من ذات القرآن حتى لا يعرض عن الذكر المحفوظ من التحريف إلا الذين قالوا سمعنا وعصينا ويزعمون أنّهم مؤمنون به ومن ثم يعرضون كأمثال بعض أهل الكتاب فلبئس ما يأمرهم به إيمانهم. وقال الله تعالى:
    {أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَن يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا ﴿60﴾ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَىٰ مَا أَنزَلَ اللَّـهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودًا ﴿61﴾ فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّـهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا ﴿62﴾} صدق الله العظيم [النساء].

    أفلا تعلمون ما هو المقصود من قول الله تعالى:
    {يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَن يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا}؟ وتلك أحكام جاءت من عند غير الله من عند الطاغوت تُخالف لحكم الله في مُحكم كتابه، وذلك لأنّ مُحمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- يدعوهم إلى الاحتكام إلى كتاب الله ليحكم بينهم منه فيما كانوا فيه يختلفون ولكنّهم أعرضوا. وقال الله تعالى: {إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ} صدق الله العظيم [النمل:76].

    ولكنّهم أعرضوا عن دعوة الاحتكام إلى القرآن العظيم. وقال الله تعالى:
    {أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُواْ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ} صدق الله العظيم [آل عمران:23].

    وكذلك المهديّ المُنتظَر يدعو المُسلمين الذين اختلفوا في دينهم إلى كتاب الله ليستنبط لهم حُكم الله بينهم فيما كانوا فيه يختلفون، ولا ينبغي لي أن أحكم بينهم اجتهاداً مني من رأسي من ذات نفسي وأعوذُ بالله أن أكون من الجاهلين فليس لي من الأمر شيء بل الحكم لله ولا يُشرك في حُكمه أحداً، وإنّما أستنبط للمُختلفين في الدين حُكم الله بينهم فيما كانوا فيه يختلفون فآتيهم به من مُحكم القرآن العظيم الكتاب الذي تنزّل مُجملاً ومُفصّلاً، قرآناً وفرقاناً؛ بمعنى أنّ الله هو الحكم وليس مُحمدٌ رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- ولا المهديّ المُنتظَر، فالحُكم لله وليس لنا من الأمر شيء. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ} صدق الله العظيم [الشورى:10].

    وإنّما نستنبط لهم حُكم الله بينهم من القرآن العظيم الذي جعل الله فيه قرآناً وفرقاناً وفصّله تفصيلاً، ولا ينبغي لي أن أقبل الاحتكام إلى ما جاء مُخالفاً لحكم الله من عند غير الله من عند الطاغوت، ولا ولن أرضى بغير الله حكماً بالحقّ. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا} صدق الله العظيم [الأنعام:114].

    وحين حكمتُ بينهم في عدد الصلوات والركعات إنّما نستنبط لهم حُكم الله من كتابه العزيز، وإنّما الصلوات لذكر اسم الله ولهُ مائة اسم سُبحانه، فأراد الله أن تكون عدد الركعات المفروضات على المُسلمين مائة ركعة في خمسين صلاة، وذلك حتى تكون في كُلّ صلاة مفروضة ركعتين، وإذا صليّتم في الليلة واليوم خمسين صلاة وفي كُلّ صلاةٍ ركعتين لذكر اسم الله أصبح إجمالي الركعات مائة ركعة، وذلك حتى تُعادل بعدد أسماء الله الحُسنى دونما زيادةٍ أو نُقصانٍ في صلاة الركعات المفروضة جبرياً، فأثبتنا أنّ جدي مُحمد -صلى الله عليه وآله وسلم- ليلة الإسراء به إلى ربه قد أمره بخمسين صلاةٍ في الليلة واليوم، فتكون صلاتهم خالصةً لله وحده لا شريك له شرط أن تُعادل الركعات بعدد أسماء الله الحُسنى سُبحانه.

    وقال الله تعالى: {وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ} صدق الله العظيم [الأعراف:180].

    غير إنّ الله لم يشترط علينا أن ندعوه في صلاتنا بجميع أسمائه الحُسنى. تصديقاً لقول الله تعالى في سورة الإسراء:
    {قُلِ ادْعُوا اللَّـهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَـٰنَ ۖ أَيًّا مَّا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَٰلِكَ سَبِيلًا ﴿110﴾ وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُن لَّهُ وَلِيٌّ مِّنَ الذُّلِّ ۖ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا ﴿111﴾} صدق الله العظيم.

    ثم عَلِمْنا علم اليقين أنّ الله فرض على نبيّه خمسين صلاة في الليلة واليوم، وإنّه جعل إجمالي الركعات المفروضات تساوي عدد أسماء الله الحُسنى دون زيادةٍ أو نُقصانٍ في الركعات المفروضات جبرياً في صلوات الفرض الجبري وليس لكم خيار فمن لم يؤدِّ ما فرض الله عليه فمصيره في النار.

    والحمدُ لله الذي خفّف علينا من خمسين صلاة إلى خمس صلوات مفروضات، وقد يقول قائل: "ولماذا لا تكون ست صلوات مفروضات أو سبع أو عشر، فما هي الحكمة من أن يكون خمس صلوات مفروضات؟" ثم نرد عليه بالحقّ: لو جعلهنّ أكثر من ذلك لاختل العدد في أسمائه سُبحانه، وذلك لأنّه تم تخفيفهن إلى خمسٍ لكي يجعل الصلاة بعشر أمثالها فتعود خمسين صلاة في كتاب الله في الأجر، كذلك لتعود الركعات إلى مائة ركعة تساوي عدد أسماء الله الحُسنى.

    ولم أفتِ بأنّ الركعات مائة ركعة من غير علمٍ وأعوذُ بالله أن أكون من الجاهلين، وهذا من ضمن البرهان لحقيقة اسم الله الأعظم إنّهُ حقاً لله مائة اسم وتعلمون منها 99 اسماً وزاد الله الإمام المهديّ المنتظَر بالبيان لاسمه الأعظم وفصلناه تفصيلاً. ألا والله لا يحاجّني في اسم الله الأعظم إلا الذين لم يعرفوا حقيقة اسم الله الأعظم وذلك لأنّ اسم الله الأعظم جعل الله فيه سرّ الحكمة من خلق عباده. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}صدق الله العظيم [الذايات:56].

    وإنّما عبادة الله هو أن تتّبعوا رضوانه وتذروا ما يسخطه. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللّهِ كَمَن بَاء بِسَخْطٍ مِّنَ اللّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ} صدق الله العظيم [آل عمران:162].

    والسؤال الذي يطرح نفسه: فهل خلقنا الله من أجل الفوز بنعيم الجنة والحور العين؟ والجواب: كلا فلم يجعل الله الحكمة من خلقنا لكي يدخل عباده جنّته وآخرين ناره، بل الحكمة من خلقنا هي لنعبد نعيم رضوان الله على عباده وسوف نجد نعيم رضوان الله علينا هو حتماً لا شك ولا ريب هو النعيم الأعظم من جنته. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ} صدق الله العظيم [التوبة:72].

    ولكنّي أقسمُ بالله العظيم لا ولن يُكذّب بحقيقة اسم الله الأعظم إلا الذين لم يعرفوا قط حقيقة نعيم رضوان الله عليهم فقد جعل الله لهُ آية في أنفسهم لا ولن يعرفها إلا الذين استمتعوا بنعيم رضوانه ومن ثم يشهدون أنّه حقاً النعيم الأعظم من نعيم جنته؛ بل لا يجدون في أنفسهم مجالاً للمُقارنة شيئاً بينه وبين أي نعيمٍ آخر، فكم يتمنّون لو أنّهم يستطيعون أن يمكثوا بتلك الحال بين يدي ربهم ما تبقى من حياتهم ولكنّهم لن يستطيعوا، وإنّما ذلك لكي يعلموا الحكمة من خلقهم فيدركوا أنّ نعيم رضوانه عليهم لهو حقاً النعيم الأعظم ولذلك جعله الله سراً فلم يُنبئكم رُسله إلا بتسعة وتسعين اسماً ثم جعل الله اسمه الأعظم سراً بين العبد والربّ حتى لا يدركه إلا من عرف حقيقة رضوان ربه والذي تتجلّى فيه الحكمة من خلق عباده، وإنّما نُبيّنه من الكتاب لكي تعلموا أنّ لله مائة اسم، وأفتيتكم في حقيقة اسم الله الأعظم بأنّه ليس بأعظم من أسمائه الحُسنى سُبحانه، فلا فرق بين أسماء الله الحُسنى فهي جميعاً للواحد الأحد لا إله غيره وإنّما يوصف اسمه الأعظم بالأعظم لأنّكم حقاً سوف تجدونه نعيماَ أعظم من نعيم جنته. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ} صدق الله العظيم [التوبة:72].

    وذلك لأنّ اسم الله الأعظم جعل الله فيه صفة رضوانه على عباده فإذا اتَّبعوا رضوان الله أدركوا الحكمة من خلقهم، وإن أعرضوا عن رضوان الله عذبهم عذاباً أليماً في الدُنيا وفي الآخرة، وذلك لأنّها تتجلّى فيه الحكمة من خلقهم فإذا ألهتهم عنه الحياة الدُنيا فعنهُ سوف تُسأَلون. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ ﴿1﴾ حَتَّىٰ زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ ﴿2﴾ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿3﴾ ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿4﴾ كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ ﴿5﴾ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ﴿6﴾ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ ﴿7﴾ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ ﴿8﴾} صدق الله العظيم [التكاثر].

    فما هو النعيم الذي سوف يُسألون عنه؟ ألا وإنّه النّعيم الذي ألهاهم عنّه التكاثرُ في الحياة الدنيا فرضوا بها واطمأنّوا إليها ونسوا الله فنسيهم وعذّبهم عذاباً عظيماً، وذلك لأنّهم أعرضوا عن النعيم الذي هو أعظم من نعيم الدُنيا وأكبر من نعيم الآخرة، والله هو الرحمن وهو النعيم وجعل النعيم صفةً لرضوان نفسه على عباده يعلمه الذين اتّبعوا رضوانه ثم يمدّهم بروحٍ منه تغشى أنفسهم ثم تطمئن قلوبهم فتخشع قلوبهم فتدمع أعينهم مما عرفوا من عظمة الحقّ. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَإِذَا سَمِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ الْحَقِّ} صدق الله العظيم [المائدة:83].

    والحقّ هو الله وما دونه باطل، وليس إنّ الله تنزّل إلى أنفسهم سُبحانه وإنّما روحٌ وريحانٌ في أنفسهم جعله الله نوراً للبصيرة فيُبصرون عظمة الحقّ والحقّ هو الله، والذين كانت قلوبهم تعمى عن الحقّ في الحياة الدُنيا فهم كذلك عُميان عن الحقّ يوم يقوم الناس لربّ العالمين، ولن تجدهم يدعون الحقّ لأنّهم لم يعرفوا الحقّ في هذه الحياة. وقال الله تعالى:
    {وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلا} صدق الله العظيم [الإسراء:72].

    بمعنى من كان في هذه أعمى عن الحقّ فهو كذلك يوم القيامة أعمى عن الحقّ، وإنّما القرآن العظيم يدعو إلى الحقّ فيهديهم إلى صراط العزيز الحميد. وقال الله تعالى:
    {الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّـهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ ﴿1﴾ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ ۙ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ ﴿2﴾ ذَٰلِكَ بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْبَاطِلَ وَأَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِن رَّبِّهِمْ ۚ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّـهُ لِلنَّاسِ أَمْثَالَهُمْ﴿3﴾}صدق الله العظيم [محمد].

    ألا وإنّ الحقّ هو اتِّباع رضوان الله والذين اتّبعوا الباطل نالوا سخطاً من الله. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللّهِ كَمَن بَاء بِسَخْطٍ مِّنَ اللّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ} صدق الله العظيم [آل عمران:162].

    وتعالوا لتعلموا حقيقة قول الله تعالى:
    {وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلاً} صدق الله العظيم [الإسراء:72]، بمعنى أنّه من كان أعمى عن الحقّ في هذه الحياة فهو كذلك يوم القيامة أعمى برغم أنّهم قالوا: {قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ} صدق الله العظيم [الأعراف:53].

    فما هو الحقّ الذي جاء به جميع الأنبياء والمُرسلين؟ والجواب قال الله تعالى:
    {وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ}صدق الله العظيم [الأنبياء:25].

    فبعد الاعتراف بكلمة التوحيد إنّه لا إله إلا الله وحده لا شريك له فبقي معنى "كيف نعبد الله؟"
    وقال الله تعالى: {أَفَمَنْ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللّهِ كَمَن بَاء بِسَخْطٍ مِّنَ اللّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ و َبِئْسَ الْمَصِيرُ} صدق الله العظيم، ولذلك تجدون الإمام المهديّ يدعوكم إلى عبادة رضوان الله حتى تبصروا الحقّ ولذلك خلقكم. وقال الله تعالى: {هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَاء فَيَشْفَعُواْ} صدق الله العظيم [الأعراف:53].

    فهل ترونهم عرفوا الحقّ؟ كلا وربي، ولو عرفوا الحقّ لما قالوا:
    {فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَاء فَيَشْفَعُواْ} صدق الله العظيم، وصدق ربي بقوله الحقّ: {وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلاً} صدق الله العظيم.

    ويا من يُحاجِجُني في عدد الركعات هل تؤمن إنّ لله مائة اسم ولذلك أمركم بخمسين صلاة وفي كُل صلاة ركعتين فرضاً جبريّاً لتصبح عدد الركعات تساوي عدد أسماء الله الحسنى في كتابه؟ تصديقاً لقول الله تعالى:
    {قُلِ ادْعُوا اللَّـهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَـٰنَ ۖ أَيًّا مَّا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَٰلِكَ سَبِيلًا ﴿110﴾ وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُن لَّهُ وَلِيٌّ مِّنَ الذُّلِّ ۖ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا ﴿111﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].

    فإن أبيتَ فسوف أوجّه لك هذا السؤال ولكافة من يريد اتّباع الحقّ: فهل وجدتم أنّ صلاة القصر في مُحكم الكتاب يقصد بها الصلاة الأصل المفروضة في الكتاب؟ أم إنّه يقصد بها صلاة القصر في السفر أن تقصروها إلى ركعة؟ وقال الله تعالى:
    {وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا ﴿101﴾وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِّنْهُم مَّعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِن وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَىٰ لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ ۗ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُم مَّيْلَةً وَاحِدَةً ۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن كَانَ بِكُمْ أَذًى مِّن مَّطَرٍ أَوْ كُنتُم مَّرْضَىٰ أَن تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ ۖ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ ۗ إِنَّ اللَّـهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا ﴿102﴾} صدق الله العظيم [النساء].

    وخلاصة القول فلنحتكم إلى كتاب الله فإذا وجدنا إن الأمر صدر بقصر صلاة السفر من ركعتين إلى ركعة فقد صدق عُلماؤكم وكذب المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني، وإن وجدنا أنّ الأمر صدر بقصر الصلاة الأصل المفروضة في كتاب الله من ركعتين إلى ركعة فقد صدق المهديّ المنتظَر وكذب الذين يقولون على الله ما لا يعلمون. وقال الله تعالى:
    {وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا ﴿101﴾وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِّنْهُم مَّعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِن وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَىٰ لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ ۗ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُم مَّيْلَةً وَاحِدَةً ۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن كَانَ بِكُمْ أَذًى مِّن مَّطَرٍ أَوْ كُنتُم مَّرْضَىٰ أَن تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ ۖ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ ۗ إِنَّ اللَّـهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا ﴿102﴾} صدق الله العظيم.

    فهل الأمر وجدتموه قصر القصر، أي قصر صلاة القصر من ركعتين إلى ركعة؟ فهل فهمت الخبر يا مُشبِّب ما المقصود في مُحكم الكتاب؟ هل وجدت الأمر بقصر القصر؟ وذلك لأنّهم يقصرون صلاة القصر في السفر من ركعتين إلى ركعة فسمّوها صلاة الخوف، فأصبح الأمر قصر القصر، وحرفوا أمر الله المُحكم في كتابه فلم يأمرهم الله بقصر القصر، وذلك لأنهم يصلون صلاة القصر في السفر، وقالوا: تُقصر الصلاة الرباعية من أربع ركعات إلى ركعتين، ومن ثم قصروا صلاة القصر إلى ركعة واحدة فسموها صلاة الخوف، وحرّفوا أمر الله وهو أمر مُحكم واضح وبيّن لعالمكم ولجاهلكم بأن القصر في الأصل هو في الصلاة المفروضة من ركعتين (وهي الأصل) إلى ركعة. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا ﴿101﴾وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِّنْهُم مَّعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِن وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَىٰ لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ ۗ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُم مَّيْلَةً وَاحِدَةً ۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن كَانَ بِكُمْ أَذًى مِّن مَّطَرٍ أَوْ كُنتُم مَّرْضَىٰ أَن تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ ۖ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ ۗ إِنَّ اللَّـهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا ﴿102﴾} صدق الله العظيم.

    ولكنّي يا مُشبب القحطاني قد صدقتُك في شيءٍ واحدٍ هو إنّك حقاً لستَ بعالم؛ بل من الذين لا يعلمون، وقد تمّ نشر هذا البيان في كثيرٍ من المنتديات الإسلاميّة وإلى مُفتيي الديار فلم يتجرَّأ أحدٌ للطعن فيه أو يصفني بأنّني على الضلال ولكنّهم في حيرةٍ من الأمر.

    و اعلمْ يا مُشبب أنه يوجد في كُلّ ركعتين تشهد أوسط وتشهد أخير، فأمّا التشهد الأول فهو بعد إتمام الركعة الأولى يجلس الإمام في التشهد الأوسط، فإذا قام سلّم الجماعة في صلاة القصر، ومن ثم تأتي طائفة لم يصلّوا ذلك الفرض فيُصلّوا مع الإمام الركعة الثانية ثم التشهد الأخير ثم التسليم فيسلموا، فقسّم الله الصلاة إلى نصفين، وعدَل سُبحانه، فلم يزد الجماعة الثانية عن الجماعة الأولى بشيء من ذكر الصلاة لا في التكبير ولا في القراءة ولا في التشهد، كلا ولكن أكثركم لا يعلمون.

    ولو قد حضر لدينا أحد مُفتي الديار لكي يتمّ تفصيل صلاة الحضر لعلمت علم اليقين إنّ الصلاة حقاً ركعتين يا مُشبب، لكن عليكم أن تعلموا إنّنا إذا فصلنا بيان الصلوات في الحضر فإنهُ سوف تصبح عليكم في صلاة الحضر أمراً مفروضاً فلا خيار لي ولا خيار لكم، وليس لنا من الأمر شيء، وهيهات هيهات.. فلن أعلمكم يا معشر الأنصار بالحقّ ومن ثم أقول لكم أعرضوا عنه فلا تتبعوه حتى يصدقني علماؤكم. هيهات هيهات.. فالحقّ أحقّ أن يُتبع، وإنّما حتى أقيم الحجّة عليهم بالحقّ فتعلمون بأنّي أخرستُ ألسنتهم بالمنطق الحقّ فلم يستطيعوا أن يطعنوا في الحقّ شيئاً لكي أُعلّم المُسلمين إنّه لا يجوز التعصب في الدين فكلٌ يتبع عالِماً فيتعصب معه؛ بل من كان هو الغالب بالسلطان من بين جميع عُلماء الأمّة فعلى الآخرين اتّباعه هو وترك علماءهم الذين لم يهيمنوا عليه بالعلم والسلطان، ولم أجدهم أنكروه ولكنهم يولّون الأدبار.. فمن ذا الذي حضر إلى المنبر الحُرّ طاولة الحوار للمهديّ المنتظَر
    (موقع الإمام ناصر مُحمد اليماني) ليُهيمن على المهديّ المنتظَر بعلمٍ أهدى من سُلطان علمه وأصدقُ قيلاً؟ ويا سُبحان الله العظيم، فهذه حقيقة الرؤيا الحقّ: [وما حاجك أحد من القرآن إلا غلبته].

