- 3 -
الإمام ناصر محمد اليماني
18 - جمادی الاول - 1433 هـ
10 - 04 - 2012 مـ
۲۲-فروردین-۱۳۹۱ه.ش.
05:19 صباحاً
ــــــــــــــــــــ

سومین پاسخ امام مهدی به احمدیون و تمام مسلمانان و مسیحیان و همگی انسان ها

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدي محمد رسول الله وآله الأطهار وجميع الأنبياء وآلهم الأطهار، وجميع المسلمين التابعين إلى يوم الدين، وبعد..
ای مردم من امام مهدی منتظر خلیفه خداوند در زمین هستم ،خداوند مرا امام و مَلِک( سلطان؛ولایت؛ غالب) شما قرار داده و از نظر علم و آگاهی از قرآن (علم الکتاب) بر تمام علمای دینی و مسلمانان برتری بخشیده است، کسی نیست که از قرآن با من مباحثه کند و با دلایل علمی بر او پیروز نشوم. من از راستگویانم، این به مباحثه طلبیدن از روی غرور نیست، بلکه مبارزه طلبی امام مهدی در "دوران گفتگو پیش از ظهور" است، خداوند مرا نه در نقش رسولی جدید با کتابی جدید بلکه به عنوان امامی از صالحان برانگیخته است تا شاهدِ برحقِ خداوند برعالمیان و کسی که خداوند علم کتاب را به او عطا کرده است، باشم و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاَللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ} صدق الله العظيم [الرعد:۴۳]
سؤالی که مطرح می‌شود این است که پس این کسی که از جانب خداوند به او علم کتاب عطا شده و شاهد برحق خداوند بر عالمیان است کیست؟ آیا او انسانی است که خداوند بعد ازمحمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، کتاب جدیدی به او داده است؟ یا اینکه خداوند به او علمی داده که بتواند قرآن را درست و به حق بیان نماید؟ جواب این سؤال را در آیات محکم کتاب و از فرموده خداوند تعالی می‌توانید پیدا کنید که:
{الرَّحْمَـٰنُ ﴿١﴾ عَلَّمَ الْقُرْآنَ ﴿٢﴾ خَلَقَ الْإِنسَانَ ﴿٣﴾ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ ﴿٤﴾}صدق الله العظيم [الرحمن]
سؤال دیگری که مطرح می شود :آیا این انسانی که خداوند به او علم بیان راستین قرآن را آموخته است، نبی جدیدی است که خدا بعد محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم او را برانگیخته است؟
جواب آن در آیات محکم کتاب پیدا می‌شود:
{مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا} صدق الله العظيم [الأحزاب:۴۰]
ممکن است صحبت‌های مرا قطع کرده و بپرسند:"و چگونه خداوند به این انسان بیان حق و راستین قرآن را آموزش داده است؟"جواب امام مهدی به آنها این است که: خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [الشورى:۵۱]
خداوند برایتان دقیقاً بیان می‌کند که برای رساندن وحی سه راه هست:
۱-{وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا}
ای
ن وحی تفهیمی است که بدون صوت (صدا)از جانب خداوند به قلب فرستاده می‌شود
.
تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا}صدق الله العظيم [الأنبياء:۷۹]
۲-{أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ}
و این وحی کلامی است که از پـــــــس پرده وبا صوت انجام می‌شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَكَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيمًا} صدق الله العظيم [النساء:۱۶۴]
و اما در بیان فرموده خداوند تعالی: {تَكْلِيمًا} ، مقصود صحبت کردن با صوت است نه صحبت با تفهیم چراکه وحی تفهیمی از جانب خداوند به قلب فرستاده می‌شود؛ لذا خداوند می‌فرماید:{وَكَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيمًا}صدق الله العظيم
یعنی با صدایی که قابل شنیدن است با نجوا وبا ندا، البته از پس حجاب. تصدیق
فرموده خداوند تعالی:
{وَنَادَيْنَاهُ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيًّا} صدق الله العظيم [مريم:۵۲]
۳-{َاوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم
واین وحی از راه فرستادن جبریل علیه الصلاة و السلام است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُنذِرَ يَوْمَ التَّلَاقِ} صدق الله العظيم [غافر:۱۵]
و شاید کسی صحبت مرا قطع کرده و سؤال کند:"ممکن است چگونگی وحی تفهیمی ((از رب به قلب))را برایمان بیان کنید؟" پاسخ او از جانب خداوند تعالی است که :
{فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَأَجْمَعُوا أَن يَجْعَلُوهُ فِي غَيَابَتِ الْجُبِّ ۚ وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَـٰذَا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ (۱۵)}صدق الله العظيم [يوسف]
