الإمام ناصر محمد اليماني
19 - رمضان - 1435 هـ
16 - 07 - 2014 مـ
۲۵-تیر-۱۳۹۳ه.ش.
11:07 صباحاً
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
ـــــــــــــــــ

بیان بعضی از اسرار کتاب تا ذکری باشد برای خردمندان «شأن نزول سوره الانسان».

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله ورسله وآلهم المطهّرين من الشرك وجميع الذين لا يشركون بربّهم شيئاً في الأولين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين، أمّا بعد
ای عزیزان من که درباره نذرعليّ بن أبي طالب صلّى الله عليه وآله وسلّم والصدِّيقة القدِّيسة فاطمة دختر محمدٍ رسول الله صلّى الله عليهم جميعاً وأسلّم تسليماً سؤال کرده‌اید، قصه را به اختصار آغاز می‌کنیم هرکس می‌خواهد ایمان بیاورد و هر کس که می‌خواهد نپذیرد.
بعد از بازگشت امام علی بن ابی طالب از غزوه بدر؛ فاطمة دختر رسول خدا محمد عليهما الصلاة والسلام به ایشان خبر داد برای مدت تقریبا سه ماه یا کمتر عادت ایشان قطع شده است و فرمود: اگر قطع عادت به سه ماه برسد وعادت نشوم یعنی باردارم. امام عليّ عليه الصلاة والسلام از این خبر خوش شادمان شدند وفرمودند: اگر روشن شد که شما باردار هستی؛ شاهد باش که نذر کرده‌ام برای خداوند سه روز روزه بگیرم. فاطمة دختر نبی فرمودند: من نیز مانند شما نذر می‌کنم چون دوسال از ازدواج ما گذشته و ما هنوز فرزندی نداریم و امیدواریم خداوند به ما فرزندانی پاک و طیب عطا نماید که پروردگار ما شنونده دعاهاست.

درهرصورت امام صدیق و صدیقة با خدای خود عهد بستند که با توجه به گذشت نزدیک دو سال از ازدواجشان؛ اگر ایشان باردار شود سه روز روزه بگیرند. در هر صورت خداوند از نزد خود با رحمت و مهربانی آن را تحقق داد لذا آنها قصد کردند به نذر خود وفا کنند و خداوند می‌خواست به آنها بیاموزد که انفاق در نزد او محبوب‌تر از روزه نافله است. پس روز اول را روزه گرفتند و زمانی که خواستند با خرما و قهوه افطار نمایند مسکینی درب خانه آنها را زد. آنها علاوه بر خرما و قهوه یک قرص بزرگ نان جو داشتند که می‌توانست گرسنگی دو نفر را رفع کند. به هرحال امام صدیق علی بن ابی طالب به صورت آن مسکین نگاهی کرده و قلبش به خاطر شدت گرسنگی او متالم شد و به صدیقه قدیسه فاطمة دختر محمد علیهم الصلاة و السلام فرمود: من نصف نان جو را که سهم من است در راه خدا به این مسکین می‌بخشم اما تو قسمت خود را بخور چون باردار هستی و جنین به غذا نیاز دارد. اما فرزند نبی پاسخ دادند: هیهات! من برای حب و قرب به خداوند با تو رقابت می‌کنم، پس من هم نصف دیگر را که سهم من است به او می‌دهم. پس قرص کامل نان را بی آنکه چیزی از آن کم کنند به مسکین دادند در حالی که در آن لحظه نفس آن دو بزرگوار به خاطر گرسنگی ناشی از روزه به شدت به غذا نیاز داشته و غذا را دوست می‌داشت. به راستی که نمی‌توانم فتوا بدهم که فاطمة علیها الصلاة و السلام آن شب نان دیگری برای خودشان نپخت. چون عقل و منطق می‌گوید که آنها با شکم گرسنه نخوابیده‌اند. من از امیال شما پیروی نمی‌کنم؛ مگر آنچه که در گذشته رخ داده است.
در هر صورت؛ روز دوم را روزه گرفتند و زمانی که وقت خوردن خرما و قهوه فرا رسید؛ یتیمی در خانه آنها را زد. امام علی علیه الصلاة و السلام به در خانه رفتند و یتیمی را یافتند که از گرسنگی درد می‌کشید. پس به فاطمة صدیقة دختر محمد علیهم الصلاة و السلام فرمودند: من نصف نان را که سهم من است به این یتیم می‌دهم؛ اما شما نصف سهم خود را بخور چون گرسنگی و کمبود غذا بر جنین اثر می‌گذارد و نصف نان این یتیم را سیر می‌کند. ایشان فرمود: هیهات! من نیز در راه حب و قرب خداوند با تو رقابت کرده و نصف دیگر را به یتیم می‌دهم . پس قرص کامل نان جو را به یتیم دادند و او شادمان و مسرور از آنجا رفت.
در هر حال روز سوم را روزه گرفتند و درست در زمان خوردن خرما و قهوه، کسی درب خانه شان را زد. در حالی که با تبسم می‌خندیدند به یکدیگر نگاه کردند و دانستند این امتحانی از جانب خداوند است. پس امام صدیق علی بن ابی طالب برخاست به درب منزل رفت و یکی از اسرای غزوه بدر را که به علت نا امیدی از توان خانواده‌اش برای پرداخت فدیه با منت آزاد شده بود را در آنجا دید. (اشاره به آیه کریمه{ فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا}) خانواده اسیر مالی نداشتند که به صاحب او بپردازند وبرای من روشن است که رها کننده اسیر درغزوه بدر حضور داشته اما در زمره دنیا طلبان بوده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{مِنكُم مَّن يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنكُم مَّن يُرِيدُ الآخِرَةَ}صدق الله العظيم [آل عمران:۱۵۲].
بعد از آن که از گرفتن فدیه برای آزاد سازی این اسیر قریشی مأیوس و از غذا دادن او خسته می‌شود؛ زمانی که وقت طعام می‌رسد، اسیر به او می‌گوید:"من گرسنه‌ام شام را زودتر می‌خواهم" و آن مرد در جواب می‌گوید:" آزادی برو" .اسیر با اینکه گرسنه بوده است با خوشحالی بلافاصله از آنجا دور می‌شود تا مبادا مرد از تصمیم خود بازگردد.
به هرحال؛ اسیر به در خانه امام علی بن ابی طالب رسیده و در می‌زند و همان طور که پیش از این گفتیم آنها با خنده به یکدیگر نگاه می‌کنند و می‌دانند و مطمئن هستند که گرسنه جدیدی پشت در است و آنها بی شک و تردید در معرض امتحان الهی قرار گرفته‌اند. به هر حال امام علی بن ابی طالب علیه الصلاة و السلام برخاسته و در را باز می‌کنند و اسیری را می‌یابند که ازگرسنگی می‌نالد. پس امام علی بن ابی طالب علیه الصلاة و السلام می‌گوید: من نصف قرص نان راکه سهم من است به خاطر خدا و برای قرب او می‌دهم اما شما باید سهم خود را بخوری تا جنین از کمبود غذا صدمه نبیند. فاطمه دختر محمد علیهم الصلاة و السلام گفت: اما من از کسانی هستم که خداوند در باره‌شان فرموده است:
{يَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ ۚ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا}صدق الله العظيم [الإسراء:۵۷]
همین طور فاطمه دختر محمد گفت : خدا را شاهد می‌گیرم که من سهم خود را به خاطر خدا می‌دهم علی رغم اینکه خودم از شدت گرسنگی به آن غذا علاقه دارم.‌‌‏ پس امام علی علیه الصلاة و السلام قرص کامل نان جو را به اسیر دادند. سپس هر دوی آنها علی و فاطمه و (در حالی که ) به شدت گرسنه بودند به خانه محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم رفتند تا برای شام به ایشان بپیوندند. زمانی که به درب خانه رسیده و در زدند، نبی علیه الصلاة و السلام به یکی از همسرانشان فرمودند در را بروی گرسنگان؛ علی و فاطمه که صلوات خداوند و فرشتگانش بر آنان باد باز کنید . همسر ایشان در را باز کرده و علی و فاطمه داخل شده و به حضور نبی که سلام و صلوات بر همه آنان باد رسیدند. نگاه نبی که به ایشان افتاد لبخند زده و سپس با صدای بلند خندیدند و نبی عادت نداشتند که قهقهه بزنند. دهشت آنها را فرا گرفت و گفتند: یا نبی صلوات و سلام خداوند بر تو باد؛ چه چیزی باعث خنده شما شده است؟ ایشان در جواب فرمودند : خداوند و رسول او جبریل علیه الصلاة و السلام به من خبر داده‌اند که طی این سه روز چه اتفاقی برای شما پیش آمده است. شما عقبه را پشت سر گذاشتید و از جانب خداوند بشارت بهشت برایتان آمده است و درشأن شما قرآنی (سوره ای از قران ) نازل شده که تا روز قیامت خوانده خواهد شد. خداوند بر نبی خود سوره‌ای را نازل کرده است که تنزیل آن همین الان یکجا صورت گرفته و ذکر کاری که شما کرده‌اید در آن رفته است ای گرسنگان. گفتند نبی خداوند که سلام و صلوات بر تو باد به سوره‌ای که به شما نازل شده است گوش می دهیم. ایشان فرمودند، خداوند تعالی می‌فرماید:
{َهلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شيئاً مَذْكُورًا (۱) إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا (۲) إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا (3۳) إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَلَاسِلَ وَأَغْلَالًا وَسَعِيرًا (۴) إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا (۵) عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا (۶) يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا (۷) وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا (۸) إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا (۹) إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا (۱۰) فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا (۱۱) وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا (۱۲) مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِيرًا (۱۳) وَدَانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلَالُهَا وَذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِيلًا (۱۴) وَيُطَافُ عَلَيْهِمْ بِآَنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَأَكْوَابٍ كَانَتْ قَوَارِيرَ (۱۵) قَوَارِيرَ مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوهَا تَقْدِيرًا (۱۶) وَيُسْقَوْنَ فِيهَا كَأْسًا كَانَ مِزَاجُهَا زَنْجَبِيلًا (۱۷) عَيْنًا فِيهَا تُسَمَّى سَلْسَبِيلًا(۱۸)وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَنْثُورًا (۱۹) وَإِذَا رَأَيْتَ ثمّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَمُلْكًا كَبِيرًا (۲۰) عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا (۲۱) إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاءً وَكَانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُورًا (۲۲) إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآَنَ تَنْزِيلًا (۲۳) فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آَثِمًا أَوْ كَفُورًا (۲۴) وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ بُكْرَةً وَأَصِيلًا (۲۵) وَمِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلًا (۲۶) إِنَّ هَؤُلَاءِ يُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَيَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ يَوْمًا ثَقِيلًا (۲۷) نَحْنُ خَلَقْنَاهُمْ وَشَدَدْنَا أَسْرَهُمْ وَإِذَا شِئْنَا بَدَّلْنَا أَمْثَالَهُمْ تَبْدِيلًا (۲۸) إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا (۲۹) وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا(۳۰)يُدْخِلُ مَنْ يَشَاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمِينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا (۳۱)}صدق الله العظيم [الإنسان]

سپس نبی بشارتی را که جبریل از جانب خداوند و پروردگار عالمیان آورده بود را به آنان داد. خداوند بشارت امام علیم حسین بن علی را به آنان داد که امام مهدی از ذریه او خواهد بود .کسی که خداوند علم کتاب را به او عطا خواهد کرد و او زمین را همان گونه که از جور و ظلم پر شده است از عدل لبریز خواهد ساخت و خداوند با او نور خود را کامل می‌گرداند ولو مجرمان از ظهور او اکراه داشته باشند.
و بیان حق این فرموده خداوند تعالی را بدانید : ِ
{إنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآَنَ تَنْزِيلًا (۲۳)}صدق الله العظيم
منظور خداوند از تنزیل قران در اینجا ، نازل شدن یک جای تمام این سوره است؛ منظور این نیست که تمام قرآن یک جا نازل شده است. این را به شما آموختیم تا تصور نکنید در فرموده خداوند تعالی تناقض وجود دارد که می‌فرماید:
{وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً ۚ كَذَٰلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ ۖ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا (۳۲)وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرًا (۳۳)}صدق الله العظيم [الفرقان].
ومنظور خداوند تعالی از این فرموده :{وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا} این است که کم کم و به تدریج.
در هر حال ابو محمد که سؤال کرده‌ای، بدان که حتی اگر تاریخ تولد پدرم امام حسین علی علیه الصلاة و السلام را هم می‌دانستم آن را نه در دوران گفتگوی قبل از ظهور و نه بعد از ظهور به کسی خبر نمی‌دادم تا مبادا تاریخ دوباره تکرار شده و تولد ائمه و انبیاء عید گرفته شود و هربار به مناسبت آن در حق آنها مبالغه شده و به جای خداوند خوانده شوند.
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني

اقتباس المشاركة 151277 من موضوع بيان بعضٍ من أسرار الكتاب ذكرى لأولي الألباب..

https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=151273

الإمام ناصر محمد اليماني
19 - رمضان - 1435 هـ
16 - 07 - 2014 مـ
11:07 صباحاً
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
ــــــــــــــــــ


بيان بعضٍ من أسرار الكتاب ذكرى لأولي الألباب
..


بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله ورسله وآلهم المطهّرين من الشرك وجميع الذين لا يشركون بربّهم شيئاً في الأولين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين، أمّا بعد..

ويا أحبتي في الله السائلين عن نَذْرِ الإمام الصدِّيق عليّ بن أبي طالب صلّى الله عليه وآله وسلّم والصدِّيقة القدِّيسة فاطمة بنت محمدٍ رسول الله صلّى الله عليهم جميعاً وأسلّم تسليماً، وعلى كل حالٍ نبدأ القصة باختصار فمن شاء فليؤمن ومن شاء فليكفر.

فبعد رجوع الإمام عليّ بن أبي طالب من غزوة بدرٍ أخبرته فاطمة بنت محمد عليهما الصلاة والسلام بانقطاع الحيض عنها وأوشك الانقطاع أنْ يبلغ ثلاثة أشهرٍ إلا قليلاً، فقالت: فإذا بلغ انقطاع الحيض ثلاثة أشهرٍ ولم يأتِ الحيض فهذا يعني أنّي حاملٌ. ففرح الإمام عليّ عليه الصلاة والسلام بهذا الخبر السار فقال الإمام عليّ عليه الصلاة والسلام: "لئن تبيّن لي بأنّك حاملٌ فأشهدك أنّي نذرت لربّي صيام ثلاثة أيّامٍ. فقالت: وأنا كذلك نذرت مثلك لكونه مضى على زواجنا ما يقارب سنتين ولم ننجب بعد، ونرجو من الله أن يهبَ لنا ذريّة طيِّبةً، إنّ ربّنا سميع الدعاء".

وعلى كل حالٍ لقد وعدا ربَّهما الإمام الصدِّيق والصدّيقة بأنَّهما نذرا صيامَ ثلاثة أيام لئن تحقق أنّها حاملٌ من بعد انقضاء زواجهما بما يقارب السنتين إلا قليلاً. وعلى كل حالٍ فقد حقق الله ذلك الشيء من لدنه ليهب لهما من لدنه رحمةً ورُحماً، فمن ثمّ أرادا أنْ يفيا بنذرهما وأراد الله أن يعلّمهما أنّ نذر الإنفاق أحبّ عند الله من صيام النّافلة، فصاما اليوم الأول وعندما كانا يتناولان التّمرة والقهوة فمن ثمّ طرق الباب عليهما مسكيناً وكان معهما قرصٌ واحدٌ من الشعير كبيرٌ بعض الشيء ويكفي لسدِّ جوع صائمَين إضافةً إلى التّمرة والقهوة. وعلى كل حالٍ؛ فنظر الإمام الصدِّيق عليّ بن أبي طالب إلى وجه المسكين فرقَّ له قلبُه لشدَّة جوعه فقال للصدِّيقة القدِّيسة فاطمة بنت محمد عليهم الصلاة والسلام، قال: "أما أنا فسوف أعطي نصيبي نصف قرص الشعير للمسكين لوجه ربّي، وأما أنتِ فكلي نصيبك لكونك حامل ويحتاج الجنين إلى غذاء". فقالت: "هيهات هيهات! وكذلك منافستك في حبّ الله وقربه؛ كذلك سوف أعطي نصيبي النّصف الآخر". فمن ثمّ أعطَيَا المسكين القرص كاملاً لم يُنقصا منه شيئاً برغم أنّ نفسيهما في تلك اللحظة تتوقان إلى الطعام وتحبّه بشدّةٍ بسبب جوع الصيام. وتحرّياً للصدق لا أستطيع أنْ أفتيَ أنّ فاطمة عليها الصلاة والسلام لم تصنع لهما قرصاً جديداً خلال تلك الليلة لكون العقل والمنطق يقول ذلك أنّهما لن يباتا بجوعهما، فلن أتّبع أهواءكم إلا ما قد سلف.

وعلى كل حال؛ فمن ثمّ صاما اليوم الثاني وفي ميقات تناولهما التّمرة والقهوة طرقَ البابَ عليهما يتيمٌ، فقام الإمام عليّ عليه الصلاة والسلام إلى الباب، فوجد يتيماً يشكو من ألم الجوع فقال للصدِّيقة فاطمة بنت محمد عليهم الصلاة والسلام، قال: "أمّا أنا فسوف أعطي نصف القرص نصيبي لهذا اليتيم، وأمّا أنتِ فكلي نصيبك النّصف الآخر لكون الجوع قد يؤثر على الجنين بسبب نقص الغذاء، ولكون النّصف سوف يسدّ جوع اليتيم". فقالت: "هيهات هيهات! فكذلك منافستك في حبّ الله وقربه فسوف أعطي لليتيم نصيبي النّصف الآخر". فأعطيا اليتيم قرص الشعير كاملاً، فانصرف فرحاً مسروراً.

وعلى كل حالٍ صاما اليوم الثالث، وبالضبط في ميقات تناولهم التّمرة والقهوة فمن ثمّ طرق الباب عليهم الطارق، فنظرا إلى بعضهما البعض فتبسما ضاحكين وعلما أنّهما في ابتلاء من ربّهما، فمن ثمّ قام الإمام الصدِّيق عليّ بن أبي طالب وفتح الباب فوجد رجلاً من أسرى غزوة بدرٍ تمَّ إطلاق سراحه مَنّاً بعد أنْ استيأس من كان بحوزته من الفداء، بسبب أنّ أهل الأسير لا يملكون المال ليفتدوا به صاحبهم، ويتبيّن لي أنّ الذي أطلق سراح الأسير هو من الذين حضروا غزوة بدرٍ ولكنّه من الذين يريدون الدنيا. تصديقاً لقول الله تعالى:
{مِنكُم مَّن يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنكُم مَّن يُرِيدُ الآخِرَةَ} صدق الله العظيم [آل عمران:152]، فمن بعد ما استيأس من الفداء أطلق سراح ذلك الأسير من قريش بعد أن أرهقه طعامه، وذات مرةٍ قال الأسير: "أريد طعام العشاء باكراً فأنا جائع" فهو يريد طعامه. فقال الرجل: فاذهب فقد أطلقت سراحك. وفرح الأسير وذهب مباشرةً بجوعه حتى لا يرجع الرجل في قراره برغم أنّه جائعٌ.

وعلى كل حالٍ؛ فمرّ الأسير على بيت الإمام عليّ بن أبي طالب فطرق الباب، وكما قلنا من قبل فنظرا إلى وجهيّ بعضهما بعضاً فتبسما ضاحكين، فعلما أنّه ومن المؤكد أنه جائعٌ جديدٌ وأنّهما في ابتلاء من الله لا شك ولا ريب. وعلى كل حالٍ قام الإمام عليّ بن أبي طالب عليه الصلاة والسلام وفتح الباب فوجد أسيراً يشكو من شدّة الجوع، وأخبره أنّه تمَّ إطلاقه بجوعه. فمن ثمّ قال الإمام عليّ عليه الصلاة والسلام: "لسوف أعطيه نصف القرص نصيبي لوجه ربّي قربةً إليه، وأمّا أنتِ فلا بد أنْ تأكلي نصيبك الآن حتى لا يتضرر الجنين بسبب قلّة الغذاء". فقالت فاطمة بنت محمد عليهم الصلاة والسلام، قالت: "ولكنّي من الذين قال الله تعالى عنهم:
{يَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ ۚ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم [الإسراء:57]". فكذلك فاطمة بنت محمد قالت: "أشهدُ الله أنّي أعطيت نصيبي لوجّه ربّي برغم حبّي للطعام الآن بسبب جوعي الشديد". فمن ثمّ أعطى الإمام عليّ عليه الصلاة والسلام قرص الشعير إلى الأسير، فمن ثمّ انطلق الاثنان عليٌّ وفاطمةُ تجاه بيت محمدٍ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- ليلحقا بالعشاء معه فقد مسَّهما جوعٌ شديدٌ، وما إنْ وصلا الباب وطرقا إلا وقال النّبيّ عليه الصلاة والسلام لإحدى زوجاته: "افتحي الباب للجائعين عليّاً وفاطمة صلّى الله عليهم وملائكته". فمن ثمّ فتحت زوجته الباب فدخل عليٌّ وفاطمة إلى النّبيّ عليهم الصلاة والسلام وما إن نظر إليهما إلا وتبسَّم ضاحكاً حتى قَهْقَه النّبيّ من الضحك وهو لا يُقهقه، فأخذتهما الدّهشة فقالا: "وما يضحكك يا نبيّ الله؟ صلّى الله عليك وسلم". فباشرهما بالجواب وقال: "لقد أخبرني الله ورسوله جبريل عليه الصلاة والسلام بما حدث لكما طيلة هذه الأيام الثلاثة، فقد اقتحمتما العقبة وجاءت البشرى لكما من الله بالجنّة فأنزل في شأنكما قرآناً يتلى إلى يوم القيامة، فقد أنزل الله سورةً على نبيِّه الآن تنزيلاً جملةً واحدةً وجاء فيها ذكر ما صنعتما أيّها الجائعان". فقالا: "فأسمعنا السورة عليك الصلاة والسلام يا نبيّ الله". فقال: قال الله تعالى:
{هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شيئاً مَذْكُورًا (1) إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا (2) إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا (3) إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَلَاسِلَ وَأَغْلَالًا وَسَعِيرًا (4) إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا (5) عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا (6) يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا (7) وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا (8) إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا (9) إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا (10) فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا (11) وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا (12) مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِيرًا (13) وَدَانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلَالُهَا وَذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِيلًا (14) وَيُطَافُ عَلَيْهِمْ بِآَنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَأَكْوَابٍ كَانَتْ قَوَارِيرَ (15) قَوَارِيرَ مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوهَا تَقْدِيرًا (16) وَيُسْقَوْنَ فِيهَا كَأْسًا كَانَ مِزَاجُهَا زَنْجَبِيلًا (17) عَيْنًا فِيهَا تُسَمَّى سَلْسَبِيلًا (18) وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَنْثُورًا (19) وَإِذَا رَأَيْتَ ثمّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَمُلْكًا كَبِيرًا (20) عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا (21) إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاءً وَكَانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُورًا (22) إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآَنَ تَنْزِيلًا (23) فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آَثِمًا أَوْ كَفُورًا (24) وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ بُكْرَةً وَأَصِيلًا (25) وَمِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلًا (26) إِنَّ هَؤُلَاءِ يُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَيَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ يَوْمًا ثَقِيلًا (27) نَحْنُ خَلَقْنَاهُمْ وَشَدَدْنَا أَسْرَهُمْ وَإِذَا شِئْنَا بَدَّلْنَا أَمْثَالَهُمْ تَبْدِيلًا (28) إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا (29) وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا (30) يُدْخِلُ مَنْ يَشَاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمِينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا (31)}
صدق الله العظيم [الإنسان].

فمن ثمّ بشّرهم النّبيّ كما بشّره جبريل وجاءت البشرى من الله ربّ العالمين بأنّ الله يبشرهم بالإمام العليم الحسين بن عليّ يخرج من ذريته الإمام المهديّ من يؤتيه الله علم الكتاب فيملأ الأرض عدلاً كما ملئت جوراً وظلماً، فيتمُّ الله به نوره ولو كره المجرمون ظهوره.

واعلموا أن البيان الحقّ لقول الله تعالى:
{إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآَنَ تَنْزِيلًا (23)} صدق الله العظيم إنما يقصد قرآن هذه السورة نزل جملةً واحدةً، ولا يقصد أنّه أنزل القرآن جملةً واحدةً بشكلٍ عامٍ، وعلّمناكم حتى لا تعتقدوا بما يناقض قول الله تعالى: {وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً ۚ كَذَٰلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ ۖ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا (32) وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرًا (33)} صدق الله العظيم [الفرقان].
والبيان المقصود لقول الله تعالى:
{وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا} أي شيئاً فشيئاً.

وعلى كل حالٍ يا أيّها السائل أبا محمد، فلتعلم حتى لو كنتُ أعلمُ تاريخ ميلاد أبتي الإمام الحسين بن عليّ عليه الصلاة والسلام لما أخبرتُ به أحداً لا في عصر الحوار من قبل الظهور ولا من بعد الظهور وذلك حتى لا يعاود للتاريخ ميلاد أعياد الأئمة والأنبياء، ثمّ يبالغون فيهم في كل مناسبة عيد ميلادٍ حتى يدعونهم من دون الله.

وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
أخوكم؛ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
_______________

اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..