    ويا عُلماء أمّة الإسلام، اتّقوا الله واحضروا إلى طاولة الحوار لكي يتمّ تفصيل الصلاة في الحضر فنُفصّلها تفصيلاً فتزدادون علماً لأنّكم حاصرتموني أن أرد على السائلين في كثيرٍ من مسائل الصلاة، وذلك لأنّ البيان الحقّ للقرآن كالبُنيان يشدُّ بعضهُ بعضاً، ومن ثم توقنون أنّ الركعات حقاً هي ركعتين لا شكّ ولا ريب، فلماذا لا تجيبون داعي الله بالاحتكام إلى كتابه؟ فما خطبكم؟ وماذا دهاكم؟ فإذا كنتم ترون ناصر محمد اليماني على ضلالٍ مُبينٍ أفلا تخشون على المُسلمين أن يُضلّهم ناصر محمد اليماني إذا كنتم تروننا على ضلالٍ مُبينٍ؟ أفلا يهمكم أمر المُسلمين أم أنّكم تخافون أنّ الحقوق لدينا ليست بمحفوظة؟ ونعوذُ بالله أن نكون من الجاهلين المُفترين، وعليها أمان الله من التغيير وأحذِّر جميع طاقم الإدارة من حذف بيانات العلماء الآخرين وإنّما نقوم بحذف بيانات الشياطين، فلا يزال المهديّ المنتظر مُنتظِراً لمُفتيي الديار للحضور إلى طاولة الحوار للاحتكام للذِّكر المحفوظ من التحريف رسالة الله الواحدُ القهار إلى كافة البشر.

    ويا معشر الأنصار، فليستمر التبليغ إلى كافة مُفتي الديار ومواقع خطباء المُنابر وكافة المواقع الإسلاميّة العالميّة باكتساحٍ شديدٍ معذرة إلى ربِّكم ولعلّهم يتّقون، وقد أقسم الله بالمُلقيات ذكراً عُذراً أو نُذراً تكريماً لهم من ربهم في كُلّ زمانٍ ومكانٍ. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {فَالْمُلْقِيَاتِ ذِكْرًا ﴿5﴾ عُذْرًا أَوْ نُذْرًا ﴿6﴾} صدق الله العظيم [المرسلات].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَالْمُرْسَلَاتِ عُرْفًا ﴿1﴾ فَالْعَاصِفَاتِ عَصْفًا ﴿2﴾ وَالنَّاشِرَاتِ نَشْرًا ﴿3فَالْفَارِقَاتِ فَرْقًا ﴿4﴾ فَالْمُلْقِيَاتِ ذِكْرًا ﴿5﴾ عُذْرًا أَوْ نُذْرًا ﴿6﴾ إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَاقِعٌ ﴿7﴾ فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ ﴿8﴾ وَإِذَا السَّمَاءُ فُرِجَتْ ﴿9﴾ وَإِذَا الْجِبَالُ نُسِفَتْ ﴿10﴾ وَإِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ ﴿11﴾ لِأَيِّ يَوْمٍ أُجِّلَتْ ﴿12﴾ لِيَوْمِ الْفَصْلِ ﴿13﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الْفَصْلِ ﴿14﴾ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ ﴿15﴾} صدق الله العظيم [المرسلات].

    وإلى البيان
    {فَالْفَارِقَاتِ فَرْقًا}: وتلك هي الأنفس التي تُفرق بين الحقّ والباطل ومن ثمّ تلقي بالتبليغ للقرآن ذكراً للعالمين. تصديقاً لقول الله تعالى:{فَالْمُلْقِيَاتِ ذِكْرًا ﴿5﴾ عُذْرًا أَوْ نُذْرًا ﴿6﴾ إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَاقِعٌ ﴿7﴾ فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ ﴿8﴾ وَإِذَا السَّمَاءُ فُرِجَتْ ﴿9﴾ وَإِذَا الْجِبَالُ نُسِفَتْ ﴿10﴾ وَإِذَا الرُّسُلُ أُقِّتَتْ ﴿11﴾ لِأَيِّ يَوْمٍ أُجِّلَتْ ﴿12﴾ لِيَوْمِ الْفَصْلِ ﴿13﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الْفَصْلِ ﴿14﴾ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ ﴿15﴾} صدق الله العظيم.

    فما هو البيان لقول الله تعالى:
    {فَالْمُلْقِيَاتِ ذِكْرًا ﴿5﴾ عُذْرًا أَوْ نُذْرًا ﴿6﴾}: أي معذرةً إلى ربِّكم أنّكم بلَّغتم فأنذرتم الناس بذكر ربَّهم رسالة الله إليهم كافة نذيراً للبشر لمن شاء منهم أن يتقدّم أو يتأخر.

    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    أخو المؤمنين بالقرآن العظيم الإمام المهديّ؛ ناصر محمد اليماني.
    _____________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  6. افتراضي همانا که تمام نمازها، چه نماز واجب روزانه و چه سایر نمازهای واجب و نمازهای داوطلبانه همگی دو رکعتی هستند...

    - 6 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    11 - محرم - 1431 هـ
    28 - 12 - 2009 مـ
    ۷-دی-۱۳۸۸ه.ش.
    01:14 صباحاً

    ــــــــــــــــــــــ


    همانا که تمام نمازها، چه نماز واجب روزانه و چه سایر نمازهای واجب و نمازهای داوطلبانه همگی دو رکعتی هستند...

    بسم الله الرحمن الرحيم، السلام عليكم ورحمة الله وبركاته، وجواب مختصر:
    تمام نمازها، فرقی ندارد نمازمفروض روزانه باشد یا نماز واجب و یا نماز اختیاری؛ همگی دو رکعت هستند و در کتاب مقرر شده نماز چه واجب باشد چه نافله، فقط دو رکعت است و بعد سلام داده می‌شود.

    فرد هر چقدر که بخواهد می‌تواند داوطلبانه نماز نافله بخواند و این نمازها همگی دو رکعتی هستند. همه نمازها چه نافله چه نماز فرض روزانه یا نماز جمعه و یا نماز سنت، همگی دو رکعتی هستند؛ فرقی ندارد نماز روزانه واجب باشد یا نماز واجبی مثل نماز جمعه یا نماز سنت یا نماز مستحب.... همگی دو رکعتی هستند مگر نماز شکسته و نماز «وتر» که یک رکعتی‌اند. از ما به صورت خصوصی درمورد نماز وتر سؤال شده بود و لذا بر ما واجب شد که برای توضیح، مطالب بیشتری را بیان کنیم. من نمی‌گویم که بیان نماز كامل شده است و من نماز «وتر» را که بعد از نماز شب خوانده می‌شود نفی نمی‌کنم. من از نمازهای واجب و نمازهای نافله سخن می‌گویم، فرقی ندارد نماز واجب روزانه باشند یا نماز نافله داوطلبانه و چون در این بیانات درمورد نمازی که یک رکعتی است صحبتی نكرده ايم و برای همین واجب شد که درمورد نمازی که یک رکعتی است، بیشتر توضیح دهیم. يكي از نمازهاي یک رکعتی، نماز شکسته است و شرط به‌جا آوردن آن را از آیات محکم کتاب برایتان بیان کردیم و این نماز یک رکعتی است؛ نماز شکسته کوتاه‌ترین نماز است و همین طور نماز «وتر» که بعد از نماز شب می‌خوانید هم، یک رکعتی است و شما می‌دانید نماز «وتر» یک رکعتی است.
    وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين..
    أخوكم الإمام المهدي المنتظر ناصر محمد اليماني


    اقتباس المشاركة 47657 من موضوع ( بيانات الإمام في أحكام الوضوء والصلاة وميقاتها )




    - 6 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    11 - 01 - 1431 هـ
    28 - 12 - 2009 مـ
    01:14 صباحاً

    ــــــــــــــــــــــ



    إنّ جميع الصلوات سواء تكون صلاة فرضٍ أم صلاة واجبة أم صلاة تطوع فجميعهن ركعتان
    ..



    بسم الله الرحمن الرحيم، السلام عليكم ورحمة الله وبركاته، والجواب المُختصر:
    إنّ جميع الصلوات سواء تكون صلاة فرضٍ أم صلاة واجبة أم صلاة تطوع فجميعهن ركعتان في كتاب الله سواء تكون فرضاً أو نافلةَ تطوعٍ فهي ركعتين فقط ثم التسليم.

    ويصلّي ما يشاء من صلوات التطوع النافلة فهي كذلك ركعتان في كلّ نوافل الصلوات أو الفرض أو الجمعة أو السُّنن فهي جميعاً ركعتان في كلّ صلاةٍ سواء كانت فرضاً أو واجبةً كصلاة الجمعة أو سنة أو نافلة مُستحبة فجميعهن ركعتان إلا صلاة القصر والوتر فهي ركعة، فقد ورد إلينا على الخاص سؤال عن صلاة الوتر فوجب علينا تنزيل الإضافة بالمزيد من الإيضاح، ولم أفتِكم بعد إنّه اكتمل بيان الصلاة، ولم ننفِ صلاة الوتر من بعد ناشئة الليل، وإنّما تكلمنا عن الصلوات المفروضة والصلاة النافلة أنّها ركعتان سواء تكون فرضاً أم نافلة الصلاة التطوعية ولم نتكلم عن الصلاة ذات الركعة الواحدة في هذا البيان، ولذلك وجب علينا المزيد من التفصيل عن الصلاة ذات الركعة الواحدة وهُنّ صلاة القصر كما علمناكم بشرطها المحكم في كتاب الله وهي ركعة واحدة، فهي أقصر الصلوات صلاة القصر وصلاة الوتر التي تجعلوها آخر صلواتكم من بعد ناشئة الليل هي ركعةٌ واحدةٌ، وأنتم تعلمون أنّ صلاة الوتر ركعةٌ واحدةٌ.

    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله رب العالمين..
    أخوكم؛ الإمام المهديّ المنتظر ناصر محمد اليماني.
    __________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  7. افتراضي خداوند پنج نوبت نمازرا واجب نموده است و هر نماز، دو رکعت واجب دارد و نماز سنت[نماز نافله همراه با نمازهای واجب] بین اذان و اقامه به‌جا آورده می‌شود

    - 7 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    10 - محرم - 1431 هـ
    27 - 12 - 2009 مـ
    ۶-دی-۱۳۸۸ه.ش.
    01:05 صبح
    ــــــــــــــــ


    خداوند پنج نوبت نمازرا واجب نموده است و هر نماز، دو رکعت واجب دارد و نماز سنت[نماز نافله همراه با نمازهای واجب] بین اذان و اقامه به‌جا آورده می‌شود


    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله رب العالمين..
    برادر گرامی! سلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ ازکسانی که مردد هستند مباش که نه با این هستند و نه با آن، بلکه فکر کن و تصمیم بگیر، تو تا به حال خیلی با ما گفتگو کرده‌ای؛ پس چرا متذکر نمی‌شوی و اما درباره نظرمان درمورد بیانت به حق می‌گوییم: ما مردمانی هستیم که در دین خداوند با نظر و رأی خود و یا[تا زمانی که به دنبال حق هستیم] با اجتهاد سخن نمی‌گوییم و اجتهاد هم به معنی به دنبال حقیقت گشتن است تا وقتی حقی را یافتیم که با علم و برهان آشکار مدد شده است؛ آن‌گاه با علم و برهان برگرفته از نور خداوند رحمان در کتاب؛ مردم را به سوی حق دعوت کنیم. اما کسانی که به اسم قرآنییون می‌شناسید، همانند شما کتاب خدا را بر اساس رأی و نظر خود تفسیر می‌کنند و تصور می‌کنند هدایت شده‌اند. خداوند تعداد نمازهای واجب شده روزانه را سه عدد مقرر نفرموده است، بلکه پنج نوبت نماز واجب شده است و هر نماز دو رکعت واجب دارد و نماز سنت [نماز نافله همراه با نمازهای واجب] بین اذان و اقامه به‌جا آورده می‌شود. نماز واجب دو رکعتی است و دو تشهد و دو فاتحه دارد و اما تشهد اول بعد از رکعت اول است و امام می‌نشیند و تشهد اول خوانده می‌شود، سپس رکعت دوم را خوانده و سلام داده می‌شود و این برای تنظیم و هماهنگی در نمازی است که وقت نگرانی از فتنه‌گری کفار به صورت شکسته خوانده می‌شود. گروهی رکعت اول نماز را همراه امام به‌جا می‌آورند، وقتی امام نشست و تشهد وسط را گفت و برخاست، گروه اول سلام گفته و سپس گروه دوم جای آنها را گرفته و رکعت دیگر را با امام به‌جا آورده و بعد از تمام شدن شهادت آخر، همراه امام سلام می‌دهند. ای امت اسلام! ای حجاج بیت الله الحرام! از شما به حق پروردگاری که با دادن گوش و چشم و قلب یاریتان کرده سؤال می‌کنم: آیا نماز شکسته [القصر] از اصل، نماز اصلی نیست؟ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا} صدق الله العظيم [النساء:۱۰۱].
    مهدی منتظر از شما سؤال می‌کند: چرا بیان محکمات قرآن را تحریف می‌کنید و آنچه را که خداوند نفرموده به وی نسبت می‌دهید؟ چرا که می‌گویید مقصود، نماز شکسته در سفر است که دو رکعت دارد و در زمان خوف و ترس آن را هم کوتاه کرده و یک رکعتی می‌خوانیم. مهدی منتظر باز هم سؤال می‌کند: ای امت اسلام این قضیه کوتاه کردن نمازی که کوتاه شده [نمازشکسته] چیست که سرهم کرده‌اید؟! مگر خداوند برایتان روشن نفرموده است که این نماز اصلی است که به صورت کوتاه شده [شکسته] خوانده می‌شود؟ همانا که مقصود از نماز کوتاه یا شکسته؛ این است که نماز دو رکعتی [که اصل نماز است] کوتاه شده و یک رکعت خوانده شود؛ مگر امام که نماز را کوتاه و شکسته نمی‌خواند. خداوند تعالی فرموده است:
    {وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا ﴿۱۰۱﴾ وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِّنْهُم مَّعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِن وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَىٰ لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ ۗ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُم مَّيْلَةً وَاحِدَةً (۱۰۲)} صدق الله العظيم [النساء].
    لذا امر خداوند این است که نماز را کوتاه کنید و به جای دو رکعت، یک رکعت به جا آورید؛ جز امام که نماز واجب را که دو رکعت است به‌جا می‌آورد. و اما جماعت نمازگزار، خداوند آنها را به دو گروه تقسیم می‌کند؛ گروه اول همراه امام رکعت اول را به‌جا می‌آورند تا او رکعت اول را تمام کند و تشهد وسط را بخواند و برخیزد؛ سپس گروه اول سلام داده و کنار می‌روند تا گروه دومی که هنوز آن نماز واجب را نخوانده‌اند، جایشان را بگیرند و همراه امام رکعت دوم را تمام کنند و بعد از دادن تشهد آخر همراه امام سلام بدهند. اما شما ندانسته به خداوند نسبت می‌دهید و در امر نماز به بیراهه رفته‌اید و به همین دلیل در زمانی که ازجانب کفار در خطر هستید نمی‌توانید نماز مغرب را شکسته و کوتاه به‌جا آورید؛ چگونه می‌خواهید سه رکعت نمازمغرب را بین دو گروه تقسیم کنید؟ تنها راه این است که به دستورحقی که در کتاب خدا و سنت حق رسولش آمده است اعتراف کنید و بپذیرید نمازهای واجب پنجگانه بوده و در هر نماز دو رکعت به جا آورده می‌شود چه در سفر و چه در حضر... و بی تردید برای نماز شکسته و کوتاه شده در کتاب خدا شرط محکمی وجود دارد:
    { وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا} صدق الله العظيم [النساء:۱۰۱]

    شاید کسی سخن مرا قطع کرده و بگوید: «صبرکن، صبرکن، ناصر محمد یمانی! اما آنچه که در سنت درمورد نمازهای واجب روزانه آمده است، با چیزی که تو از قرآن بیان کردی فرق دارد». مهدی منتظر در پاسخ او می‌گوید: خیر در سنت حقِّ نبوی هم این مطلب حق را می‌توان پیدا کرد. از جمله حدیثی که عایشه رضی الله عنها از رسول حق خداوند نقل نموده ولی چون با هواها و امیال شما فرق دارد، آن را به صورت باطل بیان می‌کنید و در روایات دیگر، از خودتان متنی به آن اضافه کرده‌اید درحالی‌که اگر حدیث حق باشد، موافق حقّ [قرآن] خواهد بود.
    [قال ابن إسحاق : وحدثني صالح بن كيسان عن عروة بن الزبير ، عن عائشة رضي الله عنها ، قالت: افترضت الصلاة على رسول الله صلى الله عليه وسلم أول ما افترضت عليه ركعتين ركعتين كل صلاة ثم إن الله تعالى أتمها في الحضر أربعا ، وأقرها في السفر على فرضها الأول ركعتين.]

    [ ابن إسحاق گفته است: صالح بن کیسان از عروة بن زبیر از عائشه رضی الله عنها برایم نقل کرد: نماز بر رسول‌الله صلى الله عليه وسلم مقرر شد. اول هر نماز دو رکعت بود و سپس خداوند این گونه مقرر فرمود که در حضر چهار رکعتی خوانده شود و در سفر به صورت اول یعنی دو رکعتی]

    امام مهدی در پاسخ شما می‌گوید ای امت اسلام! این حدیث درست است چون وقتی آنها دو رکعت سنت را به دو رکعت نماز واجب اضافه کنند، در حال حضر چهار رکعت می‌شود؛ اما نماز صبح دو رکعت است نه چهار رکعت. ولی اگر دو رکعت واجب و دو رکعت سنت را با هم جمع کنیم حتما چهار رکعت می‌شود: دو رکعت واجب و دو رکعت سنت. اما دو رکعت سنت تنها زمانی واجب می‌شود که وارد خانه‌های خداوند شوید و باید بین اذان و اقامه خوانده شود و اینجاست که اگرکسی وارد خانه‌های خداوند-مساجد- شود نماز سنت براو واجب شده و نباید بنشیند مگر این که برای خداوند دو رکعت نمازسنت به جا آورد و این بیان این حدیث حق است: دو رکعت واجب و دو رکعت سنت، ولی مقصود این نیست که در حال حضر نماز واجب چهار رکعتی باشد؛ شما می‌دانید که نماز صبح را دو رکعتی می‌خوانید؛ تمام نمازهای واجب [یومیه] دو رکعتی هستند، فرقی ندارد در سفر باشید یا در حضر فقط اینکه زمانی که در سفر نیستید دو رکعت نماز سنت را اضافه می‌کنید و لذا نمازتان در حضر چهار رکعت می‌شود؛ دو رکعت واجب و دو رکعت سنت که بین اذان و اقامه خوانده می‌شود.
    احادیث و روایات دیگری هم هستند که مطابق امر حقی است که در کتاب خدا آمده است . از جمله این احادیث:

    [طرف الحديث الصحابي اسم الكتاب أفق العزو المصنف سنة الوفاة]
    ۱- كيف أصلي إذا كنت بمكة إذا لم أصل مع الإمام فقال ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس مسند أحمد بن حنبل 2995 --- أحمد بن حنبل 241

    ۱-چگونه نماز به‌جا آورم اگر که در مکه باشم و با امام نماز نخوانده باشم؛ گفت: دو رکعت این سنت سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم است. راوی : عبد الله بن عباس مسند أحمد بن حنبل 2995 --- أحمد بن حنبل 241
    ----------

    ۲-ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس صحيح مسلم 1117 690 مسلم بن الحجاج 261


    ۲- سنت ابوالقاسم صلى الله عليه وسلم دو رکعت است.عبد الله بن عباس صحيح مسلم 1117 690 مسلم بن الحجاج 261
    ----------
    3 - أكون بمكة فكيف أصلي قال ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس مسند أحمد بن حنبل 2532 2627 أحمد بن حنبل 241

    ۳-اگر در مکه باشم چگون نماز به‌جا آورم. گفت : دو رکعت سنت أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس مسند أحمد بن حنبل 2532 2627 أحمد بن حنبل 241
    ------------
    4 - كيف أصلي بمكة إذا لم أصل في جماعة قال ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس السنن الكبرى للنسائي 1893 1914 النسائي 303
    ۴- چگونه نماز به جا آورم اگر که در مکه بوده و نماز را با جماعت نخوانده باشم؟ گفت دو رکعت سنت أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس السنن الكبرى للنسائي 1893 1914 النسائي303
    ----------
    5- ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس السنن الكبرى للنسائي 1894 1915 النسائي 303

    ۵- سنت ابوالقاسم دو رکعت استعبد الله بن عباس السنن الكبرى للنسائي 1894 1915 النسائي 303
    -----------
    6 - ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس السنن الكبرى للنسائي 511 515 النسائي

    ۶- سنت ابوالقاسم دو رکعت استعبد الله بن عباس السنن الكبرى للنسائي 511 515 النسائي 303
    ------------
    7 - ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس سنن النسائى الصغرى 1430 1443 النسائي

    ۷-دو رکعت سنت أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس سنن النسائى الصغرى 1430 1443 النسائي 303
    ---------------
    8 - ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس سنن النسائى الصغرى 1431 1444 النسائي 303
    ۸-دو رکعت سنت أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس سنن النسائى الصغرى 1431 1444 النسائي 303
    ----------
    9 - كيف أصلي إذا كنت بمكة إذا لم أصل مع الإمام قال ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس تهذيب الآثار للطبري 291 331 ابن جرير الطبري
    ۹-چگونه نماز به‌جا آورم اگر که در مکه باشم و با امام نماز نخوانده باشم؛ گفت: دو رکعت این سنت سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم است.عبد الله بن عباس تهذيب الآثار للطبري 291 331 ابن جرير الطبري 310
    -----------
    10 - إني مقيم ههنا يعني بمكة فكيف أصلي قال ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس مستخرج أبي عوانة 1866 2345 أبو عوانة الإسفرائيني 316 ۱۰- من ساکن اینجا یعنی مکه هستم؛ چگونه نماز بخوانم. گفت دو رکعت سنت أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس مستخرج أبي عوانة 1866 2345 أبو عوانة الإسفرائيني316
    -------------
    11 - كيف أصلي بمكة إذا لم أصل في جماعة فقال ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس صحيح ابن خزيمة 908 904 ابن خزيمة

    ۱۱- چگونه نماز به‌جا آورم اگر که در مکه بوده و نماز را با جماعت نخوانده باشم؟ گفت دو رکعت سنت أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس صحيح ابن خزيمة 908 904 ابن خزيمة 311
    ----------
    12 - إني مقيم يعني بمكة فكيف أصلي قال ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس الأوسط في السنن والإجماع والاختلاف لابن المنذر 2192 2250 محمد بن إبراهيم بن المنذر 318
    ۱۲- من مقیم مکه هستم؛ چگونه نماز بخوانم. گفت دو رکعت سنت أبي القاسم صلى الله عليه وسلمعبد الله بن عباس الأوسط في السنن والإجماع والاختلاف لابن المنذر 2192 2250 محمد بن إبراهيم بن المنذر 318

    --------------
    13- الصلاة في السفر فقال ركعتين سنة رسول الله صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عمر إتحاف المهرة 9114 --- ابن حجر العسقلاني 852
    ۱۳- نماز در سفر؟ گفت سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم دو رکعت استعبد الله بن عمر إتحاف المهرة 9114 --- ابن حجر العسقلاني 852
    ---------------
    14- - أكون بمكة فكيف أصلي قال صل ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس صحيح ابن حبان 2823 2755 أبو حاتم بن حبان 354

    ۱۴- من در مکه‌ام چگونه نماز بخوانم. گفت: سنت رسول الله صلی الله علیه و سلم دو رکعت است.عبد الله بن عباس صحيح ابن حبان 2823 2755 أبو حاتم بن حبان 354
    ------------
    15- - عن الصلاة في السفر فقال ركعتين ركعتين سنة نبيكم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس المعجم الكبير للطبراني 12505 12664 سليمان بن أحمد الطبراني 360

    ۱۵- از نماز در سفر سؤال شد. گفت: دو رکعت؛ دو رکعت سنت نبی شما صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس المعجم الكبير للطبراني 12505 12664 سليمان بن أحمد الطبراني
    360
    -------------
    16- - أكون بمكة كيف أصلي قال ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس المعجم الكبير للطبراني 12732 12894 سليمان بن أحمد الطبراني 360
    ۱۶- من در مکه‌ام چگونه نماز بخوانم. گفت: سنت أبو القاسم صلى الله عليه وسلم دو رکعت است.عبد الله بن عباس المعجم الكبير للطبراني 12732 12894 سليمان بن أحمد الطبراني 360
    -------------
    17 - إني أكون بمكة فكيف أصلي قال ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس السنن الكبرى للبيهقي 5055 3:153 البيهقي 458
    ۱۷- من در مکه‌ام چگونه نماز بخوانم. گفت: سنت أبو القاسم صلى الله عليه وسلم دو رکعت است.عبد الله بن عباس السنن الكبرى للبيهقي 5055 3:153 البيهقي 458

    اما اگر احادیث و روایات، حق هم باشند، نمی‌خواهم با آنها برای شما حجت بیاورم؛ می‌دانید چرا؟ چون احادیث باطلی که در آنها هست؛ بیش از احادیث حق است. منافقان در وارد کردن و نقل احادیث باطل و د
    روغ کوتاهی نکردند و تا توانسته‌اند احادیث دروغ و کاذب از نبی نقل کرده و به شما داده‌اند. فکر می‌کنید چرا با اینکه من به سنت حق همانند قرآن عظیم ایمان دارم؛ دوست ندارم از سنت برایتان حجت بیاورم؟ چون سنت از تحریف و دست‌کاری و اضافات محفوظ نیست...
    من نمی‌توانم با سنت دهان شما را بسته و خاموشتان سازم، چون شما می‌توانید به دلایل من، حتی اگر حق هم باشند ایراد بگیرید؛ می‌توانید بگویید این حدیث در سنت جا شده و یا دروغ و یا ضعیف است و من نمی‌توانم با شما مجادله کرده و بگویم خیر حق است؛ چرا؟ چون سنت از تحریف محفوظ نیست. هم شما می‌دانید و هم من می‌دانم و در این امر اتفاق نظر داریم که سنت از تحریف محفوظ نیست؛ ولی وقتی از کتاب خداوند برایتان حکم بیاورم، ابداً نمی‌توانید به برهان من ایرادی وارد کنید و من با کتاب خداوند قرآن عظیم که مهیمن بر تورات و انجیل و سنت نبوی است بر شما غلبه می‌کنم.
    همین طور حدیث نقل شده از عائشه رضی الله؛ اکثر شما به آن معترفید، ولی برای اینکه با تمایلات شما سازگار شود آن را تغییر می‌دهید. برای مثال این حدیث:
    [رواية معمر عن الزهري عن عروة عن عائشة قالت فرضت الصلاة ركعتين ركعتين ثم هاجر رسول الله فزيدت أربع].
    [ معمر از زهری و او از عروة و او از عائشه نقل کرد که نماز به صورت دو رکعت دو رکعت واجب شد و بعد از اینکه رسول الله مهاجرت نمود چهار رکعت شد]
    ----------
    [عَنْ عَائِشَةَ أُمِّ الْمُؤْمِنِينَ رضى الله عنها قَالَتْ « فَرَضَ اللَّهُ الصَّلاَةَ حِينَ فَرَضَهَا رَكْعَتَيْنِ رَكْعَتَيْنِ فِى الْحَضَرِ وَالسَّفَرِ ، فَأُقِرَّتْ صَلاَةُ السَّفَرِ].
    [ازعَائِشَةَ أُمِّ الْمُؤْمِنِينَ رضى الله عنها نقل شد: زمانی که خداوند نماز را واجب نمود چه در سفر و چه درحضر دو رکعت نماز مقرر کرد. پس نماز سفر تصویب شد]

    حال ما می‌گوییم اگر بر اساس تأویل شما واجب شده نماز چهار رکعت باشد، شما که نماز صبح را دو رکعتی و نماز مغرب را سه رکعتی می‌خوانید؛ شما را چه می‌شود که متناقض عمل می‌کنید؟ مقصود حدیث این است که نماز واجب دو رکعت بود و سپس نماز سنت آمد که برای کسی که وارد مسجد شود واجب است و بین اذان و اقامه خوانده می‌شود و لذا برای هر نماز واجب شما چهار رکعت به جا می‌آورید: دو رکعت نماز واجب و دو رکعت نماز سنت. شما را چه می‌شود که در حق مغالطه‌کاری می‌کنید، حال چه در کتاب خدا باشد یا سنت رسول و یا احادیثی که از نمازهای ظهر و عصر و عشا سخن می‌گوید؟ سخن از نماز واجب است: دو رکعت سنت و دو رکعت واجب؛ ولی شما درتعداد رکعت نماز واجب دچار خبط شده‌اید؛ از خدا نمی‌ترسید؟!
    در سنت نبوی احادیث زیادی درمورد دو رکعتی بودن نمازها وجود دارد؛ ای مردم! نمی‌دانم نمازتان را چگونه ضایع کردید؟ کسانی که قبل شما بودند چطور؟ من آنها را مذمت نمی‌کنم، حسابشان با پروردگارشان است. من از کتاب خدا برایتان دلیل و حجت می‌آورم و بی شک در سنت نیز حق را که موافق بیان حقی است که مستقیم از کتاب خدا آمده است؛ خواهید یافت. درمورد نماز هم چنان تفاصیل زیادی داریم ولی متأسفانه هم چنان منتظر مفتیان شما هستیم. آیا آنها در برابر من استکبار ورزیده و ناصر محمد یمانی در مرتبه‌ای نیست که به نظرشان بیاید، با اینکه می‌دانند حجت‌های آنها واهی است و حجت ناصر محمد یمانی کوبنده باطل است؟ پس چرا به حق آمده از نزد پروردگارشان اعتراف نمی‌کنند؟ یا آنها را چه شده و چه اتفاقی برایشان رخ داده است! إنا لله وإنا إليه راجعون..
    ای علمای امت! من قصد ندارم درمورد نماز در حضر توضیحاتی بدهم، چون نمی‌خواهم انصارم از صفوف نماز جماعت در مساجد و خانه‌های خدا جدا شوند و می‌دانم تا زمانی که نمازشان را مخلصانه به جا آورند؛ خداوند از ایشان خواهد پذیرفت.
    ای امت اسلامی! همانا که هدف ما متحد کردن صفوف و رفع پراکندگی شماست و نمی‌خواهیم با ایجاد فرقه‌ای جدید؛ شما را متفرق‌تر کنیم. پس به کسی که شما را به سوی کتاب خداوند می‌خواند پاسخ دهید تا در اختلافات بر اساس آن میانتان حکم کنیم که خیر شما در این است اگر تعقل کنید.... چرا درخواست مرا استجابت نمی‌کنید؟ عذرتان چیست که به دعوت به سوی کتاب خدا قرآن عظیم پاسخ نمی‌دهید؛ مگر به آن ایمان ندارید؟... چاره کار شما چیست؟ به خداوند بزرگ قسم که ما نمی‌خواهیم دین شما را به دینی باطل بدل کنیم؛ بلکه می‌خواهیم شما را به مسیر نخستین نبوت بازگردانیم تا در تمامی ارکان اسلامی مانند این باشد که در زمان مُحمد رسول‌الله صلى الله عليه وآله وسلم هستید...
    در موارد اختلاف، بین من و شما کتاب خداوند باشد، قرآن عظیم که از تحریف محفوظ است؛ ولی شما مردم می‌خواهید من از امیال و هواهای شما پیروی کنم ولی پاسخم این است: متأسفم من به دنبال امیال شما نمی‌افتم. کاش از میزان پای‌بندی من به حبل الله خبر داشتید. اگر خداوند عمرمن و شما را تریلیون تریلیون سال طولانی کند؛ کوچک‌ترین نرمشی نشان نداده و به اذن خداوند به سوی شما متمایل نخواهم شد. تثبیت قلب بنده با پروردگار است تا شما مرا در مورد آنچه که خداوند در کتابش نازل نموده به فتنه نیندازید. چرا نمی‌خواهید از اوامری که خداوند در آیات محکم کتابش نازل فرموده پیروی کنید؛‌آیا عقل خود را به کار نمی‌گیرید؟! مگر خداوند تعالی نفرموده است:
    {وَهَٰذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۱۵۵﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
    وخداوند تعالى می‌فرماید:
    {اتَّبِعُوا مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ } صدق الله العظيم [الأعراف:۳].
    و خداوند تعالى می‌فرماید:
    {هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَىٰ عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِّيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۚ وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ ﴿۹﴾} صدق الله العظيم [الحديد].
    و خداوند تعالى می‌فرماید:
    {فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنزِلَ مَعَهُ ۙ أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۱۵۷﴾} صدق الله العظيم[الأعراف].
    و خداوند تعالى می‌فرماید:
    {قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ ۖ هَٰذَا ذِكْرُ مَن مَّعِيَ وَذِكْرُ مَن قَبْلِي ۗ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ ۖ فَهُم مُّعْرِضُونَ ﴿۲۴﴾} صدق الله العظيم [الأنبياء].
    و خداوند تعالى می‌فرماید:
    {يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا ﴿۱۷۴﴾ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿۱۷۵﴾} صدق الله العظيم [النساء].
    و خداوند تعالى می‌فرماید:
    {وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا} صدق الله العظيم [آل عمران:۱۰۳].
    و خداوند تعالى می‌فرماید:
    {إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَيْبِ ۖ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ ﴿۱۱﴾} صدق الله العظيم [يس].

    ای کسانی که از ذکر محفوظ از تحریف روگردانید! می‌خواهید با چه چیزی به شما بشارت دهم که حجت خدا بر شما باشد؟ ای کسانی که از کتاب خداوند روگردانید! اگر از راه راست دور شوید هیچ حجتی در برابر خداوند ندارید و خداوند تعالى می‌فرماید:
    {وَهَٰذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۱۵۵﴾ أَن تَقُولُوا إِنَّمَا أُنزِلَ الْكِتَابُ عَلَىٰ طَائِفَتَيْنِ مِن قَبْلِنَا وَإِن كُنَّا عَن دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ ﴿۱۵۶﴾ أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَىٰ مِنْهُمْ ۚ فَقَدْ جَاءَكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ ۚ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا ۗ سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ ﴿۱۵۷﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
    و خداوند تعالى می‌فرماید:
    {كِتَابٌ أُنزِلَ إِلَيْكَ فَلَا يَكُن فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِّنْهُ لِتُنذِرَ بِهِ وَذِكْرَىٰ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾ اتَّبِعُوا مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلَا تَتَّبِعُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ ۗ قَلِيلًا مَّا تَذَكَّرُونَ ﴿۳﴾}
    صدق الله العظيم [الأعراف].

    و خداوند تعالى می‌فرماید:
    {وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَىٰ عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۵۲﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
    و خداوند تعالى می‌فرماید:
    {وَالَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتَابِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ ﴿۱۷۰﴾}
    صدق الله العظيم [الأعراف].
    و خداوند تعالى می‌فرماید:
    {وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِم بِآيَةٍ قَالُوا لَوْلَا اجْتَبَيْتَهَا ۚ قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَىٰ إِلَيَّ مِن رَّبِّي هَٰذَا بَصَائِرُ مِن رَّبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۲۰۳﴾ وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۲۰۴﴾}
    صدق الله العظيم [الأعراف].
    و خداوند تعالى می‌فرماید:
    {قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ ۖ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ ۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا ۖ وَمَا أَنَا عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ ﴿۱۰۸﴾}
    صدق الله العظيم [يونس]
    و خداوند تعالى می‌فرماید:
    {أَفَمَن كَانَ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا وَرَحْمَةً ۚ أُولَٰئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ ۚ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ ۚ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ ۚ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۷﴾} صدق الله العظيم [هود].
    ـــــــــــــــــــ

    اقتباس المشاركة 47659 من موضوع ( بيانات الإمام في أحكام الوضوء والصلاة وميقاتها )




    - 7 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    10 - 01 - 1431 هـ
    27 - 12 - 2009 مـ
    01:05 صباحاً
    ــــــــــــــــ



    جعل الله الصلوات المفروضات خمس صلواتٍ مفروضاتٍ، ولكل صلاة ركعتي فرض، وأما ركعتي السنة فهي بين الأذان والإقامة ..


    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..

    أخي الكريم، السلام عليكم ورحمة الله وبركاته، فلا تكن من المُذبذبين لا من هؤلاء ولا من هؤلاء بل فكّر وقرر بالحقّ فقد حاورتنا كثيراً من قبل، فلماذا لم يحدث لك ذكرٌ؟ وبالنسبة لرأينا في بيانك فنرد عليك بالحقّ: نحن قومٌ لا نقول في دين الله برأينا ولا بالاجتهاد ونحن لا نزال باحثين عن الحقّ؛
    بل الاجتهاد هو البحث عن الحقّ حتى إذا وجد الحقّ المؤيد بالعلم والبُرهان المبين ومن ثم ندعو إلى الحقّ بعلم وسلطان من نور الرحمن بالكتاب، ولكن من تسمّونهم بالقرآنيّين يفسِّرون كتاب الله برأيهم مِثلكُم ويحسبون أنّهم مهتدون، ولم يجعل الله الصلوات المفروضات ثلاثاً بل جعلهن خمس صلواتٍ مفروضاتٍ، ولكل صلاة ركعتي فرض، وأما ركعتي السنة فهي بين الأذان والإقامة. وأما الفرض فهو ركعتان وتشهّدان اثنان وفاتحتان، فأمّا التشهد الأول فهو بعد الركعة الأولى يجلس الإمام ثم يقوم فيتمّ الركعة الثانية ثم التسليم، وذلك لكي تنضبط معكم صلاة القصر إذا خشيتُم أن يفتنكم الكُفار فتصلّي طائفة الركعة الأول مع الإمام حتى إذا أتمّ الركعة الأولى فجلس للتشهد الأوسط حتى إذا قام ومن ثم يسلم الطائفة الأولى ومن ثم يخلفهم الطائفة الثانية فيصلّوا الركعة الأخرى مع الإمام ثم يسلموا مع الإمام بعد إتمام التشهد الأخير.

    ويا أمّة الإسلام يا حُجاج بيت الله الحرام، سألتكم بربِّكم الذي أمدّكم بالسمع والأبصار والأفئدة ألم تجدوا أنّ صلاة القصر هي من أصل الصلاة الأصل؟ تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا} صدق الله العظيم [النساء:101].

    والسؤال الذي يوجهه المهديّ المنتظَر: فلماذا تُحرّفون بيان القرآن المُحكم فتقولون على الله ما لم يقلُه؟ وذلك لأنكم قلتم إنما يقصد القصر في السفر وهي ركعتان فأمرنا الله أن نقصرهن إلى ركعة في الخوف. ثم يردّ عليكم المهديّ المنتظر بالسؤال المُكرر: فكيف تركب هذه يا أمّة الإسلام؛ قصر القصر؟!ألم يبين الله لكم أنّ القصر هو من الصلاة الأصل؟ وإنّما القصر هو الركعات فتقصر من ركعتين إلى ركعةٍ واحدةٍ إلا الإمام فلا يصلّيها قصراً. وقال الله تعالى:
    {وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينًا﴿101﴾وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِّنْهُم مَّعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِن وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَىٰ لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ ۗ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُم مَّيْلَةً وَاحِدَةً (102)} صدق الله العظيم [النساء].

    ولذلك أمركم الله أن تقصروا الصلاة من ركعتين إلى ركعةٍ واحدةٍ إلا الإمام فيصلي الصلاة المفروضة وهي ركعتان، وأمّا الجماعة فقسّمهم الله إلى قسمين اثنين فتصلّي الجماعة الأولى مع الإمام الركعة الأولى حتى إذا أتمّ التشهد الأوسط بين الركعتين ثم قام ومن ثم يسلمون فينصرفون فتأتي طائفة أخرى لم يصلوا ذلك الفرض فيكملوا مع الإمام الركعة الثانية ثم يسلموا مع الإمام بعد إتمام التشهد الأخير. ولكنّكم تقولون على الله ما لا تعلمون فلخبطتم الصلوات ولذلك فلن تستطيعوا أن تقصروا المغرب في صلاة القصر إن خفتم أن يفتنكم الذين كفروا فكيف تستطيعون أن تُقسموا بين الجماعتين صلاة المغرب؟ حتى تعترفوا بالحقّ في كتاب الله وفي سنة رسوله الحقّ أنّ الصلاة المفروضات خمس صلوات ولكُل صلاة ركعتين في سفر أو في حضر، وإنّما صلاة القصر لها شرط مُحكم في كتاب الله:
    {وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا} صدق الله العظيم.

    ولربّما يود أن يقاطعني أحد الباحثين عن الحقّ فيقول: "مهلاً مهلاً يا ناصر محمد اليماني ولكنّ الصلوات المفروضات في أحاديث السنة ليس كما قلت من القرآن". ومن ثم يرد عليه المهديّ المنتظَر: بل لا يزال من الحقّ متواجداً في السنة النبوية الحقّ ومنها حديث عن عائشة رضي الله عنها عن رسول الله حق ولكنّكم تُأوِّلونه بالباطل لأنّهُ خالف أهواءكم، وفي روايات أخرى تزيدون فيه إدراجاً من عند أنفسكم الحديث الحقّ سوف يوافق الحقّ.

    [قال ابن إسحاق : وحدثني صالح بن كيسان عن عروة بن الزبير ، عن عائشة رضي الله عنها ، قالت: افترضت الصلاة على رسول الله صلى الله عليه وسلم أول ما افترضت عليه ركعتين ركعتين كل صلاة ثم إن الله تعالى أتمها في الحضر أربعا ، وأقرها في السفر على فرضها الأول ركعتين.]

    ومن ثم يرد عليكم الإمام المهديّ وأقول: يا أمة الإسلام هذا حديث حق لولا أنّهم أضافوا ركعتين السنة إلى الفرض فجعلوها أربعاً في الحضر، ولكن للفجر اثنتين وليس أربع، ولكن إذا أجملنا ركعتي الفرض والسُّنة فحتماً سيكون أربع ركعات ركعتين فرض وركعتين سنة، ولكن ركعتي السُّنة إنّما هي واجبة إذا دخلتم بيوت الله بين الأذان والإقامة، فعند ذلك تكون سنة واجبة على من دخل المسجد بين الأذان والإقامة، فيجب عليه أن لا يجلس حتى يركع لله ركعتين سنة. وهذا هو بيان الحديث الحقّ ركعتا فرض وركعتا سنة وليس أنّ الركعات المفروضات أربع في الحضر، فأنتم تعلمون إنّما تصلّون للفجر ركعتين بل الصلوات ركعتا فرض في السفر أو في الحضر، وإنّما تزيدون في الحضر ركعتي السنة فصارت أربع ركعات في الحضر؛ ركعتا فرض وركعتا سنة بين الأذان والإقامة.

    وكلك توجد روايات وأحاديث أخرى تطابق للحقّ في كتاب الله، ومنها هذا الحديث كما يلي:

    طرف الحديث الصحابي اسم الكتاب أفق العزو المصنف سنة الوفاة

    1 - كيف أصلي إذا كنت بمكة إذا لم أصل مع الإمام فقال ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس مسند أحمد بن حنبل 2995 --- أحمد بن حنبل 241

    2 - ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس صحيح مسلم 1117 690 مسلم بن الحجاج 261

    3 - أكون بمكة فكيف أصلي قال ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس مسند أحمد بن حنبل 2532 2627 أحمد بن حنبل 241

    4 - كيف أصلي بمكة إذا لم أصل في جماعة قال ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس السنن الكبرى للنسائي 1893 1914 النسائي 303

    5 - ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس السنن الكبرى للنسائي 1894 1915 النسائي 303

    6 - ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس السنن الكبرى للنسائي 511 515 النسائي 303

    7 - ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس سنن النسائى الصغرى 1430 1443 النسائي 303

    8 - ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس سنن النسائى الصغرى 1431 1444 النسائي 303

    9 - كيف أصلي إذا كنت بمكة إذا لم أصل مع الإمام قال ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس تهذيب الآثار للطبري 291 331 ابن جرير الطبري 310

    10 - إني مقيم ههنا يعني بمكة فكيف أصلي قال ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس مستخرج أبي عوانة 1866 2345 أبو عوانة الإسفرائيني 316

    11 - كيف أصلي بمكة إذا لم أصل في جماعة فقال ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس صحيح ابن خزيمة 908 904 ابن خزيمة 311

    12 - إني مقيم يعني بمكة فكيف أصلي قال ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس الأوسط في السنن والإجماع والاختلاف لابن المنذر 2192 2250 محمد بن إبراهيم بن المنذر 318

    13 - الصلاة في السفر فقال ركعتين سنة رسول الله صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عمر إتحاف المهرة 9114 --- ابن حجر العسقلاني 852

    14 - أكون بمكة فكيف أصلي قال صل ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس صحيح ابن حبان 2823 2755 أبو حاتم بن حبان 354

    15 - عن الصلاة في السفر فقال ركعتين ركعتين سنة نبيكم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس المعجم الكبير للطبراني 12505 12664 سليمان بن أحمد الطبراني 360

    16 - أكون بمكة كيف أصلي قال ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس المعجم الكبير للطبراني 12732 12894 سليمان بن أحمد الطبراني 360

    17 - إني أكون بمكة فكيف أصلي قال ركعتين سنة أبي القاسم صلى الله عليه وسلم عبد الله بن عباس السنن الكبرى للبيهقي 5055 3:153 البيهقي 458


    ولكنّي لا أُريد أن أُحاجّكم بالأحاديث والروايات حتى ولو كانت حقاً فهل تدرون لماذا؟ وذلك لأنّ الباطل فيها أكثر من أحاديث الحقّ فلا يقتصد المنافقون في وضع الأحاديث المكذوبة بل كذبوا وأعطوكم بغير حساب من أحاديث الكذب والافتراء عن النبيّ، ولماذا تجدونني لا أحبّ أن أحاجّكم من السنة برغم إن إيماني بالحقّ منها كدرجة إيماني بهذا القرآن العظيم، ولأنّها غير محفوظة من التحريف والإدراج، وبل لن أستطيع أن أُخرس ألسنتكم من السنة لأنّكم تستطيعون أن تطعنوا في بُرهاني حتى ولو كان حقاً فتستطيعون أن تقولوا إنّه موضوعٌ أو أنّه ضعيفٌ أو مُفترى ولن أستطيع أن أجادلكم فأقول: بل هو حق! لأن السنة غير محفوظةٌ من التحريف، وأنتم تعلمون وأنا أعلم ومتّفقون أنّها غير محفوظة من التحريف، ولكنّي حين آتيكم بالحكم من كتاب الله فلن تستطيعوا أن تطعنوا في برهاني أبداً، ثم أهيمن عليكم بكتاب الله القرآن العظيم المُهيمن على التوراة والإنجيل والسنة النبوية.

    وكذلك الحديث عن عائشة رضي الله عنها فأكثركم مُعترفٌ به ولكن بعضهم يُأَوله بغير الحقّ حتى يوافق أهواءهم، فمثلاً حديث:

    [رواية معمر عن الزهري عن عروة عن عائشة قالت فرضت الصلاة ركعتين ركعتين ثم هاجر رسول الله فزيدت أربع].
    [عَنْ عَائِشَةَ أُمِّ الْمُؤْمِنِينَ - رضى الله عنها - قَالَتْ « فَرَضَ اللَّهُ الصَّلاَةَ حِينَ فَرَضَهَا رَكْعَتَيْنِ رَكْعَتَيْنِ فِى الْحَضَرِ وَالسَّفَرِ ، فَأُقِرَّتْ صَلاَةُ السَّفَرِ].


    ثم نقول فإذا كان حسب تأويلكم أنّه فرضها أربعاً ولكنّكم تصلون الفجر ركعتين والمغرب ثلاث فما خطبكم مُتناقضون؟ بل يقصد ركعتي الفرض ثم جاءت السنّة الواجبة إذا دخلتم بيوت الله بين الأذان والإقامة فأصبحتم تصلّون أربع ركعات لكل فرض: ركعتا فرض وركعتا سنة. فما خطبكم تُغالطون في الحقّ سواء يكون في كتاب الله أو في سنة رسوله أم أنّ الحديث يتكلم عن صلاة الظهر والعصر والعشاء؟ بل يتكلم عن الصلوات المفروضات: ركعتا سنة وركعتا فرض، ولكنكم أضفتم السنة إلى الفرض ولخبطتم ركعات الفرض. أفلا تتقون؟

    ويوجد الكثير في السُّنة النبوية في أنّ الصلاة ركعتا فرضٍ لكل صلاة، فلا أدري كيف أضعتم صلواتكم يا قوم؟ وكيف كان الذين من قبلكم؟ ولا أذّمهم وحسابهم على ربهم بل أحاجِجكم بكتاب الله وحتماً تجدون الحقّ في السُّنة يأتي موافقاً للبيان الحقّ من كتاب الله مُباشرةً، فلا يزال لدينا تفصيل عن الصلوات ولكن للأسف لانزال مُنتظرين مُفتي دياركم، فهل هم مُستكبرون علينا ويرون ناصر مُحمد اليماني مُهيناً ولا يكاد يُبيِّن في نظرهم؟ أم إنّهم يرون حُجّتهم واهيةً وحجّة ناصر مُحمد اليماني هي الداحضة للباطل؟ إذاً لماذا لا يعترفون بالحقّ من ربهم؟ أم ما خطبهم وماذا دهاهم! إنا لله وإنا إليه راجعون.

    ويا معشر عُلماء الأمّة إنّي لا أُريد أن أُفصّل الصلوات في الحضر لأنّي لا أُريد أن أَفْصِل أنصاري عن صلاة الجماعة في بيوت الله، وأعلم إنّ الله سوف يتقبل صلواتهم ما داموا مخلصين.

    ويا معشر أمّة الإسلام، إنّما نُريد أن نوحّد صفّكم ونجمع شملكم ولا نُريد أن نزيدكم تفرّقاً إلى تفرقكم فنكون فرقةً جديدة، فأجيبوا داعي الاحتكام إلى كتاب الله لنحكم بينكم فيما كنتم فيه تختلفون خيراً لكم إن كنتم تعقلون، ما لم فأجيبوني فما هو عذركم من عدم استجابة الدعوة إلى كتاب الله القرآن العظيم إن كنتم به مؤمنين؟ فما هو الحل معكم يا قوم؟ فنحن والله العظيم لا نُريد أن نُبدل دينكم بالباطل بل نُريد أن نعيدكم إلى منهاج النبوة الأولى وكأنكم في زمان مُحمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- في جميع أركان الإسلام.

    وبيني وبينكم كتاب الله القرآن العظيم المحفوظ من التحريف لكي يكون المرجع لما كنتم فيه تختلفون، ولكنكم يا قوم تريدون أن أتبع
    أهواءكم ولكني أقول لكم: آسف فلن أتبع أهواءكم، فيا ليتكم تعلمون كم مدى اعتصامي بحبل الله لو حاورتكم ألف تريليون تريليون عام فيطيل الله عمري وعمركم لما لِنْتُ لكم وما ركنتُ إليكم شيئاً بإذن الله، ومن ربي التثبيت لقلب عبده حتى لا تفتنوني عمّا أنزل الله في مُحكم كتابه. فلماذا لا تُريدون أن تتبعوا ما أنزل الله في مُحكم كتابه أفلا تعقلون؟ ألم يقل الله تعالى: {وَهَٰذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿155﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].

    وقال الله تعالى:
    {اتَّبِعُوا مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ } صدق الله العظيم [الأعراف:3].

    وقال الله تعالى:
    {هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَىٰ عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِّيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۚ وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ ﴿9﴾} صدق الله العظيم [الحديد].

    وقال الله تعالى:
    {فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنزِلَ مَعَهُ ۙ أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿157﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].

    وقال الله تعالى:
    {قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ ۖ هَٰذَا ذِكْرُ مَن مَّعِيَ وَذِكْرُ مَن قَبْلِي ۗ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ ۖ فَهُم مُّعْرِضُونَ ﴿24﴾} صدق الله العظيم [الأنبياء].

    وقال الله تعالى:
    {يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا ﴿174﴾ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿175﴾} صدق الله العظيم [النساء].

    وقال الله تعالى:
    {وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا} صدق الله العظيم [آل عمران:103].

    وقال الله تعالى:
    {إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَيْبِ ۖ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ ﴿11﴾} صدق الله العظيم [يس].

    فبمَ تُريدون أن نبشركم به يا معشر المُعرضين عن الذّكر المحفوظ من التحريف ليكون حجة الله عليكم؟ فلئن زِغْتُم عن الصراط المُستقيم فلا حُجة لكم على الله يا معشر المُعرضين عن كتاب الله، وقال الله تعالى:
    {وَهَٰذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿155﴾ أَن تَقُولُوا إِنَّمَا أُنزِلَ الْكِتَابُ عَلَىٰ طَائِفَتَيْنِ مِن قَبْلِنَا وَإِن كُنَّا عَن دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ ﴿156﴾ أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَىٰ مِنْهُمْ ۚ فَقَدْ جَاءَكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ ۚ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا ۗ سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ ﴿157﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].

    وقال الله تعالى:
    {كِتَابٌ أُنزِلَ إِلَيْكَ فَلَا يَكُن فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِّنْهُ لِتُنذِرَ بِهِ وَذِكْرَىٰ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿2﴾ اتَّبِعُوا مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلَا تَتَّبِعُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ ۗ قَلِيلًا مَّا تَذَكَّرُونَ ﴿3﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].

    وقال الله تعالى:
    {وَلَقَدْ جِئْنَاهُم بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَىٰ عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿52﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].

    وقال الله تعالى:
    {وَالَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتَابِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ ﴿170﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].

    وقال الله تعالى:
    {وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِم بِآيَةٍ قَالُوا لَوْلَا اجْتَبَيْتَهَا ۚ قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَىٰ إِلَيَّ مِن رَّبِّي هَٰذَا بَصَائِرُ مِن رَّبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿203﴾ وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿204﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].

    وقال الله تعالى:
    {قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ ۖ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ ۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا ۖ وَمَا أَنَا عَلَيْكُم بِوَكِيلٍ ﴿108﴾} صدق الله العظيم [يونس].

    وقال الله تعالى:
    {أَفَمَن كَانَ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ وَمِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا وَرَحْمَةً ۚ أُولَٰئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ ۚ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ ۚ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ ۚ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿17﴾} صدق الله العظيم [هود].
    _____________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  8. افتراضي { فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ‌ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}صدق الله العظيــــم

    - 8 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    07 - ذی القعدة - 1430 هـ
    26 - 10 - 2009 مـ
    ۴-آبان-۱۳۸۸ه.ش.
    01:08 صبح
    ـــــــــــــــ


    { فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ‌ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}صدق الله العظيــــم

    اقتباس المشاركة :
    سلام علیکم امام ناصر محمد یمانی
    ای مهدی منتظر! معذرت می‌خواهم که به عنوان شخصی ساده که از اهل علم نیست مداخله می‌کنم. من تحت تأثیر کلام شما قرار گرفته و می‌خواهم [با سوال كردن] حق برايم ثابت شود و امیدوارم که علمی را مخفی نکنید که اگر خداوند به واسطه تو مردی را هدایت کند این برایت از تمام دنیا و آنچه که در آن است بهتر است. امام فاضل! من چند مداخله ساده دارم و امیدوارم سعه صدرتان شامل ما شود باشد که خداوند مرا هدایت کرده و دیده بصیرتم را با نور حق روشن نماید.
    شما در بیانتان فرمودید:
    کسی مثل من از کجا بداند تو مهدی منتظر هستی و همان‌طور که می‌دانی عده زیادی ادعا می‌کنند ائمه منتظرند و شیعه اثنی عشری می‌گوید اوهنوز خروج نکرده است و منتظر خروج و اعلان جهاد او هستند؛ همان طور که کسی در هند خروج کرد ادعا کرد مهدی است.
    خداوند قلبت را با نور ایمان و هدایت روشن کند؛ سؤال من این است چطور کسی مثل من به دلایلی یقین کند که تو امام منتظری و همه ما می‌دانیم امام مهدی منتظر در آخر زمان می‌آید و سپس ساعت و قیامت برپا می‌شود و همان طور که در حدیث آمده است مهدی جهان را پر از عدل خواهد کرد.:
    ۱۰۸- در آخرین امت من مهدی برمی‌خیزد و خداوند برای او باران نازل می‌نماید و زمین سرسبز می‌شود و مال را دو دستی عطا می‌کند و احشام زیاد می‌شوند و امت مورد تعظیم قرار می‌گیرند. هفت یا هشت سال زندگی می‌کند یعنی هشت حج. راوی: أبو سعید الخدری. محدث: الأبانی. منبع؛ السلسلآ الحیحة او رقم ۷۱۱
    درجه: سند این روایت صحیح و از مردان موثق نقل شده است
    اگر تو امام منتظر هستی، نسب کامل تو چیست؟ مهدی از آل بیت محمد علیه الصلاة و السلام است و چرا زمین را مالامال از عدل نمی‌کنی و چرا از خداوند نمی‌خواهی باران برایمان ببارد که زمین‌ها خشک و بی گیاه شده‌اند. چگونه امثال من باور کنند تو از آل بیت هستی. حتی اگر خودت بگویی از آل بیت هستی، ما می‌خواهیم قاطعانه به حق این امر را ثابت کنی تا شکی در آن نباشد و عاقل نتواند آن را انکار کند.
    سؤال دوم:
    شما در بیانت گفته‌ای:
    اگربگویم چرا معنی المثانی این نباشد که سوره فاتحه درهررکعت دوبار خوانده می‌شود؟ و این دوتایی خواندن در هر رکعت باعث می‌شود هر نماز تنها یک رکعتی شود که فاتحه در آن دوبار خوانده می‌شود؟
    ای امام فاضل ما! اگر جواب بدهی [همان طور که در بیان اسمای الهی گفتی] خداوند صد نام دارد و برای همین تعداد رکعت نمازها صد رکعت و به تعداد اسما الهی است و سپس تخفیف یافته؛ می‌گویم خداوند قلبت را روشن نماید.
    خداوند درکتابش می‌فرماید{ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ }. نفرموده است «اسماءه«. همانا که فرموده است «اسمه» یعنی یک نام از نام‌های حسنه الهی و ذکر یک اسم در هر رکعت کافی است و به این ترتیب هر نماز یک رکعت می‌شود که نام خدا در آن ذکر می‌گردد و فاتحه در هر رکعت دوبار خوانده می‌شود.
    سخن ابن منظور درمورد زبان عربی كلام مرا تصدیق می‌کند:
    و فرموده خداوند عزوجل: {ولقد آتيناك سبعاً من المثاني والقرآن العظيم}؛ مقصود از المثانی در قرآن عظیم: چیزی است که دوباره تکرار می‌شود و گفته شده است: فاتحة الکتاب و این سوره هفت آیه دارد و به آن مثانی گفته می‌شود چون در هر رکعت از رکعت‌های نماز دوبار خوانده می‌شود و در هر نماز تکرار می‌شود
    به همین دلیل این استدلال شما از کتاب خدا برای دو رکعتی بودن نماز غلط است و شایسته‌تر این است که نماز یک رکعت باشد که فاتحه دوبار در آن خوانده می‌شود؛ نظر شما چیست امام فاضل ما؟
    سؤال سوم:
    شما در بیاناتتان فرمودید:
    اگر نماز آن‌گونه که شما بیان کرده‌اید باشد، فایده تجمیع نماز در سفر چیست؟ اگر نماز ظهر با عصر و نماز مغرب را با عشاء باهم جمع كنيم؛ فرق بین نماز در سفر بدون خوف و نماز در غیر سفر چیست؟
    اگر فرقی ندارد پس چرا صحبت از تجمیع نماز در سفری که خوف نداشته باشد، کرده‌اید.
    فعلا همین‌ها را دارم و شاید بعد از جواب شما برگردم و سؤال دیگری مطرح کنم. خداوند همه ما را به راه حق و صراط مستقیم هدایت نماید.
    سلام و احترام مرا پذیرا باشید
    انتهى الاقتباس
    بسم الله الرحمن الرحيم والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمُرسلين وآله التوابين المُتطهرين والتابعين للحق إلى يوم الدين..
    برادر مشبب القحطانی سلام خداوند برتوباد؛ نقل قولی از شما می‌آورم؛ دیدم که گفته‌ای:
    اقتباس المشاركة :
    اگربگویم چرا معنی المثانی این نباشد که در سوره فاتحه در هر رکعت دوبار خوانده می‌شود؟ و این دوتایی خواندن درهر رکعت باعث می‌شود هر نماز تنها یک رکعتی شود که فاتحه در آن دوبار خوانده می‌شود؟
    انتهى الاقتباس
    مهدی منتظر به شما پاسخ داده و به تو می‌گوید: این امر بسیار بزرگی است و پیش از این فتوا داده بودیم که هر عالمی که بخواهد درمورد نمازها با ما گفتگو کند؛ باید نامش را اعلان و عکس خود را نیز کنار نامش بگذارد و برماست که مطمئن شویم نام و عکس صحیح است، چون می‌خواهیم با شخصیت‌های معروف اجتماعی گفتگو کرده باشیم تا وقتی آنها را به حق خاموش ساختیم؛ کسانی که ایمان آورده‌اند باورشان تقویت و کسانی که هنوز باور نکرده‌اند امر ما را تصدیق کنند و خداوند قلب کسانی که هنوز مردد هستند را مطهر نماید. برای همین نمی‌خواهیم با افراد ناشناس در اين مورد گفتگو کنیم و ما این شرط را تنها درمورد بیان نماز مقرر کرده‌ایم چون این امر بسیار خطیر و مهمی است. اما این‌بار به شما احترام گذاشته و به حق به تو پاسخ می‌دهیم. به تو می‌گوییم برادر گرامی! خدا به تو برکت دهد، تو در نقل قولت گفته‌ای:
    اقتباس المشاركة :
    اگربگویم چرا معنی المثانی این نباشد که در سوره فاتحه در هر رکعت دوبار خوانده می‌شود؟ و این دوتایی خواندن درهر رکعت باعث می‌شود هر نماز تنها یک رکعتی شود که فاتحه در آن دوبار خوانده می‌شود؟
    انتهى الاقتباس
    برچه اساسی چنین سخنی را آن هم از روی ظن و گمان به زبان می‌آوری؟ درحالی‌که ظن کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند و تو خود اذعان می‌کنی که از علما نیستی؟ لذا برادر گرامی برتوست که فرموده خداوند تعالی را به یاد داشته باشی:
    { فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۷﴾ }
    صدق الله العظيم [الأنبياء]

    به خداوند قسم که من جرأت نمی‌کنم از روی ظن چیزی را به خداوند نسبت دهم که ظن و گمان کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند؛ چگونه می‌گویی نماز یک رکعت است و سوره فاتحه دوبار در آن خوانده می‌شود؟! مشبب القحطانی چه طور مي شود؟؟ اگر از انصارپیشگام برگزیده بودی؛ مرد بسیار نیکویی می‌بودی؛ ما به آنها آموخته‌ایم که نباید ندانسته چیزی را به خداوند نسبت دهند و همین‌طور اضافه کردیم که این کار شیطان است و فرمان خداوند رحمن نیست که مؤمن چیزی را که نمی‌داند به خدا نسبت دهد.
    برادر گرامی! درمورد نامی از نام‌های خداوند که درخانه‌های خدا از آن یاد می‌شود باید گفت این نام «الله» است. موقع احرام
    « الله اکبر»، موقع رکوع «الله اکبر» و در تمام حرکات نماز «الله» یاد می‌شود. ما نمی‌گوییم تمام اسامی حسنای خداوند را در زمان نماز یاد کنی؛ بلکه خداوند را با نام «الله» یا «الرحمن» بخوانید، هرکدام را که بخوانید نام خداوندی است که خدایی جز او نیست و صد نام دارد؛ و همانا که خداوند تعداد رکعت‌های نماز را برابر تعداد اسامی حسنای خود قرار داده است چون همه آنها نام خداوند بی شریک است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا ﴿۱۸﴾ } صدق الله العظيم [الجن]

    این سخنت مرا به دهشت انداخته:
    اقتباس المشاركة :
    اگربگویم چرا معنی المثانی این نباشد که در سوره فاتحه درهررکعت دوبار خوانده می‌شود؟ و این دوتایی خواندن درهر رکعت باعث می‌شود هر نماز تنها یک رکعتی شود که فاتحه در آن دوبار خوانده می‌شود؟
    انتهى الاقتباس
    ای مرد چگونه در یک رکعت دوبار فاتحه می‌خوانی؟! ما به حق فتوا داده‌ایم که فاتحه دوبار قرائت می‌شود، چون نماز دو رکعت است و سپس ثابت کردیم کوتاه و شکسته[القصر] خواندن نماز یعنی نماز را به جای دو رکعت؛ یک رکعت خواند.
    و اما نماز سفر، فرقی ندارد برای جهاد در راه خداوند باشد یا وقتی كه برای کسب رزق در پهنه زمین سفر کنید و یا به هر دلیل دیگر سفر بروید؛ خداوند نماز سفر را برایتان حلال نموده است، یعنی نماز ظهر و عصر را با هم بخوانید و نماز مغرب را با نماز عشاء باهم به‌جا آورید و اگر در معرض خطر و فتنه کافران باشید و یا خطر راهزنان و یا اگرمسافر بترسد مورد حمله دزدان مسلح قرار گیرد؛ می‌تواند نماز را کوتاه و شکسته به‌جا آورد؛ همان‌طور که حلال است نماز را درحالی‌که سوار اسب هستید به‌جا آورید و یا حتی در وسیله نقلیه‌تان تا اینکه به جایی برسید که قلبتان مطمئن باشد و نماز را آن‌گونه که خداوند به شما آموخته به‌جا آورید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَىٰ وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِينَ ﴿۲۳۸﴾ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجَالًا أَوْ رُكْبَانًا ۖ فَإِذَا أَمِنتُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَمَا عَلَّمَكُم مَّا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ ﴿۲۳۹﴾ } صدق الله العظيم [البقرة]
    ما هم چنان تفاصیل زیادی درمورد بیان نماز داریم و آنچه که گفتیم «دو» از «ده» است، برادر گرامی و بدان هنوز نماز در «حضر» را بیان نکرده‌ایم و می‌بینم گویا می‌خواهی بگویی در مورد نماز در«حضر» فتوا داده‌ایم؛ ولی ما چنین فتوایی ندادیم و وارد تفاصیل آن نشده‌ایم.
    برادر گرامی! بی تردید رکن نماز از ارکانی است که تا زمانی که حیات دربدن انسان جریان دارد از او برداشته نمی‌شود، مگر اینکه جان به گلو برسد و وارد مرحله و خواب مرگ شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا ﴿۳۱﴾ } صدق الله العظيم [مريم]

    اما خداوند درمورد نماز تخفیف قائل شده و مثل روزه برای آن فرصت قضا در وقتی دیگر را مقرر نفرموده است؛ می‌دانی چرا؟! چون نماز رابطه و پیوند میان بنده و پروردگارش است. اما به شما بشارت می‌دهم که نماز خیلی آسان‌تر از آن چیزی است که شما می‌خوانید. به علت سخت کردن نماز، عده کمی از امت محمد صلی الله علیه و آله و سلم نماز می‌گذارند و تنها ده درصد نمازگزارند و نود درصد نماز نمی‌خوانند و این مصیبت بسیار بزرگی است. اما من به آنها بشارت می‌دهم که به اذن خداوند نمازآسان خواهد شد و تنها برای کسانی سخت خواهد بود که از حق کراهت داشته باشند. اما به انصار دستور نداده‌ام که نماز را طبق این امر به‌جا آورند، چون هنوز بیان نماز را کامل نکرده‌ایم و خیلی از مطالب باقی مانده است و ما هم چنان منتظر مفتیان کسورهای اسلامی و مشایخ مشهوریم؛ ولی مهم‌ترین موضوع رعایت این شرط است که هویت شخص برای ما ثابت شود. باید با نام کامل [نام خود و نام پدر و نام خانوادگی] آمده و عکس خود را هم بگذارد تا برای ما و انصارمان و تمام حق‌جویان روشن باشد این شخص که درمورد رکن مهم نماز با مهدی منتظر گفتگو می‌کند، کیست. چرا که بعد از شهادت به توحید نماز از مهم‌ترین ارکان دین اسلام است و به همین دلیل ما برای بیان نماز اهمیت بسیار زیادی قائل هستیم و به مؤمنان بشارت می‌دهیم به اذن خداوند در نماز گشایشی صورت گرفته و آسان خواهد شد.
    و اما در مورد بارش بارانی که برای مردم مبارک است! در کتاب برای آن شرطی وجود دارد و آن استقامت است؛ آیا محلی را سراغ دارید که مردمانش در راه حق استوار مانده و استقامت ورزیده باشند؟ ما هم چنان تلاش می‌کنیم مردم را جمع کرده و بعد از کجی‌هایی که گرفتار آن شده‌اند، آنها را به اذن خداوند در صراط مستقیم قرار دهیم؛ آن‌گاه خداوند در برکات آسمانی و زمینی خود را بر آنان خواهد گشود و خوراک آنان در پیش رویشان قرار گرفته و از زیر پایشان خواهد رسید و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَأَن لَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاءً غَدَقًا ﴿۱۶﴾ } صدق الله العظيم [الجن]

    می‌دانید این آب «الماء الغدقاً» چیست؟ این آب مبارکی است که باغ‌های میوه با اشکال و رنگ‌های مختلف از آن می‌روید و انسان و حیوان از آن می‌خورند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰكِن كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۹۶﴾ }
    صدق الله العظيم [الأعراف].
    به صورتی که، جایی پیدا نمی‌کنید که پایتان را آنجا بگذارید؛ چون اگر اهالی سرزمینی همراه انبیای خود در راه حق استقامت کنند؛ زمین برکات خود را آشکار خواهد کرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِم مِّن رَّبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم ۚ مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ ۖ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ ﴿۶۶﴾}صدق الله العظيم [المائدة]

    و برای همین نبی الله نوح به قوم خود فرمود:
    { فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا ﴿۱۰﴾ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُم مِّدْرَارًا ﴿۱۱﴾ وَيُمْدِدْكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَل لَّكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَل لَّكُمْ آنهارًا ﴿۱۲﴾ }
    صدق الله العظيم [نوح]

    ولی این آیه با پایداری تنها یک گروه محقق نخواهد شد و باید همه در صراط مستقیم پایدار بمانند.. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰكِن كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۹۶﴾} صدق الله العظيم [الأعراف]

    و اما اینکه از کجا بدانی من مهدی منتظر هستم، این باز می‌گردد به برهان و رجحان علمی؛ اگر دیدی خداوندبه حق علم گسترده‌ای به امام ناصر محمد یمانی عطا نموده و او بر تمام علمای مسلمین و یهود و نصارا[مسیحی] غلبه کرده و رجحان دارد؛ این برهان امام مهدی بودن اوست و خداوند او را از نظر علمی بر تمام علمای امت برتری داده است چون باید بتواند در موارد اختلاف، میانشان حکم کرده و صفوفشان را متحد ساخته و آنها را به راه راست هدایت نماید. درمورد کسانی که ادعای مهدویت می‌کنند هم باید برهانی داشته باشند:
    { قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }صدق الله العظيم.

    و این برهان؛ علم است تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ ۖ هَٰذَا ذِكْرُ مَن مَّعِيَ وَذِكْرُ مَن قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ ۖ فَهُم مُّعْرِضُونَ ﴿۲۴﴾} صدق الله العظيم [الأنبياء]
    به این ترتیب برهان، «دلایل علمی حق» است و کسی که به خدا دروغ بسته و خود را مهدی منتظر بخواند و برگزیده خدا نباشد؛ پروردگار نیز او را با برهان و دلایل علمی مدد نمی‌کند و به سرعت سقوط کرده و در اولین دور گفت‌وگو شکست می‌خورد.
    وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين..
    أخوكم الإمام المهدي ناصر مُحمد اليماني.

    اقتباس المشاركة 47660 من موضوع ( بيانات الإمام في أحكام الوضوء والصلاة وميقاتها )




    - 8 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    07 - 11 - 1430 هـ
    26 - 10 - 2009 مـ
    01:08 صباحاً
    ـــــــــــــــ




    { فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ‌ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ }
    صدق الله العظيــــم ..


    اقتباس المشاركة :
    السلام عليكم أيها الإمام ناصر محمد اليماني
    اسمح لي أيها المهدي المنتظر بمداخلة شخص بسيط عامي ليس من أهل العلم تأثرت بكلامك وأريد أن أتثبت حتى يتبين لي الحق وآمل منكم بأن لا تكتموا العلم فلإن يهدي الله بك رجلا ً واحدا ً خير لك من حمر النعم
    إمامنا الفاضل لدي بعض المداخلات البسيطة وأرجوا أن تشملنا بسعة صدرك لعل الله أن يهديني وينير بصيرتي للحق
    لقد قلت في بيانكم
    كيف لمثلي أن يعلم أنك أنت المهدي المنتظر وكما تعلم أن كثيرون يدعون أنهم هم الأئمة المنتظرون والشيعة االإثني عشرية يقولون أن المهدي المنتظر لم يخرج بعد وهم ينتظرون خروجه حتى يعلن الجهاد كما أن في الهند من خرج وأدعى بأنه المهدي
    فسؤالي أنار الله قلبك بنور الإيمان والهدى كيف لمثلي أن يتيقن بالأدلة أنك الإمام المنتتظر وكلنا يعلم أن الإمام المهدي المنتظر يأتي في آخر الزمان ثم تقوم الساعة كما أن المهدي يملأ الأرض عدلا ً ففي الحديث
    108 - يخرج في آخر أمتي المهدي ، يسقيه الله الغيث ، و تخرج الأرض نباتها ، و يعطي المال صحاحا ، و تكثر الماشية ، و تعظم الأمة ، يعيش سبعا ، أو ثمانيا ، يعني حجة
    الراوي: أبو سعيد الخدري المحدث: الألباني - المصدر: السلسلة الصحيحة - الصفحة أو الرقم: 711
    خلاصة الدرجة: إسناده صحيح رجاله ثقات
    فإن كنت الإمام المنتظر فماهو نسبك كاملا ً فالمهدي من آل بيت محمد عليه الصلاة والسلام
    ولماذا لا تملأ الأرض عدلا ً ولماذا لا تدعوا الله ليسقينا الغيث فالأراضي مجدبة
    وكيف لمثلي أن يصدق بأنك من آل البيت حتى لو قلت إنك من آل البيت فنحن نريد إثباتا ً يثبت لنا بالحق القاطع الذي لاشك فيه ولا يستطيع عاقل إنكاره.

    السؤال الثاني
    لقد قلت في بيانك
    فإن قلت لماذا لا يكون معنى المثاني قراءتها في كل ركعة مرتين وذلك بالتثنية في كل ركعة فتصبح كل صلاة ركعة واحدة تقرأ فيها الفاتحة مرتين؟
    فإن رددت يا إمامنا الفاضل وقلت بحسبتك السابقة في البيان لأسماء الله المائة وذلك بأن تكون الركعات مائة ركعة كأسماء الله ثم خففت
    فأقول أنار الله قلبك,,
    إن الله قال في كتابه { وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ } ولم يقل أسماءه وإنما قال اسمه أي اسما ً واحدا ً من أسماءه الحسنى فيكفي ذكر اسم واحد في كل ركعه فبذلك تصبح كل صلاة ركعة واحدة يذكر فيها اسمه وتثنى فاتحة الكتاب في كل ركعة مرتين
    ويدعم قولي ذلك قول ابن منظور في لسان العرب
    وقوله عز وجل: {ولقد آتيناك سبعاً من المثاني والقرآن العظيم}؛ المثاني من القرآن: ما ثُنِّيَ مرة بعد مرة، وقيل: فاتحة الكتاب، وهي سبع آيات، قيل لها مَثَانٍ لأَنها يُثْنى بها في كل ركعة من ركعات الصلاة وتعاد في كل ركعة؛
    وبهذا يكون استدلالك على أن الصلاة ركعتين من كتاب الله استدلال خاطيء والأولى أن يكون ركعة واحدة تثنى فيها الفاتحة فما قولك يا إمامنا الفاضل؟

    السؤال الثالث
    لقد قلت في بيانكم
    مالفائدة من الجمع في السفر إذا كانت الصلاة كما بينت بعد ذلك تجمع دائما فيها صلاتي الظهر والعصر وتجمع صلاتي المغرب مع العشاء وماهو الفرق بين الصلاة في السفر بدون خوف وبين الصلاة في غير السفر؟
    وإن لم يكن هناك فرق فلماذا ذكرت الجمع في صلاة السفر بدون الخوف ؟
    هذا مالدي الآن وربما أعود لاحقا ً بعد إجابتك بأسئلة أخرى والله يهدينا جميعا ً لطريق الحق والصراط المستقيم؟
    تقبل تحياتي واحترامي
    انتهى الاقتباس

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمُرسلين وآله التوّابين المُتطهّرين والتّابعين للحقّ إلى يوم الدين، وسلامُ الله عليكم أخي مُشبب القحطاني، إنّي وجدتك تقول وما يلي اقتباس من قولك:
    اقتباس المشاركة :
    فإن قلت لماذا لا يكون معنى المثاني قراءتها في كل ركعة مرتين وذلك بالتثنية في كل ركعة فتصبح كل صلاة ركعة واحدة تقرأ فيها الفاتحة مرتين؟
    انتهى الاقتباس
    انتهى الاقتباس

    ومن ثمّ يردّ عليكم المهديّ المُنتظَر وأقول لك: إنّ هذا الأمر عظيم، وسبقت فتوانا أنّ أيّ عالم يُريد حوارنا في بيان الصلوات فعليه أن يُنزل اسمه وصورته بجانب اسمه، وعلينا التأكّد من حقيقة اسمه وصورته حتى يتمّ الحوار مع شخصيّات معروفة لدى المجتمع حتى إذا ألجمناهم بالحقّ يزداد الذين آمنوا إيماناً ويصدّق الآخرون ويطهّر الله قلوب الذين لا يزالون في ريبهم يتردّدون، ولذلك لا أُريد الحوار مع شخصياتٍ مجهولةٍ. وهذا الشرط جعلناه حصريّاً فقط في بيان الصلاة نظراً لأهميته وخطورته ولكنّنا تكريماً لك هذه المرّة سوف نردّ عليك بالحقّ ونقول لك: أخي الكريم بارك الله فيك فإنّي أُذكِّرك باقتباسك:

    اقتباس المشاركة :
    فإن قلت لماذا لا يكون معنى المثاني قراءتها في كل ركعة مرتين وذلك بالتثنية في كل ركعة فتصبح كل صلاة ركعة واحدة تقرأ فيها الفاتحة مرتين؟
    انتهى الاقتباس
    فعلى أيّ أساس تقدم هذا القول بالظنّ الذي لا يغني من الحقّ شيئاً برغم أنّك تقول إنك لست بعالم؟ إذاً أخي الكريم إذا كنت لا تعلم فتذكّر قول الله تعالى: { فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿7﴾ } صدق الله العظيم [الأنبياء].

    فإنّي والله لا أجرؤ أن أقول على الله بالظن الذي لا يغني من الحقّ شيئاً، فكيف تجعل الصلاة ركعةً واحدةً تقرأ فيها الفاتحة مرتين؟ (إشلون يصير هذا يا مُشبب القحطاني)؟ ونِعْمَ الرجل لو كنت من الأنصار السابقين الأخيار فقد علّمناهم أن لا يقولوا على الله ما لا يعلمون، وأضفنا إنّ ذلك من الشيطان وليس من أمر الرحمن أن يقول المؤمن على الله ما لم يعلم.

    ويا أخي الكريم، بالنسبة لاسم الله المذكور في بيوت الله هو (الله) الله أكبر عند الإحرام، الله أكبر عند الركوع، وفي جميع حركات الصلاة تذكرون (الله) ولم نقصد إنّك تذكر الله بجميع أسمائه الحُسنى بل ادعُ الله أو الرحمن فبأيّ اسمٍ لله فهو واحد لا إله سواه وله مائة اسمٍ وإنّما جعل عدد الركعات بعدد أسمائه الحُسنى لأنّها جميعاً له وحده لا شريك له. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا ﴿18﴾} صدق الله العظيم [الجن].

    فكم أدهشني قولك!
    اقتباس المشاركة :
    فإن قلت لماذا لا يكون معنى المثاني قراءتها في كل ركعة مرتين وذلك بالتثنية في كل ركعة فتصبح كل صلاة ركعة واحدة تقرأ فيها الفاتحة مرتين؟
    انتهى الاقتباس
    انتهى الاقتباس.

    فكيف تقرأ الفاتحة مرتين في ركعةٍ واحدةٍ يا رجل؟ بل إننا أفتَينا بالحقّ بأنّ الفاتحة تُقرأ مرتين لأنّ لكُلّ صلاة ركعتين، ومن ثمّ أثبتنا أنّ القصر هو قصر الصلوات من ركعتين إلى ركعةٍ واحدةٍ، وأما صلاة السفر هي ذاتها سواء تضربون في الأرض في سبيل الله أو تمشون في مناكبها للبحث عن الرزق أو أيّ هدفٍ آخر فأحلّ الله لكم صلاة السفر وهي جمعاً صلاة العصر مع الظهر، و صلاة المغرب مع العشاء جمعاً، وحين يأتي الخوف من فتنة الذين كفروا أو حتى فتنة لصوص الطرقات وحتى لو كنت مسافراً فخشيت أن يفتك بك لصوص الطرقات فيحل لك القصر في صلاتك، كما يحل لك أن تصليها وأنت على خيلك، أو في راحلتك حتى يطمئن قلبك فتؤدّيها كما علمك الله. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَىٰ وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِينَ ﴿238﴾ فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجَالًا أَوْ رُكْبَانًا ۖ فَإِذَا أَمِنتُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَمَا عَلَّمَكُم مَّا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ ﴿239﴾} صدق الله العظيم [البقرة]. ولا يزال لدينا التفصيل الكثير والكثير في بيان الصلوات فلم نقُل بعد إلا بنسبة اثنين من عشرة أخي الكريم، واعلم إنّ صلاة الحضر لم نُفصِّلها بعد، وكأنّي أراك تُريد أن تقول بأنّا أفتينا في صلاة الحضر ولم نُفتِ بعد فيها ولم ندخل في التفصيل.

    ويا أخي الكريم، إنّ ركن الصلاة لهو الركن الذي لم يُرفع عن الإنسان ما دامت الحياة تسري في جسده حتى تبلغ الحلقوم فيدخل في غيبوبة الموت، تصديقاً لقول الله تعالى:
    {‎وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا ﴿31﴾} صدق الله العظيم [مريم].

    ولكنّ الله خفف في الصلوات ولم يتم قضاؤها إلى عدّةٍ من أيّام أُخر كمثل الصيام وهل تدري لماذا؟ وذلك لأنّ الصلاة هي الصلة بين العبد والربّ، ولكنّي أبشركم أنهّا أيسر مما أنتم عليه، فبسبب تصعيب الصلوات لا تجد المُصلين إلا قليلاً من أمّة مُحمدٍ صلى الله عليه وآله وسلم ليس إلا بنسبة عشرة في المائة تقريباً وتسعين في المائة لا يصلون وهذه مصيبة كُبرى. ولكنّي أبشرهم أنّ الصلوات سوف تكون هيّنة بإذن الله فلا تعود كبيرة إلا على الذين هم للحقّ كارهون، ولكني لم آمر أنصاري بالتطبيق نظراً لأنّنا لم نستكمل بعد التفصيل فلا يزال الكثير ولا نزال ننتظر مُفتي الديار الإسلاميّة والمشايخ المشهورين، وأهم شيء هو الالتزام بالشرط وهو الإثبات لهوية الشخص الذي سوف يحاورنا فعليه أن يأتي باسمه الثلاثي وصورته الشخصيّة حتى يتبيّن لنا وللأنصار وللباحثين عن الحقّ من هذا الشخص الذي يحاور المهديّ المُنتظَر في شأن بيان الصلوات من أهم أركان دين الإسلام من بعد شهادة التوحيد ولذلك أعرنا بيان الصلاة أهمية كُبرى وبُشرى للمؤمنين إن شاء الله باليسر والفرج.

    وبالنسبة للغيث المُبارك فله شرط في الكتاب وهي الاستقامة فهل ترى القُرى قد استقاموا على الطريقة الحقّ؟ فلا نزال نسعى لجمعهم فنقوّمهم من بعد اعوجاجهم فنجعلهم بإذن الله على صراطٍ مُستقيم، ومن ثمّ يفتح الله عليهم بركاتٍ من السماء والأرض فيأكلوا من بين أيديهم ومن تحت أرجلهم تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَأَن لَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاءً غَدَقًا ﴿16﴾} صدق الله العظيم [الجن].

    فهل تعلم كيف هذا الماء الغدق؟ إنّه ماءٌ مباركٌ ينبت منه جنات من الفواكه أشكالاً وألواناً ومما يأكله الإنسان والحيوان. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰكِن كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿96﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].

    لدرجة إنّك لا تجد فسحة لأن تضع فيها رجلك لأنّ الأرض سوف تُخرج بركاتها لو استقام أهلُ القُرى جميعاً مع أنبيائهم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِم مِّن رَّبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم ۚ مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ ۖ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ ﴿66﴾} صدق الله العظيم [المائدة].

    ولذلك قال نبيّ الله نوح لقومه:
    {فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا ﴿10﴾ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُم مِّدْرَارًا ﴿11﴾ وَيُمْدِدْكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَل لَّكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَل لَّكُمْ أَنْهَارًا ﴿12﴾} صدق الله العظيم [نوح].

    ولكن هذه الآية لا تتحقّق باستقامة طائفةٍ واحدةٍ؛ بل لو استقاموا جميعاً على الصراط المُستقيم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰكِن كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿96﴾} صدق الله العظيم [الأعراف]. وهذا ما سوف يتحقّق في زمن المهديّ المُنتظَر بإذن الله من بعد أن يجعل الناس بإذن ربهم أُمّةً واحدةً على صراطٍ مُستقيم ولكن أكثر الناس لا يعلمون.

    وأما بالنسبة كيف تعلم إنّي المهديّ المُنتظَر فهذا يعود على البُرهان في بسطة العلم، فإن وجدت الإمام ناصر مُحمد اليماني حقاً قد زاده الله بسطةً في العلم فوجدته المُهيمن على كافة عُلماء المُسلمين واليهود والنصارى فذلك هو بُرهان الإمام المهديّ أن يُزيده الله بسطةً في العلم على كافة عُلماء الأمّة، وذلك لكي يستطيع أن يحكم بينهم فيما كانوا فيه يختلفون فيوحد صفهم ويهدهم إلى الصراط المُستقيم. وبالنسبة للذين يدّعون إنّهم المهديّ فلكل دعوى برهان؛
    {قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ} صدق الله العظيم. وإنّما البُرهان بُرهان العلم، تصديقاً لقول الله تعالى: {قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ ۖ هَٰذَا ذِكْرُ مَن مَّعِيَ وَذِكْرُ مَن قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ ۖ فَهُم مُّعْرِضُونَ ﴿24﴾} صدق الله العظيم [الأنبياء].

    إذاً البُرهان هو العلم والسُلطان الحقّ، فمن كان مُفترياً على الله أنّه المهديّ المُنتظَر ولم يصطفِه الله فلن تجده مؤيّداً من الله بسُلطان العلم وسرعان ما يُهزم ويسقط في أوّل جولةٍ للحوار.

    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله رب العالمين..
    أخوكم؛ الإمام المهديّ ناصر مُحمد اليماني.
    _____________
    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  9. افتراضي فوری از مهدی منتظر به تمام زنان و مردان انصار..

    - 9 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    05 - ذی القعدة - 1430 هـ
    24 - 10 - 2009 مـ
    ۲-آبان ـ۱۳۸۸ه.ش.
    03:36 صباحاً
    ـــــــــــــــــــ


    فوری از مهدی منتظر به تمام زنان و مردان انصار..

    بسم الله الرحمن الرحيم وسلامُ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين..
    ای انصار پیشگام برگزیده! اگر از خدا و روز قیامت می‌ترسید، این بیان را شب و روز میان مفتیان تمام کشورها و در تمام پایگاه‌های اسلامی مشهور جهان منتشر کنید تا در برابر شما و مهدی منتظر حجتی نداشته باشند و بگویند: «این کسانی که انصار پیشگام برگزیده نامیده می‌شوند؛ بیان مهدی منتظر درمورد رکعت نمازها و هم چنین دعوت به حضور بر سر میز گفت‌وگو را به ما خبر نداده‌اند. ما در برابر انصار حجت داریم اگر به ما خبر داده بودند به دعوت به گفت‌وگو پاسخ می‌دادیم». پس ای انصار پیشگام برگزیده! از خدا بترسید وبه صورت شبانه‌روزی، بیان مربوط به نماز را به اطلاع مفتیان کشورها و تمام پایگاه‌های علمای امت و تمام پایگاه‌های اسلامی برسانید. من با نوشتن بیان مربوط به نماز در میز گفتگو، مسئولیت خود را انجام داده‌ام و حال انتشار و ابلاغ آن بر عهده شماست. به خداوند قسم! که ما هنوز برهان‌های آشکار بسیاری برای تفصیل نماز از کتاب خداوند داریم و هنوز توضیحات ما دراین باره کامل نشده است و برای گفت‌وگو درمورد آن هم چنان منتظرعلمای امت هستیم. ای مسلمانان! دیگر چه چیزی مهم‌تر از رکن نماز وجود دارد؟ ناصر محمد یمانی می‌گوید: هر نوبت از نمازهای واجب، دو رکعت دارد. اگر ناصر محمد یمانی آشکارا گمراه باشد؛ آیا اجازه دارید سکوت کنید؟ برشما واجب است و اين فرمان خداست و برشماست که بر سر میز گفت‌وگوی مهدی منتظر حاضر شوید تا برایتان روشن شود آیا ناصر محمد یمانی به حق مهدی منتظر است و مردم را به سوی حق دعوت کرده و راه راست را به آنان نشان می‌دهد یا ناصر محمد یمانی در گمراهی است و باید با دانش کسی که از او هدایتگرتراست و راه درست را نشان می‌دهد و حرف درست‌تری می‌زند، در حد خود متوقف شود . فکر نکنید من مانع از این می‌شوم که انصار به این بیان عمل کنند، سبحان الله العظیم... من به آنها امر کرده‌ام در حال حاضر مطابق این بیان عمل نکنند، چون هنوز چگونگی نماز را به طور مفصل بیان نکرده‌ام و اینکه نماز در «حضر» چگونه انجام می‌شود را توضیح نداده‌ام؛ تنها در مورد نماز شکسته [القصر] و نماز در سفر توضیح داده‌ام و نماز در «حضر» باقی مانده است. تمام نمازها دو رکعتی هستند، فرقی ندارد در حضر باشد یا در «سفر» و همان‌طور که قبلاً توضیح دادیم هیچ نمازی را نمی‌توان کوتاه کرد، مگر سفر در راه خداوند بوده و در صورت ترس از فتنه کافران در حین نماز خواندن باشد. و اما نماز در «حضر» و «سفر» همگی، دو رکعت است و این فرمان خدا به شماست ولی موعد نماز در حالت «حضر» و «سفر» مطمئناً فرق دارد و فکر نکنید من انصارم را از اجرای امر خداوند درباره کیفیت نماز در آیات محکم قرآن منع می‌کنم؛ بعد از حق چه چیزی جز گمراهی می‌ماند. اما چون من هنوز حکم نماز را از آیات محکم قرآن عظیم بیان نکرده‌ام و هم چنان منتظر علمای امت و مفتیان کشورها هستم تا گفت‌وگو درمورد مهم‌ترین رکن دینی بعد از کلمه توحید را که همان رکن نماز که عمود دین است؛ آغاز کنیم. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ ﴿۴۲﴾ قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ ﴿۴۳﴾ وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ ﴿۴۴﴾ وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ ﴿۴۵﴾}صدق الله العظيم [المدثر]

    ای جماعت انصار! اگر به خدا و آخرت ایمان دارید و به بیان حق ذکر یقین کرده‌اید، با تمام توان برای انتشار بیان مربوط به نماز بکوشید و آن را در تمام پایگاه‌های اسلامی نشر دهید و از همین عنوان «بیان نماز» استفاده کرده و عکس مهدی منتظر را نیز همراه آن بگذارید. ای حسین بن عمر مدیر میز گفتگو! این مشکل را براي انصار حل کن چون بعضی از آنها نمی‌توانند عکس را همراه بیان بگذارند.
    وسلامُ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين..
    أخوكم الإمام المهدي المنتظر ناصر محمد اليماني.


    اقتباس المشاركة 47661 من موضوع ( بيانات الإمام في أحكام الوضوء والصلاة وميقاتها )




    - 9 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    05 - 11 - 1430 هـ
    24 - 10 - 2009 مـ
    03:36 صباحاً
    ـــــــــــــــــــ


    عاجل من المهديّ المنتظَر إلى كافة الأنصار الأنثى منهم والذكر
    ..



    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
    ويا معشر الأنصار السابقين الأخيار، إن كنتم تخافون الله واليوم الآخر فبلّغوا هذا البيان الليل والنهار إلى كافة مُفتي الديار في جميع الأقطار وإلى كافة المواقع الإسلاميّة ذات الشهرة العالميّة حتى لا تكون لهم الحجّة عليكم وعلى المهديّ المنتظَر فيقولون: "إن من تسميهم بالأنصار السابقين الأخيار لم يبلغونا ببيان المهديّ المنتظَر في بيان ركعات الصلاة من محكم الذّكر بدعوة الحوار إلى طاولة الحوار، فالحجّة هي على الأنصار الذين لم يبلّغونا بذلك ولو بلّغونا لأجبنا دعوة الحوار". فاتقوا الله يا معشر الأنصار وبلّغوا بيان الصلاة الليل والنهار إلى مفتيي الديار وإلى مواقع علماء الأمّة وكافة المنتديات الإسلاميّة فقد برّأت ذمتي بكتابة البيان في طاولة الحوار وعليكم التبليغ.

    ألا والله إنه لا يزال لدينا الكثير من البرهان المُبين على تفصيل الصلوات من كتاب الله فلم نكمل التفصيل بعد ولا نزال منتظرين لعلماء الأمّة للحوار، فماذا بعد رُكن الصلاة يا مسلمين؟ إنّ ناصر محمد اليماني قد جعلها ركعتين في جميع الصلوات، فهل يجوز لكم السكوت إذا كان ناصر محمد اليماني على ضلالٍ مبينٍ؟ بل وجب عليكم وأمراً من الله مفروضاً للحضور إلى طاولة الحوار للمهديّ المنتظَر حتى يتبيّن لكم إنّ ناصر محمد اليماني هو حقاً المهديّ المنتظَر يدعو إلى الحقّ ويهدي إلى صراط ٍ مُستقيم أو يتبيّن لكم أنّ ناصر محمد اليماني على ضلالٍ مبينٍ فتوقفوه عند حدّه بعلمٍ أهدى من علمه وأهدى سبيلاً وأصدق قيلاً، فلا تظنّوا إنّي سوف أمنع أنصاري تنفيذ هذا البيان سبحان الله العظيم وإنّما أمرتهم بعدم تطبيقه العملي لأنّي لم أفصّل بعد كيفية الصلاة ولم أفصّل بعد كيفية صلاة الحضر فلم نذكر بعد إلا صلاة القصر وصلاة السفر وتبقى صلاة الحضر وجميعهم ركعتين لكُل صلاةٍ سواء في السفر أو في الحضر فلا يوجد في الصلوات قصراً إلا في سبيل الله بشرط خشية أن يفتك بكم الذين كفروا أثناء صلاتكم كما سبق التفصيل، وأما صلاة السفر والحضر فهي جميعاً ركعتان كما فرض الله عليكم ولكنها حتماً ستختلف في المواقيت في صلاة الحضر عن السفر، فلا تفكّروا إنِّي سوف أمنع أنصاري من تنفيذ الصلوات كما أمرهم الله في مُحكم كتابه، فهل بعد الحقّ إلا الضلال؟ وإنما لأني لم أكمل التفصيل بعد في حكم الصلوات من محكم القرآن العظيم ولا نزال مُنتظرين لعلماء الأمّة ومفتيي الديار لنبدأ الحوار في أهم أركان الدين من بعد كلمة التوحيد ألا وهي ركن الصلاة عمود الدين. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ (42) قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ (43) وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ (44) وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ (45)} صدق الله العظيم [المدثر].

    فأسرعوا يا معشر الأنصار بتبليغ بيان الصلاة باكتساحٍ شديدٍ لكافة المواقع الإسلاميّة إن كنتم مؤمنين بالله واليوم الآخر وموقنين بالبيان الحقّ للذّكر بنفس وذات العنوان لبيان الصلاة ومن المفروض أن يكون البيان مرفقاً بصورة المهديّ المنتظَر.

    ويا أيها الحُسين بن عمر مُشرف طاولة الحوار فاجعل حلاً لهذه المشكلة لدى الأنصار فبعضاً منهم لم يستطع نشر البيان مع الصورة، وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..

    أخوكم؛ الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني.
    _____________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  10. افتراضي {وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ ۖ فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ} صدق الله العظيم

    - 12 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    02 - جمادی الأوّل - 1431 هـ
    16 - 04 - 2010 مـ
    ۲۷-فروردین-۱۳۸۹ه.ش.
    01:51 صبح
    ــــــــــــــــــــ


    {وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ ۖ فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ} صدق الله العظيم

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلام بر تمام رسولان الهی؛ من میان هیچ‌یک از آنان فرقی قایل نشده و مسلمان حنیفم و از مشرکان نیستم...
    انصار پیشگام برگزیده! سلام علیکم و سلام خداوند بر تمام بازدیدکنندگان از میز گفت‌وگو و تمام حق‌جویانی که جز حق چیزی نمی‌خواهند و شایسته است که از حق پیروی شود.
    ای«بنور القرآنی» ! به میز گفت‌وگوی جهانی خوش‌آمدی، این میز برای تمام کسانی است که دین خود را دچار تشتت و تفرقه کرده و هر یک به دانش خود خرسندند. ای جماعت قرآنییون! بسیاری از مردم تصور می‌کنند امام ناصر محمد یمانی از قرآنییون است درحالی‌که من هیچ کاری با آنان ندارم. علت این گمان هم این است که می‌بینند من مردم را به پیروی از قرآن و حکمیت بر اساس آن فرامی‌خوانم و برای همین تصور کرده‌اند مهدی منتظر ناصر محمد یمانی از قرآنییون است، ولی مرا هیچ کاری با آنان نیست. خداوند مرا از هیچ یک از گروه‌ها و فرقه‌های مذهبی اسلامی قرار نداده است؛‌ آنها که در دین خود فرقه فرقه شده و هریک به داشته خود خرسندند. پناه برخدا که از کسانی باشیم که دین را فرقه فرقه کرده‌اند؛ بلکه من مسلمان حنیف بوده و از مشرکان نیستم و خداوند مرا در زمره عذاب شوندگان قرار نداده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    { وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ ۚ وَأُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۱۰۵﴾ }صدق الله العظيم [آل عمران]
    چرا که ایشان با امر خداوند در آیات محکم کتابش مخالفت ورزیده‌اند که فرموده است:
    { وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا } صدق الله العظيم [آل عمران:۱۰۳]
    و حبل الله چیست؟ جواب را درآیات محکم کتاب می‌یابید که این حبل قرآن عظیم است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا ﴿۱۷۴﴾ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿۱۷۵﴾ }صدق الله العظيم [النساء]
    اما ای جماعت قرآنییون! بدانید که اعتصام و پای‌بندی به حبل الله قرآن عظیم یعنی کافر شدن نسبت به هرچیزی است که مخالف آیات محکم قرآن باشد، فرقی ندارد در سنت نبوی باشد یا در تورات و انجیل؛ ولی شما به خداوند نسبت ناحق می‌دهید. خداوند شما را از پیروی از سنت مُحمد رسول‌الله صلى الله عليه وآله و سلم منع نفرموده است؛ آیا نمی‌دانید که احادیث سنت نبوی هم مانند قرآن از نزد خدا آمده‌اند؟! تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿۱۷﴾ فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿۱۸﴾ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿۱۹﴾ } صدق الله العظيم [القيامة]
    فقط اینکه خداوند به شما در مورد حفظ سنت بیان از تحریف وعده‌ای نداده است؛ ولی وعده حفظ قرآن از تحریف و دست‌کاری به شما داده شده است. و اما احادیث سنت بیان، خداوند به شما فتوا داده است اگر حدیثی از نزد او نباشد، حتماً بین حدیث دروغ و آیات محکم قرآن اختلاف زیادی خواهید یافت چون حق و باطل ناقض یکدیگرند و با هم اختلاف دارند. لذا چون قرآن از تحریف محفوظ است، به همین دلیل خداوند آن را مرجع احادیث سنت بیان نبوی قرار داده و اگر حدیثی از نزد خداوند نباشد؛ با آیات محکم قرآن عظیم اختلاف زیادی خواهد داشت. خداوند تعالی می‌فرماید:
    { مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ۖ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴿۸۰﴾ وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿۸۱﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿۸۲﴾ }صدق الله العظيم [النساء]
    خداوند در این آیات محکم و بینه برای شما روشن می‌کند که احادیث حق سنت نبوی از نزد خدا هستند و سپس فتوا می‌دهد که احادیث از دست‌کاری و تحریف درامان و محفوظ نیستند و به شما امر می‌نماید هنگامی که در مورد احادیث دچار اختلاف شدید، بر اساس آیات محکم و بینه کتاب که آیات ام الکتابند حکم کنید و هر حدیثی از احادیث سنت نبوی که دروغ بوده و از خدا نباشد؛ خواهید دید که با آیات محکم قرآن اختلاف و تناقض زیادی دارد.
    بر همین مبناست که از کسانی که گرفتار تفرقه دینی شده‌اند دعوت می‌کنم از کتاب خدا و سنت حق رسولش پیروی نمایند و به مسلمانان امر می‌کنم در برخورد با آنچه از سنت نبوی که بر خلاف آیات محکم قرآن عظیم است؛ به ریسمان الهی قرآن عظیم تمسک جویند و هرچه که مخالف محکمات قرآن باشد از شیطان رجیم است فرقی ندارد در تورات وانجیل باشد با در سنت نبوی.
    ای جماعت قرآنییون! من امام مبین هستم که با بصیرت پروردگارم [قرآن مجید] عالمیان را به راه خداوند عزیز و حمید هدایت می‌کنم و هرکس را که از وعده خداوند هراسان و بیمناک است با قرآن متذکر می‌سازم و به مردمی که از آن روگردان هستند، هشدار می‌دهم که خداوند آنها را به شدت گرفتار خواهد کرد.
    ای جماعت قرآنییون! شایسته نیست جز حق به خداوند نسبت دهم و همانا که نمازهای واجب پنج نوبت هستند که یکی از آنها نماز منفرد است [به تنهایی به جا آورده می‌شود] که همان نماز وسطی یا نمار فجر است و دو نماز قبل از آن و دو نماز بعد از آن وجود دارد ولی اکثر شما ندانسته به خداوند نسبت می‌دهید...
    ای جماعت قرآنییون! در بسیاری از آیات کتاب ذکر شده که نماز در اول و آخر روز به‌جا آورده می‌شود و این باعث فریب شما شده و این فرموده خداوند تعالی را فراموش کردید که می‌فرماید:
    { فَاصْبِرْ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا ۖ وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَىٰ ﴿۱۳۰﴾ } صدق الله العظيم [طه]
    و حال بیان حق را می‌آ‌وریم..
    { وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ } صدق الله العظيم
    و این نماز صبح است.

    و اما فرموده خداوند تعالی:
    { وَقَبْلَ غُرُوبِهَا }صدق الله العظيم،
    و این نماز عصر است.
    و اما فرموده خداوند تعالی:
    { وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ }
    صدق الله العظيم
    و این نماز مغرب و عشاء است که موعد آنها از شفق تا گسترش شب [غسق] است.
    و اما فرموده خداوند تعالی:
    { وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَىٰ }
    صدق الله العظيم،
    و این نماز ظهر است که وقت آن محل تلاقی قبل از ظهر[ نهار الغدو] با بعد از ظهر[نهار العشی] است

    تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ ﴿۱۷﴾ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِيًّا وَحِينَ تُظْهِرُونَ ﴿۱۸﴾ } صدق الله العظيم [الروم]
    و بیان حق:
    { فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ }صدق الله العظيم
    و این اولین نماز، یعنی نماز مغرب است که اول شب به‌جا آورده می‌شود و نماز عشاء به دنبال آن است.

    و اما فرموده خداوند تعالی:
    { وَحِينَ تُصْبِحُونَ }صدق الله العظيم
    و این نماز منفرد؛ نماز فجر و نماز وسطی است.
    و اما فرموده خداوند تعالی:
    { وَعَشِيًّا }صدق الله العظيم،
    این نماز عصر است چون «العشی» با «عشاء» فرق دارد و خداوند تعالی می‌فرماید:

    { وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ ۚ نِعْمَ الْعَبْدُ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۳۰﴾ إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ ﴿۳۱﴾ فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَن ذِكْرِ رَبِّي حَتَّىٰ تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ ﴿۳۲﴾ رُدُّوهَا عَلَيَّ ۖ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ ﴿۳۳﴾ } صدق الله العظيم [ص]
    و برایتان روشن می‌شود «العشی» قبل از غروب آفتاب است و این موعد نماز عصر است و لذا خداوند تعالی می‌فرماید:
    { إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ ﴿۳۱﴾ فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَن ذِكْرِ رَبِّي حَتَّىٰ تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ ﴿۳۲﴾ رُدُّوهَا عَلَيَّ ۖ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ ﴿۳۳﴾ } صدق الله العظيم [ص]
    و وقت نماز عصر از دست او می‌رود، درحالی‌که مشغول دیدن اسب‌هاست و وقت این نماز با فرورفتن خورشید در پس حجاب تمام می‌شود و چگونه می‌تواند درحالی‌که خورشید در پس پرده پنهان شده، نماز عصر را به‌جا آورد؛ این وقت نماز مغرب است لذا خداوند تعالی می‌فرماید:
    { وَعَشِيًّا }صدق الله العظيم،
    و این وقت نماز عصر است و وقت آن با پنهان شدن خورشید در پس حجاب می‌گذرد.

    و اما فرموده خداوند تعالی:
    { وَحِينَ تُظْهِرُونَ }صدق الله العظيم
    و این نماز ظهر است.
    ای جماعت قرآنییون! حق نباید از امیال شما پیروی کند؛ ای شیعیان و اهل سنت! حق نباید از خواسته‌ها و هواهای شما پیروی کند؛ بلکه ما در موارد اختلاف میان شما حکم می‌کنیم... هم‌چنان تفاصیل مربوط به نمازهای واجب را به تأخیر می‌اندازیم و هم‌چنان به انصار امر می‌کنیم همراه شما نماز خوانده و همراه شما برای خدا سجده کنند و نمی‌خواهیم فرقه جدیدی به فرق شما اضافه کنیم و نمی‌خواهیم جماعات شما را پراکنده کنیم و نمی‌خواهیم فرقه جدیدی میان شما باشیم؛ بلکه خواسته ما از بین بردن پراکندگی و متحد ساختن صفوفتان است تا شوکتتان تقویت شود و مجدتان باز گردد و عزتتان پایدار شود..اگر تعقل کنید... به مؤمنان بشارت می‌دهیم که همانا نماز از آنچه که شما به‌جا می‌آورید آسان‌تر است.

    ما هم‌چنان منتظر حضور یکی از مفتیان یا یکی از خطیبان مشهور منابرتان هستیم و اگر انصار شاهد این نبودند که به حق بر آنان غلبه کرده وچیره شوم؛ مهدی منتظر نیستم و این قرار بین من وشما باشد. هم‌چنان آوردن بسیاری از برهان‌های روشن ازآیات محکم قرآن را تأخیر می‌اندازیم و به حق بر آنها چیره خواهیم گشت و من از راستگویانم... و هر کس می‌خواهد ایمان بیاورد و هرکس می‌خواهد کافر شود.
    به این عضو «بنور» خیر مقدم می‌گوییم؛ به میز گفتگو خوش آمدی. من می‌بینم شما نماز نافله را با نمازهای واجب قاطی می‌کنید؛ از خدا نمی‌ترسید!؟ همانا که برای نمازهای واجب وقت خاصی معین شده است، ولی موعد نمازهای نافله اختیاری است و شرطی نداشته و وقت مشخص و معلوم ندارند وخواهید دید در آیات محکم کتاب برای نماز نافله وقت خاصی مقرر نشده است؛ ولی برای نمازهای واجب در آیات محکم کتاب وقت معینی مقرر شده است.

    ولی برادر ما [که خدا هدایتش کند] نمازهای نافله و داوطلبانه را با نمازهای واجب مخلوط کرده است! مگر نمی‌بینی که برای نماز نافله وقت خاصی معین نشده است؟!! خداوند تعالی می‌فرماید:
    { يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ ﴿۱﴾ قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۲﴾ نِّصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا ﴿۳﴾ أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا ﴿۴﴾ } صدق الله العظيم [المزمل]
    و این نماز نافله شب است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَىٰ أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا ﴿۷۹﴾ } صدق الله العظيم [الإسراء]
    بلکه نماز نافله شب، نمازی مخفیانه و سری است و برای قلب کسی که فارغ [از همه چیز]است، مؤثرتر بوده و باعث جاری شدن اشک می‌شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِيلًا ﴿۶﴾ } صدق الله العظيم [المزمل]
    و به این ترتیب خداوند برایتان روشن می‌کند که برای نمازهای نافله و داوطلبانه، وقت خاصی وجود ندارد و در طول شب یا روز درهر زمانی از شب‌و‌روز که فرد بخواهد نماز نافله به‌جا می‌آورد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    { إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِيلًا ﴿۶﴾ إِنَّ لَكَ فِي النَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا ﴿۷﴾ }
    صدق الله العظيم [المزمل]
    و این نمازها فرادا [انفرادی] هستند و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
    { وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا ﴿۸﴾ } صدق الله العظيم [المزمل]
    ولی برای نمازهای واجب وقت معلومی وجود دارد و وقتی خداوند تعالی می‌فرماید:
    { حِينَ } و این مشخص کردن وقتی خاص برای تسبیح در طی نمازهای واجب است. لذا خداوند تعالی می‌فرماید:
    { فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ ﴿۱۷﴾ } صدق الله العظيم [الروم]
    و همان‌طورکه قبلا گفتیم بیان حق فرموده خداوند تعالی:
    { فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ }صدق الله العظيم
    این است: این اولین نماز، یعنی نماز مغرب است که نماز عشاء هم در پی آن می‌آید.

    و اما فرموده خداوند تعالی:
    { وَحِينَ تُصْبِحُونَ }صدق الله العظيم،
    و این نماز فجر است و نمازهای واجب وقت معین دارند و مانند نمازهای نافله نیستند که شرطی از نظر زمان برای به‌جا آوردنشان وجود ندارد و در هر زمانی از شب و روز خوانده می‌شوند؛ اما وقت نمازهای واجب در کتاب معین شده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    { فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ ۚ إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَّوْقُوتًا ﴿۱۰۳﴾ } صدق الله العظيم [النساء]
    ولی برای نمازهای نافله وقت خاصی مشخص نشده و آزاد است. لذا خداوند تعالی می‌فرماید:
    { يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ ﴿۱﴾ قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۲﴾ نِّصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا ﴿۳﴾ أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا ﴿۴﴾ }
    صدق الله العظيم [المزمل]
    ای جماعت قرآنییون! شما را چه می‌شود که آیات مربوط به نمازهای نافله و آیات مربوط به نمازهای واجب را با هم مخلوط می‌کنید؛ آیا از خدا نمی‌ترسید؟!
    ای علمای امت! ای خطیبان مشهور منابر و ای مفتیان کشورها! آیا در بین شما مردی فهمیده و آگاه و شجاعی نیست که در راه خدا از ملامت هیچ کس هراس نداشته باشد و با گذاشتن عکس و نام کاملش در اینجا حاضر شود و بعد از آن که حقیقی بودن هویتش را بررسی کردیم [در گفتگو با او] بیان نمازهای واجب را کامل کنیم؟ ممکن است یکی ازحق‌جویان سخن مرا قطع کرده و بگوید: «خداوند تعالی می‌فرماید:
    { أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَىٰ ﴿۵﴾ فَأَنتَ لَهُ تَصَدَّىٰ ﴿۶﴾ وَمَا عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّىٰ ﴿۷﴾ وَأَمَّا مَن جَاءَكَ يَسْعَىٰ ﴿۸﴾ وَهُوَ يَخْشَىٰ ﴿۹﴾ فَأَنتَ عَنْهُ تَلَهَّىٰ ﴿۱۰﴾ }
    صدق الله العظيم [عبس]
    مهدی منتظر به اختصار پاسخ می‌دهد که: نمازهای واجب پنج نوبته هستند و هر نماز دو رکعت دارد. یکی از این نمازها منفرد به‌جا آورده می‌شود که نماز وسطی و همان نماز فجر است و قبل از آن دو نماز واجب هست که فرقی ندارد با تقدم یا تأخر همراه هم خوانده شوند و بعد از آن هم دو نماز واجب هست و فرقی ندارد که با تقدم یا تأخر در سفر یا حضر با هم خوانده شوند. اگر مهدی منتظر با آیات محکم ذکر بر شما غلبه نکرد، مهدی منتظر نیست. ای جماعت انصار پیشگام برگزیده! به حق شاهد باشید که خداوند من را ازشیعیان اثنی عشری که از سرسخت‌ترین دشمنان مهدی منتظر حق پروردگارشان هستند؛ قرار نداده است. خداوند مرا از اهل سنت هم که از مهدی منتظر حق پروردگارشان روگردانند؛ قرار نداده است. خداوند مرا از قرآنییون هم قرار نداده که ندانسته به خداوند نسبت می‌دهند و آیات مربوط به نمازهای نافله و اختیاری را با آیات مربوط به نمازهای واجب مخلوط می‌کنند. جناب «بنور»
    ! می‌بینم قسم می‌خوری، ولی خداوند قسم تو را خالص نمی‌کند، چون قسم باطلی است که برهانی ندارد و از روی آگاهی و علم نیست.
    «بنور» ! من مهدی منتظر به حق سخنی بلیغ به تو می‌گویم؛ از خدا بترس و ندانسته به خداوند نسبت مده که در این صورت خداوند فرقان به تو عنایت می‌کند تا نسبت به نور بیان بصیرت یابی. اما وقتی خداوند می‌بیند تو با حدس و گمان سخن گفته و مراقب نیستی که بدون اینکه یقین داشته باشی مطلبی به حق از نزد پروردگارت آمده؛ آن را به او نسبت می‌دهی؛ به تو فرقان نمی‌بخشد و نور بیان را به تو نشان نمی‌دهد. آیا نمی‌دانی حتی قسم خوردن به خداوند رحمن هم نیازمند برهان است؟ یا می‌خواهی قسم برهانت باشد؟ هیهات هیهات... که اگر چنین بود شیاطین ائمه مسلمانان می‌شدند از بس که با وجودی که می‌دانند باطل‌اند، قسم‌های دروغ و باطل می‌خورند. خداوند تعالی می‌فرماید:
    { أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِم مَّا هُم مِّنكُمْ وَلَا مِنْهُمْ وَيَحْلِفُونَ عَلَى الْكَذِبِ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۱۴﴾ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا ۖ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۵﴾ اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴿۱۶﴾ لَّن تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُم مِّنَ اللَّهِ شَيْئًا ۚ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۱۷﴾ يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعًا فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَمَا يَحْلِفُونَ لَكُمْ ۖ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلَىٰ شَيْءٍ ۚ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْكَاذِبُونَ ﴿۱۸﴾ اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ ۚ أُولَٰئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ ۚ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۱۹﴾ } صدق الله العظيم [المجادلة]
    ای جماعت شیعیان و اهل سنت! اگر از حق پیروی نکنید در روز جمعه یک نماز واجب یعنی نماز ظهر را از دست می‌دهید. اما خداوند می‌داند و لذا به شما اجازه می‌دهد نماز ظهر و عصر را با هم به صورت تقدم یا تأخر به جا آورید [جمع تقدم: خواندن دو نماز ظهر و عصر باهم در وقت نماز ظهر و جمع تأخر: خواندن دو نمازظهر و عصر با هم در وقت نماز عصر] تا به این ترتیب بتوانید نماز ظهر و عصر روز جمعه را با هم به صورت تأخیر به‌جا آورید؛ چون در موعد نماز ظهر بر شما حلال نموده تا نماز واجب جمعه را به‌جا آورید. ولی نماز واجب نمی‌تواند جای نماز واجب و اجباری روزانه را بگیرد؛ آیا تقوا نمی‌کنید؟! [مترجم: مقصود این است که در روز جمعه، نماز جمعه واجب است ولی جای نماز ظهر را نمی‌گیرد و نماز ظهر باید همراه نماز عصر در موعد نماز عصر خوانده شود] . حکمت دیگر با هم خواندن نمازها، در ماه رمضان است تا بتوانید نماز مغرب و عشا را به صورت «جمع تأخیر» یعنی در وقت نماز عشاء به‌جا آورید، چون روزه بوده و گرسنه هستید و می‌خواهید بخورید و بیاشامید و لذا خداوند با هم خواندن نمازهای مغرب و عشا را بر شما حلال نموده و در دین بر شما سخت‌گیری نمی‌کند. حکمت با هم خواندن نماز ظهر و عصر به صورت جمع تقدم یا تأخر هم در این است که نماز واجب و اجباری در روز جمعه از دست نرود. برادران من! عجب از شما که نماز ظهر را در سفر می‌خوانید، اما در حضر[ در حال امان]، نماز ظهر روز جمعه را از دست می‌دهید؛ آیا این جای تعجب ندارد؟! آیا فکر نمی‌کنید؟!
    وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين..
    الإمام المهدي بالقُرآن المجيد إلى صراط العزيز الحميد عبد النعيم الأعظم ناصر مُحمد اليماني
    .

    اقتباس المشاركة 47665 من موضوع ( بيانات الإمام في أحكام الوضوء والصلاة وميقاتها )




    - 12 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    02 - 05 - 1431 هـ
    16 - 04 - 2010 مـ
    01:51 صباحاً
    ــــــــــــــــــــ



    { وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ ۖ فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ }
    صدق الله العظيـــم ..


    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين أجمعين ولا اُفرّق بين أحدٍ من رُسله حنيفاً مُسلماً وما أنا من المُشركين..
    السلام عليكم يا معشر الأنصار السابقين الأخيار، وسلام ُالله على كافة الزوار لطاولة الحوار الباحثين عن الحقّ ولا يُريدون غير الحقّ والحقّ أحقّ أن يُتبع..

    ويا (بنور القُرآني)، أهلاً وسهلاً بك في طاولة الحوار العالميّة لكافة الذين فرَّقوا دينهم شيعاً وكُل حزبٍ بما لديهم فرحون.
    ويا معشر القُرآنيين، لقد ظنّ كثيرٌ من الناس أنّ الإمام ناصر مُحمد اليماني قُرآنيٌّ ولستُ منكم في شيء، وسبب ظنّهم هو حين وجدوا أني أدعو الناس إلى اتّباع القرآن والاحتكام إليه ولذلك فظنّوا إن المهديّ المُنتظَر ناصر مُحمد اليماني من القُرآنيين وأنا لستُ منهم في شيء، ولم يجعلني الله أنتمي لأيّة طائفة من المذاهب الإسلاميّة الذين فرَّقوا دينهم شيعاً وكُلّ حزبٍ بما لديهم فرحون. وأعوذُ بالله أن أكون من الذين فرَّقوا دينهم شيعاً بل حنيفاً مُسلماً وما أنا من المُشركين ولم يجعلني الله من المُعذبين. وقال الله تعالى:
    {وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ ۚ وَأُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿105﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].. وذلك لأنهم خالفوا لأمر الله في مُحكم كتابه: {وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا} صدق الله العظيم [آل عمران:103].

    وما هو حبل الله؟ والجواب تجدوه في مُحكم الكتاب إنّهُ القُرآن العظيم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا ﴿174﴾ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿175﴾} صدق الله العظيم [النساء].

    ولكن يا معشر القُرآنيّين، إنّما الاعتصام بحبل الله القُرآن العظيم هو الكفر بما خالف لمُحكم القرآن سواء يكون في السُّنة النبويّة أو في الإنجيل أو في التوراة، ولكنّكم تقولون على الله غير الحقّ، فلم ينهَكم الله عن اتّباع سُنة مُحمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، أفلا تعلمون أنّ أحاديث السُّنة النبويّة هي من عند الله كما القرآن من عند الله؟ تصديقاً لقول الله تعالى:
    {إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿17﴾ فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿18﴾ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿19﴾} صدق الله العظيم [القيامة].

    غير إنّ الله لم يعِدُكم بحفظ سُنة البيان؛ بل وعدكم بحفظ القرآن من التحريف، وأما أحاديث سُنة البيان فقد أفتاكم الله إن ما كان منها من عند غير الله فإنكم سوف تجدون بين الحديث المُفترى وبين مُحكم القرآن اختلافاً كثيراً لأن الحقّ والباطل نقيضان مُختلفان، وبما إنّ القرآن محفوظ من التحريف، ولذلك جعله الله المرجع لأحاديث البيان في السُّنة النبويّة وما كان من الأحاديث ليس من عند الله فسوف تجدون بينه وبين مُحكم القرآن العظيم اختلافاً كثيراً، وقال الله تعالى:
    {مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ۖ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴿80﴾ وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿81﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿82﴾} صدق الله العظيم [النساء].

    وفي هذه الآيات المُحكمات يبيّن الله لكم أنّ أحاديث السُّنة النبويّة الحقّ هي من عند الله، ومن ثُمّ أفتاكم أنّها ليست محفوظة من التحريف والتزييف، وأمركم الله إنّ ما اختلفتم فيه منها أن تحتكموا إلى آيات الكتاب المُحكمات البيّنات هُنّ أمّ الكتاب، وما كان من الأحاديث في السُّنة النبويّة مُفترًى من عند غير الله فسوف تجدون بينه وبين مُحكم القرآن اختلافاً وتناقضاً كثيراً، وبناءً على ذلك أدعو الذين فرَّقوا دينهم شيعاً إلى اتّباع كتاب الله وسُنَّة رسوله الحقّ وما خالف في السُّنة النبويّة لمُحكم القُرآن فإني آمر المُسلمين أن يعتصموا بحبل الله القُرآن العظيم وما خالف لمُحكمه فهو من عند شيطانٍ رجيم سواء يكون في التوراة أو في الإنجيل أو في السُّنة النبويّة.

    ويا معشر القُرآنيين إنّي أنا الإمام المُبين المهديّ للعالمين إلى صراط العزيز الحميد على بصيرةٍ من ربي القُرآن المجيد ومُذكرٌ بالقُرآن من يخاف وعيد، ومُنذرٌ الناس المعرضين ببأسٍ من الله شديد.

    ويا معشر القُرآنيين حقيقٌ لا أقول على الله إلّا الحقّ إنّما الصلوات خمس صلواتٍ مفروضاتٍ إحداهُنّ الصلاة الأُحاديّة وهي الوسطى وهي صلاة الفجر، واثنتين قبلها واثنتين بعدها، ولكنّ أكثركم يقولون على الله ما لا يعلمون. ويا معشر القُرآنيين لقد غرّكم ذكر الصلوات في كثيرٍ من آيات الكتاب في أول النهار وآخره، ونسيتم قول الله تعالى:
    {فَاصْبِرْ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا ۖ وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَىٰ ﴿130﴾} صدق الله العظيم [طه].

    وإلى البيان الحقّ:
    {وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ} صدق الله العظيم، وتلك هي صلاة الفجر، وأما قول الله تعالى: {وَقَبْلَ غُرُوبِهَا} صدق الله العظيم، وتلك هي صلاة العصر، وأما قول الله تعالى: {وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ} صدق الله العظيم، وتلك هي صلاة المغرب والعشاء من الشفق إلى الغسق، وأما قول الله تعالى: {وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَىٰ} صدق الله العظيم، وتلك هي صلاة الظهر في مُلتقى طُرفي نهار الغدو ونهار العشي. تصديقاً لقول الله تعالى: {فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ ﴿17﴾ وَلَهُ الْحَمْدُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَعَشِيًّا وَحِينَ تُظْهِرُونَ ﴿18﴾} صدق الله العظيم [الروم].

    وإلى البيان الحقّ:
    {فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ} صدق الله العظيم، وتلك هي أول الصلوات وهي صلاة المغرب في أول الليل ويليها صلاة العشاء، وأما قول الله تعالى: {وَحِينَ تُصْبِحُونَ} صدق الله العظيم، وتلك هي الصلاة الأُحادية وهي صلاة الفجر وهي الصلاة الوسطى، وأما قول الله تعالى: {وَعَشِيًّا} صدق الله العظيم، وتلك هي صلاة العصر وذلك لأن العشي غير العشاء. وقال الله تعالى: {وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ ۚ نِعْمَ الْعَبْدُ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿30﴾ إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ ﴿31﴾ فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَن ذِكْرِ رَبِّي حَتَّىٰ تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ ﴿32﴾ رُدُّوهَا عَلَيَّ ۖ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ ﴿33﴾} صدق الله العظيم [ص].

    ويتبيّن لكم إنّ العشي هو قبل غروب الشمس، وذلك ميقات صلاة العصر. ولذلك قال الله تعالى:
    {إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ ﴿31﴾ فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَن ذِكْرِ رَبِّي حَتَّىٰ تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ ﴿32﴾ رُدُّوهَا عَلَيَّ ۖ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ ﴿33﴾} صدق الله العظيم [ص].

    وفاتت عليه صلاة العصر وانقضى وقتها وهو مشغول بعرض الخيول، وانتهى وقتها بتواري الشمس وراء الحجاب وكيف يصلي العصر بعد أن توارت الشمس وراء الحجاب فقد دخلت صلاة المغرب، ولذلك قال الله تعالى:
    {فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَن ذِكْرِ رَبِّي حَتَّىٰ تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ ﴿32﴾} صدق الله العظيم [ص].

    وتبيّن لكم يا معشر القُرآنيين إنّ العشي هو ميقات صلاة العصر. لذلك قال الله تعالى:
    {وَعَشِيًّا} صدق الله العظيم، وتلك هي صلاة العصر، وينتهي ميقاتها بتواري الشمس وراء الحجاب، وأما قول الله تعالى: {وَحِينَ تُظْهِرُونَ} صدق الله العظيم، وتلك هي صلاة الظهر.

    ويا معشر القُرآنيين، ما كان للحقّ أن يتبع أهواءكم، ويا معشر الشيعة والسُّنة ما كان للحقّ أن يتّبع أهواءكم، وإنّما أنا حَكَمٌ بينكم فيما كنتم فيه تختلفون. ولا نزال ندّخر التفاصيل للصلوات المفروضات ولا نزال نأمر أنصاري أن يصلّوا معكم ويسجدون لله معكم، فلا نُريد أن نزيدكم فرقةً إلى تفرّقكم، ولا نُريد أن نُشتت جماعاتكم، ولا نُريد أن نكون فرقةً جديدةً بينكم، بل نُريد جمع شتاتكم وتوحيد صفّكم لتقوى شوكتكم ويعود مجدكم ويقوم عزكم إن كنتم تعقلون، ألا وإنّ الصلاة لهي أيسر مما أنتم عليه؛ فبُشرى للمؤمنين.

    ولا نزال مُنتظرين لأحد مُفتي دياركم أو أحد خُطباء منابركم المشهورين فإذا لم يجدني الأنصار قد هيّمنت عليهم بالحقّ فلستُ المهديّ المُنتظَر فذلك بيني وبينكم، ولا نزال ندّخر الكثير من السُلطان المُبين في مُحكم الذكر ولسوف نُسيطر عليهم بالحقّ وإنا لصادقون، ومن شاء فليؤمن ومن شاء فليكفر.

    ويا أيها العضو (بنور)، أهلاً وسهلاً بك في طاولة الحوار فإنّي أراكم تخلطون بين صلاة النافلة وصلاة الفرض أفلا تتقون؟ ألا وإنّ ميقات الصلاة الجبرية ميقاتٌ معلوم، وميقات الصلاة النافلة الطوعية تجدونه مُطلقاً وليس معلوماً، وسوف تجدون في مُحكم الكتاب أنّ صلاة النافلة ليس لها ميقاتٌ معلوم، وأما الصلوات الفرضية الجبريّة فلها ميقاتٌ معلوم في مُحكم الكتاب، ولكن أخانا هداه الله لم يفرّق بين صلوات النافلة الطوعيّة وبين الفرضيّة! ألم تجد أنّ النافلة ليس لها ميقاتٌ معلوم؟ وقال الله تعالى:
    {يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ ﴿1﴾ قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿2﴾ نِّصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا ﴿3﴾ أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا ﴿4﴾} صدق الله العظيم [المزمل].

    وإنما تلك هي صلاة النافلة الليلية. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَىٰ أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا ﴿79﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].

    بل نافلة الليل السرّيّة لهي أشدُّ وطأً على القلب لمن ذكر الله خالياً ففاضت عيناه تصديقاً لقول الله تعالى:
    {إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِيلًا ﴿6﴾}صدق الله العظيم [المزمل].

    وكذلك بيّن الله لكم أن صلاة النافلة الطوعيّة ليس لها ميقاتٌٍ معلومٌ، بل تكون ليلاً في أي وقتٍ من الليل أو نهاراً في أي وقتٍ من النهار لمن يشاء صلاة النافلة. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِيلًا ﴿6﴾ إِنَّ لَكَ فِي النَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا ﴿7﴾} صدق الله العظيم [المزمل]، وهي فرديّة ولذلك قال الله تعالى: {وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا ﴿8﴾} صدق الله العظيم [المزمل].

    وأما صلوات الفرض فتجدون لها ميقاتاً معلوماً بقول الله تعالى:
    {حِينَ} وذلك تحديد ميقاتٌ معلوم للتسبيح في صلاة الفرض، ولذلك قال الله تعالى: {فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ ﴿17﴾} صدق الله العظيم [الروم].

    وكما قلنا إنّ البيان الحقّ لقول الله تعالى:
    {فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ} صدق الله العظيم، وتلك هي الصلاة الأولى وهي صلاة المغرب ويليها العشاء، وأما قول الله تعالى: {وَحِينَ تُصْبِحُونَ} صدق الله العظيم، وتلك صلاة الفجر وذلك لأنّ الصلوات المفروضات لهن ميقاتٌ معلومٌ وليس مُطلق كميقات صلاة النافلة في أي وقتٍ من الليل أو النهار، بل ميقات الصلوات المفروضات كتابٌ موقوت. تصديقاً لقول الله تعالى: {فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ ۚ إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَّوْقُوتًا ﴿103﴾} صدق الله العظيم [النساء].

    وأما ميقات صلوات النافلة فتجده مُطلقاً وليس معلوماً، ولذلك قال الله تعالى:
    {يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ ﴿1﴾ قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿2﴾ نِّصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا ﴿3﴾ أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا ﴿4﴾} صدق الله العظيم [المزمل].

    فما خطبكم يا معشر القُرآنيّين تخلطون بين الآيات لصلوات النافلة وآيات صلوات الفرض، أفلا تتقون؟ ويا معشر عُلماء الأُمة من خُطباء المنابر المشهورين ومُفتي الديار، أليس فيكم رجُلٌ رشيد شُجاع لا يخاف في الله لومة لائم فيقوم بتنزيل صورةً له مع اسمه الثلاثي ومن ثم نتحرّى من حقيقة شخصيّته لكي نكمل بيان الصلوات المفروضات؟

    ولربما يودّ أحد الباحثين عن الحقّ أن يقاطعني فيقول: قال الله تعالى:
    {أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَىٰ ﴿5﴾ فَأَنتَ لَهُ تَصَدَّىٰ ﴿6﴾ وَمَا عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّىٰ ﴿7﴾ وَأَمَّا مَن جَاءَكَ يَسْعَىٰ ﴿8﴾ وَهُوَ يَخْشَىٰ ﴿9﴾ فَأَنتَ عَنْهُ تَلَهَّىٰ ﴿10﴾} صدق الله العظيم [عبس]. ومن ثُمّ يردّ عليه المهديّ المُنتظَر بالجواب المُختصر ونقول: إنّما الصلوات المفروضات خمس صلوات لكُل صلاة ركعتان أحدهن الصلاة الأُحادية وهي الصلاة الوسطى وهي صلاة الفجر، وقبلها فرضان لا يفترقان جمع تقديم أو جمع تأخير، وبعدها فرضان لا يفترقان جمع تقديمٍ أو جمع تأخيرٍ في سفرٍ أو في حضرٍ. وإذا لم يُهيمن عليكم المهديّ المُنتظَر من مُحكم الذكر فلستُ المهديّ المُنتظَر.

    فاشهدوا بالحقّ يا معشر الأنصار السابقين الأخيار ، ولم يجعلني الله من الشيعة الاثني عشر ألدّ أعداء المهديّ المُنتظَر الحقّ من ربهم. ولم يجعلني الله من أهل السنة المُعرضين عن المهديّ المُنتظَر الحقّ من ربهم، ولم يجعلني الله من القُرآنيّين الذين يقولون على الله ما لا يعلمون ويخلطوا بين آيات صلاة النافلة الطوعيّة وآيات الفرض الجبريّة، وإني أراك تقسم يا بنور ولكن الله لن يبرّ قسمك لأنّه قسمٌ بالباطل من غير علمٍ ولا سُلطان.

    ويا بنور إنّي المهديّ المُنتظَر أقول لك قولاً بليغاً بالحقّ اتّقِ الله ولا تقُل على الله ما لا تعلم ومن ثُمّ يجعل الله لك فُرقاناً فتبصر نور البيان، أما حين يراك الله تجازف ولا تُبالي فتقول على الله ما لا تعلم علم اليقين إنّه الحقّ من ربّك فلن يجعل الله لك فُرقاناً ولن تبصر نور البيان. أفلا تعلم أنّ القسم بالرحمن لا يزال يحتاج إلى بُرهان؟ أم تُريد أن تجعل السُلطان هو القسم؟ هيهات هيهات .. إذاً لأصبح الشياطين هم أئمة المُسلمين لكثرة قسمهم بالباطل وهم يعلمون أنّهم على الباطل. وقال الله تعالى:
    {أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ تَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِم مَّا هُم مِّنكُمْ وَلَا مِنْهُمْ وَيَحْلِفُونَ عَلَى الْكَذِبِ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿14﴾ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا ۖ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿15﴾ اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴿16﴾ لَّن تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُم مِّنَ اللَّهِ شَيْئًا ۚ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿17﴾ يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعًا فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَمَا يَحْلِفُونَ لَكُمْ ۖ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلَىٰ شَيْءٍ ۚ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْكَاذِبُونَ ﴿18﴾ اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ ۚ أُولَٰئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ ۚ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿19﴾} صدق الله العظيم [المجادلة].

    فإذا لم تتّبعوا الحقّ يا معشر الشيعة والسُّنة فسوف تضيّعون صلاةً مفروضةً في يوم الجمعة وهي صلاة الظهر، ولكنّ الله يعلم إنّه أذن لكم أن تصلوا الظُهر والعصر جمع تقديم أو جمع تأخير، وذلك حتى تصلوا الظُهر والعصر في يوم الجمعة جمع تأخير نظراً لأنّه أُحلّ في ميقات صلاة الظُهر صلاة الجمعة الواجبة، ولكن لا ينبغي لصلاة الواجبة أن تحلّ محل الفرض الجبري أفلا تتقون؟ وكذلك الحكمة من الجمع بين الصلوات وذلك حتى تستطيعوا في رمضان أن تجمعوا صلاة المغرب مع صلاة العشاء جمع تأخير، وذلك لأنّكم صائمون وجائعون تُريدون أن تأكلوا وتشربوا ولذلك أحلّ الله لكم أن تجمعوا صلاة المغرب مع صلاة العشاء وما جعل عليكم في الدين من حرج، وكذلك الحكمة من جمع صلاة الظُهر بالعصر جمع تأخير أو جمع تقديم وذلك حتى لا تضيعوا صلاةً مفروضةً في يوم الجمعة. ويا عجبي منكم يا إخواني فكيف إنّكم تضيّعون صلاة الظُهر في يوم الجمعة في الحضر مع إنّكم تقيمونها في السفر أليس ذلك شيءٌ عجاب! أفلا تتفكرون؟

    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    الإمام المهديّ بالقُرآن المجيد إلى صراط العزيز الحميد عبد النعيم الأعظم؛ ناصر مُحمد اليماني.
    _______________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


صفحة 1 من 5 123 ... الأخيرةالأخيرة
المواضيع المتشابهه
  1. مشاركات: 7
    آخر مشاركة: 29-03-2023, 12:09 PM
  2. مشاركات: 4
    آخر مشاركة: 22-12-2018, 09:34 PM
  3. امام مهدی از تشهد آخر نماز برایمان می‌گوید..
    بواسطة فاطمه في المنتدى فارسي
    مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 01-07-2017, 08:59 PM
  4. مشاركات: 2
    آخر مشاركة: 16-08-2014, 04:48 AM
  5. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 30-01-2014, 03:48 PM
ضوابط المشاركة
  • لا تستطيع إضافة مواضيع جديدة
  • لا تستطيع الرد على المواضيع
  • لا تستطيع إرفاق ملفات
  • لا تستطيع تعديل مشاركاتك
  •