قبل از اینکه یوسف به پیامبری برگزیده شود خداوند اینگونه وحی را به او تفهیم کرد "از رب به قلب". زمانی که برادرانش او را به قعر چاه انداختند، خداوند به قلبش وحی کرد که او را تنها و سرگردان رها نمی‌کند و این مکر آنها باعث تعبیر رویایش خواهد گشت. خداوند او را عزیز وآنها را خوار می‌کند تا بی خبر از عزت و مقام بالای یوسف از وی صدقه طلب کنند ،چرا که انتظار ندارند او برادرشان یوسف باشد. از این رو در حالی که برادرشان یوسف را نشناخته‌اند از او درخواست صدقه و کمک می‌کنند تا اینکه برادرشان یوسف؛ از کردار آنها با او در قعر چاه خبر دهد. این آیه دلیلی آشکار است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَجَاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ}صدق الله العظيم [يوسف:۵۸]
دردیداردیگرهم که با ذلت از او درخواست صدقه کردند، نمی‌دانستند که برادرشان یوسف است؛ تا اینکه او از آنچه که در قعر چاه کرده بودند خبرداد. خداوند تعالی می فرماید:
{فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ(۸۸)}صدق الله العظيم [يوسف]
و برادرانی که ذلیلانه درخواست صدقه می‌کردند، متوجه نشدند مردی که از او کمک و بخشش می‌طلبند، برادرشان یوسف است؛ مگر زمانی که او از آنچه که آنان در قعر چاه با وی کرده بودند خبرداد و خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ (۸۸) قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ (۸۹)قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ ۖ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَـٰذَا أَخِي ۖ قَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَيْنَا}صدق الله العظيم [يوسف]
بیان راستین خداوند تعالی که می‌فرماید:
{فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَأَجْمَعُوا أَن يَجْعَلُوهُ فِي غَيَابَتِ الْجُبِّ ۚ وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَـٰذَا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ }
صدق الله العظيم
برایتان روشن گردید. هم چنین برایتان روشن شد که خداوند قبل از آنکه یوسف را به عنوان پیامبر- صلى الله عليه وآله وسلم- به سوی آل فرعون بفرستد؛ مطالبی را با وحی تفهیمی به او می‌فهماند.
ممکن است این بیان باعث شادمانی گروهی شود که قلبشان به آنها الهام می‌کند: (حدّثني قلبي) و بگویند:" پس آنچه که به قلب الهام می‌شود وحی از جانب خداست". جواب امام مهدی به آنها این است که: اگر (این الهام) درباره دین باشد؛ ممکن است وحی تفهیم خداوند به قلب باشد و یا وسوسه‌ای از طرف شیطان رانده شده. پس مراقب باشید...اما حال چطور وحی تفهیمی را از وسوسۀ شیطان رانده شده تشخیص دهیم و بدانیم از جانب رحمن است یا شیطان، وحی تفهیمی درامور دینی حتما باید از ادلۀ روشن برخوردار باشد و کسی که بیان راستین قرآن را ازخداوند آموخته است باید برایتان دلیل علمی قرآنی بیاورد. اگر این طور نباشد وسوسۀ شیطان است و وحی خداوند الرحمن نیست. پس برحذر باشید...
و شما را از شرک آوردن به خداوند برحذر می‌دارم ....شرک ظلم بزرگی در حق خودتان و امتتان است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا}صدق الله العظيم [الجن:۱۸]
بیایید تا از گروه "مؤمنان مشرک" به شما خبر دهم. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلا وَهُمْ مُشْرِكُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:]
آنها کسانی هستند که به جای خداوند؛ از بندگان مقرب می‌خواهند تا به الله نزدیک‌ترشان کنند و چشم به شفاعت آنها در روز قیامت( یوم الدین) دارند. فراموش کرده‌اند خداوند از تمام بندگانش نسبت به آنها مهربان‌تر است ووعده او راستین بوده و اوست که الرحم الرحمین است. ممکن است یکی از علمای مسلمان صحبت مرا قطع کرده و بگوید" امید به شفاعت بندگان در محضر خداوند شرک نیست، بلکه مشرکان کسانی هستند که بت‌پرست بودند". امام ناصر محمد یمانی پاسخ می‌دهد که :هیهات....و خداوند تعالی می فرماید:
{وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلا وَهُمْ مُشْرِكُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:]

پس بیایید برایتان ازگروه‌هایی از مؤمنان بگویم که برخی بندگان مقرب را وبرخی دیگر، شیاطین جن را که به دروغ خود را عنوان ملائکه مقرب خداوند می‌خوانند، با خداوند شریک می‌گیرند.ای جماعت احمدیون اگر تنها در جستجوی حق هستید نه غیرحق؛ در مورد بیان بعدی که قبل مراجعه شما نوشته‌ام اندیشه کنید باشد که هدایت شوید. عنوان آن بیان این است:


از امام ناصر محمد یمانی صاحب علم کتاب: