الموضوع: پاسخ قاطع و علمی به «الباحث عن البینة» که در حقیقت «باحث عن الباطل» است

صفحة 2 من 2 الأولىالأولى 12
النتائج 11 إلى 14 من 14
  1. افتراضي پاسخ مهدی منتظر به احمد جعفر از مصر، اوست که نام خود را «الباحث عن البینه» گذاشته است

    - 11 -
    امام ناصر محمد اليماني
    04 - رمضان - 1435 هـ
    01 - 07 - 2014 مـ
    ۱۰- تیر-۱۳۹۳ه.ش.
    10:27 صبح
    ( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
    [ لمتابعة رابط المشاركة الأصليّة للبيان ]
    https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=149526

    ــــــــــــــــــــ

    پاسخ مهدی منتظر به احمد جعفر از مصر، اوست که نام خود را «الباحث عن البینه» گذاشته است

    بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر تمام انبیا و رسولان الهی و خاندان پاکشان و تمام پیروان حق، تا یوم الدین و امّا بعد..
    احمد جعفر! بیا تا در بیان حق خداوند تعالی غور و اندیشه کنیم، آنجا که می‌فرماید:

    {وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۶۲﴾ قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا ۖ تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ ۖ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ ﴿۶۳﴾ وَقِيلَ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ ۚ لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا يَهْتَدُونَ ﴿۶۴﴾}
    صدق الله العظيم [القصص].

    همانا که کلمه {أَغْوَيْنَا}، احمد جعفر را دچار فتنه کرده تا جایی که تا به ورطه سقوط افتاده و گمراه گردیده و مقصد را گم کرده‌است و مانند این است که آسمان سقوط کند و پرندگان [در وسط هوا] او را بربایند و یا تندباد او را به سحیق [سیاره عذاب] پرتاب کند! [اشاره به آیه کریمه سوره الحجّ: وَمَن يُشْرِ‌كْ بِاللَّـهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ‌ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ‌ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّ‌يحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ ﴿٣١﴾] و بر ضد امام مهدی ناصر محمد یمانی اعلان جنگ کرده است. پس در برابر او به حق حجت آورده و می‌گوییم: احمد! کلمه {أَغْوَيْنَا} هم پایه {أَضْلَلْنَ} است و نبیّ خداوند، ابراهیم، می‌گوید:
    {رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كثيراً من الناس} صدق الله العظيم [إبراهيم:۳۶].
    مهم این است که هر ملتی، نسل قبل از خود را ملامت می‌کند، تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    {قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُم مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ فِي النَّارِ ۖ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا ۖ حَتَّىٰ إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِّنَ النَّارِ ۖ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَٰكِن لَّا تَعْلَمُونَ ﴿۳۸﴾ وَقَالَتْ أُولَاهُمْ لِأُخْرَاهُمْ فَمَا كَانَ لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ ﴿۳۹﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
    اما احمد جعفر و همفکرانش که نادانسته به خداوند نسبت می‌دهند، این آیه را کاملاً غلط تفسیر کرده‌اند، چرا که می‌گویند کافران درباره همدیگر با خدا مجادله می‌کنند و خود را ملامت کرده و یکدیگر را بی گناه می‌خوانند و از کسانی که از آنها پیروی کرده‌اند، دفاع می‌نمایند و می‌گویند ما باعث گمراهی آنها شده‌ایم. اما این صحیح نیست، چرا که چنین تفسیری بر خلاف این فرموده خداوند تعالی است:

    {يَوْمَ تَأْتِي كُلُّ نَفْسٍ تُجَادِلُ عَن نَّفْسِهَا وَتُوَفَّىٰ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۱۱۱﴾} [النحل].
    و مخالف این فرموده خداوند تعالی است که:
    {إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ ﴿١٦٦﴾ وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا ۗ كَذَٰلِكَ يُرِيهِمُ اللَّـهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ ۖ وَمَا هُم بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ ﴿١٦٧﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
    و مخالف این فرموده خداوند تعالی است که:
    {هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ ﴿۵۵﴾ جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿۵۶﴾ هَذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَغَسَّاقٌ ﴿۵۷﴾ وَآخَرُ مِن شَكْلِهِ أَزْوَاجٌ ﴿۵۸﴾ هَذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَكُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُوا النَّارِ ﴿۵۹﴾ قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿۶۰﴾ قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ ﴿۶۱﴾} صدق الله العظيم [ص].
    در هیچ یک از آیات کتاب، نشانه‌ای از اینکه کافری به‌ خاطر کافر دیگر جدل کرده و خود را مستحق سرزنش بداند، پیدا نمی‌کنم ولو آن فرد فرزند یا پدر و مادر یا برادرش باشد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    {يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ ﴿٣٤﴾ وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ ﴿٣٥﴾ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ﴿٣٦﴾ لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [عبس].
    دیگر خویشاوندی و نسبتی بین آنها نیست و از یکدیگر دفاع نمی‌کنند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    {فَلَا أَنسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ﴿١٠١﴾} صدق الله العظيم [المؤمنون].
    همچنین کافرانی که دوست یکدیگر بودند، در روز قیامت به دشمنان هم تبدیل می‌شوند و کافران از یکدیگر دفاع نمی‌کنند. تصدیق فرموده خدواند تعالی:

    {الْأَخِلَّاء يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ} صدق الله العظيم [الزخرف:۶۷].
    این حقیقت است و ما درباره خداوند، جز حق سخنی نمی‌گوییم و بیان حق فرمایش خداوند تعالی این است:
    {وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۶۲﴾ قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا ۖ تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ ۖ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ ﴿۶۳﴾ وَقِيلَ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ ۚ لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا يَهْتَدُونَ ﴿۶۴﴾} صدق الله العظيم [القصص].
    می‌بینیم که خداوند در اینجا کسانی را مورد خطاب قرار می‌دهد که بندگان مقرب را شریک خداوند قرار داده بودند و به آنان می‌فرماید:
    {وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۶۲﴾}

    و همه [آن مشرکان] می‌دانند مقصود خداوند از این فرموده چیست:

    {وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۶۲﴾}

    یعنی ای کسانی که در حق اولیای مقرب من مبالغه کردید، آیا آنها در اینجا می‌توانند کاری برای شما بکنند؟ اگر راست می‌گویید صدایشان کنید، پاسختان را نخواهند داد و خداوند تعالی می فرماید:
    {وَقِيلَ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ ۚ لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا يَهْتَدُونَ ﴿۶۴﴾}
    صدق الله العظيم.

    اما ملت‌هایی که کورکورانه از پدرانشان پیروی کردند، مردم قبل از خود را سرزنش می‌کنند و هر امتی، نسل قبلی را ملامت کرده و می‌گوید: «خدایا اینها ما را گمراه کردند یعنی باعث گمراهی ما از راه هدایت، اینان بودند» و می‌گویند:
    {قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا}

    و از آنجا که در برابر نسل‌های قبل، حجت آورده شده‌است، پس می‌گویند:

    {أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا}
    اما اولین مبالغه‌کنندگان در حق بندگان مقرب، گناه را بر گردن اولیای مقرب خداوند می‌اندازند که به‌ جای خداوند پرستیده بودند و آنها را سرزنش می‌کنند. برای همین هم اولیای خدا در پاسخشان می‌گویند:
    {تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ ۖ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ ﴿۶۳﴾}
    صدق الله العظيم.
    چرا که مشرکانی که بندگان مقرب را پرستیده بودند، اولیای مقرب خداوند را سرزنش می‌کنند، یعنی همان کسانی را که خداوند به آنها کراماتی اعطا نموده بود ولی در مورد آنها به‌ ناحق مبالغه شد تا جایی که مردم به‌جای خداوند آنها را خواندند. مشرکان گفتند بندگان مقرب، آنان را از مبالغه به‌ ناحق درباره خودشان نهی نکرده‌اند.
    خداوند بندگان مقرب را مورد سؤال قرار داده و می‌فرماید:
    {وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ فَيَقُولُ ءَأَنتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِى هَٰٓؤُلَآءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا۟ ٱلسَّبِيلَ ﴿۱۷﴾ قَالُوا۟ سُبْحَٰنَكَ مَا كَانَ يَنۢبَغِى لَنَآ أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَآءَ وَلَٰكِن مَّتَّعْتَهُمْ وَءَابَآءَهُمْ حَتَّىٰ نَسُوا۟ ٱلذِّكْرَ وَكَانُوا۟ قَوْمًۢا بُورًۭا ﴿۱۸﴾ فَقَدْ كَذَّبُوكُم بِمَا تَقُولُونَ فَمَا تَسْتَطِيعُونَ صَرْفًۭا وَلَا نَصْرًۭا ۚ وَمَن يَظْلِم مِّنكُمْ نُذِقْهُ عَذَابًۭا كَبِيرًۭا﴿۱۹﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].

    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَإِذَا رَأَى الَّذِينَ أَشْرَكُوا شُرَكَاءَهُمْ قَالُوا رَبَّنَا هَؤُلَاءِ شُرَكَاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُو مِنْ دُونِكَ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۸۶﴾} صدق الله العظيم [النحل].

    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُواْ مَكَانَكُمْ أَنتُمْ وَشُرَكَآؤُكُمْ فَزَيَّلْنَا بَيْنَهُمْ وَقَالَ شُرَكَآؤُهُم مَّا كُنتُمْ إِيَّانَا تَعْبُدُونَ ﴿۲۸﴾ فَكَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ إِن كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِينَ ﴿۲۹﴾} صدق الله العظيم [يونس].

    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {إِن تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ ۚ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ ﴿۱۴﴾} صدق الله العظيم [فاطر]

    و این بیان حق و درست فرمایش حق خداوند است:
    {وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۶۲﴾ قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا ۖ تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ ۖ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ ﴿۶۳﴾ وَقِيلَ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ ۚ لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا يَهْتَدُونَ ﴿۶۴﴾} صدق الله العظيم [القصص].

    اما تمام مفسرانی که نادانسته به خداوند نسبت می‌دهند، تفسیر این آیات پروردگار را بر طبق مقصود حق خداوند بیان نکرده‌اند و پاسخی را که از جانب انبیا و اولیای خداوند داده می‌شود، به عنوان پاسخی بیان کرده‌اند که شیاطین می‌دهند. آنان می‌گویند شیاطین هستند که درجواب می‌گویند:
    {تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ ۖ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ ﴿۶۳﴾}
    صدق الله العظيم.
    اما امام مهدی ناصر محمد یمانی به حق فتوا می‌دهد که این، پاسخ انبیا و اولیای اوست، کسانی که پروردگارشان را بدون اینکه کوچکترین شرکی آورده باشند، تسبیح می‌کنند. آنان به مردم دستور نداده بودند در حق اولیا و انبیا مبالغه کنند و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَقُولُ أَأَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَٰؤُلَاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ ﴿١٧﴾ قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَلَٰكِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّىٰ نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].

    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّـهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ ﴿٥﴾ وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم [الأحقاف].

    احمد جعفر! من، مهدی منتظر ناصر محمد یمانی، شما و تمام کسانی را که همفکر شما هستند، به مبارزه‌ای بی حد و مرز فرا می‌خوانم و می‌دانم کسی جز امام مهدی منتظر حق که از جانب خداوندتان آمده‌است، قادر به بیان و تشریح این آیات نیست، چون تمام مفسران این آیات را مانند شما تفسیر می‌کنند:
    {قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا ۖ تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ ۖ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ}
    صدق الله العظيم.
    هم تو و هم تمام آنان، دروغ می‌گویند و در تفسیر آن به حق سخن نگفته‌اند و لذا ندانسته به خداوند نسبت داده و باعث گمراهی خود و پیروانشان شده‌اند. خداوند شاهد است و شهادت او کافی است که اگر بتوانید در تفسیر این آیه بر امام ناصر محمد یمانی غلبه کنید، من مهدی منتظر و حق نیستم.
    اما تمام علمای جن و انس ولو اینکه به کمک هم بشتابند، در جایگاهی قرار ندارند که بتوانند در قرآن بر امام مهدی غلبه نمایند.
    من با برخی از قوانین دستور زبانی شما مخالفم چون با بیان حق قرآن مغایرت دارند. آنها برگرفته از مقررات دستورزبانی شما بوده و در آنها خطا وجود دارد. شما برخی از کلمات عربی را گم کرده‌اید و برخی لغات در فرهنگ‌نامه‌های عربی از قلم افتاده‌ و تنها در قرآن عظیم باقی مانده‌اند. برای مثال شما در کتاب خداوند کلمه {لبَدًا} را می یابید و مقصود خداوند از {لبَدًا}، «همگی» است.
    به هرحال، ما کار را برای تمام کسانی که به جنگ امام ناصر محمد یمانی آمده‌اند، آسان می‌کنیم. همگی در تفسیر این فرموده خداوند تعالی:
    {قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا ۖ تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ ۖ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ} صدق الله العظيم، به مبارزه و بحث با امام ناصر محمد یمانی بیایید تا مگر بر او غلبه کنید.
    احمد جعفر! تو از دشمنان سرسخت مهدی منتظر ناصر محمد شده‌ای. تو از انصار بودی و تظاهر می‌کردی به امام مهدی ناصر ایمان آورده‌ای، درحالی‌که در باطن و مخفیانه نسبت به او کافر بودی. به راستی که تو، همان روشی را انتخاب کردی که شیاطین بشر قبلاً استفاده می‌کردند، کسانی که خداوند تعالی درباره آنها فرموده است:

    {وَقَالَت طَّائِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۷۲﴾} صدق الله العظيم [آل عمران]
    ما در کمین تو هستیم، پس بیا و در برابر ما حجت بیاور تا ببینیم آیا از جانب خداوند، چیزی در چنته داری؟ گفت‌وگو را درباره تمام نکاتی که با ما مخالفی، نقطه به نقطه، ادامه خواهیم داد. اگر در برابر ما، به حق حجت آوردی، ولو اینکه تنها یک مورد باشد، برای تمام مردم روشن خواهد شد که ناصر محمد، مهدی منتظر نیست. هیهات هیهات! به پروردگار زمین و آسمان‌ها قسم، نمی‌توانید. ای شیاطین بشر! ای علمایِ گمراهی و ای تمام علمای مسلمین و یهود و مسیحی! نمی‌توانید در برابر امام ناصر محمد یمانی، از محکمات قرآن عظیم دلیل و حجتی بیاورید. می‌دانید چرا نمی‌توانید؟ برای اینکه چه خوشتان بیاید و چه نیاید، من امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی هستم و شما می‌دانید من چگونه بر سرِ حق پایداری و پافشاری می‌کنم و می‌دانید تا زنده‌ام بدان پایبند خواهم بود. پس هر حیله‌ای که می‌خواهید به‌ کار بندید.
    احمد جعفر! اگر از برحق بودن خود اطمینان داری، با ناصر محمد یمانی مباهله کن تا لعنت خداوند بر دروغگویان باشد.
    و سلامٌ على المرسلين و الحمد لله ربّ العالمين ..

    عدو شياطين البشر المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني.

    اقتباس المشاركة 149539 من موضوع الردّ الملجم بسلطان العلم على (الباحث عن البينة) الذي هو ذاته (الباحث عن الباطل)..

    - 11 -
    [ لمتابعة رابط المشاركة الأصليّة للبيان ]
    https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=149526

    الإمام ناصر محمد اليماني
    04 - رمضان - 1435 هـ
    01 - 07 - 2014 مـ
    10:27 صباحاً
    ( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
    ــــــــــــــــــــ


    ردّ المهديّ المنتظَر إلى أحمد جعفر من مصر، وهو من يسمي نفسه الباحث عن البيّنة ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله ورسله وآلهم الطيبين والتّابعين الحقّ إلى يوم الدين، أمّا بعد..
    ويا أحمد جعفر، تعال لنبحر في البيان الحقّ لقول الله تعالى:
    {وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ (62) قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ (63) وَقِيلَ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا يَهْتَدُونَ (64)} صدق الله العظيم [القصص].

    ألا وأن الكلمة
    {أَغْوَيْنَا} هي التي كانت سبب فتنة أحمد جعفر حتى غوى وهوى وكأنّما خرَّ من السماء فتخطَفه الطير أو تهوي به الريح إلى مكانٍ سحيقٍ، وأعلنَ الحرب ضدَّ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني. فمن ثمّ نقيم عليه الحجّة بالحقّ وأقول: يا أحمد، فإن الكلمة {أَغْوَيْنَا} هي على وزن {أَضْلَلْنَ} وقال نبي الله إبراهيم: {رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كثيراً من الناس} صدق الله العظيم [إبراهيم:36].

    والمهم أنّ كل أمّةٍ تُلقي باللوم على الأمّة التي من قبلها. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُم مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ فِي النَّارِ ۖ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا ۖ حَتَّىٰ إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِّنَ النَّارِ ۖ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَٰكِن لَّا تَعْلَمُونَ (38) وَقَالَتْ أُولَاهُمْ لِأُخْرَاهُمْ فَمَا كَانَ لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ (39)} صدق الله العظيم [الأعراف].

    ولكنّ أحمد جعفر ومن كان على شاكلته من الذين يقولون على الله ما لا يعلمون جاء تفسيرهم لهذه الآية غلطاً في غلطٍ لكونهم جعلوا الكفار يجادلون الله عن بعضهم بعضاً ويلقون باللوم على أنفسهم ويبرّئون بعضهم بعضاً ويدافعون عن الذين اتّبعوهم ويقولون لربّهم بل نحن السبب في إضلالهم، وهذا غير صحيح لكون هذا التفسير مخالف لقول الله تعالى:
    {يَوْمَ تَأْتِي كُلُّ نَفْسٍ تُجَادِلُ عَن نَّفْسِهَا وَتُوَفَّىٰ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ (111)} [النحل].

    ومخالف لقول الله تعالى:
    {إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ ﴿١٦٦﴾ وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا ۗ كَذَٰلِكَ يُرِيهِمُ اللَّـهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ ۖ وَمَا هُم بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ ﴿١٦٧﴾} صدق الله العظيم [البقرة].

    ومخالفٌ لقول الله تعالى:
    {هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ ﴿55﴾ جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿56﴾ هَذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَغَسَّاقٌ ﴿57﴾ وَآخَرُ مِن شَكْلِهِ أَزْوَاجٌ ﴿58﴾ هَذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَكُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُوا النَّارِ ﴿59﴾ قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿60﴾ قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ ﴿61﴾} صدق الله العظيم [ص].

    ولم أجد في كافة آيات الكتاب أنّ كافراً جادل عن كافرٍ وألقى باللوم على نفسه حتى ولو كان ولده أو أباه أو أمّه أو أخاه. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ ﴿٣٤﴾ وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ ﴿٣٥﴾ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ﴿٣٦﴾ لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [عبس].

    فلا أنساب بينهم ولا يجادلون عن بعضهم بعضاً. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {فَلَا أَنسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ﴿١٠١﴾} صدق الله العظيم [المؤمنون].

    وكذلك من كانوا أصدقاءً من الكافرين يصبحون أعداءً لبعضهم البعض يوم القيامة فلا يدافع كافرٌ عن كافرٍ . تصديقاً لقول الله تعالى:
    {الْأَخِلَّاء يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ} صدق الله العظيم [الزخرف:67].

    وحقيق لا نقول على الله إلا الحقّ وأقول إنّ الحقّ لبيان قول الله تعالى:
    {وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ (62) قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا ۖ تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ ۖ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ (63) وَقِيلَ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ ۚ لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا يَهْتَدُونَ (64)} صدق الله العظيم. فنجد أنّ الله يخاطب الذين أشركوا بربّهم عبادَه المقربين، فقال لهم: {وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ (62)} وقد علموا جميعاً ما يقصد الله بقوله: {وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ (62)} أي يا من بالغتم في أوليائي المقرّبين فهل سينفعونكم؟ فادعوهم فليستجيبوا لكم إن كنتم صادقين. وقال الله تعالى: {وَقِيلَ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ ۚ لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا يَهْتَدُونَ (64)} صدق الله العظيم.

    ولكن الأمم الذين اتّبعوا آباءهم اتِّباعَ الأعمى ألقوا باللوم على الأمم من قبلهم فكلُّ أمَّة تُلقي باللوم على الذين من قبلهم وقالوا: ربنا هؤلاء أضللنا أي كانوا السبب في ضلالنا عن الهدى، وقالوا:
    {قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا}، وبما أنّ الذين من قبلهم قد أقيمت عليهم الحجّة من قبل قالوا: {أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا}. ولكنّ هؤلاء المبالغون الأوّلون في عباد الله المقربين ألقوا باللوم على أولياء الله المقربين الذين كانوا يدعونهم من دون الله، ولذلك ردَّ عليهم أولياءُ الله: {تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ ۖ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ} صدق الله العظيم. لكون الذين أشركوا بالله عبادَه المقربين ألقوا باللوم على أولياء الله المقربين الذين كانت لهم كراماتٍ من ربّهم فمن ثم بالغوا فيهم بغير الحقّ حتى دعوهم من دون الله وقال المشركون إنّ عباد الله المقربين لم ينهوهم عن المبالغة فيهم بغير الحقّ.

    ووجه الله السؤال إلى عباده المقرّبين وقال الله تعالى:
    {وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ فَيَقُولُ ءَأَنتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِى هَٰٓؤُلَآءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا۟ ٱلسَّبِيلَ(17)قَالُوا۟ سُبْحَٰنَكَ مَا كَانَ يَنۢبَغِى لَنَآ أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَآءَ وَلَٰكِن مَّتَّعْتَهُمْ وَءَابَآءَهُمْ حَتَّىٰ نَسُوا۟ ٱلذِّكْرَ وَكَانُوا۟ قَوْمًۢا بُورًۭا(18)فَقَدْ كَذَّبُوكُم بِمَا تَقُولُونَ فَمَا تَسْتَطِيعُونَ صَرْفًۭا وَلَا نَصْرًۭا ۚ وَمَن يَظْلِم مِّنكُمْ نُذِقْهُ عَذَابًۭا كَبِيرًۭا(19)} صدق الله العظيم [الفرقان].

    وقال الله تعالى:
    {وَإِذَا رَأَى الَّذِينَ أَشْرَكُوا شُرَكَاءَهُمْ قَالُوا رَبَّنَا هَؤُلَاءِ شُرَكَاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُو مِنْ دُونِكَ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكَاذِبُونَ (86)} صدق الله العظيم [النحل].

    وقال الله تعالى:
    {وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُواْ مَكَانَكُمْ أَنتُمْ وَشُرَكَآؤُكُمْ فَزَيَّلْنَا بَيْنَهُمْ وَقَالَ شُرَكَآؤُهُم مَّا كُنتُمْ إِيَّانَا تَعْبُدُونَ ﴿28﴾ فَكَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ إِن كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِينَ ﴿29﴾} صدق الله العظيم [يونس].

    وقال الله تعالى:
    {إِن تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ ۚ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ (14)} صدق الله العظيم [فاطر].

    وذلك هو البيان الحقّ الحقيق لقول الله الحقّ:
    {وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ (62) قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ (63) وَقِيلَ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا يَهْتَدُونَ (64)} صدق الله العظيم.
    ولكنّ جميع الذين يقولون على الله ما لا يعلمون من أصحاب التفسير بيّنوا هذه الآيات بغير الحقّ المقصود في قول الله وجعلوا ردّ أنبياء الله وأوليائه أنّه جاء رداً من الشياطين وقالوا إنّ الشياطين هم الذين قالوا: {تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ ۖ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ} صدق الله العظيم. ولكنّ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني يفتي بالحقّ أن ذلك ردّ أنبياءِ الله وأوليائه المسبّحين لربّهم لا يشركون به شيئاً لكونهم لم يأمرونهم بتعظيم الأنبياء والأولياء. وقال الله تعالى: {وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَقُولُ أَأَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَٰؤُلَاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ ﴿١٧﴾قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَلَٰكِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّىٰ نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].

    وقال الله تعالى:
    {وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّـهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ ﴿٥﴾ وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم [الأحقاف].

    ويا أحمد جعفر، أنّني المهديّ المنتظَر ناصر محمد أعلن التحدي المطلق بلا حدود لشخصكم وكلِّ من كان على شاكلتكم، وأعلم أنّه لن يستطيع أن يبيّن هذه الآيات بالحقّ غير الإمام المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّكم لكونك تنطق بما ينطق به كافة المفسِّرين في تفسير قول الله تعالى:
    {قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا ۖ تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ ۖ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ} صدق الله العظيم. وإنك وهم لكاذبون وما نطقوا بالحقّ في تفسيرها ويقولون على الله ما لا يعلمون فأضلّوا أنفسهم وأَضلّوا أمَّتهم، وأُشهد الله وكفى بالله شهيداً لئن غلبتُم الإمام ناصر محمد اليماني في تفسير هذه الآية؛ فإن فعلتم فلستُ المهديّ المنتظَر الحقّ، وما ينبغي لكافة علماء الجنّ والإنس أن يغلبوا الإمام المهديّ من القرآن العظيم ولوكان بعضهم لبعضٍ ظهيراً ونصيراً.
    وأخالفكم في بعض قواعدكم النّحويّة لكون منها ما يأتي مخالفاً للبيان الحقّ للقرآن لكونها من مؤلفاتكم النّحويّة وفيها أخطاء وفقدتم بعض الكلمات العربيّة وضاعت من اللغة العربيّة والقاموس العربي واحتفظَ بها القرآن العظيم مثال كلمة
    {لبَدًا}، فأجد في الكتاب أنه يقصد الله بكلمة {لبَدًا} أي جميعاً.

    وعلى كل حالٍ فسوف نُيسِّر عليكم الموضوع يا معشر المحاربين للإمام ناصر محمد اليماني، فهلمُّوا إلينا لبَدًا لتهيمنوا على الإمام ناصر محمد في تفسير قول الله:
    {قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا ۖ تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ ۖ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ} صدق الله العظيم.

    ويا أحمد جعفر، لقد أصبحتَ من ألدِّ أعداء المهديّ المنتظَر ناصر محمد وقد كنت من ضمن الأنصار وأظهرتَ الإيمان بالإمام المهديّ ناصر محمد وأبطنتَ الكفر به، وإنّما اتّخذت نفسَ طريقة شياطين البشر من قبل من الذين قال الله عنهم:
    {وَقَالَت طَّائِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (72)} صدق الله العظيم [آل عمران].

    ونحن لك لبالمرصاد، فهيّا أقم الحجّة علينا، وحا تروح من ربنا فين يا أحمد جعفر، فليستمر الحوار في كلِّ ما تخالفنا فيه نقطةً نقطةً، فإن أقمتَ علينا الحجّة بالحقّ ولو في نقطةٍ واحدةٍ فقد تبيّن لكافة البشر أنَّ ناصر محمد ليس المهديّ المنتظَر. وهيهات هيهات! وربّ الأرض والسماوات لا تستطيعون يا معشر كافة شياطين البشر وعلماء الضلالة وكافة علماء المسلمين واليهود والنّصارى أن تقيموا الحجّة من محكم القرآن العظيم على الإمام ناصر محمد اليماني، وهل تعلمون لماذا لا تستطيعون؟ وذلك لأنّني الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني شئتم أم أبيتم، وأنتم تعلمون عظيم إصراري على الحقّ واعتصامي به ما دمت حياً، فامكروا كيفما تشاءون.
    ويا أحمد جعفر، لو كنت واثقاً من نفسك أنك على الحقّ إذاً لتقدمت لمباهلة ناصر محمد اليماني فنجعلَ لعنةَ الله على الكاذبين.


    وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين ..
    عدو شياطين البشر؛ المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني.
    _________________


    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  2. افتراضي خداوند یاری دهنده ماست، احمد جعفر!

    - 12 -
    امام ناصر محمد اليماني
    05 - رمضان - 1435 هـ
    02 - 07 - 2014 مـ
    ۱۱- تیر -۱۳۹۳ه.ش.
    09:30 صبح
    ( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
    [ لمتابعة رابط المشاركــة الأصليّة للبيــان ]
    https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=149690

    ــــــــــــــــــــ


    خداوند یاری دهنده ماست، احمد جعفر!

    بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر تمام انبیا و رسولان مکرم الهی و خاندان پاکشان و بر تمام انصار پیشگام در دعوت حق پروردگار و کسانی که بعدها به آنان ملحق می‌شوند تا یوم الدین و اما بعد...
    احمد جعفر! الان حق روشن شد و حکمتِ بیان «شهادت شاهدان نعیم اعظم» روشن گردید، ما تو را در میان آن شهادت‌دهندگان نیافتیم. ای مرد! اگر زمانی که به‌ ناحق در امر [دعوت امام مهدی ناصر محمد یمانی] دچار شک و تردید شده بودی، به‌ سوی خداوند باز می‌گشتی، او نشانه‌های خود را برای تثبیت قلبت می‌فرستاد. تو را به‌ خاطر شک کردن نمی‌توان سرزنش کرد؛ چون حتی در قلب رسولان خداوند نیز شک‌ و‌ تردید راه پیدا می‌کرد. بعد از آن که خداوند رسولان را هدایت می‌نمود، شیطان آنها را درباره خواسته‌هایشان دچار تردید می‌کرد. سپس پروردگار آیات خود را برایشان استوار ساخته و نورشان را کامل می‌گردانید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نبيّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۵۲﴾ لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿۵۳﴾ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۵۴﴾ وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ ﴿۵۵﴾ الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِّلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿۵۶﴾ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴿۵۷﴾} صدق الله العظيم [الحجّ].
    احمد! بیا تا به تفاسیری نگاه کنیم که تو دانسته‌های خود را از آنها گرفته‌ای و ببینیم دراین تفسیرها؛ آیات فوق چگونه برای مردم بیان شده‌اند. تفاسیر از این قرارند:
    اقتباس المشاركة :
    [ من الآية 52 الى الآية 57 ]
    {وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نبيّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۵۲﴾ لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿۵۳﴾ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۵۴﴾ وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ ﴿۵۵﴾ الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِّلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿۵۶﴾ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴿۵۷﴾}
    رسول الله در حال قرائت سوره نجم بودند تا به این آیه رسیدند: (أفرأيتم اللات والعزى ومناة الثالثة الأخرى؟ ألكم الذكر وله الأنثى؟) زمانی که خداوند از طاغوت‌ها سخن می‌گفت، شیطان این را بر زبان او جاری ساخت: «وإنهن لهن الغرانيق العلى، وإن شفاعتهن لهي التي ترتجی» به این معنی که این ها پرندگان زیبای بلند مقامی هستند و از آنها امید شفاعت است. این سجع سازی از جانب شیطان و برای ایجاد فتنه بود. این کلمات به قلب تمام مشرکان مکه نفوذ کرد و برزبانشان افتاد وگفتند: محمد به دین اول خود و دین مردمش [بت پرستی] بازگشته است... زمانی که رسول الله (ص) به آخر سوره نجم رسیدند به سجده افتادند و هرکس که در حضور ایشان بود، چه مسلمان و چه مشرک، سجده کردند جز ولید ابن المغیره که مردی کهنسال بود که دست خود را با خاکی که بر کف آن بود بالا برد و بر آن سجده کرد. هر دو گروه ازاینکه همگی همزمان با رسول الله سجده کردند متعجب شدند و مسلمانان تعجب کرده بودند که چطور مشرکان بدون داشتن ایمان و یقین، سر به سجده نهاده‌اند.
    مسلمانان چیزی را که شیطان درگوش مشرکان القا کرده بود نشنیده بودند. مشرکان پیش خود از آنچه که شیطان در تلاوت رسول الله (ص) القا کرده بود اطمینان داشتند و شیطان باعث شد تصور کنند رسول الله (ص) آن را قرائت و سپس در برابر خدایان آنها سجده نموده‌است. این کلمات بین مردم رواج یافت، شیطان آن را گسترش داد تا خبر به حبشه رسید و برخی از مسلمانان از جمله عثمان بن مظعون و صحابه‌اش که در آنجا ساکن بودند و گفته شد اهالی مکه همگی ایمان آورده و با رسول الله نماز خوانده‌اند و خبر سجده ولید بن المغیره بر کف دستش نیز به آنها رسید و اینکه مسلمانان در مکه در امان هستند. این قضیه به سرعت پذیرفته شد. پس خداوند آنچه را که شیطان القا کرده بود منسوخ کرده و آیات خود را استوار داشت و آن را از دروغ و بهتان حفظ نمود و فرمود: {وما أرسلنا من قبلك من رسول ولا نبيّ إلا إذا تمنى ألقى الشيطان في أمنيته، فينسخ الله ما يلقي الشيطان. ثم يحكم الله آياته. والله عليم حكيم. ليجعل ما يلقي الشيطان فتنة للذين في قلوبهم مرض والقاسية قلوبهم. وإن الظالمين لفي شقاق بعيد} زمانی که خداوند حکم خود را روشن ساخت و آیات خود را از اضافات شیطان عاری ساخت؛ مشرکان مجدد به گمراهی و دشمنی خود با مسلمانان بازگشتند و بر آنها سخت گرفتند..."

    ابن کثیر می‌گوید: البغوی در تفسیر خود مجموعه‌ای از روایات را از قول ابن عباس و محمد بن کعب قرظی و دیگران نقل می‌کند که تقریبا بر همین سیاق هستند. سپس در اینجا سؤالی مطرح می‌کند: با عصمتی که خداوند برای رسول خود - صلوات الله و سلامه عليه - قرار داده‌است، چگونه ممکن است چنین چیزی رخ دهد. پس در جواب مردم می‌گوید شیطان آن سخنان را به گوش مشرکان القا کرد و آنها تصور کردند که این سخنان را رسول الله (ص) به زبان آورده است. اما قضیه این نبود بلکه این ساخته و پرداخته شیطان بود نه رسول خداوند الرحمن که سلام و صلوات بر او باد.. و الله اعلم.
    و البخاری می‌گوید: ابن عباس می‌گوید: «فی امنیته» یعنی شیطان در کلام او القا کرد و خداوند القای شیطان را باطل نمود و آیات خود را استوار ساخت.
    و «مجاهد» می‌گوید: «اذا تمنی» یعنی «وقتی گفت» و معنی «امنیته» قرائت و خواندن است.
    والبغوی می‌گوید: اکثر مفسران می‌گویند معنی «تمنی» تلاوت و خواندن کتاب خداوند است و معنی «ألقى الشيطان في أمنيته» این است که حین تلاوت قرآن، شیطان در این قرائت - شبه - القا کرد.
    و ابن جریر در تفسیرخود «تمنی» را به معنی «خواندن» می‌داند و می‌گوید این گفته به تأویل کلام نزدیک‌تر است!
    این خلاصه روایاتی است که به نام حدیث «الغرانیق» معروف هستند. این حدیث از نظر سند اصالت ندارد. علمای حدیث می‌گویند این حدیث از جانب هیچ یک از کسانی که مورد وثوق هستند صادر نشده‌است وسندیت ندارد. ابوبکر بزاز می‌گوید: این حدیث با سندهای متصل به یکدیگر به نبی (ص) نمی‌رسد تا اجازه داشته باشیم آن را نقل کنیم و از طرفی با اصلی از اصول اعتقادی مبتنی بر عصمت نبی (ص) در برابر نفوذ شیطان در امر تبلیغ رسالت مغایرت دارد.
    شرق شناسان و منتقدان به این حدیث علاقه داشته و با شاخ‌ و برگ آن را بیان می‌کنند. تمام آنچه که در آن آمده‌است را نمی‌توان با بحث ثابت کرد، بلکه اصلاً درست نیست که درباره آن مناقشه و بحث شود.
    خود متن امکان اینکه علت نزول آیه چیزی باشد که برای پیامبر رخ داده است را از ذهن دور می‌کند، چون اگر این حادثه تنها برای رسول (ص) رخ داده باشد، درخود متن اقرار می‌شود که این قاعده عمومی است و برای تمام رسولانی که بار رسالت را بر دوش دارند، رخ می‌دهد: {وما أرسلنا من قبلك من رسول ولا نبيّ إلا إذا تمنى ألقى الشيطان في أمنيته، فينسخ الله ما يلقي الشيطان، ثم يحكم الله آياته} پس لابد منظور امری عمومی و فطرتی مشترک در بین تمام رسولان است که همگی آنها انسان هستند و مخالف عصمتی که برای رسولان مقرر شده نیست. حال ما با یاری گرفتن از خداوند تلاش می‌کنیم آن را تشریح و بیان کنیم و خداوند از مقصود خود آگاه‌تر است. همانا که تفسیر ما از کلام خداوند بر اساس میزان درک بشری ماست...
    زمانی که رسولان خداوند، بار رسالت را برعهده می‌گیرند، بیش از هر چیز دوست دارند که مردم را حول دعوتشان گرد آورند و درک کنند چه خیری از جانب خداوند برایشان آمده و از آن پیروی کنند...
    ولي موانع در راه دعوت پيامبران زياد است و پيامبران اجل محدودی دارند و خود اين را می‌دانند و آرزو می‌كنند كه مردم را به سريع‌ترين راه ممكن جذب دعوت كنند. دوست دارند برای هدايت مردم، در بعضي امور و مسائل و عادات موروثی، با مردم كنار آمده و درباره آنها به صورت موقت سكوت كنند، شايد مردم به دعوت گرايش پيدا نمایند و بتوانند بعداً به تدريج مردم را از عادات اشتباه موروثي منصرف كنند و برای مثال می‌خواهند در مسائل كوچكی كه مربوط به خواسته‌های نفسانی آنهاست، با آنها كنار بیایند تا كم كم آنها را به عقيده درست جذب كنند، به اين اميد كه در آينده آنها را به شكل درست تربيت كنند و اين خواسته‌های نفسانی از آنها طرد شود.
    پيامبران برای نشر دعوت می‌خواهند با آرزوها و خواهش‌های نفسانی مدارا كنند درحالی‌كه خداوند می‌خواهد دعوت با اصول كامل و موازين دقيق آن به پيش رود، پس هر كه بخواهد ايمان بياورد و هركه بخواهد كافر شود. برد واقعی دعوت در تقدير كامل الهی كه از ضعف و تقدير بشری منزه است، اين است كه دعوت بر اصول و موازين الهي به پيش رود حتی اگر در ابتدای راه، كسانی را از دست بدهد، اما استقامت و پايبندی دقيق بر اصول و موازین دعوت باعث خواهد شد كه در پايان راه، اين شخاص يا بهتر از آنها به‌ سوی دعوت بگروند و ارزشهای دعوت، مستقيم و بدون كجی سالم بمانند..
    شيطان در اين خواسته‌های بشری و در ترجمه آن به شكل گفته‌ها و يا كارها، فرصتی برای نيرنگ و مكر بر ضد دعوت و انحراف آن از اصول و قواعد و القای شبهات در نفس‌ها می‌يابد، ولی خداوند مانع حيله شيطان می‌شود و حكم جداكننده در مورد آن گفته‌ها و كارها را تبيين می‌كند و پيامبران را مأمور می‌نماید تا احكام جدا كننده و اشتباهات نظراتشان را برای مردم بيان كنند، همان گونه كه در برخی كارها و جهت گيری‌های پيامبر اتفاق افتاد و خداوند در قرآن آنها را بيان نمود..
    به اين طريق خداوند مكر شيطان را باطل و آياتش را محكم می‌كند و شبه‌ای در روش صواب باقی نمی‌ماند و خداوند دانا و حكيم است.
    اما آنانی كه در قلب‌هايشان مريضی و انحراف از حق وجود دارد و سنگدلان كفار معاند در اين گونه امور، موضوعی برای بحث و جدل و لجبازی مي يابند {و ظالمان در عداوت شديد دور از حق قرار گرفته‌اند} اما آنان كه به علم و معرفت رسيده‌اند، قلب‌هايشان به بيان و حكم جداكننده خداوند مطمئن می‌گردد و خداوند مومنان را به راه راست هدايت می‌كند..
    و در زندگی پيامبر و در تاريخ دعوت اسلام، مثالهايی از اين دست می‌يابيم كه ما را از تأويل و تفسير سخنی كه ابن جرير رحمت الله عليه به آن اشاره نموده بی نياز می‌سازد.

    انتهى الاقتباس
    ولی امام مهدی ناصر محمد یمانی، بیان درست و حق این آیات را برایتان می‌آورد و آنها را به صورت مفصل تشریح می‌نماید؛ چون مفسران، معلم من نیستند و من مانند تو نیستم، تو دانش خود را از آنها گرفته و بدون تدبر و تفکر از آنان تبعیت می‌کنی ولی من امام مهدی، اگر سخن حقی بگویند، آن را تأیید می‌کنم اما مهر بطلان بر سخنان باطل و دروغ آنها می‌زنم؛ چرا که خداوند تعالی معلم من است. پس از خدا پروا کنید و با ظن و گمان، از پیش خود چیزی به خداوند نسبت ندهید، چون خداوند است که به شما می‌آموزد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ} صدق الله العظيم [البقرة:۲۸۲].
    بیا تا بیان درست و حق این فرموده خداوند را برایت روشن کنیم:
    {وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نبيّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴿۵۲﴾ ‎‏‏} صدق الله العظيم [الحجّ].
    احمد! تو و تمام کسانی که به دنبال حق هستند، بدانید کسانی که خداوند آنها را به عنوان انبیا انتخاب کرده و راه راست را به آنها نشان داده‌است، قبل از برگزیده شدن، به دنبال حق بوده و در آرزوی پیروی از حق بودند، چرا که از زمان کودکیشان با بت‌پرستی پدرانشان قانع نمی‌شدند. برای مثال نبی خداوند ابراهیم که سلام و صلوات بر او باد، عبادت بت‌ها قانعش نمی کرد و می‌خواست خداوندی را اختیار کند که از نظر او بالاتر و والاتر از بت‌ها باشد وخداوند تعالی می فرماید:
    {وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ ﴿٧٥﴾ فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَىٰ كَوْكَبًا قَالَ هَـٰذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ﴿٧٦﴾ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَـٰذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ ﴿٧٧﴾ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَـٰذَا رَبِّي هَـٰذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ ﴿٧٨﴾ إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿٧٩﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
    اینجاست که می‌بینیم نبی الله ابراهیم که سلام و صلوات بر او و خاندان مکرمش باد، به‌ دنبال یافتن پروردگارِ حقِّ عالم است تا او را
    عبادت کند. او قبل از آنکه از جانب خداوند برای امامت و رسالت بر مردم برگزیده شود، در جستجوی یافتن حق بود و از پروردگار می‌خواست قلبش را به‌ سوی حق هدایت نماید. دلیل آشکاری را که نشان می‌دهد وی در پی حق بود، از این گفته نبی خداوند ابراهیم عليه الصلاة والسلام استنباط می‌کنیم:
    {فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ}
    به سخن او که سلام و صلوات بر او باد توجه کنید:
    {لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ}
    او به جستجوی خود و تفکر در ملکوت آسمان‌ها و زمین ادامه می‌دهد. سپس خورشید را به عنوان خداوند خود انتخاب می‌کند و بعد از آنکه خورشید غروب کرد هدایت فطری‌اش به سراغش می‌آید و می‌گوید:
    {قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ ﴿٧٨﴾ إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿٧٩﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
    این بعد از آن است که عقلش حکم می‌کند که تنها چیزی که شایسته است بدون شریک مورد پرستش و عبادت قرار گیرد، آفریننده آسمان‌ها و زمین و خورشید و ماه و کوکب و ستاره‌هاست. سپس خداوند او را به عنوان نبیّ و رسول خود برگزید و او را امام مردم گرداند. اما بعد از برگزیده شدن، شیطان در نفس او وسوسه ایجاد کرد تا به برانگیخته شدن انسان بعد از مرگ شک کند، همان امری که با آن به مردم هشدار می‌داد. نبیّ خداوند ابراهیم در مورد این شک با کسی صحبت نمی‌کند و خطاب به خداوند می‌گوید:
    {وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۲۶۰﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
    و اینجاست که خداوند آیات خود را برای او استوار می‌سازد تا به قلب او اطمینان دهد که او آشکارا بر حق است و می‌فرماید:
    {قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۲۶۰﴾} صدق الله العظيم [البقرة]
    و این بیان فرموده خداوند تعالی است:

    {وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نبيّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۵۲﴾ لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿۵۳﴾ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۵۴﴾ وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ ﴿۵۵﴾ الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِّلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿۵۶﴾ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴿۵۷﴾} صدق الله العظيم [الحجّ].
    در اینجا منظور از شیطان، نفس است نه ابلیس؛ نفس انسان او را وسوسه می‌کند که افکار باطل به سراغش آمده و به‌ ناحق دچار وسوسه شود. تمام انبیا و رسولان خداوند که بر آنان سلام و صلوات باد، در مورد حقی که از جانب خداوندشان آمده بود، دچار شک‌ و تردید می‌شدند و خداوند، آیات خود را برایشان استوار ساخته و نورشان را کامل می‌کرد. حتی نفس خود محمد رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم - درباره حقّی که از جانب پروردگارش آمده بود به شک افتاد. اما از شک خود با کسی سخن نگفت و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
    {فَإِن كُنتَ فِي شَكٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكَ ۚ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ‎﴿٩٤﴾‏} صدق الله العظيم [يونس].
    ولی خداوند آیاتش را برای نبیِّ خود استوار نمود و در شب اسرا و معراج نشانه‌های بزرگ خود را به او نشان داد تا قلبش مطمئن شود و بداند آشکارا بر حق است و خداوند تعالی می فرماید:
    {سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ﴿۱﴾‏} صدق الله العظيم [الإسراء].
    بلی؛ خداوند نشانه های بزرگ خود از جمله بهشت و آتش را به او نمایاند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَات رَبّه الْكُبْرَى}
    و از جمله آن نشانه‌ها، بهشت و آتش است که گواهی برای وعده خداوند تعالی است:
    {وَإِنَّا عَلَىٰ أَن نُّرِيَكَ مَا نَعِدُهُمْ لَقَادِرُونَ ﴿۹۵﴾‏}
    صدق الله العظيم [المؤمنون].
    احمد! آیا می‌دانی برای جبریل علیه الصلاة و السلام و هم چنین نبیّ خداوند کدام یک از آیات کتاب خداوند از همه عجیب‌تر بود؟ این فرموده خداوند تعالی است:
    {فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ ۖ إِنَّكَ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ‎﴿٤٣﴾‏ وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَّكَ وَلِقَوْمِكَ ۖ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ ‎﴿٤٤﴾‏ وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَٰنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ ‎﴿٤٥﴾‏} صدق الله العظيم [الزخرف].
    این کلام خداوند است که باعث تعجب آنها شد:
    {وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَٰنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ ‎﴿٤٥﴾‏} صدق الله العظيم [الزخرف].
    نبیّ عليه الصلاة والسلام وعلى آله وسلم فرمود: برادر جبریل - که سلام و صلوات بر تو باد - چگونه از آنها سؤال کنم، آنها پیش از این از دنیا رفته اند! فرشته خداوند جبریل گفت: خداوند چنین فرموده است و پروردگارت بر هر چیزی قادر است! سپس زمان مقدر شده برای اسرا و معراج از زمین تا سدرة المنتهی فرا رسید و جبریل علیه الصلاة و السلام ایشان را با قدرت خداوند، به مسجد الاقصی و سپس به فضای کیهانی برد. از اهالی آتش گذشت و شاهد عذاب شدن آنان در آتش بود و سپس در آسمان‌های بالا ساکنان عالم بالا [ملاء اعلی] را دید و سپس به‌ سوی بهشت بالا رفت و از آن گذشت تا به سدرة المنتهی رسید که پایان مسیر معراج و حجاب خداوند و پرودگار معبود است. معراج او به قدرت [امر] خداوند عملی شد، همان‌طور که جبریل و سایر فرشتگان نیز به امر خداوند فرود می‌آیند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا ﴿۶۴﴾ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا ﴿۶۵﴾} صدق الله العظيم [مريم]
    در آنجا بود که نبیِّ خداوند با سایر انبیا که پیش از این از دنیا رفته بودند، ملاقات کرد. آنها با یکدیگر سخن گفته و سوالاتی را از هم مطرح کردند و این تصدیق وعده حقّ خداوند بود که:
    {وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَٰنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ ‎﴿٤٥﴾‏} صدق الله العظيم [الزخرف].

    احمد جعفر! آنچه که باعث شد مقداری از داستان معراج و اسرا را بیان کنیم، استوار شدن و اثبات آیات برای نبیّ خداوند بود که در امر نبوت و وحی دچار تردید شد و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {فَإِن كُنتَ فِي شَكٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكَ ۚ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ‎﴿٩٤﴾‏} صدق الله العظيم [يونس].
    برای اولین انصار پیشتاز که قبل از پیروزی آشکار و تسلیم مردم به انبیا گرویده بودند نیز همین‌طور است. برای همه آنها شک پیش آمده‌است. برای انصار مهدی منتظر نیز چنین است و بدون استثنا برای تک‌تک آنها شک پیش می‌آید؛ سپس خداوند نشانه‌های خود را برایشان استوار می‌سازد و امام مهدی را به‌ سوی نوشتن بیانی هدایت می‌کند تا شک را از وجود آنها پاک سازد و آیات خود را حاکم و استوار گرداند. پس احمد! از آنان باش، نه از کسانی که خداوند تعالی درباره‌شان می‌فرماید:

    {لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿۵۳﴾‏} صدق الله العظيم [الحجّ].
    همان‌طور که گفتیم، ما تو را به‌ خاطر شک کردن به حقی که از جانب خداوندت آمده است ملامت نمی‌کنیم، اما به سبب اینکه به‌ سوی خدا بازنگشته و از او درخواست نکرده‌ای تا آیات خود را برایت استوار کرده و قلبت را مطمئن سازد درخور سرزنشی. شک حتی برای انبیا هم که صلوات و سلام بر آنها باد، رخ می‌داد، اما آنها آن را پنهان می‌کردند تا حکم خداوند فرا رسد و با استوار ساختن آیاتش، به قلبشان اطمینان دهد آنچه از وحی که به آنان می‌رسد، به حق از جانب پروردگارشان است. کلام خداوند تعالی را به یاد داشته و در آن تدبر کن که می‌فرماید:
    {وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نبيّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۵۲﴾ لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿۵۳﴾ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۵۴﴾ وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ ﴿۵۵﴾ الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِّلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿۵۶﴾ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴿۵۷﴾} صدق الله العظيم [الحجّ].
    اما درباره کمک مالی که کرده بودی، ما برای تو استثنا قائل می‌شویم و تو تنها کسی هستی که یاری و کمکی را که کرده بود، به او بازمی‌گردانیم. البته من از تو مالی قرض نخواسته بودم که مجبور باشم امانت را به صاحبش بازگردانم؛ بلکه تو خود به خداوندت قرض داده و برای ما ده هزار پوند مصری فرستادی. ما به تو اجازه سوء استفاده از انصار را نمی‌دهیم که آن مال را از این و آن بخواهی و به آنها نیز اجازه نمی‌دهیم یک ریال به آن اضافه کنند و پاداش تو این نیست که به مالی که داده بودی چیزی اضافه شود.
    به انصار گرامی «رضوان الله اکبر» اجازه می‌دهیم کمک تو را که ده هزار پوند مصر بود، به تو بازگرداند؛ چون او اولین کسی بود که به‌ صورت خصوصی و عمومی اعلام کرد داوطلب پس دادن این کمک است. انکار نمی‌کنیم که تعداد زیادی از انصار با فرستادن نامه خصوصی داوطلب شده‌اند تا کمکی را که احمد جعفر کرده بود به او بازگردانند، انکار نمی‌کنیم که تلفن ما دائم اشغال بود و هر یک از آنها داوطلب بود تا کمک احمد جعفر را پس بدهد. کسانی را هم که علنی نامه داده و آمادگی خود را برای برگرداندن کمک احمد جعفر اعلام کردند، انکار نمی‌کنیم. احمد جعفر! ما را به مال تو نیازی نیست تا با آن بر ما منت گذاشته یا آزارمان دهی. مالِ تو به تو برگردانده می‌شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا ﴿٥١﴾‏} صدق الله العظيم [الكهف].
    اگر خداوند تو را بعد از ظهور زنده نگاه داشت، آن‌قدر به تو خواهیم داد تا شرمسار شوی و خداوند یاور ماست! حسابت غلط از آب درآمد احمد جعفر، و چقدر پشیمانی تو شدید خواهد بود! و نامِ تو تا روز قیامت در تاریخ خواهد ماند اما در صفحه سیاه آن.
    ای مرد! به خدا قسم حتی یهودیان از نبی نخواستند انفاقشان را پس بدهد، با وجود اینکه انفاق آنها با اکراه و برای پنهان کردن مقاصدشان بود و مورد پذیرش خداوند نیز قرار نگرفته بود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِن قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّىٰ جَاءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ ‎﴿٤٨﴾‏ وَمِنْهُم مَّن يَقُولُ ائْذَن لِّي وَلَا تَفْتِنِّي ۚ أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا ۗ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ ‎﴿٤٩﴾‏ إِن تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ ۖ وَإِن تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُوا قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِن قَبْلُ وَيَتَوَلَّوا وَّهُمْ فَرِحُونَ ‎﴿٥٠﴾‏ قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ‎﴿٥١﴾‏ قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ ۖ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَن يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِّنْ عِندِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا ۖ فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُم مُّتَرَبِّصُونَ ‎﴿٥٢﴾‏ قُلْ أَنفِقُوا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا لَّن يُتَقَبَّلَ مِنكُمْ ۖ إِنَّكُمْ كُنتُمْ قَوْمًا فَاسِقِينَ ‎﴿٥٣﴾‏ وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَىٰ وَلَا يُنفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ ‎﴿٥٤﴾‏} صدق الله العظيم [التوبة].
    سؤالی که مطرح می‌شود این است که: چرا خداوند انفاق تو را نپذیرفت؟ جواب این سؤال را تو خود می‌دانی و پروردگار تو به حال تو آگاه‌تر است. اگر کسانی را که به حق، تو را نصیحت می‌کنند دوست داشتی، نصیحتت می‌کردم که احمد جعفر! از رحمت خداوند مأیوس مشو و لعنت خداوند بر ناصر محمد یمانی باد اگر او مهدی منتظر حقّ خداوند نباشد. به شرمساری بزرگی فکر کن که در دنیا و آخرت گریبانت را خواهد گرفت. اگر مسلمان باشی و اگر از عذاب روز بی‌فرجام خداوند نجات یابی، حتما در میان مردم در حالی گام برخواهی داشت که از شدت شرمساری روی خود را می‌پوشانی تا مردم تو را نشناسند و بگویند: «این کسی است که از امام مهدی خواسته است کمک مالی‌اش را پس بدهد!»
    از تو نمی‌خواهم مرا از بازپرداخت آن معاف کنی چرا که من یک ریال آن را هم به تو پرداخت نمی‌کنم، بلکه تعداد زیادی از انصار از من خواسته و مرا به خداوند قسم داده‌اند که من خود آن را پس ندهم و بازپرداخت آن را به آنها واگذار کنم. اما از آنجایی که «رضوان الله اکبر» اولین داوطلب بود، اجازه نداریم او را کنار گذاشته و کسی جز او را انتخاب کنیم. لطفاً در نامه‌ای خصوصی شماره حساب خود را به او بده تا پول را برایت بفرستد.

    درمورد مطالبی که در بیانت آورده و بهتان و بی‌احترامی‌هایی که کردی و تهمت‌هایی که به امام مهدی ناصر محمد یمانی زده بودی، خدا را شاهد می‌گیرم و خداوند برای شهادت کافی است که به‌ خاطر پروردگار از تو گذشت می‌کنم و خداوند از من کریم‌تر است و امید دارم تو را بخشیده و بصیرتی پولادین به تو عنایت فرماید و با بیان حقّ قرآن مجید نورت را کامل گرداند. عزیز من از رحمت خداوند ناامید مشو.
    وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
    أخوكم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    ملاحظه:

    درمورد اینکه در ابتدای کار، احمد جعفر را از اعضای اداری پایگاه قرار دادیم، ما او را انتخاب نکردیم؛ او بود که از من خواست تا بیانات را از نظر لغوی و نحوی بازبینی کند و ما از روی حجب و حیا به او اجازه دادیم و کوچکترین شکی در حقّ او نکردیم. خداوند او را ببخشاید.

    اقتباس المشاركة 149694 من موضوع الردّ الملجم بسلطان العلم على (الباحث عن البينة) الذي هو ذاته (الباحث عن الباطل)..

    - 12 -
    [ لمتابعة رابط المشاركــة الأصليّة للبيــان ]
    https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=149690

    الإمام ناصر محمد اليماني
    05 - رمضان - 1435 هـ
    02 - 07 - 2014 مـ
    09:30 صباحاً
    ( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
    ــــــــــــــــــــ



    الله المستعان يا أحمد جعفر
    ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله ورسله المكرمين وآلهم الطيبين الطاهرين وجميع أنصار الدعوة الحقّ من ربّهم السابقين واللاحقين إلى يوم الدين، أمّا بعد ..

    والآن حصحص الحقّ يا أحمد جعفر وتبيّنت الحكمة من بيان شهداء النّعيم الأعظم ولم نجدك منهم يا أحمد جعفر، ويا رجل فلو أنّك حين شككتَ في الأمر بغير حقٍّ فأنبْتَ إلى ربّك ليحكِّم لك آياته، ولا لوم عليك في الشكِّ فقد حدث الشكُّ حتى في قلوب المُرسلين من ربّهم فألقى الشيطان في أمنيتهم الشكَّ بعد أنْ حقق الله لهم الهدى ومن ثم يُحكم الله لهم آياته فيتمُّ لهم نورهم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نبيّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (52) لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ (53) وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (54) وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ (55) الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِّلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ (56) وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ (57)} صدق الله العظيم [الحجّ].

    فتعال يا أحمد لننظر تفسير من تعتمد عليهم في علمك وكيف بيَّنوا للناس هذه الآيات، وما يلي تفسيرهم:
    اقتباس المشاركة :
    [ من الآية 52 الى الآية 57 ]
    وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نبيّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (52) لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ (53) وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (54) وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ (55) الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِّلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ (56) وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ (57) صدق الله العظيم سورة النجم
    قال: أفرأيتم اللات والعزى ومناة الثالثة الأخرى ؟ ألكم الذكر وله الأنثى؟ ألقى الشيطان عندها كلمات حين ذكر الله الطواغيت فقال:وإنهن لهن الغرانيق العلى، وإن شفاعتهن لهي التي ترتجى .. وكان ذلك من سجع الشيطان وفتنته .. فوقعت هاتان الكلمتان في قلب كل مشرك بمكة، وزلت بها ألسنتهم، وتباشروا بها، وقالوا:إن محمدا قد رجع إلى دينه الأول ودين قومه .. فلما بلغ رسول الله [ ص ] آخر النجم سجد، وسجد كل من حضره من مسلم أو مشرك . غير أن الوليد بن المغيرة كان رجلا كبيرا فرفع ملء كفه ترابا فسجد عليه . فعجب الفريقان كلاهما من جماعتهم في السجود لسجود رسول الله [ ص ] فأما المسلمون فعجبوا لسجود المشركين معهم على غير إيمان ولا يقين .

    ولم يكن المسلمون سمعوا الذي ألقى الشيطان في مسامع المشركين، فاطمأنت أنفسهم - أي المشركون - لما ألقى الشيطان في أمنية رسول الله [ ص ] وحدثهم به الشيطان أن رسول الله [ ص ] قد قرأها في السورة، فسجدوا لتعظيم آلهتهم . ففشت تلك الكلمة في الناس ; وأظهرها الشيطان حتى بلغت أرض الحبشة ومن بها من المسلمين:عثمان بن مظعون وأصحابه ; وتحدثوا أن أهل مكة قد أسلموا كلهم، وصلوا مع رسول الله ; وبلغهم سجود الوليد بن المغيرة على التراب على كفه ; وحدثوا أن المسلمين قد أمنوا بمكة، فأقبلوا سراعا، وقد نسخ الله ما ألقى الشيطان، وأحكم الله آياته، وحفظه من الفرية، وقال: وما أرسلنا من قبلك من رسول ولا نبيّ إلا إذا تمنى ألقى الشيطان في أمنيته، فينسخ الله ما يلقي الشيطان . ثم يحكم الله آياته . والله عليم حكيم . ليجعل ما يلقي الشيطان فتنة للذين في قلوبهم مرض والقاسية قلوبهم . وإن الظالمين لفي شقاق بعيد).. فلما بين الله قضاءه، وبرأه من سجع الشيطان انقلب المشركون بضلالتهم وعداوتهم على المسلمين، واشتدوا عليهم" ..

    قال ابن كثير:وقد ساق البغوي في تفسيره روايات مجموعة من كلام ابن عباس، ومحمد بن كعب القرظي وغيرهما بنحو من ذلك، ثم سأل ها هنا سؤالا:كيف وقع مثل هذا مع العصمة المضمونة من الله تعالى لرسوله - صلوات الله وسلامه عليه - ثم حكى أجوبة عن الناس، من ألطفها أن الشيطان أوقع في مسامع المشركين ذلك . فتوهموا أنه صدر عن رسول الله [ ص ] وليس كذلك في نفس الأمر، بل إنما كان من صنيع الشيطان لا عن رسول الرحمن [ ص ] وعلى آله وسلم - والله أعلم .
    وقال البخاري:قال ابن عباس: (في أمنيته)إذا حدث ألقى الشيطان في حديثه . فيبطل الله ما يلقي الشيطان (ثم يحكم الله آياته).
    وقال مجاهد: (إذا تمنى)يعني إذا قال ; ويقال أمنيته:قراءته .
    وقال البغوي:وأكثر المفسرين قالوا:معنى قوله: تمنى)أي تلا وقرأ كتاب الله (ألقى الشيطان في أمنيته)أي في تلاوته .
    وقال ابن جرير عن تفسير(تمنى)بمعنى تلا:هذا القول أشبه بتأويل الكلام !

    هذه خلاصة تلك الروايات في هذا الحديث الذي عرف بحديث الغرانيق .. وهو من ناحية السند واهي الأصل . قال علماء الحديث:إنه لم يخرجه أحد من أهل الصحة، ولا رواه بسند سليم متصل ثقة . وقال أبو بكر البزار:هذا الحديث لا نعلمه يروى عن النّبي [ ص ] بإسناد متصل يجوز ذكره وهو من ناحية موضوعه يصادم أصلا من أصول العقيدة وهو عصمة النّبي [ ص ] من أن يدس عليه الشيطان شيئا في تبليغ رسالته .

    وقد أولع المستشرقون والطاعنون في هذا الدين بذلك الحديث، وأذاعوا به، وأثاروا حوله عجاجة من القول . والأمر في هذا كله لا يثبت للمناقشة، بل لا يصح أن يكون موضوعا للمناقشة .

    وهناك من النص ذاته ما يستبعد معه أن يكون أن يكون سبب نزول الآية شيئا كهذا، وأن يكون مدلوله حادثا مفردا وقع للرسول [ ص ] فالنص يقرر أن هذه القاعدة عامة في الرسالات كلها مع الرسل كلهم: (وما أرسلنا من قبلك من رسول ولا نبيّ إلا إذا تمنى ألقى الشيطان في أمنيته، فينسخ الله ما يلقي الشيطان، ثم يحكم الله آياته).. فلا بد أن يكون المقصود أمرا عاما يستند إلى صفة في الفطرة مشتركة بين الرسل جميعا، بوصفهم من البشر، مما لا يخالف العصمة المقررة للرسل .

    وهذا ما نحاول بيانه بعون الله . والله أعلم بمراده، إنما نحن نفسر كلامه بقدر إدراكنا البشري ..
    إن الرسل عندما يكلفون حمل الرسالة إلى الناس، يكون أحب شيء إلى نفوسهم أن يجتمع الناس على الدعوة، وأن يدركوا الخير الذي جاءوهم به من عند الله فيتبعوه .. ولكن العقبات في طريق الدعوات كثيرة والرسل بشر محدودو الأجل . وهم يحسون هذا ويعلمونه . فيتمنون لو يجذبون الناس إلى دعوتهم بأسرع طريق .. يودون مثلا لو هادنوا الناس فيما يعز على الناس أن يتركوه من عادات وتقاليد وموروثات فيسكتوا عنها مؤقتا لعل الناس أن يفيئوا إلى الهدى، فإذا دخلوا فيه أمكن صرفهم عن تلك الموروثات العزيزة ! ويودون مثلا لو جاروهم في شيء يسير من رغبات نفوسهم رجاء استدراجهم إلى العقيدة، على أمل أن تتم فيما بعد تربيتهم الصحيحة التي تطرد هذه الرغبات المألوفة !

    ويودون . ويودون . من مثل هذه الأماني والرغبات البشرية المتعلقة بنشر الدعوة وانتصارها .. ذلك على حين يريد الله أن تمضي الدعوة على أصولها الكاملة، وفق موازينها الدقيقة، ثم من شاء فليؤمن ومن شاء فليكفر . فالكسب الحقيقي للدعوة في التقدير الإلهي الكامل غير المشوب بضعف البشر وتقديرهم .. هو أن تمضي على تلك الأصول وفق تلك الموازين، ولو خسرت الأشخاص في أول الطريق . فالاستقامة الدقيقة الصارمة على أصول الدعوة ومقاييسها كفيل أن يثني هؤلاء الأشخاص أو من هم خير منهم إلى الدعوة في نهاية المطاف، وتبقى مثل الدعوة سليمة لا تخدش، مستقيمة لاعوج فيها ولا انحناء ..

    ويجد الشيطان في تلك الرغبات البشرية، وفي بعض ما يترجم عنها من تصرفات أو كلمات، فرصة للكيد للدعوة، وتحويلها عن قواعدها، والقاء الشبهات حولها في النفوس .. ولكن الله يحول دون كيد الشيطان، ويبين الحكم الفاصل فيما وقع من تصرفات أو كلمات، ويكلف الرسل أن يكشفوا للناس عن الحكم الفاصل، وعما يكون قد وقع منهم من خطأ في اجتهادهم للدعوة . كما حدث في بعض تصرفات الرسول [ ص ] وفي بعض اتجاهاته، مما بين الله فيه بيانا في القرآن ..

    بذلك يبطل الله كيد الشيطان، ويحكم الله آياته، فلا تبقى هنالك شبهة في الوجه الصواب:
    (والله عليم حكيم).. فأما الذين في قلوبهم مرض من نفاق أو انحراف، والقاسية قلوبهم من الكفار المعاندين ; فيجدون في مثل هذه الأحوال مادة للجدل واللجاج والشقاق: (وإن الظالمين لفي شقاق بعيد). وأما الذين أوتوا العلم والمعرفة فتطمئن قلوبهم إلى بيان الله وحكمه الفاصل: وإن الله لهاد الذين آمنوا إلى صراط مستقيم ..

    وفي حياة النّبي [ ص ] وفي تاريخ الدعوة الإسلامية نجد أمثلة من هذا، تغنينا عن تأويل الكلام، الذي أشار إليه الإمام ابن جرير رحمه الله .
    انتهى الاقتباس


    ولكنّ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني علّمكم البيان الحقّ لهذه الآيات وفصّلناه تفصيلاً لكونهم ليسوا أساتذتي كما تفعل أنت وتنهل علمك عنهم فتتبعهم من غير تفكّرٍ ولا تدبّرٍ؛ بل أنا الإمام المهديّ نُحقُّ الحقّ في قولهم ونبطل ما كان باطلاً مفترىً لكون معلمي هو ربّي، واتقوا الله ولا تقولوا على الله غير الحقّ بالظنّ من عند أنفسكم فيعلّمكم الله. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ} صدق الله العظيم [البقرة:282].

    فتعال لكي أعلِّمك البيان الحقّ لقول الله تعالى:
    {وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نبيّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (52)} صدق الله العظيم [الحجّ].

    ويا أحمد فلتعلم وجميع الباحثين عن الحقّ أنّ الأنبياء الذين اجتباهم الله فهداهم إلى الصراط المستقيم كانوا من قبل أن يصطفيهم باحثين عن الحقّ ويتمنَّون اتّباع الحقّ لكونهم منذ صغرهم غير مقتنعين بعبادة الأصنام التي وجدوا عليها آباءهم كمثال نبيّ الله إبراهيم عليه الصلاة والسلام، فبما أنّه لم يكن مقتنعاً بعبادة الأصنام لذلك أراد أن يختار له إلهاً هو أسمى من الأصنام وأرفع في نظره. وقال الله تعالى:
    {وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ ﴿٧٥﴾ فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَىٰ كَوْكَبًا قَالَ هَـٰذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ﴿٧٦﴾ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَـٰذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ ﴿٧٧﴾ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَـٰذَا رَبِّي هَـٰذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ ﴿٧٨﴾ إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿٧٩﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].

    وهنا تجدون نبيّ الله إبراهيم عليه الصلاة والسلام وعلى آل إبراهيم المكرمين فتجدونه كان باحثاً عن الإله الحقّ ليعبده، فمن قبل أن يصطفيه الله للناس إماماً ورسولاً كان باحثاً عن الحقّ ويريد من ربّه أن يهدي قلبه إلى الحقّ. والبرهان المبين أنّه باحث ٌعن الحقّ نستنبطه من قول نبيّ الله إبراهيم عليه الصلاة والسلام قال:
    {فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ}، فانظروا لقوله عليه الصلاة والسلام قال: {لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ}.

    واستمرّ في بحثه وتفكّره في ملكوت السماوات والأرض، فمن ثمّ اختار الشمس لتكون له إلهاً، فلمّا أفلت جاءه الهدى الفطري، فقال: {فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ} صدق الله العظيم. وذلك من بعد تحكيم عقله أنّ الذي فطر السماوات والأرض والشمس والقمر والكواكب والنّجوم هو الأولى أن يُعبد وحده لا شريك له، فمن ثمّ اصطفاه الله نبيّاً ورسولاً وجعله للناس إماماً، ومن بعد الاصطفاء ألقى الشيطان في نفسه شكاً فوسوست له نفسه بالشكِّ في البعث الذي ينذر الناس أنّهم سوف يبعثون من بعد الموت، ولم يُخبر نبيُّ الله إبراهيم بهذا الشكِّ أحداً وخاطب ربّه، وقال: {وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (260)} صدق الله العظيم [البقرة].

    فهنا حكَّم الله له آياته ليطمئن قلبُه بأنّه على الحقّ المبين، فقال:
    {قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (260)} صدق الله العظيم [البقرة].

    وذلك بيان قول الله تعالى:
    {وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نبيّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (52) لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ (53) وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (54) وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ (55) الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِّلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ (56) وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ (57)} صدق الله العظيم.

    والشيطان في هذا الموضع يُقصد به النّفس وليس إبليس، بل النّفس توسوس لصاحبها بطائفٍ من التّفكير بالباطل وبوسوسةٍ بغير الحقّ. وكافة الأنبياء والمرسلين عليهم الصلاة والسلام حدث لهم الشكّ في الحقّ من ربّهم فمن ثمّ يُحكِّم الله لهم آياته فيتمّ لهم نورهم، وحتى نفسُ محمدٍ رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- حدث له الشك في الحقّ من ربّه ولم يخبر به أحداً، ولذلك قال الله تعالى :
    {فَإِن كُنتَ فِي شَكٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَأونَ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكَ لَقَدْ جَاءكَ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ} صدق الله العظيم [يونس:94].

    ولكن الله حكَّم لنبيّه آياته فأراه الله من آياته الكبرى ليلة الإسراء والمعراج ليطمئن قلبه أنّه على الحقّ المبين. وقال الله تعالى:
    {سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ} صدق الله العظيم [الإسراء:1].

    ونعم لقد أراه الله من آياته الكبرى ومنها الجنّة والنار. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَات رَبّه الْكُبْرَى} ومنها الجنة والنار تصديقاً لوعد الله الحقّ: {وَإِنَّا عَلَىٰ أَن نُّرِيَكَ مَا نَعِدُهُمْ لَقَادِرُونَ (95)} صدق الله العظيم [المؤمنون].

    وهل تعلم يا أحمد أيّ آيات الكتاب كانت أعجبَ آيةٍ على جبريل عليه الصلاة والسلام وعلى النّبي؟ ألا إنّها قول الله تعالى:
    {فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (43) وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَّكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ (44) وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَٰنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ (45)} صدق الله العظيم [الزخرف].

    وموضع العجب هو في قول الله تعالى:
    {وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَٰنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ (45)} صدق الله العظيم. فقال النّبي عليه الصلاة والسلام وعلى آله وسلم: وكيف أسألهم وقد ماتوا يا أخي يا جبريل عليك الصلاة والسلام! فقال الملك جبريل: هكذا قال ربّك إنّ ربّك على كل شيء قديرٍ. ومن بعد ذلك جاء قدر الإسراء والمعراج من الثرى إلى سدرة المنتهى فحمله جبريل عليه الصلاة والسلام وانطلق به بقدرة الله إلى المسجد الأقصى، ومن ثم أقلع به بالفضاء الكونيّ، ومرّ على أهل النار فشاهدهم يتعذبون فيها، ثم إلى سكان الملأ الأعلى في السماوات العلى، ثم إلى الجنة فعرج فيها حتى أوصله إلى سدرة المنتهى حجاب الربّ المعبود منتهى المعراج. وكان معراجه بقدرة الله، وكذلك الملك جبريل والملائكة يتنزلون بأمر الله. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا ﴿64﴾ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا ﴿65﴾} صدق الله العظيم [مريم].

    وهناك التقى النّبي بالأنبياء جميعاً من الذين قد قضَوا نحبهم وكلّمهم وكلّموه وسألهم وسألوه. تصديقاً لوعده الحقّ:
    {وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَٰنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ (45)} صدق الله العظيم.

    ويا أحمد جعفر، إنّ الذي أجبرنا على ذكر شيء من قصة الإسراء والمعراج هو تحكيم الآيات للنبيّ الذي شكّ في نبوَّته وشكَّ فيما يُوحى إليه. وقال الله تعالى:
    {فَإِن كُنتَ فِي شَكٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَؤُونَ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكَ لَقَدْ جَاءكَ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ} صدق الله العظيم [يونس:94].

    وكذلك أنصارُ الأنبياء الأوّلون السّابقون من قبل التمكين والنّصر المبين؛ كذلك حدث لكلٍّ منهم الشكّ، وكذلك أنصار المهديّ المنتظَر جميعاً دون استثناء أحدٍ منهم فكذلك حدث لهم الشكّ، ومن ثم يُحكِّم الله لهم آياته فيهدي الله الإمام المهديّ إلى كتابة بيانٍ فيزيل الشكَّ من أنفسهم ويحكِّم الله آياته، فكن منهم يا أحمد ولا تكن ممن قال الله تعالى عنه:
    {لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ (53)} صدق الله العظيم [الحجّ].

    وكما قلنا فلا ألوم عليك في الشكّ في الحقّ من ربّك ولكنَّ لومي عليك هو عدم الإنابة إلى ربّك ليُحكِّم لك آياته ليطمئن قلبك، فقد حدث الشكّ حتى للأنبياء عليهم الصلاة والسلام فكتموا أمرهم حتى حكَّم الله لهم آياته فاطمأنت قلوبهم بأنّ ما يُوحى إليهم هو الحقّ من ربّهم. فتذكَّر وتدبَّر قول الله تعالى:
    {وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نبيّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (52) لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ (53) وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (54) وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ (55) الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِّلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ (56) وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ (57)} صدق الله العظيم.

    وأما بالنسبة لنصرتك فسوف نجعل لك وضعاً استثنائياً فنجعلك الوحيد من الذين سوف نرجع إليهم نصرتهم لكوني لم أطلب منك أن تقرضني مالاً حتى أكون مجبوراً أن أردّ الأمانة إلى صاحبها؛ بل من ذات نفسك أقرضت ربّك وأرسلت إلينا بعشرة آلاف جنيه مصري، ولن نسمح لك أن تستغل الأنصار فتتقاضاها من هذا وذاك، ولن نسمح لهم أن يزيدوك جنيهاً واحداً فليس هذا جزاؤك أنْ نضاعف لك مالك.

    ونأذن للأنصاري المكرم (رضوان الله أكبر) أن يردّ إليك نصرتك عشرة آلاف جنيه مصري لكونه أوّل من أعلن التّبرع بها على الخاص والعام، ولا ننكر الأنصار الذين سارعوا بالرسائل الخاصة ليعلنوا تبرعهم بإرجاع نصرة أحمد جعفر، ولا ننكر أنّ هاتفي مكث مشغولاً مكالمةً تلو الأخرى وكلٌّ منهم يعرض علينا تبرّعه بإرجاع نصرة أحمد جعفر، ولا ننكر الذين كتبوا على العام فأعلنوا استعدادهم بتحمل إرجاع نصرة أحمد جعفر، ولا حاجة لنا بمالك يا أحمد أن تمنّ به علينا أو تؤذينا ومالك مردودٌ عليك. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا (51)} صدق الله العظيم [الكهف].

    ولئن أبقاك الله إلى بعد الظهور لنعطيك حتى نخزيك، والله المستعان! فلم تحسبها بشكلٍ صحيح يا أحمد جعفر، وما أعظم ندمك! ولسوف يُخلِّدُ اسمكَ التاريخُ إلى يوم القيامة ولكن في الصفحة السوداء.

    ويا رجل، والله ما طلب اليهود ما أنفقوا برغم أنّهم أنفقوا للنّبيّ وهم كارهون حتى لا يكتشف أمرهم ولم يتقبل الله منهم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِن قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّىٰ جَاءَ الحقّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ (48) وَمِنْهُم مَّن يَقُولُ ائْذَن لِّي وَلَا تَفْتِنِّي ۚ أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا ۗ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ (49) إِن تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُوا قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِن قَبْلُ وَيَتَوَلَّوا وَّهُمْ فَرِحُونَ (50) قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (51) قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَن يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِّنْ عِندِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُم مُّتَرَبِّصُونَ (52) قُلْ أَنفِقُوا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا لَّن يُتَقَبَّلَ مِنكُمْ إِنَّكُمْ كُنتُمْ قَوْمًا فَاسِقِينَ (53) وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَىٰ وَلَا يُنفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ (54)} صدق الله العظيم [التوبة].

    والسؤال الذي يطرح نفسه هو: فلماذا لم يتقبل الله منك نفقتك؟ وهذا السؤال تعلم الإجابة عليه. وربّك أعلم بما في نفسك، فإن كنت تحب النّاصحين لك بالحقّ فإني أنصحك أن لا تستيئس من رحمة الله يا أحمد جعفر، ولعنة الله على ناصر محمد اليماني إن لم يكن هو المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّك، فتذكر الخزي العظيم الذي سوف ينالك في الدنيا والآخرة إن كنت مسلماً، فلو أنقذك الله من عذاب يومٍ عقيمٍ ورحمك فحتماً سوف تمشي بين الناس وأنت متلثمٌ من شدة الخزي أن لا يعرفك الناس فيقولون: "هذا الذي طلب من الإمام المهديّ أنْ يرجع إليه نصرته"!

    ولم أتوسل إليك لتعفيني كوني لم أدفع منها جنيهاً واحداً لكون كثير من أنصاري كلّ منهم استحلفني بالله أن لا أدفعها أنا وأن أتركه هو من يُرجع إليك نصرتك، ولكن بما أنّ (رضوان الله أكبر) هو أوّل المتبرّعين فلا يجوز لنا أن نتجاوزه فنختار سواه فليتفضّل بمراسلتك على الخاص لتعطيه رقم حسابك حتى يرسلها إليك.

    وبالنسبة لما جاء في بيانك من سبٍّ وشتم وزورٍ وبهتانٍ في حقّ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني فإنّي أشهد الله وكفى بالله شهيداً أنّي عفوتُ عنك لوجه الله وربّي أكرم من عبده فعسى أن يعفو الله عنك فيجعل بصرك حديداً ويتمّ لك نورك بالبيان الحقّ للقرآن المجيد، فلا تستيئِس من رحمة الله حبيبي في الله.

    وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
    أخوكم؛ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
    ـــــــــــــــــــــــــ

    ملاحظـــــــة:
    بالنسبة لماذا جعلنا أحمد جعفر من أعضاء الإدارة بادئ الأمر.. فلسنا من اخترناه لذلك بل هو طلب منّي ذلك أن يتولّى مراجعة البيانات لغوياً ونحوياً فأذِنّا له بذلك من باب الحياء، ولم نكن نشكّ فيه مثقال ذرةٍ، وسامحه الله.
    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  3. افتراضي ای جماعت انصار! با احمد جعفر با ملاطفت رفتار کرده و بر او سخت نگیرید، باشد که به‌ سوی خدا بازگردد و قلبش هدایت شود.

    -13-
    امام ناصر محمد اليماني
    06 - رمضان - 1435 هـ
    03 - 07 - 2014 مـ
    ۱۲- تیر -۱۳۹۳ه.ش.
    10:31 صبح
    ( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
    [ لمتابعة رابط المشاركـــة الأصليّة للبيــان ]
    https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=149829

    ــــــــــــــــــــ

    ای جماعت انصار! با احمد جعفر با ملاطفت رفتار کرده و بر او سخت نگیرید، باشد که به‌ سوی خدا بازگردد و قلبش هدایت شود.

    بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر تمامی انبیا و رسولان الهی و تمام انصار پیشگام برگزیده آنان قبل تمکین و بعد از فتح مبین تا یوم الدین. انصار پیشگام برگزیده عزیزم، سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد.
    روزه و اعمال شما مورد پذیرش خداوند قرار گیرد.
    حال که
    برایمان روشن شد بی شک‌ و تردید این خود احمد جعفر است، عزیزان من با احمد جعفر مدارا کرده و با او با ملاطفت برخورد کنید، شیطان باعث لغزش و گمراهی او شده‌است، پس با مهربانی با وی رفتار کنید، شاید به‌ سوی پروردگارش بازگردد و خداوند قلبش را هدایت نموده و با بیان حق قرآن مجید دیده بصيرتش را تیزبین نماید و کلام خداوند تعالی را به یاد داشته باشید که می‌فرماید:
    {عَسَى اللَّهُ أَن يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ الَّذِينَ عَادَيْتُم مِّنْهُم مَّوَدَّةً وَاللَّهُ قَدِيرٌ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿٧﴾‏} صدق الله العظيم [الممتحنة].
    ای عزیزان من! از لغات زشت استفاده نکرده و از فحاشی پرهیز کنید و دشنام را با دشنام پاسخ ندهید. بلی؛ امام مهدی ناصر محمد گاهی در برابر معاندان، به حق با تندی پاسخ می‌دهد اما من در برابر شیاطین بشر سخت‌گیری کرده و با آنان تندی می‌کنم و اگر کسی خود را در شرایطی مشابه شرایط آنها [شیاطین بشر] قرار دهد و پاسخ تند و حقّ مرا بشنود، جز خودش کسی را ملامت نکند. اما این حکمت در مورد هر کس که با نظرات ما مخالف باشد، مطابقت نمی‌کند و حتی اگر بیاید و به‌ ناحق بد بگوید و ما را بکوبد، چه بسا این رفتار، به‌ خاطر غیرت دینی او باشد؛ چون تصور می‌کند بدون شک‌ و تردید حق با اوست. در این حالت باید درباره او بر اساس فرمان خداوند رفتار شود که در مورد دعوت [مردم] به‌ سوی راه خدا، چنین امر نموده‌است:
    {ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ‎﴿١٢٥﴾} صدق الله العظيم [النحل].
    وقتی با حکمت با مردم صحبت کرده و به نیکی آنها را موعظه نمایید، کسانی که قلبشان عاری از غرور و کبر است و از مردمان نیک‌نهاد هستند و از کسانی هستند که اگر به شما اهانت کردند و شما به نیکی پاسخشان را داده و نسبت به آنها گذشت کردید، پیش خود خجالت کشیده و شما را بزرگوار دیده و خود را در برابرتان حقیر و کوچک می بینند. پس رابطه‌شان با شما به دوستیِ نزدیک تبدیل شده و توسط خداوند به راه راست هدایت می‌شوند چرا که غرورشان باعث نمی‌شود به گناه کشیده شوند. مؤمنان در موقعیتی که با هم درگیر مشاجره شده و دچار مشکل می‌گردند، باید این حکمت بالغه را به‌ کار گیرند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَقُل لِّعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنزَغُ بَيْنَهُمْ ۚ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوًّا مُّبِينًا ‎﴿٥٣﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].
    اگر مؤمنان این روش حکیمانه را بکار گیرند، دیگر چرا باید مؤمن در لحظه عصبانیت، برادر مؤمن خود را به قتل برساند؟ چون کسی که عصبانی شود، اگر غیض خود را فروننشاند، مرتکب قتل می‌شود بدون اینکه در آن لحظاتی که به شدت عصبانی است، به عاقبت کار فکر کند، سپس با اینکه به شدت و عمیقاً از کرده خود پشیمان می‌شود، اما اگر اولیای دم راضی نشده و دیه را نپذیرند، جان خود را به هلاکت انداخته‌است. در آن لحظات شیطان او را وسوسه می‌کند که [اگر برخورد نکند] دیگران او را ترسو می‌پندارند، درحالی‌که چنین نیست. [اگر عصبانیت خود را کنترل کند] مردم خواهند گفت: «چقدر این مرد عاقل است و برای ما روشن شد که عقل او از عقل دشمنش بیشتر است». حین دعوت مردم به‌ سوی خداوند نیز باید از چنین حکمت و روش درستی سود برد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    {وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ ‎﴿٣٣﴾‏ وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ۚ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ ‎﴿٣٤﴾‏ وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ ‎﴿٣٥﴾‏ وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ ۖ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ‎﴿٣٦﴾‏} صدق الله العظيم [فصلت].
    با این روش حکیمانه، می‌توانید گمراهان را از شیاطین بشر تشخیص دهید، چرا که گمراهان را می‌توان با این روش هدایت کرد. اما گذشت و بخشش، باعث تکبر و غرور بیشتر شیاطین بشر و بدترشدنشان می‌شود.

    در هر حال امام مهدی ناصر محمد یمانی از تمام انصار خود در سرتاسر جهان دعوت می‌کند تا خوش‌خلق و خوش‌رفتار باشند و خوش‌خلقی باعث تمایز آنها از مردم شود، چرا که این امر کمک خواهد کرد تا مردم را هدایت کنند. با صداقت رفتار کنند تا نزد خداوند و بندگانش از راستگویان و صادقان به شمار آیند و مردم با آنها همراهی کرده و از صداقت و اخلاقشان پیروی کنند.
    تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {
    وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّىٰ إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَن لَّا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ‎﴿١١٨﴾‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ ‎﴿١١٩﴾‏ مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُم مِّنَ الْأَعْرَابِ أَن يَتَخَلَّفُوا عَن رَّسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنفُسِهِمْ عَن نَّفْسِهِ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ‎﴿١٢٠﴾‏ وَلَا يُنفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً وَلَا يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ‎﴿١٢١﴾‏ ۞ وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ ‎﴿١٢٢﴾} صدق الله العظيم [التوبة].
    محمد رسول الله و کسانی که با جان و دل با او بودند، سرمشق نیکویی برای ما هستند، سلام و صلوات خداوند بر آنان و خاندانشان باد.
    ای عزیزان من، انصار پیشگام و برگزیده! زمانی که مردم باعث می‌شوند عصبانی شوید، به یاد هدف والایی که در نفس خداوند دارید بیفتید؛ چون شما در آرزوی آن هستید که رضوان نفس خداوند محقق گردد و خداوند نیز در نفس خود راضی نخواهد شد مگر اینکه تمام مردم یکپارچه در راه راست قرار بگیرند؛ جز کسانی که با وجود آگاهی کامل از حق بودن مسیر، از پیروی از راه راست خداوند روی برگردانند؛ آنان که اگر راه حق را ببینند باز هم از آن تبعیت نکرده و با دیدن مسیر باطل و نادرست به‌ سوی آن می‌شتابند. خداوند بر اینان حسرت نمی‌خورد تا فرجام کار خود را بچشند و همچنین تا زمانی که خداوند اراده نماید.
    ای انصار پیشگام برگزیده و عزیز من! همه انسان‌ها عصبانی می‌شوند، امام مهدی هم مانند شما عصبانی می‌شود؛ گاهی آن را کنترل کرده و نمی‌گذارم عصبانیت کنترل مرا به دست بگیرد. گاهی اوقات نیز نمی‌توانم، چرا که از هر طرف فشار روانی زیادی روی امام مهدی وارد می‌شود و اکثراً کسی از شما از آن خبر ندارد
    . در هر حال شما و خودم را به صبر و کنترل نفس و فرونشاندن غیض سفارش می‌کنم به‌ خصوص در حین دعوت به‌ سوی خداوند؛ چون خواهید دید که جاهلان با زشت‌ترین الفاظ به امام مهدی فحاشی کرده و به او ناسزا می‌گویند واین باعث می‌شود در قلبتان غضب و عصبانیت بسیار شدیدی احساس کنید و این از شدت غیرت و محبت شما به امام مهدی ناصر محمد است. من می‌دانم شما آن قدر که از دست کسی که به امام مهدی ناصر محمد ناسزا بگوید عصبانی می‌شوید، به‌ خاطر خودتان ناراحت نمی‌شوید؛ چون خداوند او را در نزد شما، از تمام نزدیکانتان که با آنها زندگی می‌کنید، محبوب‌تر ساخته است. این برهانی از جانب خداوند رحمان است که امام مهدی ناصر محمد از کسانی است که ایمان آورده و عمل صالح انجام می‌دهند و از ائمه مکرم کتاب است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا ‎﴿٩٦﴾} صدق الله العظيم [مريم].
    اما خداوند چنین محبت عظیمی را تنها در قلب کسانی قرارمی‌دهد که دعوت حق پروردگارشان را تصدیق و از آن تبعیت کنند. جز این نیست که محبت قلبی تنها به دست خداست و به اختیار انسان نیست که هر کس را که بخواهد دوست داشته باشد و از هر کس که بخواهد بدش بیاید. بلکه خداوند است که این احساس را در قلب هر یک از بندگانش که بخواهد قرار می‌دهد! این محبت قلبی، درجاتی دارد و بالاترین میزان محبت در قلب انصار ناصر محمد، نسبت به خداوند و رسول او محمد و امام ناصر محمد است که صلوات خداوند بر آنها و تمام مؤمنین تا روز قیامت باد.
    با توجه به محبت عمیقی که در قلبتان نسبت به امام مهدی ناصر محمد دارید، می‌ترسم انصار من در لحظه عصبانیت شدید، مؤمنی را به قتل برسانند. اما خداوند را بر شما شاهد می‌گیرم و شهادت او کافی است، ما هر کسی را که در این دنیا به ما ظلم کرده‌است،
    هر چقدر هم به من ناسزا گفته و فحاشی کرده باشد، پیشاپیش بخشیده‌ایم. پس به‌ خاطر داشته باشید، امامتان پیشاپیش همه کسانی را که در حق او ظلم کنند بخشیده‌است؛ پس غیض خود را فرونشانید و به کسی که به من فحاشی کرده یا ناسزا می‌دهد بگویید: «خداوند تو را ببخشد؛ امام ما قبل از اینکه تو به او فحاشی کنی، تو را بخشیده است» و سلام امام ناصر محمد را به او برسانید و کسی را که به شما و امامتان ناسزا می‌دهد، رها کنید و صبری جمیل و نیکو در پیش گیرید و پشت سرشان دست دعا علیه آنان بلند نکنید، تا مبادا خداوند دعایتان را مستجاب کرده و هلاکشان کند که حاصل آن، بیشتر شدن حسرت در نفس خداوند است، چون برای اجابت دعای شما، بنده‌ای که در حق خود ظلم کرده را هلاک نموده است. هدف بزرگ و والای خود را فراموش نکنید. به خداوند بزرگِ بخشنده و رحیم سوگند، در واقع هدف شما بزرگترین و والاترین هدفی است که در کتاب آمده است، چون رضوان خداوند را غایت خود قرار داده‌اید.
    چقدر خداوند منزه و والامرتبه است؛ خداوند به محض آنکه بنده‌ای در نفس خود احساس کند تا زمانی که خدا راضی نشود، به ملکوت پروردگار راضی نخواهد شد، او را به مقام بالاترین بندگان مقرب خود می‌رساند! و مانند آن است که او در همان لحظه، تمام ملکوت خداوند را بخشیده و به مرتبه کسانی رسیده‌است که نزد فرمانروای توانا و مقتدر [عند ملیک مقتدر] دارای بالاترین درجات هستند.

    ای جماعت مسلمانان! به خداوند بزرگ سوگند می‌خورم، قومی که محبوب خدا هستند و محب او [يحبهم الله و يحبونه] در این امت زندگی می‌کنند و زمان تحقق این وعده خداوند در آیات محکم کتابش فرارسیده است که:
    {يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۵۴﴾} صدق الله العظيم [المائدة].
    به خداوند یکتایی که خدایی جز او نیست قسم، بزرگترین فضل در کتاب، همین محبت عظیم خداوند به محبوبان و محبّان خود و محبت عظیم آنها نسبت به پروردگارشان است و راز نهفته در آن هم این است که تا زمانی که حبیب قلبشان راضی نشود، راضی نخواهند شد. برای شما به حق فتوا داده و یادآور می‌شویم که این بزرگترین فضلی است که در کتاب آمده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۵۴﴾}
    صدق الله العظيم
    منظور از این فضل چیست؟ پاسخ مستقیم پروردگار را چنین می‌یابید: {يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ} صدق الله العظيم.
    ای مسلمانان!
    بزرگی این تکریم باعث فتنه شما نشود و سخنانی را به انصار امام مهدی نگویید که جاهلان به انصار رسولان قبلی می‌گفتند: «آیا اینها هستند که خداوند از میان ما بر آنها منت گذاشته است؟ درحالی‌که ما از اعمال قبلی آنها باخبریم؟» و یکی از نادانان بگوید: «فلانی! یادت هست که من و تو چه می‌کردیم؟ آیا هر دو با زنان بدکار زنا نمی‌کردیم و در کازینوها شراب نمی‌خوردیم؟ پس چطور شد که خداوند عالمیان ناگهان تو را از مقربین خود قرار داد؟ خیر، تو آشکارا گمراهی». پاسخ را مستقیم به پروردگار می‌سپاریم. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَكَذَٰلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لِّيَقُولُوا أَهَٰؤُلَاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّن بَيْنِنَا ۗ أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ ‎﴿٥٣﴾‏ وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ ۖ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ۖ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‎﴿٥٤﴾‏ وَكَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ وَلِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ ‎﴿٥٥﴾‏} صدق الله العظيم [الأنعام].
    کافران این‌گونه در ابتدای کار، انصار رسولان خداوند و امام مهدی را تحقیر می‌کردند. متکبران به رسولان خداوند می‌گفتند:
    {مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ ﴿۲۷﴾} صدق الله العظيم [هود].
    در هر صورت، ای انصار گرامی! تنها کسانی شما را مسخره می‌کنند که به‌ خاطر غرور و کبر نهفته در قلبشان، بصیرتشان را از دست داده‌اند و در مورد برادر احمد جعفر، پروردگارش از قلب او آگاه‌تر است و اگر توبه کرده و به‌ سوی او بازگردد، خداوند را غفور و رحیم خواهد یافت. قلب امام مهدی را نیز رئوف و رحیم خواهد یافت، فقط اینکه یاری و کمک احمد جعفر را قبول نمی‌کند و خود را از پذیرفتن آن منع می‌نماید. حتی اگر توبه و انابه کرده و خداوند قلبش را هدایت نماید، ما کمک او را به او باز می‌گردانیم تا هر طور که می‌خواهد در راه خداوند انفاق نماید. پس آن را برای او خواهیم فرستاد و خداوند و انصار پیشگام و برگزیده را به شهادت می‌گیریم که امام مهدی ناصر محمد یمانی از برادر گرامی احمد جعفر خواسته است تا شماره حساب خود و یا اسم کسی را که بتوان از راه وسترن یونیون مبلغ را برایش به مصر فرستاد برایمان ارسال نماید. حتی آن را به هر استانی از مصر که می‌خواهد می‌فرستیم تا مجبور نباشد شهری که در آن ساکن است به ما بگوید. از راه وسترن یونیون می‌توان آن را از هر شهری در مصر دریافت کرد. پس در نامه‌ای خصوصی نام کسی را که می‌خواهد پول برای او فرستاده شود، برایمان بنویسد. شرط باز پس فرستادن پول این نیست که احمد جعفر نام کامل خود را که در کارت شناسایی‌اش آمده‌است، برایمان بفرستد، بلکه تنها در نامه خصوصی که برایمان می‌فرستد نام کسی را که باید پول برایش فرستاده شود بنویسد؛ کسی که به او اعتماد داشته باشد.
    انصار گرامي «رضوان الله اکبر» به وعده خود وفا کرد و کمک را امروز پنجشنبه برایمان می‌فرستد ومبلغی را نیز در عوض آن اضافه می‌فرستد با اینکه من کمک احمد جعفر را پس ندادم تا کسی از انصار بخواهد آن را جایگزین کند. به همین ترتیب یکی از بانوان انصار نیز کمک مالی احمد جعفر را به حساب من واریز کرده است و من خبر نداشتم تا اینکه اطلاع داد که کمک مالی احمد جعفر را فرستاده و می‌خواهد کمک او جایگزین کمک احمد جعفر شود. یکی دیگر از انصار گرامی نیز گفت روز جمعه آينده مبلغ 1500 دلار را خواهد فرستاد. به او گفتیم «رضوان الله اکبر» برای بازگرداندن کمک احمد جعفر از تو جلو افتاده است و درجواب گفت: «من آن را برایتان می‌فرستم و شما برای احمد جعفر بفرست و یا در نزدتان باقی بماند و جای آن را بگیرد». گفتم منزه است پروردگار من! احمد جعفر، به‌ واسطه درخواست تو برای بازپس دادن کمکت، خداوند بیش از مبلغی که تو کمک کرده بودی، برای مهدی منتظر روزی مقدر ساخت. بسیاری از انصار با من تماس گرفتند و یا نامه خصوصی فرستاده و با اصرار درخواست کردند که پول احمد جعفر را بازگردانند. به همه آنها گفتیم من پیش از این به برادر انصارم «رضوان الله اکبر» وعده داده و قبول کردم او مبلغ را پس بدهد؛ چون او اولین کسی بود که هم علنی و هم خصوصی از من خواست تا بازگرداندن این مبلغ را بر عهده بگیرد و از جانب خود مقدار بیشتری را نیز برای کمک به ما بفرستد. پس دکتر احمد جعفر از شما تشکر می‌کنم که باعث شدی مبلغی بیش از کمک مالی که تو کرده بودی، در اختیار مهدی منتظر ناصر محمد قرار بگیرد؛ باز هم از تو تشکر می‌کنیم.
    از بین انصار، تنها کمک احمد جعفر به او بازگردانیده می‌شود، چون این کمک‌ها به عنوان قرض برای امام مهدی ناصر فرستاده نمی‌شوند تا وظیفه داشته باشد امانت را به صاحب آن بازگرداند؛ بلکه این کمک‌ها قرض به خدا و فی سبیل الله است و مال به خداوند تعلق دارد و من ملزم به بازگرداندن کمک کسانی که پشیمان شده و به گذشته خود بازگردند، نیستم. قبل از این، انصار امتحان شده بودند و هیچ یک حاضر نشدند که کمکشان را به آنها بازگردانیم و تنها بر ایمان و ثباتشان افزوده شد. احمد جعفر، خداوند می‌داند که امام مهدی ناصرمحمد قبل از اینکه تو درخواست بازگرداندن کمکت را بکنی در مضیقه مالی بود، اما مکر و درخواست تو برای بازگرداندن کمکت، برای ما موجب گشایش شد و مضیقه مالی مرتفع گردید! برای بار سوم از شما تشکر می‌کنم.
    پروردگارا، بنده ات به حق لا اله الا انت و به حق رحمت عظیمی که بر خود فرض نموده‌ای و به حق نعیم رضوان نفست، تو را می‌خواند تا به انصار من از هر دری، بدون حساب روزی عنایت فرمایی که تو عزیز و وهابی و به هر کس که بخواهی بی‌ حساب روزی عطا می‌نمایی. خداوندا درجات و مقامات آنها را نزد «فرمانروای مقتدر و توانا» فزونی بخش؛ پروردگارا آنها را به هر چه که برایشان دوست داری و راضی هستی موفق بدار. خدایا همگی آنها را حفظ نما، گرامیشان دار و با چشمی که هیچ‌گاه به خواب نمی‌رود آنها را در نظر داشته باش؛ بارخدایا به بیمارانشان شفا عطا نموده و مبتلایان و گرفتارانشان را با کلمات تامه خود عافیت عنایت فرما. خدایا از آنان راضی باش و آنها را به نعیم رضوان خود راضی فرما که تو از آنچه که در نفوس آنهاست آگاهی و بنده‌ات [امام مهدي] را آگاه نمودی، آنها تا تو راضی نشوی به ملکوت پروردگار راضی نخواهند شد و تو این را نشانه‌ای در قلب قومی قرار داده‌ای که محبوب تو هستند و محب تو [قوم يحبهم الله و يحبونه]. آنها در نفس خود می‌دانند تا خداوندی که بیش از هر چیز او را دوست دارند راضی نشود، راضی نخواهند شد. خدایا با آنها صادق باش و آنان را صادق و راستگو قرار ده.
    آنان که محبوب خداوندند و محب او، زمانی که به پروردگارشان فکر می‌کنند که در نفس خود بر بندگانی که از کوتاهی خود پشیمانند حسرت می خورد، چشم‌هایشان پر از اشک می‌شود و سپس هر یک از آنان به خداوند بزرگ قسم می‌خورند و در نزد پروردگار رحمت عهد می‌بندند تا او راضی نشود، به ملکوت پروردگارشان هم راضی نشوند.
    ای مسلمانان! چقدر ملکوت خداوند بیکران و عظیم است! اما من برایتان به خداوند بزرگ سوگند می‌خورم، نزد ایشان تمام این ملکوت، برابر ذره‌ای از رضوان پروردگارشان نیست و خودشان بر این امر شاهد هستند و خداوند از قلب‌هایشان آگاه است و به راستی که سخن امام مهدی بنده نعیم اعظم، ناصر محمد یمانی، درباره آنها جز حقیقت نیست و شما قسم و عهدهای محکم آنان را در بخش
    «شاهدان نعیم اعظم» دیدید. آنان کسانی‌اند که در پیشگاه پروردگار، حق دارند سخن بگویند، چرا که خداوند از سخن صواب آنها راضی است؛ چون نزد خداوند رحمن عهد بسته‌اند تا حبیب قلبشان، خداوند بزرگ، راضی نشود، راضی نشوند. ما این را انکار نمی‌کنیم که محبت انبیای خداوند و پیروانشان نسبت به پروردگار، مانند محبت این قومی است که محبوب و محب خداوند هستند، اما انصار امام مهدی از حال خداوندی که بر عرش عظیم تسلط دارد آگاهند و می‌دانند او از رويگردانان خشمگین است، اما نسبت به هلاک‌شدگانی که از کوتاهی خود در پیشگاه خداوند پشیمانند متحسر است. به همین دلیل جنت النعیم بزرگ خداوند برای قومی که محبوب خداوند هستند و محب او، کوچک و حقیر است و تا زمانی که خداوندشان حزین و متحسر باشد، این ملکوت، در نگاهشان هیچ است.
    ممکن است یکی از کسانی که خود را عالمی بزرگ می‌داند سؤال کند: «ناصر محمد یمانی! پا را فراتر از اين مگذار و خداوند سبحان را به چیزی که در شأن او نیست توصیف منما. چگونه به خداوند چنین نسبتی داده و می‌گویی او برای بندگانی که از کوتاهی خود در پیشگاه خداوند نادم هستند، متحسر است؟» امام مهدی در پاسخ پرسشگران می‌گوید: این، توصیفِ رحمتِ عظیمِ خداوندِ ارحم الراحمین است و محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - رحمت خداوند را برای شما توصیف کرده است. خداوند تعالی به رسول الله که صلوات و سلام بر او باد فرموده است:
    [الله أرحم بعباده من الأمِّ بولدها]
    [رحم خداوند به بنده اش بیش از رحم مادر به فرزندش است]
    و نبیِّ خداوند، یعقوب، نیز پروردگارش را چنین توصیف کرده و خدا را نسبت به فرزندش از یعقوب که پدر است مهربان‌تر می‌داند:
    {قَالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلَّا كَمَا أَمِنتُكُمْ عَلَىٰ أَخِيهِ مِن قَبْلُ ۖ فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿۶۴﴾}
    صدق الله العظيم [يوسف].
    ای کسانی که جویای حال خداوندی هستید که بر عرش عظیم تسلط دارد، برای جواب به عقلتان رجوع کنید: «اگر خداوند حقاً ارحم الراحمین است، پس ظلم بندگان در حق خودشان برای او گوارا نیست، و باید برای آنها حزین ومتحسر باشد، به‌ خصوص برای کسانی که بعد از هلاک شدن، از کوتاهی خود در پیشگاه خداوند نادم هستند و اگر خداوند حقاً ارحم الراحمین باشد، باید در نفس خود به‌ خاطر ظلم بندگان در حق خودشان متحسر و حزین باشد. پس بیایید ببینیم حالِ خداوند ارحم الراحمین چگونه است؟ بندگانی که به‌ خود ظلم کرده‌اند را هلاک کرده و این بنده‌ها بعد از هلاکت از کوتاهی خود پشیمان هستند. و خداوند تعالی می فرماید:
    {إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ‎﴿٢٩﴾‏ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ‎﴿٣٠﴾‏ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ‎﴿٣١﴾‏ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ‎﴿٣٢﴾‏} صدق الله العظيم [يس].
    ای مسلمانان عزیزم شما [از آیات کتاب] در می‌یابید محمد رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم - می‌خواهد خود را با حسرت بر کافران هلاک کند، با اینکه آنان همچنان در زمان نبوت او اصرار داشتند که به نبوت و رسالتی که برایشان آورده بود کافر باشند. علی‌رغم پافشاری آنها بر کفر و عناد، باز هم محمد رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم - می‌خواهد از شدت حسرت بر آنها جان بدهد و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَإِن يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ ۚ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ‎﴿٤﴾‏ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا ۖ وَلَا يَغُرَّنَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ ‎﴿٥﴾‏ إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا ۚ إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ ‎﴿٦﴾‏ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ ۖ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ ‎﴿٧﴾‏ أَفَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا ۖ فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ ۖ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَصْنَعُونَ ‎﴿٨﴾} صدق الله العظيم [فاطر].
    و اگر محمد رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم - این چنین به‌ خاطر کافران و تکذیب کنندگانی که هنوز بر کفر و عناد و تکبر خود به‌ ناحق پافشاری می‌کند، متحسر و غمگین است و با وجود اصرار آنها بر کفر، صاحب آن قلب رئوف و رحیم می‌خواهد از شدت حسرت و تأسف بر آنها جان بدهد، وقتی این حال رسول الله است، پس حال خداوندی که از رسولش مهربان‌تر و پروردگار ارحم الراحمین است، چگونه خواهد بود؟ اما خداوندِ سبحان، به حق بر آنها حسرت می‌خورد؛ چون آنها ديگر بر کفر و عناد خود اصرار نمی‌ورزند و همگی می‌گویند:
    {يَـحَسْرَتَى عَلَى مَا فَرَّطتُ فِى جَنْبِ اللهِ وَإِن كُنْتُ لَمِنَ السَّـخِرِينَ} صدق الله العظيم [الزمر:۵۶]
    در اینجاست که خداوند ارحم الراحمین در نفس خود برای آنها حزین شده و به‌ خاطر تمام امت‌هایی که به خود ظلم کرده و هلاک شده‌اند حسرت می‌خورد و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ‎﴿٣٠﴾‏ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ‎﴿٣١﴾‏ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ‎﴿٣٢﴾‏} صدق الله العظيم [يس].
    ممکن است احمد جعفر بگوید: «ناصر محمد، تا کی می‌خواهی با این آیه و نعیم اعظم فخر فروشی کنی؟» و امام مهدی ناصر محمد در جواب او می‌گوید: احمد! تو نمی‌دانی این آیه، دارای چه بار نورانی و عظیمی است! برای همین است که می‌بینی من قلب انصار را هر از چند گاهی با این آیه آکنده و سیراب می‌کنم و در یک لحظه که کوتاه‌تر از چشم بر هم زدنی است، آنها را به درجه‌ای بالا در نزد فرمانروای توانا و مقتدر می‌برم. با تصدیق این آیه، مقام تصدیق کننده نعیم اعظم به مقام کسانی می‌رسد که در جایگاه صدق در نزد فرمانروای توانا و مقتدر جای دارند [اشاره به آیه کریمه سوره القمر: فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ ‎﴿٥٥﴾‏] و این، در حالی رخ می‌دهد که تصدیق‌کننده از جلوی کامپیوتر خود تکان نخورده است! احمد، آیا می‌دانی چرا در یک لحظه به چنین درجه رفیعی می‌رسند؟ چون خداوند از حادثه‌ای که در قلب‌ بنده‌ای که حق را باور کرده، اتفاق می‌افتد آگاه است و در می‌یابد چه حادثه‌ی عظیمی در قلب این بنده رخ داده است و تا خدایش راضی نشود، به ملکوت او راضی نخواهد شد و در نزد خداوند این امر مانند آن است که بنده تمام ملکوت خداوند را انفاق کرده باشد و برای همین او را به بالاترین درجه‌ها می‌رساند. تمام انصار در این درجه یکسان هستند و آنچه که باعث تفاوت مقام آنها می‌شود اعمال و انفاق آنها در راه پروردگارشان است و چقدر آنها در نزد خداوند گرامی هستند! و چقدر در نزد خداوند اینکه آنها را احمق و خام می‌خوانی عظيم است! خدا تو را ببخشد.
    برای تو به خداوند بزرگ قسم می‌خورم، خداوندی که استخوان‌های پوسیده و پراکنده را زنده کرده و پروردگار آسمان‌ها و زمین و مابین آنها و پروردگار عرش عظیم است، در میان انصار مهدی منتظر گروهی هستند که محبوب خداوند هستند و محب او [يحبهم الله و يحبونه] و به ملکوت بهشتی که به اندازه آسمان‌ها و زمین است راضی نخواهند شد، مگر خداوندشان راضی شده و متحسر و حزین نباشد. خود آنها از نفسشان باخبرند و می‌دانند امام مهدی روی نفس آنها به دروغ و بهتان قسم نخورده است، بلکه این حقیقتی راستین و با نهایت صداقت است و شکی در آن نیست.
    صلّى الله عليهم وملائكته ورسله والمهدي المنتظر وأسلِّم تسليماً.
    وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين ..
    أخوكم الإمام المهدي ناصر محمد اليمانی

    اقتباس المشاركة 149844 من موضوع الردّ الملجم بسلطان العلم على (الباحث عن البينة) الذي هو ذاته (الباحث عن الباطل)..

    - 13 -
    [ لمتابعة رابط المشاركـــة الأصليّة للبيــان ]
    https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=149829

    الإمام ناصر محمد اليماني
    06 - رمضان - 1435 هـ
    03 - 07 - 2014 مـ
    10:31 صباحاً
    ( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
    ــــــــــــــــــــ


    يا معشر الأنصار ارفقوا بأحمد جعفر ولا تقسوا عليه عسى أن يُنيب إلى ربّه فيهدي قلبه
    ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة الأنبياء والمرسلين وكافة أنصارهم السابقين من قبل التّمكين ومن بعد الفتح المبين إلى يوم الدين، السلامُ عليكم ورحمة الله وبركاته أحبتي الأنصار السابقين الأخيار وتقبل الله صيامكم وصالح أعمالكم..

    ويا أحبتي في الله ارفقوا بأحمد جعفر من بعد ما تبيّن لنا أنّه هو لا شكّ ولا ريب، فارفقوا به بعد أن استزلَّه الشيطان فغوى، فلعلّه ينيب إلى ربّه فيهدي قلبه فيجعل بصره حديد بالبيان الحقّ للقرآن المجيد، وتذكروا قول الله تعالى: {عَسَى اللَّهُ أَن يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ الَّذِينَ عَادَيْتُم مِّنْهُم مَّوَدَّةً وَاللَّهُ قَدِيرٌ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (7)} صدق الله العظيم [الممتحنة].

    وكذلك يا أحبتي في الله ترفَّعوا عن الألفاظ البذيئة ولا تبادلوا الشتيمةَ بالشتيمة، ونَعمْ فإنَّ الإمام المهدي ناصر محمد يجد المعاندون أحياناً في ردي غلظةً بالحقّ، فإمّا أن تكون غلظتي على شيطانٍ من شياطين البشر وإمّا على مَنْ وضع نفسه في نفس أسلوبهم فلا يلومنَّ إلا نفسه إن كان ردي عليه غليظاً بالحقّ، ولكن تلك الحكمة لا ينبغي تطبيقها على كلّ من خالفنا الرأي وحتى وإن جاء يزبد ويربد علينا بغير الحقّ فلعلّ ذلك غيرةً منه على دينه لكونه يظنّ نفسه أنّه على الحقّ لا شكّ ولا ريب، فهنا يجب أن تطبقوا في شأنه أمر الله إلى الدعاة إلى سبيله في قول الله تعالى: {ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ} صدق الله العظيم [النحل:125].

    وحين تجادلون الناس بالحكمة والموعظة الحسنة فسوف تهدون قلوبَ قومٍ تخْلُوا قلوبُهم من الكبر والغرور أصحاب الأصل الطيب من الذين إذا أساءَ إليك فأحسنت إليه وعفوت عنه يخجل من نفسه تجاهك ويراك كبيراً ويرى نفسه حقيراً صغيراً تجاهك ثم يتحوّل إلى وليٍّ حميمٍ ويهديه الله إلى صراطٍ مستقيمٍ لكونه لم تأخذه العزّة بالإثم، وتلك حكمةٌ بالغةٌ تُستخدم في تشاجر المؤمنين فيما بينهم عند أيِّ مشكلةٍ. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا} صدق الله العظيم [الإسراء:53].

    فلو يطبق المؤمنون هذه الحكمة لما قتل المؤمنُ أخاه المؤمن في ساعة الغضب لكون من يغضب ولم يكظم غيظه فقد يقتل ولا يحسب عقباها في ساعة الغضب الشديد، فيندم على ما فعل ندماً عظيماً ويهلك نفسه بالقتل إذا لم يعفُ عنه أولياءُ الدّم ودفع الديَّة، وقد يوسوس له الشيطان أنّه سوف يصفه الآخرون بالجُبْن، وهيهات هيهات بل سوف يقولون ما أعقل هذا الرجل الذي تبيّن لنا أن عقله أكبر من عقل خصمه. وكذلك تلك الحكمة تستخدم في الدعوة إلى الله. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ (33) وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ۚ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ (34) وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ (35) وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ ۖ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (36)} صدق الله العظيم [فصلت].

    وبتلك الحكمة تستطيعون أن تميِّزوا الضّالين من شياطين البشر لكون الضالّين تستطيعون هدايتهم بهذه الحكمة، وأمّا شياطين البشر فحين تعفون عنهم يزدادون سوءاً وتكبراً وغروراً.

    وعلى كل حال إنّ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني يدعو كافة أنصاره في العالمين إلى أن يكونوا على خُلُقٍ عظيمٍ فيتميّزون بين الناس بخلقٍ عظيمٍ لكون ذلك يساعدهم في هداية الناس، وأن يتحرّوا الصدق حتى يكتبهم الله من الصادقين عند الله وعبادِه فيكون الناس معهم ويقتدوا بصدقهم وأخلاقهم.

    تصديقاً لقول الله تعالى: {وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّىٰ إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَن لَّا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ (118) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ (119) مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُم مِّنَ الْأَعْرَابِ أَن يَتَخَلَّفُوا عَن رَّسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنفُسِهِمْ عَن نَّفْسِهِ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ (120) وَلَا يُنفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً وَلَا يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (121) ۞ وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ (122)} صدق الله العظيم [التوبة]. ولنا في محمدٍ رسول الله والذين معه قلباً وقالباً أسوةٌ حسنةٌ صلّى الله عليهم وآلهم وسلّم تسليماً.

    ويا أحبتي في الله الأنصار السابقين الأخيار، إذا أغاظكم الناس فتذكروا هدفكم السامي العظيم في نفس الله لكونكم تطمعون لتحقيق رضوان نفس الله، ولن يرضى الله في نفسه حتى يجعل عباده أمّةً واحدةً على صراطٍ مستقيمٍ إلا من أبى أن يتّبع الحقّ من ربّه بعد ما تبيّن له أنّه الحقّ من ربّه لا شك ولا ريب. فإن يروا سبيل الحقّ لا يتخذوه سبيلاً وإن يروا سبيل الغي والباطل يتخذوه سبيلاً، أولئك لا حسرة عليهم في نفس الله حتى يذوقوا وبال أمرهم إلى ما يشاء الله.

    ويا أحبتي الأنصار السابقين الأخيار، كلّ إنسانٍ يغضب وكذلك الإمام المهدي مثلكم يغضب، وأحياناً أسيطر على الغضب ولا يسيطر عليّ، وأحياناً لا أستطيع نظراً لشدّة الضغط النّفسي على الإمام المهديّ من كل جانبٍ وأكثره لا تحيطون به علماً. وعلى كل حالٍ أستوصيكم ونفسي بالصبر وضبط النفس وكظم الغيظ وخصوصاً في الدعوة إلى الله لكونكم سوف تجدون الجاهلين يسبُّون ويشتمون الإمام المهديّ بأقبح الألفاظ فيثير هذا في قلوبكم غضباً عظيماً عظيماً عظيماً وذلك من شدّة غيرتكم على الإمام المهديّ ناصر محمد وحبكم له، وأعلم أنّكم لا تغضبون على أنفسكم كما تغضبون على من سبَّ وشتم الإمام المهديّ ناصر محمد لكون الله قد جعله أحبَّ شخصٍ إلى أنفسكم في هذا العالم بأسره الذي تعيشون فيه، وذلك برهانٌ من الرحمن أنَّ الإمام المهدي ناصر محمد من الذين آمنوا وعملوا الصالحات ومن أئمة الكتاب المكرمين. تصديقاً لقول الله تعالى: {إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا} صدق الله العظيم [مريم:96].

    ولكنّ هذا الحبّ العظيم يجعله الله فقط في قلوب الذين اتّبعوا وصدّقوا بالحقّ من ربّهم، ألا وإنّ الحبّ في القلب هو بيد الله وحده وليس بيد الإنسان أن يحبَّ من يشاء ويكره من يشاء؛ بل يجعله الله لمن يشاء في قلوب عباده! ألا وإن الحبّ هو درجاتٌ في القلوب وأعلى درجة في الحبّ في قلوب أنصار ناصر محمد هو حبّ الله ورسوله محمدٍ والإمام المهديّ ناصر محمد صلوات الله عليهم وجميع المؤمنين إلى يوم الدين.

    ونظراً للحبِّ العظيم في قلوبكم للإمام المهديّ ناصر محمد فإنّي أخشى أن يقتلَ أنصاريٌّ مؤمناً في ساعة الغضب من أجلي، ولكنّي أشهد الله عليكم وكفى بالله شهيداً أنّي قد عفوت مسبقاً عمّن ظلمني في هذه الحياة مهما سبّني أو شتمني، فتذكروا أنّ إمامكم قد عفا عن ظالميه مسبقاً فاكظموا غيظكم وقولوا لمن سبّني أو شتمني: "سامحك الله، فقد سامحك إمامنا من قبل أن تشتمه". وأبلغوه من الإمام ناصر محمد السلام، واهجروا من سبّكم وإمامكم هجراً جميلاً بالصبر الجميل دون أن تدعوا عليهم في ظَهر الغيب فتُجابوا فيُهلكه الله فمن ثم تزيدوا الحسرة في نفس الله بسبب أنّه أهلك عبداً ظالماً لنفسه إجابةً لدعائكم عليه، فلا تنسوا هدفكم العظيم، فوالله العظيم البَرِّ الرحيم إنّ هدفكم هو أعظم هدفٍ وأسمى هدف في الكتاب على الإطلاق لكونكم تتخذون رضوان الله غايةً.
    ويا سبحان الله العظيم! فما أسرع ترقية العبد إلى أعلى درجات المقرّبين في لحظة شعوره في نفسه أنّه لن يرضى بملكوت ربّه حتى يرضى! فهنا فكأنه أنفق ملكوت الله جميعاً فيتمّ ترقيته إلى أصحاب الدرجات العلى عند مليك مقتدر.

    ويا معشر المسلمين أقسم بالله العظيم: إنّ قوماً يحبّهم الله ويحبونه هم من هذه الأمّة، وقد جاء وعد الله في محكم كتابه: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّـهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ۚ ذَٰلِكَ فَضْلُ اللَّـهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ ۚ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (54)} صدق الله العظيم [المائدة].

    فوالله الذي لا إله غيره إنّ ذلك هو أعظم فضلٍ في الكتاب على الإطلاق؛ عظيمَ حبِّ الله لقومٍ يحبّهم ويحبّونه وعظيم حبّهم لربّهم، وفي ذلك سرُّ أنّهم لن يرضوا حتى يرضى ربَّهم حبيبَ قلوبهم، ونذكِّر ونفتيكم بالحقّ أنّ ذلك هو أعظمُ فضلٍ في الكتاب على الإطلاق. تصديقاً لقول الله تعالى: {ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ} صدق الله العظيم، وما هو ذلك؟ وتجدون الجواب من الربّ مباشرة: {يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ} صدق الله العظيم.

    فلا يَفوتكم يا معشر المسلمين هذا التكريم العظيم، ولا تقولوا لأنصار الإمام المهديّ ما قاله الجاهلون لأنصار الرسل السابقين؛ قالوا أهؤلاء منّ عليهم الله من بيننا ونحن نعلم بما كانوا يفعلون من قبل؟ فيقول أحد الجاهلين: "يا فلان، فهل تذكر ماذا كنّا نفعل أنا وأنت؟ ألم نزنِ سوياً بالعاهرات ونسكر سوياً في الكازينوهات، فكيف يجعلك الله فجأةً من المقرّبين من ربّ العالمين؟ بل إنّك في ضلالٍ مبينٍ". ونترك الجواب من الربّ مباشرة. قال الله تعالى: {وَكَذَلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لِّيَقُولواْ أَهَـؤُلاء مَنَّ اللّهُ عَلَيْهِم مِّن بَيْنِنَا أَلَيْسَ اللّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ (53) وَإِذَا جَاءكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَن عَمِلَ مِنكُمْ سُوءاً بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (54) وَكَذَلِكَ نفَصِّلُ الآيَاتِ وَلِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ (55)} صدق الله العظيم [الأنعام].

    وهكذا يحتقر الكفار أنصار الرسل والإمام المهديّ بادئ الأمر. وقال المتكبرون لرسل ربّهم: {مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ (27)} [هود].

    وعلى كل حال يا معشر الأنصار المكرّمين، لا يستهزئ بكم إلا معدوم البصيرة من كان في قلبه كبْرٌ وغرورٌ، وبالنسبة للأخ أحمد جعفر فربّه أعلم بما في قلبه فلئن تاب وأناب فسوف يجد له ربّاً غفوراً رحيماً، وكذلك سيجد الإمام المهديّ ذا قلبٍ رؤوفٍ رحيمٍ إلا أنْ أقبلَ نصرةَ أحمد جعفر فتعزُّ عليَّ نفسي أنْ أقبلها، فحتى لو تاب وأناب وهدى الله قلبه فكذلك سوف نردّها إليه فلينْفقها أينما يشاء في سبيل الله ولسوف نرسلها إليه، وأشهد الله والأنصار السابقين الأخيار أنّ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني يطالب الأخ الكريم أحمد جعفر أن يرسل إلينا رقم حسابه أو باسم من نحوّلها تحويلاً عن طريق (ويسترن يونيون) إلى مصر، حتى يستطيع أن يتسلَّمها من أيّ محافظةٍ حتى لا يدلَّنا حتى على محافظته في مصر، فعن طريق (ويسترن يونيون) يستطيع أن يتسلّمها من أي محافظة في مصر، فليبعث إلينا على الخاص باسم من يريد أن نرسلها إليه، وليس شرط على أحمد جعفر أننا لن نرسلها له حتى يبعث إلينا باسمه الكامل كما في بطاقته الشخصية؛ بل فقط يفتينا برسالةٍ على الخاص باسم من نرسلها إليه؛ شخص يثق فيه.

    وقد وفَّى وكَفَّى الأنصاري (رضوان الله أكبر) وسوف يبعثها إلينا خلال يومنا هذا الخميس ويزيد فوقها عوضاً عنها برغم أنّي لم أدفع نصرة أحمد جعفر حتى يعوضني أنصاريّ عنها، وكذلك إحدى الأنصاريات بعثت إلينا بنصرة أحمد جعفر على رقم حسابي ولم أعلم إلا بإشعارها بأنها أرسلت نصرة أحمد جعفر وأرادت أن تكون نصرتها عوضاً لنصرة أحمد جعفر، وكذلك أنصاريٌّ من المكرمين ثالثٌ قال: سوف يرسل ألف وخمسمائة دولار يوم الجمعة التي تلي هذه الجمعة، فقلنا له لقد سبقك بالوعد بدفع نصرة أحمد جعفر الأنصاري (رضوان الله أكبر) فقال: بل سوف أرسلها إليك وأنت أرسلها لأحمد جعفر أو تبقيها لك لتكون عوضاً عنها. فقلت سبحان ربي!! فقد زاد الله المهديّ المنتظر رزقاً أضعافَ نصرتك يا أحمد جعفر بسبب طلبك إرجاع نصرتك إليك! وكذلك كثيرٌ من الأنصار فمنهم من اتصل بي ومنهم من راسلني على الخاص وكلّ منهم يلحُّ إلحاحاً ويصرُّ إصراراً أن يتحمل هو دفع نصرة أحمد جعفر فقلنا لهم جميعاً لقد سبق الوعد منى للأخ الأنصاري (رضوان الله أكبر) بقبول تكفّله بدفع نصرة أحمد جعفر لكونه أوّل من ردَّ عليه فأعلن التّكفّل بدفع نصرة أحمد جعفر على العام وعلى الخاص، وكذلك زادنا فوقها نصرةً من ذات نفسه، فشكراً لك يا دكتور أحمد جعفر فقد زدت مال المهديّ المنتظر ناصر محمد بأضعاف نصرتك، فشكراً لك مرةً أخرى.

    ولقد جعلنا وضع ارجاع النّصرة فقط لأحمد جعفر من بين الأنصار لكون النّصرة لم يتمّ دفعها قرضةً للإمام المهديّ ناصر محمد حتى يكون فرضاً عليه ردُّ الأمانة إلى أهلها؛ بل النّصرة هي قرضةٌ لله في سبيل الله، والمال مال الله ولستُ ملزماً بإرجاع نصرةَ من انقلب على وجهه. وسبق اختبار الأنصار من قبل ولم يتنازل أحدٌ منهم جميعاً أن نردَّ له نصرته على الإطلاق، وما زادهم إلا إيماناً وتثبيتاً. ويعلم الله يا أحمد جعفر أنّ الإمام المهدي ناصر محمد كان في أزمةٍ ماليةٍ من قبل بيانك بطلب إرجاع نصرتك، ولكن بسبب مكرك وبيانك بطلب إرجاع نصرتك فرَّجْتها علينا يا أحمد وقضيت حوائج إلزاميّة علينا! فشكراً لك للمرة الثالثة.

    اللهم عبدك يدعوك بحقّ لا إله إلا أنت وبحقِّ عظيم رحمتك التي كتبت على نفسك وبحقِّ عظيم نعيم رضوان نفسك أن ترزق أنصاري جميعاً من كل بابٍ بغير حسابٍ إنك أنت العزيز الوهاب ترزق من تشاء بغير حسابٍ، اللهم وارفع درجاتهم ومقاماتهم عند مليكٍ مقتدرٍ، اللهم ووفقهم بكلِّ ما تحبه وترضاه لهم، اللهم واحفظهم وامنعهم واجعلهم بأعينك التي لا تنام، اللهم واشفِ مرضاهم وعافي مبتلاهم بكلماتك التامات، اللهم وارضَ عنهم وأرضهم بنعيم رضوانك فقد علمتَ بما في أنفسهم وعلَّمتَ عبدك أنّهم لن يرضوا بملكوتك ربّي حتى ترضى وجعلتَ ذلك آيةً في قلوب قومٍ يحبِّهم الله ويحبّونه فيجدون في أنفسهم أنّهم لن يرضوا بملكوت ربّهم حتى يرضى ربُّهم أحبّ شيءٍ إلى أنفسهم، اللهم أصدقهم واجعلهم صادقين؛ أولئك قومٌ يحبّهم الله ويحبّونه إذا تفكَّروا في حسرة ربّهم في نفسه على النادمين على ما فرّطوا في جنبه تفيض أعينهم بالدمع، فمن ثمّ يقسم كلٌّ منهم بالله العظيم متخذاً عند الرحمن عهداً أنّه لا يرضى بملكوت ربّه حتى يرضى.

    ويا معشر المسلمين، فما أعظم وأكبر ملكوت الله أجمعين! ولكنّي أُقسم لكم بالله العظيم لا يعدل الملكوت كله عندهم مثقال ذرةٍ من رضوان ربّهم وهم على ذلك من الشاهدين وربّهم أعلم بما في قلوبهم، وإنّ الإمام المهديّ عبد النَّعيم الأعظم ناصر محمد اليماني لم ينطق في شأنهم إلا بالحقّ، وقد رأيتُم قسمهم وعهدهم المغلظ في بيان شهداء النَّعيم الأعظم، وأولئك يحقُّ لهم الخطاب بين يدي الربّ لكونه ارتضى لهم بالقول الصواب لكونهم اتّخذوا عند الرحمن عهداً أن لا يرضوا حتى يرضى ربّهم حبيب قلوبهم. ولا ننكر أنبياء الله وأتباعهم أنّهم يحبّون الله كِّحبّ قومٍ يحبّهم الله ويحبّونه ولكنّ أنصار الإمام المهديّ علموا بحال ربّهم المستوي على العرش العظيم أنّه غاضبٌ على المعرضين ومتحسرٌ على المُهلكين النادمين على ما فرَّطوا في جنب ربّهم، فمن ثم صار نعيم الجنان العظيم في نظر الأنصار حقيراً وصغيراً؛ بل لا شيء في أعينهم ما دام ربّهم متحسراً وحزيناً.

    وربّما يودّ أحد السائلين من يزعم أنّه عالمٌ كبيرٌ أن يقول: "يا ناصر محمد اليماني، قف عند حدِّك ولا تصِف ربّك بما لا يليق به سبحانه، فكيف تصف الله أنه يتحسّر في نفسه على عباده النادمين على ما فرّطوا في جنب ربّهم؟". فمن ثمّ يردّ الإمام المهديّ على السائلين وأقول: بل وصفتُ لكم عظيم رحمة الله أرحم الراحمين والذين ظلموا أنفسهم يائسون من رحمة ربّهم ووعده الحقّ وهو أرحم الراحمين. وقد وصف لكم محمدٌ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- رحمة الله فقال محمد عليه الصلاة والسلام: [الله أرحم بعباده من الأمِّ بولدها]، وكذلك يصف نبيّ الله يعقوب ربّه أنّه أرحم بأولاده من أبيهم يعقوب: {قَالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلَّا كَمَا أَمِنتُكُمْ عَلَىٰ أَخِيهِ مِن قَبْلُ ۖ فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (64)} صدق الله العظيم [يوسف].

    ويا معشر السائلين عن حال ربّهم المستوي على العرش العظيم تفكّروا بعقولكم تجبكم فتقول: "إذا كان الله هو حقاً أرحم الراحمين فحتماً ليس هيِّناً عنده ظلمُ عباده لأنفسهم، فلا بدّ أنّه متحسرٌ وحزينٌ عليهم خصوصاً إذا أصبحوا نادمين على ما فرَّطوا في جنب ربّهم بعد أن يهلكهم الله، فإذا كان الله هو حقاً أرحم الراحمين فلا بد أنّ حالَه في نفسه متحسرٌ وحزينٌ بسبب ظلم عباده لأنفسهم، فتعالوا لننظر حال الله أرحم الراحمين من بعد أن أهلك الظالمين أنفسهم فأصبحوا نادمين على ما فرَّطوا في جنب ربّهم، وقال الله تعالى: {إِن كَانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس].

    ويا أحبتي المسلمين، إنّكم تجدون أنّ محمداً رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- يكاد أن يُذهب نفسه على الكافرين حسراتٍ برغم أنّهم لا يزالون مصرّين في عهده على الكفر بنُبوّته وبالرسالة التي يحملها إليهم، ورغم ذلك تجدون أنّ محمداً رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- كاد أن يذهب نفسه عليهم حسرات برغم أنهم لا يزالون مصرّين على كفرهم وعنادهم، وقال الله تعالى: {وَإِن يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ ۚ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (4) يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا ۖ وَلَا يَغُرَّنَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ (5) إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا ۚ إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ (6) الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ ۖ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ (7) أَفَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا ۖ فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ ۖ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَصْنَعُونَ (8)} صدق الله العظيم [فاطر].

    فإذا كان هذا حال محمدٍ رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- متحسِّراً وحزيناً على الكافرين المُكذبين به برغم أنهم لا يزالون مصرّين على كفرهم وعنادهم وتكبرهم بغير الحقّ، فبرغم ذلك تجدونَ ذا القلبِ الرؤوف الرحيم يكاد أن يُذهب نفسه عليهم حسراتٍ، فإذا كان هذا حال الرسول فكيف بحال من هو أرحم بعباده من رسوله؛ اللهَ أرحم الراحمين؟ ولكنه متحسرٌ عليهم سبحانه بالحقّ لكونهم لم يعودوا مصرِّين على كفرهم وعنادهم؛ بل كلٌّ منهم يقول: {يَـحَسْرَتَى عَلَى مَا فَرَّطتُ فِى جَنْبِ اللهِ وَإِن كُنْتُ لَمِنَ السَّـخِرِينَ} صدق الله العظيم [الزمر:56]. فهنا تأتي الحسرة في نفس الله أرحم الراحمين ولذلك تجدونه متحسراً وحزيناً على كافة الأمم الذين أهلكهم وكانوا ظالمين لأنفسهم. وقال الله تعالى: {يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس].

    وربّما يودّ أن يقول أحمد جعفر: "يا ناصر محمد، فإلى متى تتبجح بهذه الآية وبالنّعيمِ الأعظم؟". فمن ثم يردّ عليه الإمام المهديّ ناصر محمد ونقول: إنّك لا تعلم يا أحمد كم عظيم الشُّحنة النّورانية في هذه الآية! ولذلك تجدني أشحن بها قلوب الأنصار بين الحين والآخر، فأجعل قلوبهم ألين من الماء، وأرفعهم في لحظةٍ هي أقرب من لمح البصر إلى الدرجات العلى عند مليكٍ مقتدرٍ، فمن بعد تصديقه بهذه الآية مباشرةً يتمّ رفع درجة المصدِّق بالنّعيم الأعظم إلى أصحاب الدرجات العلى عند مليكٍ مقتدرٍ، ويحدث هذا والصدّيق بالحقّ لم يقُم من فوق مقعده أمام الكمبيوتر! وهل تدري لماذا يتمّ رفعهم إلى الدرجات العلى في لحظةٍ يا أحمد؟ وذلك لكون الله علم بما حدث في قلب عبده الذي صدّق بالحقّ فوجد في قلبه حدثاً عظيماً أنه لن يرضى بملكوت ربّه حتى يرضى، فكان ذلك عند الله وكأنّه أنفق ملكوت ربّه، ولذلك تمّ رفعهم إلى مستوى الدرجات العلى. وجميع الأنصار في تلك الدرجة سواء، فمن ثم يأتي فارق درجات العمل والإنفاق في سبيل ربّهم. فما أكرمهم عند الله! وما أعظم عند الله وصفك لهم بالغباء الخام! وعفى الله عنك.

    وأقسم لك بالله العظيم من يحيي العظام وهي رميمٌ ربّ السماوات والأرض وما بينهما وربّ العرش العظيم أنّ في أنصار المهديّ المنتظَر قومٌ يحبّهم الله ويحبّونه لا يرضون بملكوت الجنّة التي عرضها السماوات والأرض حتى يرضى ربّهم لا متحسِّراً ولا حزيناً، فهم يعلمون بما في أنفسهم أنّ الإمام المهديّ لم يُقسم على ما في أنفسهم زوراً وبهتاناً؛ بل إنّه الحقّ الحقيق بمنتهى الصدق لا شك ولا ريب. صلّى الله عليهم وملائكته ورسله والمهديّ المنتظر وأسلِّم تسليماً.

    وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
    أخوكم؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
    ________________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  4. افتراضي دلایلِ علمیِ بیشتر برای تمام انصار و جویندگان حق و تمام علمای مسلمین و پیروانشان و تمامی انسان‌ها

    - 14 -
    امام ناصر محمد اليماني
    07 - رمضان - 1435 هـ
    04 - 07 - 2014 مـ
    11:04 صبح
    ( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
    [ لمتابعة رابط المشاركـــة الأصليّة للبيـان ]
    https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=150008

    ــــــــــــــــــــ


    دلایلِ علمیِ بیشتر برای تمام انصار و جویندگان حق و تمام علمای مسلمین و پیروانشان و تمامی انسان‌ها

    بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر خاتم الأنبياء والمرسلين و خاندان پاک و مطهرش و تمام انبیای پیش از او و خاندان پاکشان و تمام مؤمنان در تمام زمان و مکان تا یوم الدین و اما بعد...
    ای عزیزان من! انصار پیشگام و برگزیده، ای کسانی که محبوب خداوند هستید و محب او [قوم يحبهم الله و يحبونه]، این بیان در درجه اول به شما اختصاص دارد. آیا شما بيان این فرمايش حق خداوند تعالی را درک کرده‌اید که می‌فرماید:
    {وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ‎﴿٥٢﴾‏} صدق الله العظيم [الحجّ]؟
    به خداوند قسم! هیچ یک از علمای مسلمین جز امام مهدی، تاکنون آن را به درستی و به حق بیان نکرده است. پس بیایید تا علت آنکه چنین حادثه‌ای، قبل از تمكين و فتح آشکار، در قلب انبیا، رسولان و انصار پیشگام رخ می‌دهد،
    به شما بیاموزم.

    حقیقت را گفته و جز حق به خداوند نسبت نمی‌دهم؛ دلیل آن، تنها این است که انبیا و انصارشان، بعد از اینکه نسبت به حق فرستاده شده از جانب خداوند، در قلبشان به یقین رسیدند، تصور کردند که دیگر امکان ندارد روزی برسد که حتی ذره‌ای نسبت به حقی که توسط خدا به‌ سوی آن هدایت شده‌اند، شک کنند؛ پس خداوند اراده نمود تا درباره علم هدایت ربانی، به انبیا و رسولان و انصار پیشگام آنها درسی بیاموزد تا بدانند خداوند بین انسان و قلب او حائل می‌شود و نباید از خود مطمئن باشند. آنها این را درک نکرده بودند که ممکن است روزی در حق آمده از جانب خداوند شک کنند و اینکه هدایت تنها به دست خداست و خداوند اراده نمود تا درس بزرگی در زمینه علم هدایت به آنها بدهد تا به یقین بدانند خداوند بین انسان و قلب او حائل می‌شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ‎﴿٢٤﴾‎‎} صدق الله العظيم [الأنفال].
    به سبب
    کامل شدن يقين و سپس اعتماد کردن به خود که درباره حق گرفتار شک نمی‌شوند، در قلبشان نسبت به گوشه‌ای از حق آمده از جانب خداوند شک حادث شد؛ علت هم این بود که پیش خودشان تصور می‌کردند که دیگر نسبت به هیچ چیزی از دانسته‌های حق كه از جانب پروردگارشان است شک نمی‌کنند. پس خداوند آنها را ادب می‌كند و در باب عقیده و علم هدایت به آنها درسی می‌آموزد تا بدانند هدایت تنها از جانب خداوند بوده و او بین آنها و قلبشان حائل می‌شود
    و هر گونه که بخواهد در آن تصرف می‌کند [یا آن را به هر حالی که خود بخواهد، درمی‌آورد]. پس بعد از اطمینانی که در خودشان حس کردند که دیگر درباره اعتقادشان به حق، شک به دلشان راه نمی یابد، دچار تردید شدند. پس خداوند پیرامون علم هدایت درسی به آنها داد وآنها را نسبت به پاره‌ای از حق پروردگارشان دچار تردید نمود؛ سپس آیات خود را برایشان استوار ساخت تا بدانند خداوند است که بین انسان و قلب او حائل می‌شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ‎﴿٢٤﴾‎‎}
    صدق الله العظيم.

    این حکمت بالغه‌ای است که خداوند می‌خواهد تمام انبیا و رسولان، بدون استثنا از آن آگاه باشند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    {وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ‎﴿٥٢﴾‏} صدق الله العظيم [الحجّ]
    خداوند سبحان حکمت دیگری نیز دارد و آن زمانی است که انبیا با درخواست مردم خود مواجه می‌شوند که از آنها معجزه می‌خواهند تا نشانه‌ای باشد که آنها واقعاً از جانب خداوند آمده‌اند و به همین خاطر نیز خداوند با معجزات به آنها کمک کرده است. انبیا در ابتدای امر تصور می‌کردند که اگر با معجزات یاری شوند، مردمشان واقعاً هدایت خواهند شد. در ابتدای دعوت، انبیا متوجه امر نشده بودند و به همین دلیل نیز مانند مردمانشان می‌خواستند این درخواست توسط خداوند پذیرفته شود. پس انبیا به درگاه خداوند دعا کرده و از او می‌خواستند با معجزات یاریشان نماید تا مردم آنها را باور کنند. اما نه انبیا و نه مردمشان این نکته را نمی‌دانستند حتی اگر معجزه بیاید، باز هم مردم باور نکرده و کفرشان نسبت به حقِّ نازل شده از جانب پروردگارشان فزونی گرفته و خواهند گفت انبیا ساحرانی کارکشته و دانا هستند. در کتاب خداوند، قومی را پیدا نکردم که از انبیا درخواست معجزه کرده باشند و به آن ایمان آورده باشند؛ بلکه نسبت به حق نازل شده از خداوند کافرتر شده و انبیا را ساحرانی دروغگو خواندند، چرا که خداوند بین آنها و قلبشان حائل بوده و آن را از پذیرش هدایت منصرف ساخته‌است و معجزه به‌ کارشان نیامده و باعث هدایتشان نشده‌است، چون همان اول حاضر نشده‌اند بدون دیدن معجزه، از عقلشان یاری گرفته و ایمان بیاورند و خداوند تعالی می‌‌فرماید:
    {وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِن جَاءَتْهُمْ آيَةٌ لَّيُؤْمِنُنَّ بِهَا ۚ قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِندَ اللَّهِ ۖ وَمَا يُشْعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءَتْ لَا يُؤْمِنُونَ ‎﴿١٠٩﴾‏ وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ‎﴿١١٠﴾‏} صدق الله العظيم [الأنعام].

    محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - مانند انبیای پیش از خود، اعتقاد داشت که اگر خداوند با معجزه‌ای که مردم آن را با چشم خود ببینند، او را یاری دهد، ایمان خواهند آورد. برای همین خداوند به نبیِّ خود اندرز می‌دهد تا از جاهلانی نباشد که از علم هدایت بی‌خبرند و بداند این خداوند است که بین انسان و قلب او حائل است. اما محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - از پروردگارش می‌خواست با معجزه‌ای تصدیق‌کننده به او یاری برساند تا همه به حقی که خداوند برایشان فرستاده است ایمان بیاورند، چرا که قومش سخت‌ترین قسم‌ها را به خداوند می‌خوردند که اگر خداوند با معجزات او را یاری نماید، او را باور خواهند کرد. مردم می‌گفتند: «او نبی و فرستاده پروردگار عالمیان نیست و خداوند، آن چنان که به رسولان قبلی یاری رسانده، به او کمک نخواهد کرد» و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ ‎﴿٥﴾‏} صدق الله العظیم[الأنبياء].
    نبی از سخنان آنها غمگین شد و از پروردگارش درخواست نمود با معجزه‌ای از جانب خود، او را یاری کند تا مردم بدانند او به حق، نبیّ خداوند و رسول پروردگار عالمیان است. برای همین خداوند به نبیِّ خود اندرز می‌دهد از جاهلان نباشد، چون خداوند سبحان می‌داند آنها به هیچ آیه و نشانه‌ای ایمان نمی‌آورند؛ خداوند بین انسان و قلب او حائل است و هدایت شدن به دست خود انسان نیست بلکه هدایت به دست پروردگاری است که بین انسان و قلبش حائل می‌شود. لذا خداوند به نبیِّ خود اندرز می‌دهد از جاهلان نباشد و تصور نکند با‌ آمدنِ نشانه‌ی معجزه هدایت خواهند شد و جان خود را به‌ خاطر حسرت خوردن بر آنها به خطر نیندازد؛ چرا که آنها همچنان بر کفر و عناد خود اصرار دارند. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ ۖ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَٰكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ ‎﴿٣٣﴾‏ وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلَىٰ مَا كُذِّبُوا وَأُوذُوا حَتَّىٰ أَتَاهُمْ نَصْرُنَا ۚ وَلَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ۚ وَلَقَدْ جَاءَكَ مِن نَّبَإِ الْمُرْسَلِينَ ‎﴿٣٤﴾‏ وَإِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُم بِآيَةٍ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَىٰ ۚ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ ‎﴿٣٥﴾‏} صدق الله العظيم [الأنعام].
    بیان حق این اندرز خداوند به خاتم الأنبیاء و المرسلین که «از جاهلان نباشد» چیست؟ این اندرز از آن جهت است که ایشان مانند مردمش تصور می‌نمود اگر خداوند با معجزه‌ای که تصدیق کننده نبوت او باشد به وی یاری رساند، حتماً مردمش حقِّ نازل شده از پروردگار را خواهند پذیرفت. به همین خاطر، آنکه بین انسان و قلب او حائل است به نبی خود می‌فرماید:
    {وَإِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُم بِآيَةٍ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَىٰ ۚ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ ‎﴿٣٥﴾‏} صدق الله العظيم.
    این دلیل آشکاری است که نشان می‌دهد
    محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - از این نکته آگاهی نداشتند و مانند قوم خود تصور می‌کردند اگر خداوند با معجزه او را یاری دهد، مردمش به حقِّ نازل شده از جانب خداوند ایمان می‌آورند. اما اگر نشانه و معجزات الهی می‌آمدند و مردم نسبت به آنها کافر می‌شدند، چیزی جز هلاکت‌ شدن برایشان در پی نداشت. چون محققاً نبی بعد از آمدن معجزه، در قلب خود از دست مردمانش غضبناک شده و خالصانه از ته قلب علیه‌شان دست دعا بلند می‌کرد و خداوند، آن مردم را هلاک می‌ساخت و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:

    {بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ ‎﴿٥﴾‏ مَا آمَنَتْ قَبْلَهُم مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا ۖ أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ ‎﴿٦﴾‏} صدق الله العظيم [الأنبياء].
    ببینید خداوند تعالی چه می‌فرماید:
    {مَا آمَنَتْ قَبْلَهُم مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا ۖ أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ ‎﴿٦﴾‏} صدق الله العظيم [الأنبياء].

    به همین خاطر است که خداوند از فرستادن
    معجزات [نشانه‌ها] خودداری می‌کند، چرا که انبیا و قوم آنها درابتدای امر این نکته را درک نمی‌کردند و انبیا نیز مانند مردمشان تصور می‌کردند اگر خداوند با معجزات یاریشان نماید، مردم آنها را باور می‌کنند؛ چگونه ممکن است وقتی این معجزه در برابر چشمانشان رخ دهد ایمان نیاورند! آری، تصور انبیا چنین بود. اقوام انبیا برای اینکه باور کنند رسولان از جانب پروردگار عالمیان فرستاده شده‌اند، مصرانه درخواست معجزه می‌کردند و انبیا به طمع تصدیق رسالتشان، از خواسته مردمشان پیروی و از خداوند درخواست می‌نمودند تا نشانه‌های تصدیق را برایشان نازل فرماید و زمانی که خداوند با آن نشانه‌ها به آنها یاری می‌رساند، مردمانشان معجزات [نشانه‌ها] را تکذیب کرده و می‌گفتند: «شما دیوانه نیستید، بلکه ساحری توانا هستید!» متعاقب آن، انبیایی که معجزه برایشان فرستاده شده‌بود، علیه قومشان دعا کرده و خداوند نیز دعایشان را مستجاب و مردمی که نشانه‌های خداوندگار را تکذیب کرده بودند، هلاک می‌کرد و کسانی که حقِّ نازل شده از جانب خداوند را تکذیب کرده بودند، از کرده خود پشمان می‌شدند.

    از آنجا که محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - آخرین نبی و رسول خداوند بود، پروردگار برای ایشان معجزه‌ای که تصدیق کننده او باشد نفرستاد تا مبادا در قلب خود نسبت به مردم خشمگین شده و علیه آنها به‌ سوی خداوند دست بالا ببرد و در نتیجه خداوند نیز مردم را هلاک نماید. به همین دلیل خداوند از فرستادن معجزه برای تصدیق - رسالت ایشان - خودداری نمود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالْآيَاتِ إِلَّا أَن كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ ۚ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِهَا ۚ وَمَا نُرْسِلُ بِالْآيَاتِ إِلَّا تَخْوِيفًا﴿۵۹﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].
    ممکن است یکی از عل
    مای سرشناس امت بخواهد بگوید: «ناصر محمد! از خدا پروا کن، چگونه می‌گویی محمد رسول الله و تمام انبیا، در ابتدای دعوتشان نسبت به این نکته جاهل بودند؟» مهدی منتظر ناصر محمد یمانی در پاسخ تمام کسانی که این سؤال را مطرح کنند، می‌گوید: به من گوش کن، من در مقام محبت و نزدیکی به جدم محمد رسول الله به تو ارجحیت دارم و فتوایی که برایتان دادم، به درستی از جانب پروردگار آمده‌است که او نیز مانند باقی انبیا در ابتدای دعوتش از این نکته غافل بوده است و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا
    } صدق الله العظيم [طه:۱۱۴]
    اما شما به عبادت انبیا که انسان‌هایی مانند شما هستند رو آورده‌اید.

    خطاب من به علمای مسلم
    ین و امت آنهاست، به راستی که من امام مهدی، یاری‌رساننده به محمد و یاری‌رساننده به تمام انبیا هستم و بر خلاف خواسته شما، من به حق از خداوند سخن می‌گویم؛ می‌خواهد خوشتان بیاید و یا خوشتان نیاید، راضی باشید یا نباشید. شایسته نیست امام مهدی منتظر که از جانب خداوند برانگیخته شده‌است، از خواسته‌های شما پیروی نماید و به خداوند بزرگ سوگند یاد می‌کنم که عقاید باطل شما را در هم کوبیده و آنها را مانند خاکستری که در روز توفانی به باد می‌رود، پراکنده خواهم کرد. رضایت و یا دوست داشتن شما نزد من، کوچکترین ارزشی ندارد. رضایت و محبت شما از من دور باد اگر بهای آن این باشد که برای رضایتتان بگذارم گمراه بمانید و باورم کنید بلکه عمراً باور نکنید. به اذن خداوند در برابرتان صبر پیشه می‌کنیم، باشد که خداوند هدایتتان کند و رضایت شما برای من اهمیتی ندارد؛ بلکه من رضوان پروردگارم را عبادت کرده و برای او سر به سجده می‌گذارم؛ هرکسی می‌خواهد راضی باشد و هر کسی می‌خواهد خشمگین شود.
    احمد جعفر! اگر تو از شیاطین بشر نباشی، به خداوند بزرگ و غفور و رحیم قسم، دلیل شک تو به امام ناصر محمد یمانی این است که در قلبت به یقین کامل رسیده بودی که ناصر محمد یمانی بی شک‌ و تردید مهدی منتظر است و پیش خود تصور می‌کردی ممکن نیست روزی به این که ناصر محمد یمانی، مهدی منتظر حق است، شک کنی و خداوند اراده نمود تا در زمینه علم هدایت این درس را به تو بیاموزد که او بین انسان و قلبش حائل است. پس از کسانی مباش که خداوند در آیه ۵۳ درباره شان می فرماید:
    {لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿۵۳﴾ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۵۴﴾} صدق الله العظيم [الحجّ].
    پیش از این برایتان فتوا داده بودیم که حتی تمام انبیا نیز به شک دچار شده‌اند و سپس خداوند آیات خود را برایشان استوار گردانیده است. عزیز من نصیحت من به شما این است که غرور تو را به گناه نکشاند و از کسانی نباشی که خداوند درباره‌شان می‌فرماید:
    {لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿۵۳﴾ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۵۴﴾} صدق الله العظيم [الحجّ].
    عیب نیست که دچار شک شده‌ای، این شک برای انبیای مکرّم خدا نیز پیش آمده است؛ اما عیب این است که بعد از استوار شدن آیات کتاب خداوند، باز هم به ظلم کردن در حق خود ادامه دهی. شکرگزار باش که خداوند تو را از پیروان امام مهدی منتظر ناصر محمد قرار داده‌است. شکرگزار باش خداوند مقدر فرموده تا از دعوت مهدی منتظر در «عصر گفتگوی قبل از ظهور» باخبر شوی و شکرگزار باش که خداوند در «عصر گفتگوی قبل از ظهور» در همان ابتدای کار تو را از «انصار پیشگام برگزیده» قرار داده‌است. به‌ خاطر فتنه شکی که بدان دچار شده‌ای، به گذشته خود بازنگرد. خداوند به‌ خاطر این که گمان کردی به مهدی منتظر ناصر محمد یمانی شک نخواهی کرد، به تو درسی عقیدتی داده‌است. خداوند اراده نموده تا بدانی خدا بین تو و قلبت حائل می‌شود و سپس آیات خود را برایت استوار می‌سازد مگر از کسانی باشی که درباره‌شان فرموده است:
    {لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿۵۳﴾ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۵۴﴾} صدق الله العظيم [الحجّ].
    اما در مورد قرض تو به خداوند، به تو بشارت می‌دهم به اذن خداوند، روز شنبه آن را برایت ارسال خواهیم کرد، حال یا از حساب من به حساب شما منتقل می‌شود و یا آن را از راه وسترن یونیون می‌فرستیم. اگر از راه وسترن یونیون فرستاده شد، اداره سایت از طریق پست الکترونی شماره حواله را برایت می‌فرستد و خودت این تاریخ را در نظر گرفتی که درخور هیچ مسلمانی نیست! به خداوند که انصار مهدی منتظر در مصر، از کاری که احمد جعفر کرده و درخواست پس گرفتن قرض خود به خدا را کرده، خجل هستند! ما تنها به تو اجازه می‌دهیم که به این خواسته برسی، این فقط به احمد جعفر اختصاص دارد. نام و شُهرَت [بد] تو هیچ تاثیری بر انصار در مصر نخواهد گذاشت، اگر می‌خواستم اسم چهارگانه تو را که برای بازگرداندن پول فرستاده‌ای می‌نوشتم، اما نامی را که برای خود برگزیده و با آن در برابر انصار و سایر پژوهشگران ظاهر می‌شوی «احمد جعفر» کافی است.
    هم چنین به مدیریت پایگاه امر می‌کنیم ممنوعیت ورود احمد جعفر را لغو کنند و نباید تا زمانی که گفت‌وگو بین او و مهدی منتظر در جریان است، از ورود او به پایگاه ممانعت شود، مگر به دستور مهدی منتظر، پس به این امر پایبند باشید.
    و به همین ترتیب، اداره حق ندارد بدون مشورت با امام مهدی ناصر محمد، صفت انصار را از زیر اسم کسی بردارد و شما حق دخالت در این امر را ندارید.
    هم چنین بیانات هیچ یک از انصار را حذف نکنید، مگر با مشورت امام مهدی ناصر محمد. به‌ جز موارد بالا، شما اداره کنندگان گرامی پایگاه، در باقی امور صلاحیت دارید به روشی که می‌خواهید عمل کنید
    .
    صلوات بر شما، من قدر سعی شبانه‌روزی و طاقت‌فرسای شما را می‌دانم و اگاهم چگونه تلاش می‌کنید از پایگاه امام مهدی مراقبت کرده و از آن حفاظت نمایید. اما اگر اشتباهی مرتکب شوید، شایسته امام مهدی نیست که به‌ ناحق با شما مدارا نماید. از این امر ناراحت نشوید و تسلیم باشید و خداوند دوستدار شما باشد.
    خطاب به علمای امت و پیروانشان می‌گویم: به راستی که ناصر محمد، مردی عاقل است و مجنون
    و نادان نیست که نداند چه می‌گوید، پس به چیزی که می‌خواهم به شما بگویم گوش دهید:
    قسم به کسی که آسمان‌های هفتگانه و نجوم را فراخ ساخت و زمین‌های هفتگانه و قمرهای آنها را از زمین مادریتان جدا نمود و آن را رام شما کرد و از آن آب و چراگاه‌ها را خارج و کوه‌ها را در آن استوار ساخت؛ من ناصر محمد، امام مهدی منتظر حق هستم و لعنت خداوند بر کسی باد که به پروردگار افترا بزند؛ نور و تاریکی در یک‌جا قابل جمع نیست. اگر کسی بگوید: «ناصر محمد! وقتی به خداوند عظیم سوگند می‌خوری مهدی منتظری، برما واجب است که بی‌هیچ شک‌ و‌ تردیدی تو را باور کنیم». امام مهدی ناصر محمد در پاسخ می‌گوید: اما من به خداوند شهادت می‌دهم که پروردگار برهان صدق انبیا و ائمه کتاب را در قسم خوردن آنها به خداوند عظیم نگذاشته‌است تا به واسطه آن، مردم آنها را باور کنند؛ بلکه دلیل حق، اقامه حجت قاطع از محکمات کتاب خداوند و داوری بین شما بر اساس آن است تا در اختلافاتتان حکم داده و تشتت و پراکندگی شما را به وحدت تبدیل نمایم و شما را از فرقه‌ فرقه شدن بازدارم که در دین خداوند تقسیم مسلمانان به گروه‌های مختلف دینی و درگیری و نزاع
    آنها با یکدیگر حرام است و همین هم باعث ناتوانی و از بین رفتن شوکتتان شده است.
    ای مسلمانان! شما را بر خود و علمایتان شاهد می‌گیرم، سال ۲۰۱۴ ده سال می‌شود که از علمای مسلمین دعوت می‌کنم، حکمیت کتاب خداوند قرآن عظیم را بپذیرند تا در موارد اختلاف، بر اساس آن بینشان حکم کنیم و اگر نتوانم در موارد اختلاف بر اساس آیات محکم کتاب خداوند حکم کنم، پس ناصر محمد، امام مهدی منتظر نیست و اگر حاضر به پذیرش حکم کتاب خداوند نشوید، من تا زنده‌ام حاضر نیستم شما را جز به قرآن عظیم، به چیز دیگری دعوت نمایم. شاهد باشید و حکم با خداوند است که بهترین جداکننده حق و باطل است.
    شاید یکی از کسانی که اهل تفکر نیست بخواهد سؤال کند: «در سیره آمده است که مهدی منتظر در کنار بیت المعمور و در مسجد الحرام ظهور می‌کند نه پشت صفحه کامپیوتر»! درجواب افرادی از این دست که از عقل خود استفاده نمی‌کنند، می‌گوییم: به راستی که مهدی منتظر بعد از آن که مورد تصدیق قرار گرفت، برای بیعت در بیت عتیق حاضر خواهد شد و قبل از آن، زمان «گفتگو در دوران پیش از ظهور» خواهد بود. بعد از آنکه مهدی منتظر را تأیید کردید، در بیت عتیق حاضر خواهد شد. یا مگر شما هم مانند شیعیان اثنی عشری ادعا می‌کنید خداوند، مهدی منتظر را درحالی‌که جبریل در سمت راست و میکائیل در سمت چپ اوست، بر خواهد انگیخت و این دو شهادت می‌دهند او امام مهدی است!! هیهات که چقدر قلب هایتان شبیه کسانی است که می‌گفتند:
    {فَلَوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَاءَ مَعَهُ الْمَلَائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ ﴿۵۳﴾}
    [الزخرف].

    باز می‌گفتند:
    {وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَىٰ رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا كَبِيرًا ﴿٢١﴾ يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَائِكَةَ لَا بُشْرَىٰ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُجْرِمِينَ وَيَقُولُونَ حِجْرًا مَّحْجُورًا ﴿٢٢﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].

    سلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
    أخوكم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني
    ـــــــــــــــــــ
    [مقصود از «حجرا محجورا» در بیان زیر که در تاریخ ۱۷ آبان ۱۴۰۰ توسط امام نوشته شد، روشن شده‌است:
    https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=363829

    اقتباس المشاركة 150016 من موضوع الردّ الملجم بسلطان العلم على (الباحث عن البينة) الذي هو ذاته (الباحث عن الباطل)..

    - 14 -
    [ لمتابعة رابط المشاركـــة الأصليّة للبيـان ]
    https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=150008

    الإمام ناصر محمد اليماني
    07 - رمضان - 1435 هـ
    04 - 07 - 2014 مـ
    11:04 صباحاً
    ( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
    ــــــــــــــــــــ



    مزيد من سلطان العلم إلى كافّة الأنصار والباحثين عن الحقّ وكافة علماء المسلمين وأمّتهم والناس أجمعين
    ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمرسلين وآله الطّيّبين الطاهرين وجميع الأنبياء من قبله وآلهم الطيبين وجميع المؤمنين في كل زمانٍ ومكانٍ إلى يوم الدين، أمّا بعد..
    ويا أحبتي في الله كافة الأنصار السابقين الأخيار قوماً يحبّهم الله ويحبّونه، فإنّ هذا البيان يخصّكم بالدرجة الأولى، فهل فقهتُم البيانَ الحقّ لقول الله تعالى:
    {وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ ولا نَبِيٍّ إِلا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ واللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [الحجّ:52]؟ فوالله ما بَيَّنَها بالحقِّ أحدٌ من علماء التّفسير غير الإمام المهديّ، فتعالوا لنعلمكم عن السبب لهذا الحدث الذي حدث في قلوب كافّة الأنبياء والمُرسلين وأنصارهم السابقين من قبل التّمكين والفتح المبين.

    حقيق لا نقول على الله إلا الحقّ، ألا وإنّ السبب هو أنّه من بعد اكتمال اليقين في قلوبهم بالحقِّ من ربّهم فيظنّون في أنفسهم أنّه من المستحيل أن يشكّوا مثقال ذرةٍ يوماً ما في الحقّ الذي هداهم الله إليه، فمن ثمّ أراد الله أن يعلّم أنبياءه ورسله وأنصارهم السابقين درساً في علم الهدى الربّاني ليعلموا أنّ الله يحول بين المرء وقلبه لكي لا يثقون في أنفسهم شيئاً، فما يدريهم أنّهم لن يشكّوا في الحقّ من ربّهم يوماً ما، والهدى هدى الله؟ وأراد الله أن يعلّمهم درساً عظيماً في علم الهدى ليعلموا علم اليقين أنّ الله يحول بين المرء وقلبه. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ(24)} صدق الله العظيم [الأنفال].

    وبسبب اكتمال اليقين ثمّ الثقة في النّفس بعدم الشكّ في الحقّ فمن بعد ذلك يحدث الشكّ في قلوبهم في شيء من الحقّ من ربّهم، والسبب هو من عند أنفسهم لكونهم اعتقدوا أنه لا ولن يشكُّوا في أيّ شيءٍ مما علموا أنّه الحقّ من ربّهم، فمن ثمّ يؤدِّبهم ربّهم فيعلِّمهم درساً في العقيدة في علم الهدى ليعلموا أنّ الهدى هدى الله وأنّه يحول بينهم وبين قلوبهم فيصرفها كيف يشاء، حتى إذا حدث الشكّ من بعد الثقة التي شعروا بها في أنفسهم أنّه لن يساورهم الشكّ يوماً ما فيما اعتقدوا من الحقّ فمن ثمّ يُلقِّنهم الله درساً في علم الهدى فيشكّون في شيءٍ من الحقّ من ربّهم، فمن ثمّ يُحْكِم الله لهم آياته ليعلموا أنَّ الله يحول بين المرء وقلبه. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ(24)} صدق الله العظيم. فتلك حكمةٌ إلهيةٌ بالغةٌ يريد الله أنْ يعلمها لكافة الأنبياء والمرسلين دونما استثناء. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ ولا نَبِيٍّ إِلا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ واللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم.

    وكذلك توجد حكمةٌ أخرى لله سبحانه لكون الأنبياء حين يطلب أقوامُهم منهم الآياتِ المعجزات كي يعلموا أنَّهم حقاً مرسلون من ربّهم ولذلك أيّدهم بالمعجزات وكان الأنبياء يظنّون بادئ الأمر أنَّ أقوامهم فعلاً سوف يهتدون لو يؤيّدهم بالمعجزات، ولم يفقه هذه النقطة الأنبياء بادئ أمر دعوتهم ولذلك كانوا يتّبعون رغبة أقوامهم في تلبية هذا الطلب، فمن ثم يدعو الأنبياء ربّهم أن يؤيّدهم بالمعجزات من عنده حتى يصدقهم أقوامُهم، ولكن وما يدري الأنبياء وأقوامهم أنّه إذا جاءت فلا يؤمن أقوامُهم وقد تزيدهم كفراً بالحقِّ من ربّهم فيقولون ساحرٌ عليمٌ، ولم أجد في كتاب الله أنّ القوم الذين طلبوا المعجزات من أنبيائهم قد آمنوا؛ بل زادتهم كفراً بالحقِّ من ربّهم وقالوا ساحرٌ كذّابٌ لكون الله الذي يحول بين المرء وقلبه صرف قلوبهم عن الهدى فلم تنفع المعجزة بشيءٍ في هداهم لكونهم لم يؤمنوا به أوّل أمره بتحكيم العقل من غير معجزةٍ. وقال الله تعالى:
    {وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِن جَاءَتْهُمْ آيَةٌ لَّيُؤْمِنُنَّ بِهَا ۚ قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِندَ اللَّهِ ۖ وَمَا يُشْعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءَتْ لَا يُؤْمِنُونَ (109) وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ (110)} صدق الله العظيم [الأنعام].

    وكان محمدٌ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- يعتقد كما اعتقد الأنبياء من قبله بأنّ الله لو يؤيّده بآيةٍ معجزةٍ يرونَها بأمِّ أعينهم فإنّهم سوف يؤمنون، ولذلك وعظ الله نبيَّه أنْ لا يكون من الجاهلين في علم الهدى فلِيعلم أنّ الله يحول بين المرء وقلبه، ولكنّ محمداً رسول الله -صلى لله عليه وآله وسلم- كان يريد من ربّه أن يؤيّده بمعجزةٍ للتصديق حتى يصدّقوه فيؤمنوا جميعاً بالحقِّ من ربّهم وقد كان قومه يقسمون بالله جهد أيمانهم أنْ لو يؤيّده الله بآيةٍ فإنّهم سوف يصدِّقونه، وقالوا وبما أنّه ليس نبياً مرسلاً من ربّ العالمين فلن يؤيِّده الله بآيةٍ للتصديق كما أرسل الأولين من الرسل. وقال الله تعالى:
    {بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ (5)} [الأنبياء].

    فحزن النّبيّ من قولهم وأراد من ربّه أن يؤيّده بمعجزةٍ من عنده حتى يعلموا أنّه نبيٌّ حقاً ورسولٌ من ربّ العالمين، ولذلك وعظ الله نبيَّه أنْ لا يكون من الجاهلين لكونه سبحانه يعلم أنّهم لن يؤمنوا بالآية كون الله يحول بين المرء وقلبه وليس الهدى هداهم؛ بل الهدى هدى الله الذي يحول بين المرء وقلبه، ولذلك وعظ الله نبيّه أنْ لا يكُون من الجاهلين بأنّهم سيهتدون بالآيات المعجزات وأن لا يُذهب نفسه عليهم حسراتٍ وهم لا يزالون مصرين على كفرهم وعنادهم. وقال الله تعالى:
    {قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ ۖ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَٰكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ (33) وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلَىٰ مَا كُذِّبُوا وَأُوذُوا حَتَّىٰ أَتَاهُمْ نَصْرُنَا ۚ وَلَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ۚ وَلَقَدْ جَاءَكَ مِن نَّبَإِ الْمُرْسَلِينَ (34) وَإِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُم بِآيَةٍ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَىٰ ۚ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ (35)} صدق الله العظيم [الأنعام].

    فما هو البيان الحقّ لموعظة الله لخاتم الأنبياء والمرسلين بأن لا يكُون من الجاهلين؟ ذلك لكونه يظنّ كما يظنّ قومُه أنْ لو يؤيِّده الله بآيةٍ معجزةٍ تصديقاً من عنده بنبوَّته فإنّهم حتماً سوف يصدّق قومُه بالحقِّ من ربّهم، ولذلك قال الذي يحول بين المرء وقلبه؛ قال لنبيِّه:
    {وَإِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُم بِآيَةٍ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَىٰ ۚ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ (35)} صدق الله العظيم.

    وذلك برهانٌ مبينٌ أنّ محمداً رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- كان يجهل هذه النقطة، وكان يظنّ كما يظنّ قومه أنّ الله لو يؤيّده بآيةٍ معجزةٍ فإنّهم سوف يصدّقون بالحقِّ من ربّهم، ولكنّ الآيات المعجزات إذا جاءت وكفروا بها فلن يعقبها إلا هلاكهم لكون النّبي حتماً سوف يزيد الغضب في قلبه من قومه من بعد المعجزة فيدعو عليهم من خالص قلبه فيهلكهم الله، ولذلك قال الله تعالى:
    {بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ (5) مَا آمَنَتْ قَبْلَهُم مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا ۖ أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ (6)} صدق الله العظيم [الأنبياء].

    فانظروا لقول الله تعالى:
    {مَا آمَنَتْ قَبْلَهُم مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا ۖ أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ (6)} صدق الله العظيم، ولهذا امتنع الله من إرسال الآيات لكون الأنبياء وأقوامهم لم يفقهوا هذه النقطة بادئ الأمر، فظنّ الأنبياء كمثل ظنّ أقوامهم أنّ الله لو يؤيّدهم بمعجزةٍ فإنّ أقوامهم سوف يصدقونهم، فكيف لا يصدقونهم وقد حدثت المعجزة أمام أعينهم! هكذا كان ظنّهم. وكان أقوامُ الأنبياء يصرّون على طلب الآيات المعجزات حتى يصدقوا أنّهم رسلٌ من ربّ العالمين، وكان الأنبياء يلبّون رغبة أقوامهم طمعاً في التّصديق فيطلبون من ربّهم آياتِ التّصديق فيؤيِّدهم بها، ثمّ يكذب بها أقوامُهم ويقولون: "ليس بمجنونٍ بل ساحرٌ عليمٌ"! فمن ثمّ يدعوا الأنبياء من أصحاب المعجزات على أقوامهم فيجيبهم ربّهم فيهلك المكذبين بآيات ربّهم فيصبحوا نادمين؛ أي المكذبين بالحقِّ من ربّهم.

    وبما أنّ محمداً رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- هو خاتم الأنبياء والمرسلين فلم يؤيّده الله بمعجزات التصديق بين أيديهم، وذلك حتى لا يمسّ قلبه الغضب من قومه فيدعو عليهم فيهلكهم الله، ولذلك امتنع الله من إرسال الآيات المعجزات. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالْآيَاتِ إِلَّا أَن كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ ۚ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِهَا ۚ وَمَا نُرْسِلُ بِالْآيَاتِ إِلَّا تَخْوِيفًا (59)} صدق الله العظيم [الإسراء].

    وربّما يودّ فطاحلة علماء الأمّة أن يقولوا: "يا ناصر محمد، اتقِ الله فكيف تصف محمداً رسول الله وكافة الأنبياء بالجهل في هذه النقطة عند بدْءِ دعوتهم؟". فمن ثمّ يردّ المهديّ المنتظَر ناصر محمد على كافة السائلين ونقول: اسمع يا هذا، أنا أولى منك بجدِّي محمد رسول الله بالحبِّ والقرب، وإنّما نعلّمكم الفتوى من الله بأنّه كان يجهل هذه النقطة في بداية دعوته كمثل غيره من الأنبياء، ولذلك قال الله تعالى:
    {وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا} صدق الله العظيم [طه:114]. ولكنكم أصبحتم تعبدون الأنبياء وهم بشر مثلكم!

    ويا معشر علماء المسلمين وأمّتهم، إنّني الإمام المهدي ناصرُ محمد وناصرُ كافة الأنبياء أنطق بالحقِّ من الله رغم أنوفكم شئتم أم أبيتم رضيتم أم سخطتم، وما ينبغي للإمام المهديّ المنتظَر الحقّ من ربِّكم أن يبعثه الله متّبعاً لأهوائكم، وأقسم بالله العظيم لأنسفنّ عقائدكم الباطلة نسفاً فأذرها كرمادٍ اشتدت به الريح في يومٍ عاصفٍ، فلا أبالي برضوانكم شيئاً ولا حبَّكم فسحقاً سحقاً لرضوانكم ومحبتكم لي إذا كان الثمن أن أجاملكم على ضلالكم حتى ترضوا عني فتصدقوني؛ (بل عمرُكم لا صدّقتم)! وسوف نصبر عليكم بإذن الله حتى يهديكم الله ولا يهمُّني رضوانكم شيئاً؛ بل أعبد رضوان ربّي وله أسجدُ رضيَ من رضي وسخطَ من سخط.

    ويا أحمد جعفر، إن لم تكن من شياطين البشر فأقسم بالله العظيم الغفور الرحيم أنّ سبب شكك في الإمام ناصر محمد اليماني هو أنّه اكتمل اليقين في قلبك بأنّ ناصر محمد اليماني هو المهديّ المنتظَر لا شكّ ولا ريب، وظننت في نفسك أنك لا ولن تشكّ يوماً ما بأنّ ناصر محمد اليماني ليس المهديّ المنتظَر الحقّ، فأراد الله أن يعلِّمك درساً في العقيدة لتعلم أنّ الله يحول بين المرء وقلبه، فلا تكُن من الذين قال الله عنهم في الآية (53):
    {لِّيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ ۗ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ (53) وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ ۗ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (54)} صدق الله العظيم [الحجّ].

    وسبقت فتوانا إليكم بالحقِّ أنَّ الشكّ حدث حتى لكافة الأنبياء فمن ثمّ يُحكم الله آياته لهم. ونصيحة أن لا تأخذك العزّة بالإثم حبيبي في الله، فلا تكن من الذين قال الله عنهم:
    {لِّيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ ۗ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ (53) وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ ۗ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (54)} صدق الله العظيم.

    فليس عيبٌ عليك إن حدث لك الشكّ فقد حدث للأنبياء المكرمين، ولكن العيب استمرارك في ظلم نفسك من بعد تحكيم الآيات لك من محكم كتاب الله، فكن من الشاكرين أنْ جعلك الله في أمّة الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد، وكنْ من الشاكرين أنْ قدَّر لك العثور على دعوة المهديّ المنتظَر في عصر الحوار من قبل الظهور، وكنْ من الشاكرين إذ جعلك من الأنصار السابقين الأخيار بادئ الأمر في عصر الحوار من قبل الظهور، فلا تنقلب على عقبيك بسبب فتنة الشكّ، وإنما ليعلمك الله درساً في العقيدة لكونك ظننت أنّك لن تشكّ يوماً ما في شأن المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني، فأراد الله أنْ تعلم بأنّه يحول بينك وبين قلبك وقد حكَّم الله لك آياته إلا أن تكون من الذين قال الله تعالى عنهم: {لِّيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ ۗ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ (53) وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ ۗ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (54)} صدق الله العظيم.

    وأمّا بالنسبة لما أقرضت به ربّك فأبشر به بإذن الله، فسوف نبعثه إليك يوم السبت بإذن الله سواء أرسلتُها من حسابي إلى حسابك أو أرسلتُها لك عن طريق ويسترن يونيون، فإذا كانت عن طريق ويسترن فسوف تبعث لك الإدارة برقم الحوالة عن طريق بريدك الإلكتروني فأنت الذي اخترت لنفسك هذا التاريخ الذي لا يليق بمسلمٍ! فوالله إنّ أنصار المهديّ المنتظَر بمصر ليَشعرون بالخزيّ مما فعل أحمد جعفر فما قطّ تمّ إرجاع قرضةَ من أقرض الله! وجعلنا تحقيق هذا الطلب لك وحدك؛ حصرياً يخصُّ أحمد جعفر، ولن تُؤثر سمعتك على أنصارنا في مصر شيئاً، ولو شئت لكتبت اسمك الرباعي كما في معلومات الإرسال، ولكن يكفي اسمك الذي أشهرت به نفسك والذي أظهرته للأنصار والباحثين ( أحمد جعفر).

    وكذلك نأمر الإدارة برفع الحجب عن أحمد جعفر، وما ينبغي للإدارة أن يحجبوا من استمر بينه وبين المهديّ المنتظَر الحوار إلا بأمرٍ من المهديّ المنتظَر، فالتزموا بالأمر.
    وكذلك لا ينبغي للإدارة أن يسحبوا صفة أحدِ الأنصار من تحت اسمه إلا بمشورة الإمام المهديّ ناصر محمد، فليس لكم من الأمر شيئاً.
    وكذلك لا تحذفوا بيانات أحدِ الأنصار إلا بمشورة الإمام المهديّ ناصر محمدٍ، وما دون ذلك فلكم الصلاحية فيما شئتم يا معشر طاقم الإدارة المكرمين.
    وأصلي عليكم وأسلم تسليماً، وأنا أقدّر جهودكم الجبارة في العمل المستمر ليلاً ونهاراً في حراسة موقع الإمام المهديّ والحفاظ عليه، ولكن إذا أخطأتم فلا ينبغي للإمام المهديّ أن يجاملكم بغير الحقّ، فلا تجدوا في أنفسكم حرجاً من هذا الأمر وسلِّموا تسليماً. وأحبكم في الله..

    ويا معشر علماء المسلمين وأمّتهم، إنّ ناصر محمدٍ رجلٌ عاقلٌ وليس بمجنونٍ ولا جاهلٍ لا يعي ما يقول، فاسمعوا لِما سوف أقوله لكم: أقسم بمن فتق السماوات السبع ونجومها وفتق الأراضين السبع وأقمارها من الكوكب الأمّ أرضكم وذلّلها لكم وأخرج منها ماءها ومرعاها والجبال أرساها أنّني الإمام المهديّ المنتظَر الحقّ ناصر محمد، ولعنة الله على من افترى على الله كذباً فلا يجتمع النّور والظلمات.
    ومن قال: "ما دمت أقسمت بالله العظيم يا ناصر محمد أنك المهديّ المنتظَر فوجب علينا أن نصدقك بأنّك المهديّ المنتظَر لا شك ولا ريب". فمن ثمّ يردّ عليه الإمام المهديّ ناصر محمد وأقول: ولكني أشهد لله أنّ الله لم يجعل برهان الصدق للأنبياء ولا أئمة الكتاب في القسم بالله العظيم حتى يصدقهم الناس؛ بل جعل الله البرهان الحقّ هو إقامة الحجّة عليكم بسلطان العلم المحكم من كتاب الله والحكم بينكم فيما كنتم فيه تختلفون حتى يجمع شملكم ويوحّد صفّكم ويُنهي تفرُّقكم إلى شيعٍ وأحزابٍ فذلك محرمٌ في دين الله؛ تقسيم المسلمين إلى شيعٍ وأحزابٍ متشاكسين في الدين، وكان ذلك سبب فشلكم وذهاب ريحكم.

    ويا معشر المسلمين، كونوا شهداء على علمائكم وعلى أنفسكم بأنّ ناصر محمدٍ مضى عليه عشر سنوات إلى عام 2014م وهو يدعو علماء المسلمين إلى الاحتكام إلى كتاب الله القرآن العظيم لنحكم بينهم فيما كانوا فيه يختلفون، فإذا لم أستطِع الحكم بينهم فيما كانوا فيه يختلفون بالحكم الملجم بسلطان العلم من محكم القرآن العظيم؛ فإذا لم أفعل فلستُ الإمام المهديّ المنتظر ناصر محمد، وإذا لم تجيبوا دعوة الاحتكام إلى الله فلن أدعوكم للاحتكام إلى غير القرآن العظيم ما دمت حياً، فكونوا على ذلك من الشاهدين، والحكم لله وهو خير الفاصلين.

    وربّما يودّ أحد الذين لا يعقلون أن يقول: "يا ناصر محمد، لقد ثَبَتَ في السِّيَر أنّ المهديّ المنتظَر يظهر في البيت المعمور بالذِّكر في المسجد الحرام وليس بشاشة الكمبيوتر". فمن ثم نردّ على الذين لا يتفكرون ونقول: إنما يظهر لكم المهديّ المنتظَر في البيت العتيق للمبايعة من بعد التصديق ويسبق ذلك الحوار في عصر الظهور ومن بعد التصديق يظهر لكم المهديّ المنتظَر عند البيت العتيق، أم تريدون أن تزعموا كما يزعم الشيعة الاثني عشر أنّ الله يبعث مع المهديّ المنتظَر جبريلَ عن يمينه وميكائيلَ عن شماله ليشهدوا أنّه الإمام المهديّ! وهيهات هيهات فما أشبه قلوبكم كمثل قلوب الذين قالوا:
    {فَلَوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَاءَ مَعَهُ الْمَلَائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ (53)} [الزخرف].

    وكذلك قالوا:
    {وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَىٰ رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا كَبِيرًا ﴿٢١﴾ يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَائِكَةَ لَا بُشْرَىٰ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُجْرِمِينَ وَيَقُولُونَ حِجْرًا مَّحْجُورًا ﴿٢٢﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].

    وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
    أخوكم؛ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
    ________________


    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


صفحة 2 من 2 الأولىالأولى 12
المواضيع المتشابهه
  1. مشاركات: 3
    آخر مشاركة: 20-10-2019, 10:50 AM
  2. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 02-10-2018, 10:06 PM
  3. مشاركات: 7
    آخر مشاركة: 25-05-2017, 08:19 PM
  4. منقول : الحوار الذي دار بين الباحث Khalid zaid و "باحث فلكي" .. للفائدة ..
    بواسطة نسيم حميد المخلافي في المنتدى أدركت الشمس القمر وسبقته
    مشاركات: 3
    آخر مشاركة: 11-04-2017, 01:05 AM
  5. مشاركات: 1
    آخر مشاركة: 09-06-2016, 03:56 AM
ضوابط المشاركة
  • لا تستطيع إضافة مواضيع جديدة
  • لا تستطيع الرد على المواضيع
  • لا تستطيع إرفاق ملفات
  • لا تستطيع تعديل مشاركاتك
  •